به مناسبت ایام الله دهه فجر■ انقلاب اسلامی ایران باعث گسترش نماز در جهان شده است.
مرکز تخصصی نماز (qunoot.ir) سلسله جلسات گفتارپژوهی با حضور اساتید و کارشناسان با هدف دستیابی به راهکارهای کاربردی ترویج نماز برگزار میکند. در نهمین جلسه از این گفتارپژوهی، میزبان حجت الاسلام سهیل اسعد هستیم که از مبلغان فعال در کشورهای آمریکای لاتین و اروپا هستند. اهم نکات و صحبتهای ایشان به شرح ذیل میباشد:
مشکلات تازه مسلمانان
غیرمسلمانان بهخصوص مسیحیها ایمان را قلبی میدانند و تقیّد به یک عمل عبادی آن هم در زمان و مکان خاصی را درک نمیکنند. همچنین این مطلب را که یک انسان متدین تفاوت رفتاری با آنها داشته باشد را متوجه نمیشوند. در فرهنگ غربی هنوز این موضوع که رفتار یک آدم متدین با یک آدم بیدین متفاوت میباشد، جا نیفتاده است و این گونه است که کافر و متدین هیچ تفاوت رفتاری باهم ندارند و این تفاوتها فقط در فکر و باور است. یکی از مشکلات تازهمسلمانان در کشورهای غربی، خجالتکشیدن از خواندن نماز است؛ بهدلیل اینکه نماز خواندن، سؤال ایجاد میکند و یک رفتار غیرمعمول شناخته میشود. حتی در یک مورد وقتی که مسلمانی در فرودگاه ایتالیا نماز خوانده بود، توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفته و به نوعی ایجاد حساسیت کرده بود. به همین علت مسلمانان معمولاً سعی میکنند نماز علنی خوانده نشود؛ البته نماز خواندن برای مبلغین این حساسیت را ندارد؛ چراکه هم ما عادت داریم و هم اگر با لباس روحانی باشیم تا حد زیادی رفتار ما را توجیه میکند.
در یک کشور هم داشتیم که مسلمانی در محل کار قصد داشته نماز بخواند که مانع شده بودند. در کشور ونزوئلا مسلمانی در یک مجتمع تجاری کار میکرد و ساعت کاریش با نمازش تداخل داشت، مسئولش اجازه نمیداد که نماز بخواند. حتی یکبار زیر پلهبرقی میخواسته نماز بخواند مانع او میشوند. به دلیل وجود چنین مشکلاتی مسلمانانی بیشتر از شمال آفریقا به مسیحیت رو آورده و مسیحی شدهاند. اسلام همانطور که زیباییهایی دارد احکام سختی هم دارد. مانند جهاد که اگر خداوند و معاد را در نظر نگیریم واقعاً سخت است؛ ما هر وقت که شهیدان یا خانوادههایشان را میبینیم قلبمان به درد میآید. همچنین مسئولیتپذیری، که در دین اسلام است شاید برای خیلیها سخت باشد. دین اسلام، دین رُکی است؛ برای رسیدن به کمال راه را نشان میدهد و نکات خوب و سخت را باهم میگوید؛ در حالی که مسیحیت برای تبلیغش سختیها را حذف میکند و افراد سادهلوح، به خاطر ظاهر ساده، دین مسیحیت را برمیگزینند.
نماز و غیرمسلمانان
ما در کشورهای غیراسلامی برای تعریف و توضیح مسئلهای مثل نماز از مفاهیم مشترک استفاده میکنیم. مفهوم مشترکی درباره رابطه عبد با خدا در همه ادیان هست که نماز در آن میگنجد و برای پیروان ادیان بهخصوص ادیان ابراهیمی نیازی به تعریف آنچنانی ندارد و آنها کلیت آن را میفهمند. آنچه که از نماز نیاز به تعریف دارد کیفیت زمانی و مکانی آن است. البته در مورد تفکرات لاییک مشکل اساسی، مسئله ارتباط با خدا یا قیدهای دینی که از نظر آنها مخالف آزادی انسان است، میباشد. برای همین با آنها وارد تفصیلات و جزییات نمیشویم و فقط در بحثهای کلی ورود میکنیم.
