در جلسه با حجتالاسلام و المسلمين بهجتپور:■ تبیین زمینه سازی و مراحل شکل گیری نماز در اسلام
مرکز تخصصی نماز سلسله جلساتی گفتار پژوهی با حضور اساتید و کارشناسان با هدف دستیابی به راهکارهای کاربردی ترویج نماز برگزار می کند. در یکی دیگر از این گفتار پژوهی ها، مهمان مرکز، حجتالاسلام و المسلمين بهجتپور ، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم بود.
سیر تشریع و فرهنگسازي نماز از منظر آیات مکی و مدنی
قرآن به عنوان محكمترين منبع و استدلال در تمام گزارههاي ديني مطرح است. سير تطور تشريع و فرهنگسازي نماز در آيات مكي و مدني قرآن كريم ميتواند نقشه راه بيچون و چرايي در جهت ارتقاء كيفي فرهنگ نماز باشد. استاد گرامي حجتالاسلام و المسلمين بهجتپور سالهاست كه در تفسير آيات قرآن با روشي نو، تلاش چشمگيري داشتهاند. ساعتي را مزاحم اين استاد حوزه و دانشگاه شده و در مورد موضوع تشريع نماز و سير تاريخي و آموزشي آن، با نگاه آيات قرآن كريم گفتگوي مفصلي انجام داديم. متن زير حاصل مصاحبه ما با ايشان است كه تقديم ميگردد.
به عنوان اوّلین پرسش، به نظرتان چگونه میتوان فرهنگ «نماز» را به عنوان مهمترین رکن عبادات و طاعات تشریع شده در جامعه ترویج کرد؟
باید توجه داشت که خدای متعال چگونه نماز را وارد زندگی مردم کرد و بخشی از هویت مردم ساخت؛ پروردگار چگونه نماز را به عنوان یک ارزش عبادی در زندگی مردم مطرح کرد، مسائل مربوط به احکام نماز با چه منطقی و با چه تقدم و تأخری مطرح شد.
باید این مطالعه را براساس سیر نزول سورههای قرآن انجام داد و بدانیم که در سیری که از سورۀ علق شروع شده و تا سوره توبه تداوم داشته است، چه مسیری طی شده است؟ این به ما کمک میکند که برای فرهنگسازی نماز در جامعۀ دینی یک نقشۀ راه ترسیم کنیم.
فرهنگسازی فرایندی دارد که شامل چهار مرحله میشود: اوّل زمینهسازی، دوم طرح مسئله، سوم تثبیت یا نهادینهسازی، چهارم پایش و مراقبت. برای مدیریت هر عنصر فرهنگی باید این مراحل پیموده شود؛ لذا در سیر نزول قرآن باید بررسی کنیم که این مراحل چهارگانه چگونه انجام شده است؛ یعنی در سیر طبیعی نزول چه اتفاقی افتاد؟ زمینهها چه بود؟ ارزشگذاری چگونه بود؟ نهادگذاری این مفهوم چگونه اتفاق افتاد؟ چگونه این مسئله تثبیت و آسیبشناسی و مراقبت شد؟
اشاره کردید که باید چگونگی فرهنگسازی نماز در قرآن را بررسی کرد. پرداختن کتاب وحی به نماز چگونه بوده است؟
حدود صد آیه در مورد نماز و مسائل مرتبط به آن در قرآن مطرح شده است که در شش عنوان میتوانیم آنها را تقسیم کنیم: نماز در ادیان گذشته، نماز به عنوان ویژگی پیامبران و پیامبر اسلام، نماز به عنوان ویژگی مؤمنان و ترک نماز به عنوان صفت کافران و منافقان، نقش تأثیرگذار نماز در رفتار و سعادت انسان و نقش بینمازی در شقاوت، محور پنجم فلسفه و حکمت تشریع نماز است و محور ششم، احکام نماز، احکام مسجد، وضو، غسل، تیمم، نماز جمعه و نماز خوف میباشد.
یکی از نکات جالب دربارۀ نماز این است که نماز از موضوعاتی است که از سورۀ اوّل، یعنی از سوره علق مسئلهاش مطرح شده و در سورۀ پایانی قرآنکریم، یعنی سورۀ توبه، باز هم مسئلۀ نماز مطرح شده است، این نشان میدهد که نماز موضوعی بسیار کارآمد و ارزشمند است.
