■ رکوع
ركوع: خم شدن خاص است.
ركوع در لغت به معناى خم شدن و پايين انداختن سر و در شرع در خم شدن خاص بكار رفته است.[1]
حكم تكليفى: ركوع از اجزاى واجب نماز؛ اعم از فريضه و نافله است كه در هر ركعت يك بار انجام مىگيرد، جز نماز آيات كه در هر ركعت از آن پنج ركوع واجب است.[2]
ركنيت: ركوع ـ علاوه بر وجوب ـ از اركان نماز است؛ بدين معنا كه ترك يا زيادكردن آن حتى از روى سهو موجب بطلان نماز مىشود. البته در ترك سهوى، چنانچه قبل از دخول در ركن بعدى (سجود) متذكر شود، واجب است، برگردد و آن را به جا آورد. در اين صورت نمازش صحيح است؛ اما اگر پس از دخول در ركن بعدى متذكر گردد به قول مشهور نمازش باطل است؛ خواه در دو ركعت نخست باشد يا دو ركعت پايانى نمازهاى چهار ركعتى.[3]
برخى قدما ميان دو ركعت نخست و دو ركعت آخر تفصيل داده و گفتهاند: اگر در دو ركعت آخر پس از هر دو سجده متذكر شود، برمىگردد و ركوع را به جا مىآورد و سجده را دوباره انجام مىدهد و در اين صورت نمازش صحيح است.[4] جريان حكم ياد شده در ركعت دوم نيز از برخى قدما نقل شده است.[5] بلكه از برخى ديگر از آنان تعميم حكم ياد شده به همه ركعت ها نقل شده است.[6]
زياد كردن ركوع از روى سهو بنابر قول مشهور ـ كه ترك سهوى آن را موجب بطلان نماز مىدانند ـ حكم ترك سهوى ركوع را دارد، مگر در نماز جماعت كه چنانچه مأموم پيش از امام سر از ركوع بردارد، بنابر قول مشهور واجب است دوباره به ركوع رود و از امام متابعت كند.[7]
واجبات
1. انحناء: خم شدن به اندازهاى كه دست ها به زانوها برسد؛ ليكن اين مسئله كه خم شدن بايد به اندازهاى باشد كه گودی کف دست به زانو برسد یا رسیدن سر انگشتان کفایت میکند، اختلافی است.[8]البته نهادن دست ها بر زانوها در حال رکوع واجب نیست؛[9] هر چند برخی، احتیاط واجب را در نهادن دانستهاند.[10]
خم شدن باید به گونه متعارف باشد. از این رو، خم شدن به یکی از دو پهلو و یا پایین آوردن باسن و بالا بردن زانوها و مانند آن صحیح نیست. برخی برای زن، خم شدن در حدی که دست به زانو برسد را واجب ندانسته و گفتهاند: برای زن خم شدن به اندازهای که دست به ران (بالای زانو) برسد، کفایت میکند.[11]
بلکه آن را برای زن مستحب دانستهاند؛[12] لیکن در مقابل، برخی در مقدار واجب از انحنا تفاوتی بین مرد و زن قائل نشدهاند؛ اما در مقدار مستحب (خم شدن به گونهای که گودی دست ها بر سر زانوها قرار گرفته و زانوها به عقب کشیده شوند.) قائل به تفاوت شده و آن را تنها به مرد اختصاص دادهاند.[13]
نمازگزار ناتوان از خم شدن به مقدار واجب، تا حدّ ممکن خم میشود؛[14] لیکن برخی احتیاط را در خم شدن به اندازه ممکن و اشاره کردن با سر دانستهاند.[15] برخی دیگر احتیاط را در تکرار نماز به هر دو صورت؛ رکوع با خم شدن به مقدار ممکن و اشاره دانستهاند.[16]
کسی که ایستاده نماز میگزارد چنانچه خم شدن برای رکوع برایش امکانپذیر نباشد، در صورتی که بتواند در حالت نشسته به رکوع رود، آیا برای او نشسته رکوع کردن واجب است یا ایستاده نماز خواندن و با سر اشاره کردن برای رکوع؟ مسئله محل اختلاف است.[17] برخی احتیاط را در گزاردن نماز به هر دو صورت دانستهاند.[18]
کسی که نشسته رکوع میکند باید به اندازهای خم شود که صورتش برابر زانوهایش قرار گیرد و افضل، قرار گرفتن صورت محاذی محل سجده است.[19] برخی بلندکردن رانها را نیز در حال رکوع واجب دانستهاند.[20]
بعضی گفتهاند: خم شدن به مقداری که به نظر عرف رکوع در حال نشسته بر آن صادق باشد، کفایت میکند.[21]
کسی که خم شدن برایش مطلقا؛ خواه ایستاده یا نشسته امکان ندارد به قول مشهور برای رکوع با سر اشاره میکند و در صورت عدم امکان آن با دو چشم به بستن آن به قصد رکوع و بازکردن به قصد بلند شدن از رکوع رکوع میکند.[22]
2. ذکر: بی شک ذکر خداوند متعال در رکوع واجب است؛ لیکن در این که گفتن هر ذکر مشتمل بر تنزیه و ستایش خداوند، همچون تکبیر، تهلیل و تسبیح کفایت میکند یا خصوص تسبیح واجب است، اختلاف میباشد. بنابر قول دوم در کفایت مطلق تسبیح یا وجوب یک بار تسبیح کبری {سُبحانَ رَبیَ العَظیمِ وَ بِحَمدِهِ} یا وجوب سه بار آن و یا تخییر بین یک بار تسبیح کبری و سه بار تسبیح صغری {سُبحانَ اللّه} اختلاف است؛ چنان که در تسبیح کبری آیا آوردن {وَ بِحَمدِهِ} واجب است یا گفتن {سُبحانَ رَبیَ العَظیم} کفایت میکند؟ اختلاف میباشد.