نماز عملی است که ابعاد مختلفی دارد که یکی از آنها بعد فردی نماز میباشد. در واقع تکراری بودن نماز در هر روز، آثار روحی و معنوی زیادی دارد و در کل زندگی انسان، نماز باعث رشد و تطور معنوی و ایمانی اوست. بالاخص نماز جماعت که ابعاد زیادی را میتوان از آن استخراج کرد و بهعنوان برنامه تربیتی هم به آن نگاه کرد؛ همین که یک ارتباط مستقیم و مداوم با خداوند متعال باشد، این خودش یک پروژه تربیتی است؛ آثاری که از لحاظ روانی و اجتماعی بر انسان دارد و اینکه انسان باید مقید باشد در طول روز در این زمانها و این شرایط با خداوند ارتباط پیدا کند، خود این، یک مدرسه تربیتی است. چون من خودم بیشتر در کشورهای غربی هستم در مقدمه کار از بحث شریعت و احکام شریعت شروع نمیکنم. آنچیزی که من دغدغه داشتم و دارم این بود که بیشتر نگرش اینها را نسبت به دین، معنویت و ایمان عوض کنیم.
تأثیرات مثبت نماز برای غیرمسلمانها
آقای لگنهاوزن خاطرهای از اولین بار که به نمازخانه دانشگاه وارد شده بود و همه را در حال نماز خواندن و در حالت سجده مشاهده کرده بود، برای ما تعریف میکرد. او میگفت: یک حالت عجیبی برای من ایجاد شد که چگونه ممکن است اساتیدی که برای خودشان مقام و رتبه علمی بالایی دارند، برای کسی به سجده افتاده باشند؟! این عمل حیرتانگیز، این احساس را در من بهوجود آورد که متوجه شدم حتما قدرت فوق العادهای هست که اینها در برابر آن به زمین میافتند.
برای خود من هم اتفاق افتاد که به یکی از شاگردانم که یک خانم بود و تازه مسلمان شده بود، گفتم: اولین جرقهای که باعث شد شما مسلمان شوید، چه بود؟ آن خانم گفت: من شما را دیدم که استاد ممتازی هستید و از عقل و منطق استفاده میکنید؛ پس اگر شما نماز میخوانید حتما یک سرّی دارد. برای من عجیب بود که میدیدم با این حال که شما دنیا دیدهاید، نماز میخوانید.
همچنین در مورد نماز جماعت برای آنهایی که بار اول با آن برخورد دارند، معمولا اتفاقات جالبی میافتد. اینها بهخاطر آرامش، نظم و انضباطی است که در نماز جماعت وجود دارد. برای غربیها خیلی جالب است که یک عمل عبادی بتواند اینقدر انضباط داشته باشد و آدمهای مختلف را منظم کند. در نماز جماعت اگر صدهزار نفر هم که باشند ساکت هستند و آرامش دارند، که شاید در ارتشها هم اینقدر نظم نباشد. در گفتگوی بین ادیان کشیشها هم به ما میگفتند: چیزی که ما به آن خیلی غبطه میخوریم نظم و انضباط شما در مساجد است. آنها میگفتند: در کلیساها آن خشوع و خضوع و نظم نیست. درست است که آنها نیز ترتیب دارند ولی هر کس با هر لباسی بخواهد میآید؛ بحث نجاست و کثیفی در کلیسا هم برای آنها مهم نیست؛ هر کس در وسط "قداس" (عمل عبادی مسیحیان در کلیسا) میتواند بیرون برود. آن تکبیرةالاحرامی که مسلمانان میگویند و بعداز آن دیگر حرفزدن و ورود و خروج ممنوع میشود، برای آنها جالب است. اما در کلیسا چنین ممنوعیتی وجود ندارد. هرکس میتواند در وسط کلیسا چیزی بخورد، با دیگران صحبت کند و هروقت دلش خواست بیرون برود. دقت اسلام به این جزییات در نماز و بهخصوص نماز جماعت برای کشیشها جالب است.
در مورد سجده نماز هم برای آنها نکات قابل توجهی وجود دارد؛ در چند جای مختلف دنیا به من گفتهاند که ما از کودکی میخواستیم بهطور خاصی عبادت کنیم و خضوع و خشوع متفاوتی در خود ایجاد کنیم که الان احساس میکنیم این سجده همان گمشده ماست. در عبادت ایستاده، بیشتر صمیمیت است؛ ولی در نماز، عبادت به نهایت خشوع میرسد و از آنجا که اگر خشوع در تجسم بدنی و جسدی بروز پیدا نکند، انسان به کمال نمیرسد، در سجده نماز به خوبی قابل لمس میباشد. کسانی بودند که وقتی سجده را در عبادت ما دیدند، مسلمان شدند؛ چرا که احساس میکردند دین حقیقی باید این را آموزش دهد و حتما داشته باشد.