یکی از تمایزات، نوع برخورد قرآن با نماز است، خداوند در قران به سرعت زمینههای طرح مسئلۀ نماز را در نوردیده و وارد مسئلۀ نماز شده و این به خلاف مفاهیم دیگر است. مثلاً مفهوم امر به معروف و نهی از منکر یا مفهوم عفاف و حجاب پس از گذشت سالها به عنوان ارزش مطرح شده است، چون جامعه در ابتدا ظرفیت آنها را نداشت، پس از گذشت مدتی که برای آنها زمینهسازی شده، در شرایط مناسبی مسئلۀ عفت یا مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است اما نماز از همان اوّل با مقدمات بسیار اندکی مطرح شده است.
چرا چنین تمایزی میان نماز و برخی عبادات دیگر وجود دارد؟
چون نماز یکی از مسائل پایهای برای کلیۀ مباحث اسلامی است؛ در روایت ما نیز اشاره شده است که فاصله بین اسلام و کفر ترک نماز است؛ یعنی از اوّل، آن نقطۀ فارق و جداکننده، نماز است. خداوند از ابتدا در سوره علق این خط را ترسیم میکند؛ به پیغمبر میفرماید: به مردم بگو ربتان کسی است که خالق هستی است، ربتان کسی است که خالق شماست و رب شما کسی است که مالک ویژگی انسانی (علم) شماست و انسانیت شما به دست اوست: «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم»؛ سپس میفرماید که از همینجا انسانها دو دسته میشوند؛ گروهی این نیاز خودشان را به رب احساس نمیکنند و سرکش میشوند و گروهی دیگر احساس نیاز میکنند و عابد میشوند؛ وقتی کسی عابد شد، میثاقهای بندگی خودش را با پروردگار دائم تکرار میکند و مصلی میشود؛ لذا در ادامه میفرماید: «أرایت الذی ینهی، عبدا اذا صلی»، پس اگر کسی نعمتهای پروردگار را شناخت و پروردگار را به صاحب اختیاری قبول کرد، زیر چتر او رفت و تسلیم و عبد شد، اوّل کاری که میکند این است که نماز میخواند و نماز از همین ابتدای بندگی آغاز میشود. اما انسانی که از پروردگارش احساس بینیازی میکند و لذا سرکشی میکند؛ اوّلین عملی هم که انجام میدهد نهی از معروف است، «أرایت الذی ینهی عبدا اذا صلی»، نهی میکند بنده را هنگامی که نماز میخواند. کاملاً دو جریان در برابر هم شکل میگیرد.
«أرایت ان کان علی الهدی، أو امر بالتقوی»، یعنی نتیجۀ اطاعت از خدا ظهور و بروز دارد. انسان بر اثر این اطاعت از خدا و با نماز، در مسیر هدایت باقی میماند و یک اثر اجتماعی هم دارد که دیگران را با یک رفتار اجتماعی امر به تقوا میکند. خداوند در همین سورۀ اوّل تقریباً کل خط سیر از نعمت رب تا امر به تقوا را ترسیم کرده است که در این سلسله، نماز یکی از حلقات بسیار مهم است، پس از همین جا شروع میکند و از همین اوّلین سوره مسئلۀ نماز مطرح میشود.
در سورۀ مزمل که سومین سوره در ترتیب نزول است، خداوند پیغمبر را مأمور به نماز میکند، میفرماید برای اینکه تو ظرفیتت بالا برود و قدرت تحمل رسالت را داشته باشی، نماز را باید با ترتیل بخوانی؛ «و رتل القرآن ترتیلا»، به تعبیر علامه طباطبایی آنجا منظور ترتیل در نماز است. تو برای اینکه بتوانی قرآن را تحمل کنی باید نمازخوان خوبی باشی آن هم در شب، نماز در شب تو را آماده میکند تا قرآن را تحمل کنی.
در سورۀ مدثر به کافران در جهنم میگویند: «ما سلککم فی سقر»، چه چیزی باعث شده شما جهنمی شوید؟ «قالوا لم نک من المصلین»، ما اهل نماز نبودیم. از اوّل این مسئله صفکشی جریان عابد از جریان سرکش به وسیله نماز مطرح میشود، معیار نماز است و این معیار به تدریج تبدیل به یک ارزش میشود.
