■ حسینیه (1)
پركاربردترین مكان مذهبى در میان شیعیان با كاركرد اختصاصى در برگزارى مراسم سنّتى عزادارى و روضهخوانى به ویژه براى حضرت امام حسین علیهالسلام و یارانش، و نیز با كاركرد عمومى در برگزارى آیینهاى مذهبى و فرهنگى.
با وجود اهمیت زیاد مساجد در سراسر جهان تشیع، حسینیهها در اجراى مراسم ویژه سوگوارى* شیعى (سینهزنى، روضهخوانى* و ذكر مصائب اهلبیت، نوحهخوانى و وعظ و، در برخى مناطق، تعزیهخوانى) جایگاهى اختصاصى یافته كه مشتمل است بر مراسم دهه اول محرّم یا اول محرّم تا 28 صفر؛ مراسم سوگوارى براى پیامبر و دیگر معصومان علیهمالسلام در دیگر ایام سال قمرى؛ مراسم میلاد و منقبتخوانى براى معصومان علیهمالسلام؛ و برگزارى مراسم ویژه ماه مبارك رمضان، از جمله شبهاى قدر و مجالس قرائت قرآن. اجراى مجالس ترحیم* شهروندان و برنامههاى مذهبى و فرهنگى نیز از فعالیتهاى معمول در حسینیههاست.
حسینیهها، به ویژه در ماههاى محرّم و صفر، كانون اصلى مراجعه و پررونقترین مركز ارتباط جمعىِ مناطق شیعهنشین بهشمار میروند. حضور مردم در این مكانها و همیارى آنان براى آمادهسازى و تأمین خدمات و اجراى مراسم، بدون در نظر گرفتن سن و جنسیت و وضع مالى و جایگاه و رتبه اجتماعى، امكان گستردهاى براى تقویت حس همدلى و همبستگى شیعیان فراهم میآورد و چون حسینیههاى هر محل معمولا حائز هویتِ محلى ویژه خود هستند، این كاركرد اجتماعى حسینیهها در مقیاس محله، مناسبات عمیق و ریشهدارى را در میان ساكنان ایجاد و تقویت میكند؛ به ویژه در ادوار متأخرتر، حسینیهها مركزى براى برنامههاى عامالمنفعه، از جمله تشكیل صندوقهاى قرضالحسنه، نیز هستند. كاركرد هویت بخشى و تقویت همبستگى در حسینیههاى متعلق به جمعیتهاى مهاجر یا مسافر در شهرهاى دیگر، مثلا حسینیههاى آذربایجانیها در تهران و حسینیههاى ایرانیان در عتبات عالیات، بارزتر است (رجوع کنید به ادامه مقاله).
به دلیل متأخر بودن واژه حسینیه و فقدان آن در متون كهن، این ساختار ظاهرآ در امتداد ساختارهاى مسجد*، زاویه و تكیه*، و در نتیجه تركیب و تلفیق و بازتولید بخشهایى از ساختار و كاركردهاى آنها، از عصر صفوى به بعد، و به احتمال بسیار نخستینبار در حوزه فرهنگى شیعى ایران، به وجود آمده است. در دوره آلبویه، به دستور معزالدوله دیلمى در 352، مردم در روز عاشورا خیمههایى براى عزادارى در خیابانها برپامیكردند (فقیهى، ص 466). بر پاكردن این خیمهها، به عنوان محلهاى موقت عزادارى حسینى، با استفاده از داربستهاى چوبى یا فلزى و پوشاندن آنها با پارچههاى برزنتى، همچنان مرسوم است، اما درباره احداث بناهاى دائم با عنوان حسینیه، در منابع متقدم گزارشى نیامده است. آیینهاى عزادارى در مساجد، مزارات معصومان، امامزاده*ها، بازار*ها، تكیهها و جز اینها برگزار میشده و اختصاص بنایى به نام حسینیه، به منظور عزادارى، به احتمال بسیار از دوره قاجار تثبیت شده است، چنانكه تاریخ بناى حسینیههاى مهم و معروف نیز تاریخى قدیمتر را نشان نمیدهد (رجوع کنید به دایرةالمعارف تشیع، ذیل مدخلهاى حسینیه).
از سوى دیگر، به نظر میرسد روند غلبه بسامدى واژه حسینیه در خرده فرهنگ عزادارى سنّتى شیعى، به خلط میان این واژه و واژه تكیه منجر شده باشد. گفته شده كه تفاوت كلى تكیه و حسینیه در این است كه در وسط تكیهها سكویى براى اجراى تعزیه تعبیه میشده و برگزارى تعزیه از عصر صفوى به بعد از ویژگیهاى تكیهها محسوب میگردیده، اما حسینیه به طور خاص، محل سینهزنى و روضهخوانى بوده است (رجوع کنید به سلطانزاده، 1362ش، ص 182). با این وصف، این وجه تمایز چندان دقیق نیست، زیرا در بسیارى از حسینیهها نیز برگزارى تعزیه معمول بوده است.
در واقع، تسمیه مكانهاى ویژه عزادارى حسینى، در مناطق گوناگون شیعهنشین تابع مناسبات و ادبیات محلى بوده است و از میان این تلقیهاى متنوع نمیتوان به استخراج قاعده پرداخت. مثلاً در ایران و عراق، بیشتر واژه تكیه و، در روندى رو به رشد، حسینیه در كنار واژههایى چون میدان و چهارسوق به كار میرفته است، اما شیعیان عمان و بحرین از واژه مَأتم، شیعیان شبه قاره و پاكستان از واژههاى امامبارا*/ امامباره و عاشورخانه و عزاخانه، و در افغانستان از واژه منبر استفاده میكردهاند (رجوع کنید به توسلى، ص 82؛
جانباللهى، ص 15ـ20؛
د.اسلام، چاپ دوم، ذیل"Imam-bara"؛
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ذیل«اِمامْ باره»؛
>دایرةالمعارف جهان اسلام آكسفورد<، ذیل واژه؛
تاسى، 53؛
فرهنگ، ص 308ـ318؛
ولى، ص 125ـ126). در ایران معاصر، بیشترِ مكانهاییكه براى برگزارى مراسم عزادارى حسینى بنا میشوند حسینیه نامیدهمیشوند (رجوع کنید به معتمدى، ج1، ص145ـ 351) و تقریباً دیگر هیچ مكان نوساختهاى را با این كاربرد، تكیه نمینامند و حتى در بازسازیها، نام تكیهها را به حسینیه یا مسجد برمیگردانند (رجوع کنید به همان، ج1، ص510؛
شاطرى، ص33).
حسینیهها معمولاً معمارى سادهاى دارند و فضایى سرپوشیده براى تجمعاند، گو اینكه در بسیارى موارد از لحاظ موقعیت در بافتِ شهرى (مثلاً در شهرهاى نائین، زواره، تفت و میبد)، حسینیهها نقطه ارتباط اصلى میان خیابانها هستند و بخش مهمى از كالبد معمارى شهر را تشكیل میدهند و مهمترین فضاى سرپوشیده هر محله تلقى میشوند (سلطانزاده، 1374ش، ص 131). در شهرهاى زیارتىِ پراهمیتى چون كربلا و نجف، حسینیهها براى پذیرایى از مسافران نیز به كار میروند؛
مانند حسینیه تهرانیها در كربلا، كه بزرگترین حسینیه آنجا به شمار میرفت و با هدایا و نذورات مردم تهران ساخته شده بود. این حسینیه، علاوه برداشتن شبستانى وسیع در طبقه اول و زیرزمینهاى بزرگ و متعدد، بیش از دویست اتاق براى سكونت زائران داشت. این حسینیه در جریان قیام شیعیان عراق در 1370ش، به دست ارتش بعث ویران شد (انصاریقمى، وقف، سال 2، ش 3، ص 84).
حسینیهها معمولاً بناهایى منفردند ولى گاهى در مجموعهاى شامل باغ، مسجد، ایوان، حمام و بازارچه و جز اینها نیز بنا میشوند، مانند حسینیه مشیر در شیراز (رجوع کنید به همایونى، ص 10ـ14؛
دایرةالمعارف تشیع، ذیل «حسینیه مشیر») و حسینیه امیر سلیمانى در تهران كه شامل كتابخانه و درمانگاه نیز هست (رجوع کنید به تابنده، ص 249ـ255؛
دایرةالمعارف تشیع، ذیل «حسینیه امیرسلیمانى»).
نماى داخلى و بیرونى بیشتر حسینیهها ساده است، ولى برخى حسینیهها از لحاظ تزیینات داخلى و بیرونى از نمونههاى حائز اهمیتاند، مانند حسینیه شیخ محمدتقى فرحى و حسینیه آقا شیخ على در بهشهر مازندران و حسینیه مشیر (رجوع کنید به همایونى، همانجا؛
ستوده، ج 4، بخش 1، ص 690ـ691). در این میان، حسینیه ارشاد* نیز هست كه با اهداف فرهنگى و اجتماعى در حدود سال 1345ش در تهران تأسیس شده و از معمارى مدرن متناسب با كاركرد خاص خود، از جمله تالار برگزارى سخنرانى برخوردار است.
تأمین هزینههاى احداث و نگهدارى و برگزارى مراسم در حسینیهها را برخى بانیانِ متمول برعهده میگیرند و معمولاً درآمدها یا املاكى را به این منظور وقف میكنند. گاه این هزینهها را مردم به صورت دسته جمعى برعهده میگیرند. برخى نیز منزل خود را به طور دائم یا موقت به صورت حسینیه درمیآورند. غیر از انگیزه عمومى مذهبى، نذر براى شفاى بیماران یا حصول موفقیت در كارى مهم نیز انگیزه احداث این حسینیههاى دائم یا موقت است (رجوع کنید به انصاریقمى، همانجا؛
شهریباف، ج2، ص360؛
طعمه، ص180ـ181؛
>دایرةالمعارف جهان اسلام آكسفورد<، همانجا).
گاه نام واقف یا بانى را بر روى حسینیه میگذارند، مثل حسینیه سیدمحمد صالح در كربلا، حسینیه اصطهباناتى در نجف و حسینیه مؤمن على یزدى در كاظمین (رجوع کنید به انصاریقمى، وقف، سال 2، ش 1، ص 77، ش 3، ص 84، سال 3، ش 1، ص 101) یا آنها را به نام اصناف میخوانند، مانند حسینیه خیاطها، حسینیه دباغها، حسینیه صباغها، هر سه در بیرجند (رضائى، ص 126ـ127) یا حسینیه خرازها، حسینیه نجارها، حسینیه قنادها و حسینیه بزازها، همگى در سبزوار (محمدى، ص 261). حسینیههایى كه اهالى برخى شهرها در شهرهاى دیگر بنا میكنند، به نام گروه مهاجران یا زائران خوانده میشوند، مانند حسینیه اصفهانیها، حسینیه تهرانیها، حسینیه قمیها، و حسینیه آذربایجانیها، همگى در كربلا (انصاریقمى، وقف، سال 2، ش 3، ص 83ـ84). برخى حسینیهها نیز به نام محلهاى كه در آن واقع شدهاند خوانده میشوند، از جمله در نائین، ابیانه و كاشان (رجوع کنید به سلطانزاده، 1374ش، ص 130؛
بلوكباشى، ص 59، 61؛
مشهدى نوشآبادى، ص 10). نامگذارى حسینیهها به نام امامان و معصومان و فرزندان آنها نیز مرسوم است (رجوع کنید به معتمدى، ج 1، ص 151، 165، 168، 180 و جاهاى دیگر).
حسینیهها از پر شمارترین فضاهاى دینى و مذهبى در جهان تشیعاند، به طورى كه تقریباً در همه محلههاى شیعى دست كم یك حسینیه دائم وجود دارد. گفته شده كه لكهنو در اواسط دهه 1210/ اوایل دهه 1800 حدود دوهزار و تهران در اواخر دهه 1340ش حدود 630 حسینیه داشته است (>دایرةالمعارف جهان اسلام آكسفورد<، همانجا). همچنین براساس آمار 1375ش، 752،8 حسینیه در ایران وجود داشته كه بیش از 11% كل اماكن دینى و مذهبى كشور را تشكیل میداده است (میرمحمدى، ص 71ـ72).
منابع :
(1) محمدرضا انصاریقمى، «موقوفات ایرانیان در عراق»، وقف : میراث جاویدان، سال 2، ش 1 (بهار 1373)، ش 3 (پاییز 1373)، سال 3، ش 1 (بهار 1374)؛
(2) على بلوكباشى، نخلگردانى: نمایش تمثیلى از جاودانگى حیات شهیدان، تهران 1380ش؛
(3) على تابنده، خورشید تابنده: شرح احوال و آثار عالم ربّانى و عارف صمدانى حضرت آقاحاج سلطانحسین تابنده گنابادى «رضاعلیشاه» (طابثراه)، تهران 1373ش؛
(4) محمود توسلى، «حسینیهها ـ تكایا ـ مصلیها»، در معمارى ایران: دوره اسلامى، به كوشش محمدیوسف كیانى، ج 1، تهران: جهاد دانشگاهى، 1366ش؛
(5) محمدسعید جانباللهى، تأثیر اماكن مذهبى بر بافت محلات سنتى شهرستان تفت»، در مجموعه مقالات مردمشناسى، دفتر3، (تهران): سازمان میراث فرهنگى كشور، مركز مردم شناسى، 1366ش؛
(6) دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زیرنظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران 1367ش ـ، ذیل «اِمامْباره» (از یداللّه غلامى)؛
(7) دایرةالمعارف تشیع، زیرنظر احمدصدر حاجسید جوادى، كامران فانى، و بهاءالدین خرمشاهى، تهران 1366ش ـ، ذیل «حسینیه ارشاد» (از حسن یوسفیاشكورى)، «حسینیه امیرسلیمانى»، «حسینیه مشیر» (از پرویز ورجاوند)؛
(8) جمال رضائى، بیرجندنامه: بیرجند در آغاز سده چهاردهم خورشیدى، به اهتمام محمود رفیعى، تهران 1381ش؛
(9) منوچهر ستوده، از آستارا تا اِستارباد، تهران 1349ش ـ ؛
(10) حسین سلطانزاده، روند شكلگیرى شهر و مراكز مذهبى در ایران، تهران 1362ش؛
(11) همو، نائین: شهر هزارههاى تاریخى، تهران 1374ش؛
(12) علیاصغر شاطرى، واژهنامه محرّم (كاشان)، كاشان 1383ش؛
(13) جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛
(14) سلمان هادى طعمه، كربلاء فى الذاكرة، بغداد 1988؛
(15) محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسى و مردمشناسى شیعیان افغانستان، قم 1380ش؛
(16) علیاصغر فقیهى، آلبویه و اوضاع زمان ایشان با نمودارى از زندگى مردم در آن عصر، تهران 1357ش؛
(17) محمود محمدى، فرهنگ اماكن و جغرافیاى تاریخى بیهق (سبزوار) براساس معجمالبلدان یاقوت و تاریخ بیهق، سبزوار 1381ش؛
(18) محمد مشهدى نوشآبادى، نوشآباد در آینه تاریخ: آثار تاریخى و فرهنگ، كاشان 1378ش؛
(19) حسین معتمدى، عزادارى سنتى شیعیان در بیوت علما و حوزههاى علمیه و كشورهاى جهان، ج 1، قم 1378ش؛
(20) حمیدرضا میرمحمدى، «پراكندگى جغرافیایى اماكن مذهبى كشور در قالب استانى»، مسجد، ش 58 (مهر و آبان 1380)؛
(21) محمدطه ولى، المساجد فى الاسلام، بیروت 1409/1988؛
(22) صادق همایونى، حسینیه مشیر، عكاسى از عباس بهمنى و منوچهر چهرهنگار شیرازى، تهران 1371ش؛
(23) EI2, s.v. "Imam-bara", (by K. A. Nizami);
(24) The Oxford encyclopedia of the Modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Husayniyah" (by Gustav Thaiss);
Garcin de Tassy, Muslim festival in India and other essays, tr. and ed M. Waseem, Delhi 1997.
/ محمد مشهدینوشآبادى /