بنابر قول دوم افزودن آن مستحب خواهد بود. در حال ضرورت نیز گفتن یک بار {سُبحانَ اللّه} کفایت میکند.[23]
. طمأنینه: واجب است بدن نمازگزار هنگام ادای ذکر واجبِ رکوع آرام و بی حرکت باشد. در وجوب طمأنینه هنگام گفتن ذکر مستحب، اختلاف است. بر وجوب آن ادعای اجماع شده است.[24] البته نسبت به ذکری که استحبابش مطلق است و اختصاص به نماز ندارد، طمأنینه در آن واجب نیست.[25]
ترک عمدی طمأنینه هنگام ذکر واجب رکوع موجب بطلان نماز است. لیکن ترک سهوی آن موجب بطلان نماز نیست؛ ولی چنانچه قبل از سر برداشتن از رکوع متذکر گردد باید ذکر را با طمأنینه تکرار کند.[26]
ظاهر کلام بعض قدما رکن بودن طمأنینه است؛[27] لیکن به گفته برخی، مقصود از رکن بودن در کلام بعض قدما در این مورد و دو مورد بعدی، وجوب طمأنینه در مقابل قول به عدم وجوب آن است، نه آن که همچون رکوع از ارکان نماز است که با ترک آن هر چند از روی سهو نماز باطل شود.[28]
برخی گفتهاند: فقدان طمأنینه در اصل (مسمای) رکوع، هر چند از روی سهو موجب بطلان نماز است؛ لیکن با رعایت طمأنینه در اصل رکوع، ترک آن از روی سهو در حال ذکر موجب بطلان نماز نمیشود.[29]
4. بلندکردن سر از رکوع و ایستادن. بنابراین چنانچه نمازگزار بدون عذر و از روی عمد قبل از سربرداشتن از رکوع و ایستادن به سجده رود، نمازش باطل است؛ اما اگر از روی سهو باشد نماز باطل نمیشود؛ لیکن در صورتی که قبل از رفتن به سجده متذکر شود باید برگردد و بایستد و سپس به سجده رود.[30] ظاهر کلام برخی قدما رکن بودن این واجب است.[31]
5. طمأنینه پس از رکوع: واجب است نمازگزار پس از بلندشدن از رکوع راست بایستد و پس از آن که بدنش آرام گرفت به سجده رود. بنابراین ترک عمدی طمأنینه در حال ایستادن موجب بطلان نماز میشود.[32] ظاهر کلام برخی قدما رکن بودن این طمأنینه است.[33]
6. تکبیر: به قول برخی قدما برای رفتن به رکوع، گفتن تکبیر واجب است. نظر مشهور استحباب آن است.[34]
مستحبات
به قول مشهور، تکبیر قبل از رکوع. برخی قدما قائل به وجوب آن شدهاند.[35]
گذاشتن کف دستها بر سر زانوها با انگشتان باز.
بازکردن و گشودن دست ها از دو پهلو مانند دو بال گشوده برای مرد و ترک آن برای زن.
نهادن دست راست بر زانوی راست پیش از نهادن دست چپ بر زانوی چپ.
کشیدن زانوها به عقب و صاف کردن پشت و موازی قراردادن گردن با آن.[36]
قرار دادن زانوها به موازات یکدیگر.[37]
فاصله انداختن بین پاها به اندازه یک وجب.
به قول مشهور، نگاهکردن بین دو پا؛ لیکن برخی بستن چشمها را در حال رکوع مستحب دانستهاند. برخی نیز قائل به تخییر بین نگاه کردن و بستن چشمها شدهاند.
تکرار ذکر رکوع و ختم آن به عدد فرد همچون سه، پنج و هفت.
خواندن دعاهای وارد شده قبل و بعد از ذکر واجب رکوع.
گفتن ذکر صلوات بر محمد و آل محمد قبل یا بعد از ذکر واجب رکوع.