پس به نوعی میتوان گفت نماز جداکننده ایمان از کفر است. در واقع خطکشی است که خط میان طاعت و سرکشی را ترسیم کرده است؟
بله؛ چون اطاعت و عبادت، ارزشی پایهای است و نماز ذکر آن ارزش پایهای است. لذا در همین اوّل مطرح شد و سپس قرآن به شکلهای مختلف در سیر نزول که به نظر حقیر تا سورۀ انعام ادامه پیدا میکند، ارزشگذاری مسئلۀ نماز را تثبیت میکند. در این سیر، امر به نماز ابتدا از امر به انبیاء شروع میشود، امر به پیغمبر: «فصل لربک و انحر»، در سورۀ کوثر که پانزدهمین سوره در ترتیب نزول است ، یا قبلش سوره مزمل و «رتل القرآن ترتیلا» که عرض کردم، یا مثلاً در رابطه با حضرت عیسی در سوره مریم که چهل و چهارمین سورۀ قرآن است؛ در ترتیب نزول میفرماید که «و اوصانی بالصلاه»، خدا من را وصیت کرده به نماز یا در رابطه با حضرت اسماعیل «و کان یامر اهله بالصلاه»، یعنی کاملاٌ مسئلۀ نماز قبل از اینکه به مسلمانان امر شود فرهنگسازی میشود. سورۀ نمل سورۀ چهل و هشتم است و در آیه اول، مؤمن کسی است که اهل نماز است، سپس خداوند به پیغمبر دستور میدهد که مردم را به نماز امر کن، این روشی است که قرآن در این مسئله بیان کرده است.
پس خدای متعال با زمینههای اندک به سرعت مسئلۀ نماز را مطرح کرده و نماز جزء پایهایترین مسائل قرار گرفته و اهل بندگی و اهل سرکشی را با نماز از هم جدا کرده است. سپس شروع میکند مسئلۀ نماز و تأثیرات نماز را در زندگی توضیح میدهد و در کنارش نماز اولیا و انبیاء را ذکر میکند، طوری که مردم به طور طبیعی به سمت نماز میآیند در حالی که هنوز امر به نماز تشریع نشده است. مثلاً در سورۀ اعلی میفرماید: «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی»، در سورۀ اعلی که هشتمین سوره از نظر ترتیب نزول است، میفرماید کسانی که میخواهند به رستگاری برسند راه رستگاری تزکیه است، سپس یاد کنند ویژگی ربشان را که همان نعمتدهندگی و نقشهای پروردگار است، سپس بروند نماز بخوانند.
خداوند در سورۀ اعراف که سی و نهمین سوره است یا در سورۀ فرقان که چهل و دومین سوره در ترتیب نزول است، ترغیب به نماز میکند، اما هنوز نماز را واجب نکرده است. در سورۀ نمل که سوره چهل و هشتم است میفرماید: مومنین اهل نماز هستند، میگوید کسی که ایمان دارد اهل نماز است؛ بعد از این مثلاً در سورۀ طه که چهل و پنجمین سوره است به پیغمبر میفرماید: «وأمر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها»، به نماز دستور بده و در امر به نماز هم صبور باش. این چهل و پنجمین سوره است؛ تا این مرحله شما ملاحظه میکنید که هنوز زمینهسازی میکند، زمینهسازی فرهنگی که مردم به طور طبیعی احساس کنند که نماز راهی برای رستگاری و سعادتشان و فارقی است بین ایمان و کفر، تا سورۀ حجر که پنجاه و چهارمین سوره است، با زمینهسازی مواجه هستیم.
مرحله وجوب نماز از چه زمانی اتفاق میافتد؟
در سورۀ حجر مرحلۀ دومی از دعوت پیغمبر شروع میشود، سوره حجر قبل از سوره انعام است. آیه 94 سوره حجر نازل میشود: «فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین»، یعنی جامعه را دو پاره کن. اینجاست که گروه مسلمان در برابر جامعۀ اکثری مشرک آشکار میشوند؛ به اینجا که میرسیم سورۀ انعام نازل میشود که پنجاه و پنجمین سوره است و از اینجا به بعد تازه وجوب نماز اعلام میشود: «اقیموا الصلاه»؛ نماز را به پا دارید، خداوند اکنون است که با این تعابیر در برابر مشرکان زمینه را به گونهای فراهم میکند که مسلمانان به عنوان امر وجوبی، به سمت عبادت بروند، چون اینجا دیگر باید در برابر جامعۀ مشرک، بهطور آشکار جریان اهل نماز شکل بگیرد. در سورۀ ابراهیم یعنی هفتاد و یکمین سوره در ترتیب نزول، مردم را مستقیم دعوت به نماز میکند: «قل لعبادی الذین آمنوا اقیموا الصلاه»، اوّلین عبارتی از قرآن است که شاید بهطورمستقیم امر به نماز کرده است.