جذابیتهای اسلام
باید توجه داشته باشیم خود این نماز در سطح عموم نمیتواند وسیلهای برای تبلیغ دین باشد ولی برای عدهای خاص که دنبال معنویت خاص میگردند میتواند جذاب باشد. آنچه که همه جا جواب میدهد بحث عقل و فطرت است. آنچیزی که من در غرب و اروپا دیدم مسائل فکری ما و همچنین بُعد عدالت اجتماعی دین ما برای آنها قابل توجه است و در مسائل عبادی ما مسائل عرفانی برای آنها جذاب است و زیاد بودند کسانی که بهخاطر مسائل عرفانی اسلام، مسلمان شدهاند. متأسفانه بعضی از مبلغین ما در این زمینه قوی نیستند و نمیتوانند اسرار و آثار نماز را خوب بیان کنند. و از این بدتر ظواهر دین را هم خوب متوجه نشدهاند چه برسد به اسرار و بطن دین؛ و من در اطراف خودم کسی را که اینگونه باشد، ندیدم.
یک جذابیت خاصی که نماز دارد بهخصوص برای مسیحیهای تازهمسلمان شده، ارتباط مستقیم و بدون واسطه با خداست. نوع ارتباطی که کلیسا برای اینها تعریف کرده این است که همیشه یک واسطهای باید باشد. در توبه کردن، در نمازها، دردعاها و... باید یک کشیش باشد. اینکه یک مسلمان میتواند مستقیما با خالقش ارتباط برقرار کند برای آنها جالب است. چند نفر از این تازهمسلمانان بعداز نماز خواندن به من گفتند که احساس نزدیکی به خداوند داریم؛ ولی در مسیحیت، یا باید قدیس بیاید یا باید کشیش بیاید و در مقابل عکسی یا مجسمهای قرار بگیرد. بعضی از اینها میگویند که عبادت شما مسلمانها هم برای روح و معنویت مفید است و هم برای جسم؛ چرا که حرکات نماز را نوعی ورزش میدانند. ریلکسیشن نماز هم برای عدهای مهم است هم از نظر خود نماز و هم از نظر مسجدی که محل نماز است آرامش آن برای عدهای مهم و جذاب است. نماز جماعت و عبادت همگانی هم، جذابیت و ویژگی خاص خودش را برای آنها دارد.
نقش نماز جماعت در ثبات دین تازه مسلمانها
تازه مسلمانها احساس غربت و تنهایی دارند بهخصوص در آنجایی که امت اسلامی کمتر هستند و تنهایی در این راه کار سختی است. ماندن در این راه قلب صبور و ایمان قوی میخواهد. که قسمت دوم یعنی ایمان، باید بهطور دائم آبیاری شود وگرنه تازهمسلمان کم میآورد. آنچه که ما با تازه مسلمانها تجربه کردیم این است که اگر نماز جماعت حفظ شود چه در مراکز، چه در مساجد و چه در خانهها، به آنها کمک میکند.
من در سفری که به بولیوی داشتم مسلمانان آنجا که هم فقیر بودند و هم مسجد و مرکز اسلامی نداشتند، در خانه یکی از همین مسلمانها نماز جماعت و نماز جمعه میخواندند، آن هم در یک اتاق دو در دو. این حضور یکجا و همگانی باعث حفظ دین و ایمان اینها در طول این سالها شده بود. باید گفت تک و تنها خیلی سخت است؛ به نظرم اگر جماعت باشد، دین و ایمان تازهمسلمانان حفظ میشود و اقامه نماز جماعت این خصوصیت را دارد. نماز جماعت، هم اینها را در یکجا جمع میکند و هم در یک فضای معنوی قرار میدهد.