گفتن {سَمِعَ اللّهُ لِمَن حَمِدَهُ} بعد از سر برداشتن از رکوع.[38]
بلندکردن دستها بعد از رکوع پس از ایستادن به قول گروهی؛ مشهور آن را مستحب ندانستهاند. برخی تکبیر را نیز با بلندکردن دست ها مستحب دانستهاند.[39]
گذاشتن دست ها بر روی رانها (بالای زانوها) برای زن.[40]
مکروهات
موازی یکدیگر قرار ندادن گردن و پشت با فروافکندن سر و کمان کردن پشت یا صاف کردن پشت و پایین انداختن سر و یا جلو دادن سینه و به داخل بردن پشت، همچون زین اسب.
چسباندن دست ها به پهلو برای مرد.
کمان کردن زانوها و عقب کشیدن پشت به تصریح برخی.
نهادن دست ها بر یکدیگر و نیز بین زانوها. ظاهر کلام برخی حرمت آن است. (--> تطبیق)
خارج کردن دست ها از آستین و قراردادن در زیر لباس.
تلاوت قرآن.[41]
دیگر احکام: به قول مشهور، درک رکوع امام جماعت یک رکعت محسوب میشود.[42] همچنین به قول مشهور، کسی که در نماز جمعه به رکوع رکعت دوم نماز رسیده، نماز جمعه را درک کرده و باید رکعت دوم نمازش را خود بخواند.[43]
به قول مشهور در نماز آیات به جماعت، مأموم نمیتواند پس از رکوعِ نخست؛ اعم از رکعت اول و دوم به امام اقتدا کند؛ بلکه باید قبل یا در اثنای اولین رکوع اقتدا نماید.[44]
منبع: این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام است.
[1] . الحدائق الناضرة، 8/234؛ مستند العروة (الصلاة) 4/6.
[2] . جواهرالكلام، 10/69؛ العروة الوثقى 2/537.
[3] . غاية المرام 1/197؛ جواهرالكلام 10/69 و 12/243.
[4] . المبسوط، 1/109.
[5] . مختلف الشيعة، 2/363.
[6] . المبسوط 1/119.
[7] مستمسك العروة، 7/269 ـ 271.
[8] الحدائق الناضرة 8/236-238؛ جواهرالکلام 10/73؛ مستند العروة (الصلاة) 4/6-11.
[9] الحدائق الناضرة 8/237.
[10] العروة الوثقی، 2/539.
[11] المقنعة/ 111؛ النهایة/ 73؛ الوسیلة/ 95؛ جامع المقاصد 2/ 363.
[12] کتاب السرائر 1/225؛ الألفیة والنفلیة/119.
[13] جواهرالکلام، 10/73، 74؛ العروة الوثقی 2/546؛ مستندالعروة (الصلاة) 4/60، 61.
[14] جواهرالکلام، 10/76.
[15] مستند العروة، (الصلاة) 4/34.
[16] العروة الوثقی 2/539، 540.
[17] 540؛ مستند العروة، (الصلاة) 4/35، 36.
[18] العروة الوثقی، 2/540؛ هدایة العباد، (گلپایگانی)، 1/155.
[19] مسالک الأفهام 1/202؛ مدارک الأحکام 3/330؛ جواهرالکلام 9/262، 263؛ العروة الوثقی 2/551.
[20] جامع المقاصد، 2/205؛ مسالک الأفهام 1/202.
[21] مجمع الفائدة 2/192؛ جواهرالکلام، 9/262، 263.
[22] الحدائق الناضرة، 8/79 80 و 241؛ ریاض المسائل 3/376 و 429.
[23] جواهرالکلام، 10/89، 97.
[24] مستمسک العروة، 6/143، 144 و 304.
[25] العروة الوثقی، 2/539.
[26] جواهرالکلام، 12/275، 276.
[27] الخلاف، 1/348.
[28] تلخیص الخلاف/ 119-120.
[29] مستندالعروة (الصلاة)، 4/28-29.
[30] رسائل المحقق الکرکی 3/276؛ جواهرالکلام 10/87-88.
[31] الخلاف، 1/351.
[32] جواهرالکلام، 10/88.
[33] الخلاف، 1/351.
[34] جواهرالکلام، 10/101، 103؛ المراسم العلویة/69؛ الخلاف 1/314 و 346.
[35] جواهرالکلام 10/101،103؛ المراسم العلویة/69؛ الخلاف 1/314 و 346.
[36] جواهرالکلام، 10/104، 105؛ العروة الوثقی، 2/552.
[37] الدروس الشرعیة 1/178.
[38] جواهرالکلام، 10/106، 116؛ العروة الوثقی، 2/552، 553.
[39] مستمسک العروة، 6/338، 339.
[40] الألفیة والنفلیة/119.
[41] جواهرالکلام، 10/116، 121؛ العروة الوثقی 2/553.
[42] جواهرالکلام، 13/146 و 14/54.
[43] همان/.11/146-149
[44] همان/445-446.