تا پایان سور مکی که سورۀ مطففین است ما در همین فضا هستیم؛ یعنی فضای اینکه مؤمنین اهل نماز هستند و در برابرشان صف مخالفین نماز قرار دارد. بنابراین تا در مکه هستیم، حکمی که آمده است صرفاً یک حکم ارزشی است، بدین معنا که صفکشی میکند. فلسفه نماز و نقش نماز در رسالت و ارزش پایهای نماز توضیح داده شد، هویت مؤمنانه با نماز گره خورد، سپس نماز تثبیت و واجب شد، تا ما در سورههای مکی هستیم حکم صریحی از احکام فرعی نماز بیان نمیشود!
در سور مدنی تازه بعضی از تشریعات خاص میرسد، و خود این نشان میدهد که بخش قابل توجهی از کیفیتهای نماز مربوط به دورۀ مدینه است. در دورۀ مکه یک نمازی بوده است که اظهار بندگی باشد، شاید با سجده یا رکوع یا دعا همراه بوده است، اما قطعاً این هویت شکل یافتۀ نهایی را که بعد از هجرت پیامبر ما شاهدش هستیم در مکه نبوده است.
در اصول کافی یک روایتی هست که میگوید نماز در مکه وجوبش تشریع نشده است و باید این روایت را بفهمیم. یعنی شاید منظور روایت این نماز کامل باشد؛ چون اصل ارزشگذاری نماز و بیان فلسفههای نماز در دوره مکه صورت گرفت.
دورۀ مدینه مرحلۀ نهادینهسازی این ارزش است، در مرحلۀ مدینه به ترتیب نزول آیات این موضوعات آمده است: بحث مسجد، قبله، آمادهسازی بیت الله الحرام برای نماز مصلین، بحث محافظت بر اوقات نماز به خصوص نماز ظهر، نحوۀ نمازخواندن در شرایط جنگی، نقض نماز مشرکان، نماز جماعت، جمع میان نماز و ترک مستی (چون هنوز اجازه داشتند تا این دوره مشروب بخورند، «لا تقربوا الصلاه و انتم سکری») غسل از جنابت، تیمم بدل از غسل، نماز قصر، نماز خوف و نماز در جنگ، جمع بین نماز و اطاعت رسول، تطهیر کعبه، ضرورت اقامۀ نماز توسط حاکمان، آخرین حکم هم نماز جمعه است، بخش زیادی از احکام نماز در دورۀ مدینه آمد و تثبیت شد.
مرحله پایش و مراقبت از چه زمانی آغاز میشود؟
در مرحله پایش و مراقبت میفرماید این ارزشی که آوردیم و بهوسیله قوانین نهادینه کردیم؛ مراقب باشید از شما گرفته نشود، این مرحله بعد از سوره فتح است، یعنی در سوره مائده و توبه، در اینجا برای مثال میفرماید: کسی که میخواهد رهبر شود، باید اقامه نماز بکند، «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه» ... و یا اینکه همهتان باید مراقب باشید، مراقبت جمعی و اینکه نکند مثل اهل کتاب که نماز را فراموش کردند، شما نمازتان را از دست بدهید، مراقبت این باشید که شیطان میخواهد نماز را از شما بگیرد. پس از نگاه قرآن ما ابتدا از زمینهها شروع کردیم و سپس وارد فلسفهها شدیم و ارزشگذاری شد. این ارزشگذاری به وسیلۀ یک سلسله قوانین نهادینه شد و در نهایت هم آسیبشناسی و پایش مسئلۀ نماز انجام شد. بنابراین اگر اکنون بخواهیم نقشه راه براساس این سیر بکشیم، نقشه راه جلویمان هست. ما میفهمیم وقتی میخواهیم در یک مدرسه و نماز را ترویج کنیم، باید از کجا شروع کنیم.
