■ حاكم (2)
از القاب محدّثان. در اصطلاح محدّثان متأخر، حاكم به كسى اطلاق میشود كه از حیث متن و اِسناد و جرح و تعدیل و تاریخ، به احادیث عالم باشد (قارى، 1415، ص 121؛ همو، 1318، ج1، ص6؛ مُناوى، ج2، ص421؛ باجورى، ص13؛ عثمانى تهانوى، ص30). تعریفى كه مُناوى و قارى از قول مَطَرى یا مطرزى آوردهاند، در كتابهاى بعدى تكرار، و در برخى موارد قیودى بدان افزوده شده است، از جمله مقدار محفوظات حدیثى حاكم، مقید به رقمى گردیده یا گفته شده مقدار حدیثى كه از دایرهحفظ وى خارج ماندهاست اندكباشد (رجوع کنید به اعظمى، ص129ـ 130؛ عتر، ص 77). به این ترتیب، حاكم لقب كسى است كه مرتبه حفظ و اتقان وى از حجت* برتر باشد (بلال، ص 205). به گفته سعد فهمى احمد بلال (ص 207ـ260)، برخى محدّثان بزرگ (نظیر شافعى، شَعْبى، ابنمَدینى، ابوداوود سجستانى، ترمذى، نسائى، طبرى و طبرانى) واجد شرایط لقب حاكم بودهاند، اما از مشهورترین افرادى كه به این لقب شهرت یافتهاند، حاكمنیشابورى*، حاكمحَسَكانى و حاكم جِشُمى* بودهاند. علاوه بر این، به برخى محدّثان اهل سنّت لقبِ ابداعىِ «امیرالمؤمنین فى الحدیث» داده شده، كه بالاترین لقب براى محدّثان است و دارنده چنین عنوانى، برتر از حاكم است (رجوع کنید به ابوغده، ص 103ـ 120؛ بلال، ص 205، 261ـ423).
ابوغده (ص 132؛ عثمانى تهانوى، ص 29، پانویس) وجود لفظ حاكم را در ردیف القاب ناظر به مقدار محفوظات حدیثى محدّث انكار كرده و با استناد به صبحالاعشى (ج 6، ص 45)، اثر قلقشندى، آن را از القاب قضات دانسته است. شاهد صدق مدعاى ابوغده، به كار نرفتن این اصطلاح ــجز در موارد معدودــ در عمده آثار رجالى و حدیثى متقدم است.
منابع : عبدالفتاح ابوغده، اُمراءالمؤمنین فى الحدیث، در عبدالعظیم بن عبدالقوى منذرى، جواب الحافظ ابیمحمد عبدالعظیم المنذرى المصرى عن أسئلة فى الجرح و التعدیل، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت 1426؛ محمدضیاءالرحماناعظمى، معجم مصطلحاتالحدیث و لطائف الاسانید، ریاض 1420/1999؛ ابراهیم باجورى، المواهب اللدنیة على الشمائل المحمدیة، در محمدبن عیسى ترمذى، الشمائل المحمدیة، چاپ محمد عوّامه، [بیجا] 1422/2001؛ سعد فهمى احمد بلال، السراج المنیر فى القاب المحدثین، ریاض 1417/1996؛ نورالدین عتر، منهج النقد فى علوم الحدیث، دمشق 1401/ 1981؛ ظفر احمد عثمانى تهانوى، قواعد فى علوم الحدیث، چاپ عبدالفتاح ابوغده، حلب: مكتب المطبوعات الاسلامیة، [بیتا.]؛ علیبن سلطان محمد قارى، جمع الوسائل فى شرح الشمائل، مصر 1318، چاپ افست بیروت [بیتا.]؛ همو، شرح شرح نخبة الفكر فى مصطلحات اهل الأثر، چاپ محمد نزار تمیم و هیثم نزار تمیم، بیروت [? 1415/ 1994]؛ قلقشندى؛ محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مُناوى، الیواقیت و الدّرر فى شرح نخبة ابنحجر، چاپ مرتضى زیناحمد، ریاض 1420/1999.
/ اسماعیل باغستانى /