کمرنگشدن معنویت در جوانان ما
به نظر میآید مسجد و روحانی زیاد شده و حلقههای معرفتی بیشتر شده، اما معنویت کمتر و کمرنگ شده است. به نظر من پرداختن به جنبههای فکری و ارتباطی بین انسان و خداوند مقدم بر پرداختن به احکام و ظاهر شریعت است. طلبه ما در حوزه بیست سال فقه میخواند و ذهنش فقهی میشود. در خود فقه اصل اطاعت که نیست حرکات ظاهری دین است؛ اصل اطاعت در جای دیگری است. به نظر من حوزه خیلی فقهی شده است؛ خیلی ظاهری شده است؛ هنوز نفهمیدیم خدا چیست و غایت چیست و خیلی چیزهای دیگری که مقدمه این است، نفهمیدهایم. آمدیم در قسمت آخر که احکام ظاهری است متمرکز شدهایم. برای ایجاد تحول معنوی نمیتوان از نماز یا احکام شرعی دیگر شروع کرد.
من احساس میکنم در مهندسی فرهنگی از الفبای معنویت سریع رد شدیم و بیشتر در احکام ماندهایم. چون همان نگاه مادی و آماری مهم است چرا که اگر هزار نفر برای نماز در یک مسجد باشند برای آمار و برای عکس چقدر اهمیت پیدا میکند؛ اما چند نفری که در خانه برای توبه دارند گریه میکنند مهم نیست چون نمیتوان آنها را دید پس اینها جزء معنویت نیست و جزء رشد مذهبی نیست. به نظر من در کنار کارهای آماری و ظاهری کاری کنیم که درکی از معنویت بیشتر شود و جوان امروز ما در بسیاری موارد درک درستی از معنویت داشته باشند و از این حالت اجباری و ظاهری بیرون بیاید.
نماز و توریسم
در کشورهای غربی اگر مسجدی با هندسه اسلامی داشته باشیم هم برای آوردن توریسم استفاده میکنیم و هم مدارس را برای دیدن آن فضا دعوت میکنیم بهخصوص اگر موقع نماز جماعت باشد. یادم هست در برزیل در شهر کوریتیبا که مسجد زیبایی داریم در هر یکشنبه که روز تعطیل آنجاست، چندصد دانشآموز را برای دیدن مسجد میآورند و روحانی مسجد هم توضیح میدهد که محراب چیست؟ چرا سجاده داریم؟ و چرا باید کفشهایمان را در بیاوریم؟ چرا قبله؟ و دیگر مسائلی که مربوط به نماز و مسجد است را توضیح میدهد که بسیار جالب است. به نظر من اگر اینکار را هم در ایران برای توریسم انجام دهند خیلی خوب میشود. جالب است که بدانید محیط مسجد برای اروپاییها جذابیت زیادی دارد.
برای ضبط برنامه شبکه امان از یک مسجد با هندسه فوقالعاده زیبا استفاده میکنیم که گاهی به من میگویند محیط برنامه از گفتار خودت تأثیرگذارتر است. اگر ما بتوانیم فیلمهای مستند یا حتی سینمایی از نماز در مسجدهای زیبا بسازیم بسیار تأثیر دارد؛ یعنی زیبایی معنوی همراه با زیبایی ظاهری. نماز نباید به صورت مجزا از آن فضاها باشد. مثلا برای یک نرمافزار آموزشی نماز از محیط یک خانه استفاده میکنند، که به نظر من جالب نیست. اما اگر همین آموزش در یک محیط زیبا باشد، تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. در مورد اذان و دعا هم همینگونه هست که اگر با صدای زیبا و حزین باشد جذابیت خاصی خواهد داشت. من دیدهام کسانی که با گوشدادن به صدای اذان مسلمان شدهاند. یعنی جرقه اول در دل اینها توسط صوت زیبای اذان زده شده است. من خودم قاری قران هستم؛ در یک جلسه بینالادیانی که حدود هفت هزار نفر بودند در سالنی که مایکل جکسون و ماندانا برای خواندن به آنجا آمده بودند، من قرآن خواندم و به زبان اسپانیایی ترجمه کردم که عدهای گریه کردند.
چگونه نماز را معرفی کنیم
در کشور ایران باید نماز جوری معرفی شود که از حالت روتین دربیاید. در روایت داریم: «لکل جدید لذة» در هر چیز جدیدی لذتی وجود دارد. در ارایه مفاهیم دینی خیلی روتینی وارد میشویم. برای معرفی دین از روشهای قدیمی استفاده میشود. گاهی میبینی همان منبرها و همان شعر و همان شیوهها هست. دنیا متفاوت شده است، درست است که محتوا ثابت است اما شیوه ارایه میتواند متفاوت باشد. این روشهای سنتی گاهی برای تقویت ایمان خوب است اما برای جذب خوب نیست. باید تفاوت قائل شویم بین جذب و کسی که اول راه است و بین کسی که در ادامه کار است.