این سیر تطور که فرمودید برآمده از قرآن است یا با زاویهنگاه خاصی به این استنباط رسیدید؟
این سیر کاملاً برآمده از قرآن است؛ ما نباید به جای قرآن تصمیم بگیریم و برای قرآن مهندسی کنیم، قرآن باید بگوید من چگونه یک موضوع را مهندسی میکنم. وظیفۀ عقل کشف مهندسی است، وظیفه عقل مهندسی معارف دینی نیست. اشتباه فاحش و بزرگی که تاکنون صورت گرفته این است که ما عقل را مهندس فرض کردیم، در حالی که عقل کاشف است. عقل کشف میکند من باید ببینم در آن سیر نزول طبیعی چگونه خداوند این مفهوم را وارد زندگی مردم کرده است. اگر من به جای قرآن بنشینم من دارم خدایی میکنم؛ من اجازه ندارم.
جامعة پیامبر با جامعة امروز ایران و یا مسلمانهای امروزی متفاوت است، اکنون تکلیف ما چیست؟
ما اکنون در سیر تعلیمی هستیم، من یک مقاله با عنوان «روش مهندسی فرهنگی از منابع اسلام» دارم. اوّل باید قرآن را به ترتیب نزول استفاده کرد، سپس روایات را ملحق کرد و بعد از آن یک مرحله جمع یا تفریق است؛ یعنی این آیات و روایات که در یک مقطع زمانی خاص و در یک محیط خاص بر مردم خوانده شده، اکنون باید در ایران ببینیم از کجا باید به هم وصل شوند و بعد متناسب با هر طبقه، برنامهریزی شود. مهندسی فرهنگی یک فرایند چهار مرحلهای است که بنده اینجا این چهار مرحله را توضیح دادم. ما برای مهندسی فرهنگی باید آن چهار مرحله را پیاده کنیم.
آیات به ما میگوید اوًل ربوبیت را از طریق توجه به نعمت در مردم زنده کنید. مردم را متقاعد کنید که باید تسلیم باشند، بعد بگویید نماز برای آن، یادکرد میثاق بندگی است و پایه برای رشد است؛ سپس بگویید که نماز چه نقشی در رستگاری و سعادت دارد و... آنقدر این زمینهها را توضیح دهید تا نماز و اظهار بندگی برای خدا، برای جامعه ایمانیتان به یک ارزش پایهای تبدیل شود و خودشان بپذیرند و به طور طبیعی نماز بخوانند. سپس به تدریج سعی کنیم این افراد نمازگزار تبدیل به جمع نمازگزار، و جامعه نمازگزار شوند.
البته باید یک حداقلی یا کفی که نماز دیگر بدون آن نماز نیست در نظر گرفته شود. امروز نمیتوانیم بگوییم وضو را برای بعد بگذارید، نه وضو را همین الان یادش بدهید، غسل را همین الان یادش بدهید. در مدینه زنانی میآمدند و مسلمان میشدند که به آنها در سورۀ ممتحنه اشاره شده است؛ میگویند اگر یک زن آمد و خواست مسلمان شود، باید هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی را عمل کند و نمیتواند بگوید سیر اعمال را از دوره مکه در مورد این فرد اجرا کنیم. آنچه هویت واجب نماز را شکل میدهد بگویید، الباقی را برای دورۀ تکمیلی بگذارید.
فقه هم همین را میگوید؟
فقه ما یک فقه برای جامعه رشیده است، یعنی برای متدینین است. فقه تربیتی نیست؛ فقه ما فقه حقوقی است. مجموعه احکام حقوقی را بیان میکند. اما این مجموعه احکام حقوقی که صد در صد است، چطور در جامعه باید برجسته شود؟ این کار مدیران و مسئولان امور فرهنگی است، به طور مثال اکنون مقام معظم رهبری تشخیص میدهند ما باید به سمت مقابله با اسراف برویم و انسان را مقابل با اسراف قرار دهند، اسراف مگر جزء منظومه فقهی دین ما نیست؟ کسی که مسلمان حقیقی است نباید مُسرِف باشد، اما یک وقت مبارزه با آن در صدر قرار میگیرد. بنابراین ما میتوانیم با توجه به ویژگیهای جامعه، بعضی از واجبات را به صورت مجمل بگوییم اما تفصیل و شرح و ویژگیها را بگذاریم برای زمان مناسب مثل کاری که قران کرده است.
با تشكر ويژه از زماني كه در اختيار ما قرار داديد.
جهت دریافت دیگر جلسات گفتارپژوهی نماز، به این آدرس مراجعه فرمایید: