■ طلبه ای که راننده تریلی است + عکس
وی سال 1353 در فقوچان از بخش های توابع خراسان به دنیا آمده و نام وی هم به توصیه پدر به دلیل تولد در ماه ذیقعده و سالروز بنای خانه کعبه ابراهیم گذاشته شد مسئله ای که اقای شوشتری شکر گذار آن است.
پدر ایشان از روحانیون برجسته خراسان شمالی بود وبه همراه برادر و شوهر خواهرشان که همه از روحانیون برجسته بودند زمانی که هنوز حوزه ای هم در آنجا تاسیس نشده بود به تربیت طلبه ها مشغول بودند، با وجود اینکه خانواده حجت الاسلام شوشتری ازبزرگان لشکری و کشوری و حوزوی هستند هرگز از این مسئله استفاده نکرده و ترجیح داده که از روال عادی وارد حوزه شده و مشغول امرار معاش شود حتی زمانی که به وی پست های مهمی نیز پیشنهاد شده آنها را نپذیرفته، وی برادر دو شهید نیز می باشد شهید مهدی شوشتری یکی از فرماندهان بزرگ در هشت سال دفاع مقدس و شهیدمحمد شوشتری که هنوز به سن تکلیف هم نرسیده بود شهید شد سه برادر و عمو ها و عموزاده های دیگر ایشان هم همگی از اهالی و بزرگان حوزه علمیه هستند.
مصاحبه خبرنگار ثامن با حجت الاسلام شوشتری را در زیر می خوانید.
برادر شهیدم از این فرصت ها استفاده نکرد.
دلم نمی خواست از فرصتی که خانواده ام داشتند استفاده می کردم زیرا اگر قرار بود کسی هم از این فرصت ها استفاده کند جلوتر از من برادرم مهدی بود ایشان با وجود اینکه می توانست از پست و مقام برادر دیگرم استفاده کرده و به قول بعضیها در پشت جبهه خدمت کند اما برای خودش تکلیف میدانست و دوست داشت که به جبهه برود و درخط مقدم خدمت کند.
حتی بعد از شهادت دو برادرم پدرم حقوق بنیاد شهید را نمی گرفت تا اینکه یکی از دوستان به من گفت به پدر بگویید این حقوق را بگیرد. من صحبت وی را به پدرم منتقل کردم. پدرم هم گفت از این به بعد حقوق بنیاد را می گیرم اما همه انها را خرج امور خیریه میکنیم تا زمانی که مرحوم پدرم حقوق بنیاد را میگرفتند همه آن را صرف امور خیریه می کردند.
من هم بر همین اساس دلم نمی خواست گرفتار پست های اجرایی شوم و توانستم با انتخاب خودم دو هویت شغلی برای خودم انتخاب کنم هویت اول طلبگی و سربازی امام زمان(عج) و هویت دوم رانندگی برای امرار معاش که البته همیشه هویت طلبگی ام بر هویت شغل رانندگی برتری داشته است.
خانواده و همسر
خانواده مخصوصا همسرم با من در تصمیم هایی همراه بود و به گونه ای برادر شهیدم مهدی بعد از شهادت باعث این وصلت نیز شدند همسرم از خانواده روحانیون و شهدا هستند و حافظ کل قرآن و مسئول گروه تواشیح تسنیم اوقاف و امور خیریه؛ همچنین پسر و دو دخترم نیز قاری و حافظ قرآن هستند که همه اینها باعث افتخار من است.
یک روایت باعث شد به فکر تامین معاش از راه دیگری باشم.
یک روایت باعث شد که من شغل دیگری برای امرار معاش خودم و خانواده ام انتخاب کنم، سال 79 در کلاس درس ایت الله مکارم شیرازی بودم که ایشان این روایت را خواند که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمودند همه چیز در تو نیکو است اِلا اینکه تو از بیت المال ارتزاق می کنی. بعد از آن ادامه روایت ها را دنبال کردم و متوجه شدم در این باب روایات زیادی نقل شده است که حضرت 40 شب گریه کردند که خداوند متعال او را از بیت المال بی نیاز کند در قرآن هم آمده که خداوند می فرماید ما آهن را برای داود نرم کردیم و زره بافی به حضرت داوود(ع) تعلیم داده شد و ایشان هر روز یک زره می بافتند و با فروش آنها امرار معاش می کردند و از بیت المال بی نیاز شدند.
حضرت داود(ع) تغییر شغل نداد بلکه به همان کار نبوت می پرداخت اما برای امرار معاش راه دیگری انتخاب کردند من تحت تاثیر همین روایت دلم می خواست من هم از بیت المال بی نیاز شوم و راه دیگری برای امرار معاش داشته باشم اما هرگز تا به امروز از کار طلبگی و تبلیغ دست برنداشته ام بلکه از فرصت رانندگی هم برای تبلیغ دین استفاده می کنم.
هر وقت خودم درآمد داشتم آن ماه شهریه نمی گرفتم.
به کارهای هنری هم علاقه داشتم و هم مسلط بودم از جمله خطاطی و قاب سازی در ابتدا شروع به این کارها کردم توفیق داشتم در هفته چند ساعتی خادم حضرت معصومه(س) باشم در کفشداری خدمت می کردم تابلوهای موجود در کفشداری ها مناسب نبود به همین خاطر پیشنهاد دادم گفتم من تابلوهای کفشداری ها را خطاطی و قاب میکنم فقط وسایل آن را در اختیار من قرار دهید و با افتخار بعد ظهرها به نجاری می رفتم لباس روحانیت را در می آوردم و مشغول نجاری می شدم و حتی یک روز ایت الله مسعودی هم من را دید و گفت هم طلبه ای هم نجار من هم گفتم بله.
بعد از آن نجاری و خیاطی و از این قبیل کارها به صورت پراکنده انجام می دادم و ماه هایی که در آمد داشتم شهریه نمی گرفتم یک ماه شهریه دریافت می کردم یک ماه دریافت نمی کردم تا اینکه مرحوم پدرم گفتند این روند باعث می شود تصور کنند تو درس نخوانده ای که شهریه نگرفته ای پس برو اعلام کن ماه هایی که شهریه نمی گیرم به خواست خودم است من هم همین کا را کردم.
راننده تریلی
مدت ها کارهای مختلف را انجام دادم تا اینکه سال 85 رسید به راننگی تریلی! در ابتدا رانندگان دیگر می گفتند امکان ندارد بتوانی در این راه موفق شوی باید سالها شاگردی کنی تا بتوانی راننده ماشین سنگین در جاده ها شوی اما من به کارم اطمینان داشتم و گفتم مگر حضرت نوح(ع) مهندس کشتی سازی بود که توانست چنین کشتی بسازد و با آیات و روایات با آنها گفتگو کردم.
مخاطبان من سه دسته هستند/ یک توصیه به طلبه ها
چون من افتخار دارم برادر دو شهید هستم مخاطبانم هم خانواده ایثارگران و شهدا هستند آنها باید بدانند و مطمئن باشند طبق فرموده خداوند شهدا زنده و ناظر اعمال ما هستند و باید تحت هر شرایطی خانواده شهدا با این مقام و مرتبه خود افتخار کنند که چنین افرادی را در عالم قیامت به عنوان شفیع دارند.
مخاطب بعدی من طلاب هستند. انها که حلال ترین و پاکترین حقوق را دریافت می کنند زیرا مردم بدون اجبار و با خواست قلبی خود وجوهات را به دفتر مراجع پرداخت می کنند و مراجع از این طریق حقوق طلاب را پرداخت می کنند، اما توصیه من این است که اگر طلاب بتوانند خودشان را در امرار معاش بی نیاز از این شهریه ها کنند پسندیده تر است.
این سنت بزرگان ما است از جمله مقام معظم رهبری از محل اجاره منزل خودشان ارتزاق می کنند و از محل وجوهات حقوق نمی گیرند وقتی کربلایی کاظم ساروقی حافظ کل قرآن که بدون داشتن سواد یک شبِ حافظ کل قرآن شدند نزد ایت الله بروجردی امدند ایشان به عنوان هدیه 100تومان به کربلایی کاظم دادند اما کربلایی کاظم قبول نکرد و گفت من از بیت المال چیزی نمی گیرم ایت الله بروجردی گفتند این از بیت المال نیست بلکه از محل در آمد زمین های زراعی اجدادی ما در بروجرد است، این سنت بزرگان دین ما هم برگفته از انبیا و ائمه(ع) است آن بزرگواران در کنار رسالت دینی خود نیز برای امرار معاش هرگز از بیت المال ارتزاق نمی کردند و هرگز هیچ شغل با درآمد حلال را مخالف شئون خود نمی دانستند.
اما اگر یک طلبه به یک شغلی اشتغال پیدا کرد مراقب باشد که تغییر هویت پیدا نکند و هویت تبلیغی و طلبگی اش برتری داشته باشد به شغلی که از آن امرار معاش می کند، انبیاء هم هویت تبلغیشان پر رنگ تر از امرار معاش آنها بود.
با اینکه من در پایانه ها با لباس کار می روم همه مرا به عنوان طلبه می شناسند.
مخاطبان بعدی من رانندگان هستند؛ آیات 31 به بعد در سوره "ص" می فرماید: ما به حضرت داوود که با آن همه عظمت زره بافی می کرد حضرت سلیمان را بخشیدیم حضرت سلیمانی که باد را به تسخیر خود درآورده بود، من به رانندگان با توجه به این آیات می گویم این خداوند است که روزی شما را می دهد .همکاران راننده من بدانند این وسایل وقتی عزیز است که آنها را به یاد خداوند بیندازد. کامیون و تریلی و وسایل دیگر که در اختیار داریم وقتی عزیز است که در راه خدا استفاده شود؛ یعنی همان نگاه توحیدی بر آنها حاکم باشد. آیه «ما رمیت اذ رمیت» که در میان رزمندگان رایج بود، در صنف رانندگان هم موضوعیت دارد.
به انها توصیه می کنم اگر توانستید یک سبقت زیبا بگیرید هرگز نگویید من این کار را کردم بلکه طبق آیه 13سوره زخرف بگویید این کار خداوند بود.
یک دست لباس روحانیت در سفرهایم به همراه دارم
وقتی در مساجد پایانه ها توقف داریم وظیفه و تکلیف اصلی خودم را فراموش نمی کنم نماز جماعت برگزار می کنم، همیشه یک دست لباس روحانیت به همراه دارم امکان دارد روزها در صف برای بارگیری انتظار بکشیم من در این مواقع در زمان های نماز لباس روحانیت را به تن می کنم نماز جماعت برگزار می کنم و به تبلیغ دین در همین روزهای که کامیون ها در صف هستند می پردازم من یک طلبه هسته ام بعد یک راننده تریلی، پس باید از فرصت ها استفاده کنم.
به یاد دارم یک جوان راننده به من مراجعه کرد و گفت وقتی سبقت های زیبا میگیرم یاد صحبت های سال گذشته شما را در خصوص این مسئله که "اگر از ماشینی سبقت درست و زیبا گرفتی بگو کار خدا بود و کار من نبود"می افتم اما آیه آن را به یاد ندارم برایم دوباره بگویید، این پیگیری و سوال این جوان برایم بسیار ارزشمند بود.
امیدوارم خداوند همه ما را عاقبت بخیر بگرداند.
والسلام.
منبع: قم فردا