مسجد و منبر برای ادامه کار خوب است اما برای کسی که میخواهد تازه در دین وارد شود شاید کار خوبی نباشد. بیاییم برای جذب به اسرار و فلسفه نماز بپردازیم. ببینید چقدر مطلب داریم برای ظاهر نماز، از رساله و فیلم و آموزش و غیره چقدر محتوا داریم؛ حالا برای آموزش اسرار نماز چرا مطلب آنچنانی نداریم؟! چرا در مورد فلسفه سجده کسی چیزی نمیداند؟! قبل از مطرح کردن نماز به عنوان یک عبادت ظاهری چرا در مورد اصل ارتباط با خدا حرف نزنی؟! از عشق به خدا یا از این که چرا نماز باید معراج مومن باشد؟! ابتدا فواید دنیایی نماز که برای جوانهای امروز جواب میدهد بیان شود. در تحقیقاتی که اخیراً انجام شد دانشمندان متوجه شدند که مرکز انرژی کره زمین کعبه است که در هنگام نماز رو به قبله بودن و سجدهکردن فلان اتفاق میافتد. اینها در کنار مسائل سنتی مطرح شود.
در طرح مسائل دین و شریعت، فقط به آخرت و وعده ملائکه و حورالعین و بهشت نپردازیم. بله همه اینها وعده الهی است و قطعی میباشد ولی از ما دور است. به آثار و فواید دنیوی مسائل نیز اشاره کنیم.
یکی از مسائلی که در غرب مطرح و برای همه مهم است بحث زمان حال است؛ یعنی "همین الان" یا به زبان ما "در لحظه زندگی کردن". شعار میدهند که گذشته، گذشته است و آینده هم نیامده است. باید به حال توجه کنیم که باید اعتراف کنیم ما برای الان آنها برنامه نداریم. صحبتهایمان در دو حیطه گذشته و آینده است. یا امام حسین(علیه السلام) و عاشورا یا ظهور امام زمان(علیه السلام) و بهشت؛ اینها با نگاه جوان امروز سازگاری ندارد.
به نظر من مشکل ما حتی در فرهنگ دینی خودمان این است که حتی برای دیدن واقعیت، مادی نگاه میکنیم. یعنی فقط به بُعد مادی دین توجه داریم. بسیاری از شبهاتی که جوانان ما دارند با اندکی توجه به بعد مادی دین قابل حل میشد. این یک مساله است و مساله دوم اینکه آنچیزی که ما بهعنوان آسیبشناسی تبلیغ به آن نگاه میکنیم تا این خلا را جبران کنیم، این است که روحانیت شیعه با جوانان بنشیند و یکی از آنها باشد؛ خدمات اجتماعی بدهد؛ با دغدغه و دردهای جامعه همراهی کند. اینها را ما کم داریم. البته کسانی هستند که اینگونه بخورد میکنند، ولی به صورت عمومی نیست و بسیار اندکاند..
نماز و انقلاب اسلامی
گسترش نماز در سطح بینالملل نه صددرصد بلکه میلیوندرصد با انقلاب اسلامی در ارتباط است. قبل از انقلاب اسلامی ایران در سطح بینالملل نماز نداشتیم و حتی مفهوم مسجد بهخصوص در بین شیعیان بسیار کمرنگ بود. بنده اصلا مفهوم مسجد را نمیدانستم، یعنی مفهوم مسجد نداشتیم. انقلاب اسلامی در تمام ابعاد شریعت مؤثر بوده است. ما از لحاظ شریعت اطلاعی از احکام نداشتیم و دو مسالهای که از اسلام میدانستیم نخوردن شراب و گوشت خوک بود. در آرژانتین از ما میپرسیدند که شما مسلمان هستید، یعنی چه؟! جواب ما این بود که ما شراب و گوشت خوک نمیخوریم، همین. در کشوری مثل لبنان هم که بودم وضعیت شبیه همین بود؛ بیش از نیمی از شیعیان آنجا کومونیست بودند و عدهای دیگر هم به شریعت بیتفاوت. با انقلاب اسلامی شریعت اسلام زنده شد و عموم مردم جهان با دین اسلام و مفاهیم آن آشنا شدند.
چند عامل باعث تأثیر انقلاب بر گسترش اسلام شد یکی رفتن مبلغین به سراسر دنیا و دیگری زیادشدن ابزار تبلیغی بود. امکانات و شرایط فراهم شده برای حوزه و مراجع، و همچنین هجرت مبلغان و مسلمانان به سراسر دنیا. من در اویل انقلاب در بوینس آیرس فقط با دویست ایرانی آشنا بودم که عدهای از اینها دیپلمات، عدهای تاجر و عدهای هم دانشجو بودند.
این دویست نفر، هم مسجد ساختند، هم کتاب ترجمه کردند و هم برنامه رادیو درست کردند؛ اصلا انقلابی شده بود در آنجا؛ بهطوری که نسلهای قبل از من هم یادشان رفته بود تشیع چیست. ما از طریق نماز، روزه، حجاب، اخلاقیات و ادبیات این دویست نفر، با اسلام آشنا شدیم و برای ما جالب بود و من خاطرات زیبایی از آن دوران دارم و شاید طلبهشدن من هم جرقهاش در همان زمان زده شد.
اخلاقیات آرژانتینیها اخلاقیات تندی است بلند صحبت میکنند و بلند میخندند. در برخورد با ایرانیها برای اولین بار رفتار ملایم و مؤدبانه را دیدیم. برخوردهای گرم آنها، سلام و احوالپرسی آنها که با فرهنگ آرژانتینی متفاوت بود. برای من جالب بود که ایرانیها حدود سهچهار دقیقه فقط سلام و احوالپرسی میکنند. رفتار مؤدبانه با خانمها از نکات رفتاری جالب ایرانیها بود که چقدر مؤدبانه آنها را صدا میزدند و برخورد محترمانهای داشتند. نوع لباس ایرانیها و رسمیبودن پوششان برای ما جالب بود. آشنایی ما با ایرانیها من را وارد یک دنیای جدید کرد. اتفاقات دفاع مقدس و دیدن فرهنگ ایثار و شهادت هم برای ما از اتفاقات جدیدی در مسیر زندگیمان بود.
حدود بیست سال پیش برای اولین بار که میخواستم برای تبلیغ به شیلی بروم، در آرژانتین با یک قاری قرآن به نام سیدناصر رضوی از قاریان معروف اصفهان آشنا شدم. ایشان به من گفت: چون اولین تجربه تبلیغی شماست بهتر است از نور قران استفاده کنید هرجا بروید قرآن بخوانید که نور خاصی دارد و در قلوب مردم اثر میگذارد. من به شیلی رفتم و برای سخنرانی به یکی از دانشگاهها دعوت شدم و به همراه خودم قرآن بردم، فضای آنجا، فضای آکادمیک بود و من هم به عنوان استاد دعوت شده بودم ولی بحث معنویت مطرح نبود. اما چون من ملبس بودم و آنها میدانستند من رجل دینی هستم. من هم از فرصت استفاده کردم و گفتم ما مسلمانها قبل از این که کارهایمان را انجام دهیم از اسم خدا استفاده میکنیم و با نام خدا شروع میکنیم و در مراسم رسمی قرآن خوانده میشود. گفتم اگر اجازه بدهید بهعنوان یک تجربه جدید و یک تجربه فرهنگی که شما نداشتید، چند آیه قرآن بخوانم و بعد برایتان ترجمه کنم. آنجا با صوت و لحن قرآن خواندم و یک ساعت سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی به طرف من هجوم آوردند و قرآن را از من گرفتند و باز کردند و گفتند این چه کتابی بود؟!! چه چیزی در آن نوشته که ما را به یک دنیای دیگر منتقل کرد؟!! در همان جمع یک کشیش هم بود که میگفت: من تا به حال زیبایی قرآن را نشنیده بودم. دوست دارم شما بیایید و در کلیسا برای ما قرآن بخوانید. بعد از آن دانشگاه به کلیسا رفتم و برای آنها هم قرآن خواندم. بعد از آن رسم شده است در 18 سپتامبر روز استقلال شیلی به صورت رسمی قران خوانده میشود و من هم هر سال بهعنوان قاری قرآن در آنجا شرکت میکنم.
جهت دریافت دیگر جلسات گفتارپژوهی نماز، به این آدرس مراجعه فرمایید:
http://qunoot.net/App/infos.list.php?categories=17