■ جَفر و جامعه
عنوان دو كتاب حدیثی به املای پیامبر اكرم و نگارش حضرت علی علیهالسلام، كه بعدها سبب به وجود آمدن علم جفر شد.
جفر، واژهای عربی است كه در فرهنگهای لغت بر گونهای خاص از برّه یا بزغاله (جوهری؛ ابنمنظور؛ فَیومی؛ مرتضی زبیدی، ذیل واژه)، چاهی با دهانه گشاد كه سنگ چین نشده (همانجاها؛ ابناثیر؛ ابنفارس، ذیل واژه)، نوزاد انسان (ابنمنظور؛ مرتضی زبیدی، همانجاها) و بچه شتر (همانجاها) اطلاق شده است. استعمال واژه جفر در معنای پوست گوسفند یا گاو ــ كه مُفاد بسیاری از روایات حاكی از آن است (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 153ـ156؛ كلینی، ج 1، ص 241؛ ابن بابویه، 1414، ج 4، ص 419؛ همو، 1362 ش، ج 2، ص 528؛ همو، 1404، ج 1، ص 192ـ193) یا از باب حذف مضاف و توسع در لغت است یا از این باب كه واژه جفر برای گونهای خاص از پوست گوسفند یا گاو، عَلَم (اسمخاص) گشته است (عاملی، ص 32).
در پارهای روایات وجود كتابی به نام «كتاب جفر» نزد امامان شیعه گزارش شده (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 158ـ159؛ مجلسی، ج 51، ص 220) كه محتوای آن ذكر حوادث آینده تا روز قیامت است (مجلسی، همانجا). در برخی گزارشها نام این كتاب در كنار كتاب جامعه یاد شده است (برای نمونه رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج 1، ستون 591). بنا بر روایتی از امام كاظم علیهالسلام، جز نبی و وصی نبی، كسی نمیتواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر است (صفار قمی، همانجا).
افزون بر كتاب جفر، در برخی روایات شیعه بر وجود دو جفر دیگر به نامهای «جفر ابیض [ = سفید ( » و «جفر احمر ) = سرخ ] » نزد امامان تأكید شده است (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 150ـ151؛ كلینی، ج 1، ص 240؛ مفید، ج 2، ص 186؛ طبرسی، ج 2، ص 134؛ اربلی، ج 2، ص 382؛ مجلسی، ج 26، ص 18، 37ـ 38). امام صادق علیهالسلام در روایتی ( رجوع کنید به مجلسی، ج 26، ص 37ـ 38) این پندار را كه این دو جفر، پوستهاییاند كه بر روی آنها مطالبی نوشته شده، نفی و تأكید كرده كه جفر ابیض و احمر تنها دو انبان چرمیناند كه در اولی شماری كتاب و در دومی شمشیر رسول خدا قرار داشته است. بنا بر احتمالی، كه بعید به نظر میرسد، احمر و ابیض صفت احكامی است كه در این دو جفر آمده كه برخی برای جنگ و قتال و خونریزی و برخی دیگر برای مسالمت و سازش است ( رجوع کنید به بونی، ج 3، ص 335).
بر اساس برخی روایات كه محتوای این دو جفر را گزارش كردهاند (برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ج 26، ص 42ـ43، 46، 49) و از مقایسه آنها با روایتهای كتاب جامعه، روشن میشود كه در جفر ابیض علاوه بر برخی كتابهای آسمانی پیشین و مصحف فاطمه، كتاب جامعه ( رجوع کنید به ادامه مقاله) نیز وجود داشته است.
اكرم احمد بركات عاملی (ص 49ـ50)، با استناد به روایتی از امام صادق علیهالسلام (رجوع کنید به صفار، ص 160)، از جفری دیگر نیز یاد كرده كه از چرم گاو بوده است. وی با بررسی روایات به این نتیجه میرسد كه این جفر، انبانی چرمین و بزرگ بوده است كه جفر ابیض و احمر را درون آن نهاده بودند (ص 51 52).
مفاد برخی از روایات اهل بیت علیهمالسلام حاكی است كه این كتابها و شمشیر رسول خدا میان امامان شیعه دست به دست میگشته و اكنون نیز نزد امام حجتبن الحسن علیهالسلام است (برای اطلاع از نحوه انتقال آنها در میان امامان شیعه و روایتهای آن رجوع کنید به عاملی، ص 125ـ133؛ حسینزاده باجگیران، ص 47ـ 48). بر اساس برخی روایات شیعه، شمشیر رسول خدا و این كتابها نزد هر كس باشد، نشانه امامت اوست (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص158، 163ـ164؛ ابنبابویه، 1361ش، ص102ـ 103؛ همو، 1404، ج1، ص192ـ193؛ مجلسی، ج26، ص46ـ 47)، مانند تابوت بنیاسرائیل كه نزد هر كس بود، نشانه نبوت و رسالت او بود ( رجوع کنید به عیاشی، ج 1، ص 249). امامان شیعه نیز در روایاتی، با به كارگیری تعابیری مثل «عندی» یا «عندنا»، بر این امر تأكید كردهاند (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 150ـ152؛ كلینی، ج 1، ص 240ـ242؛ مجلسی، ج 26، ص 22، 24). صفار قمی (ص 506 - 507) آغاز جفر را در روایتی منسوب به امام موسیالكاظم علیهالسلام اینگونه آورده است كه در روزهای پایانی عمر پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، همه اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت و تأویل همه آیات و نام اوصیا از خاندان آن حضرت و آنچه بر ایشان میگذرد و نیز توصیه یكایك ایشان و شیعیانشان به صبر، بر آن حضرت وحی شد و پیامبر به امر خدا آنها را بر علی علیهالسلام املا فرمود و آن حضرت نیز با مركّب سبز رنگی كه جبرائیل از بهشت آورده بود، این مطالب را بر روی پوست یك جَفْرة (برّه یا بزغاله ماده)، كه آماده شده بود، نوشت. در پایان این روایت تصریح شده است كه اوصیای پیامبر همه اخبار مَلاحِم را از این نوشته برگرفتهاند (نیز رجوع کنید به مجلسی، ج 26، ص 26- 27؛ آملی، ج 2، ص 93ـ94).
بنا بر روایتی كه كلینی (ج1، ص279ـ280) نقل كرده است، خداوند مشی كلی امامان شیعه را در نوشتهای بر رسول خدا نازل كرده است؛ احتمالاً این نوشته همان جفر و جامعه است كه امام رضا علیهالسلام به هنگام پذیرش ولایتعهدی مأمون از آن یاد كرده و در پایان عهدنامه چنین نوشته است: «ولایتعهدی را میپذیرم، ولی مضمون جفر و جامعه بر خلاف آن دلالت دارند» و گواهانی نیز بر مضمون آن گواهی دادند (برای اطلاع از متن عهدنامه مأمون و پاسخ امامرضا علیهالسلام رجوع کنید به مجلسی، ج49، ص 148ـ153). در روایتی دیگر آمده است كه امام رضا در پایان عهدنامه نوشت: «مضمون جفر و جامعه چنین بیان میدارد كه امر ولایتعهدی بتمامه منعقد نخواهد شد» (جرجانی، ج 6، ص22). ابنطِقْطَقی' در الفخری فیالا´داب السلطانیة(ص260)، جرجانی در شرحالمواقف (همانجا) و طاشكوپریزاده (ج 2، ص 425)، متن كامل پاسخ امام رضا علیهالسلام را، با اندك اختلافی در واژگان، آوردهاند. به تصریح طاشكوپریزاده (ج 2، ص 426)، امر همانگونه كه امام رضا پیشبینی كرده بود، اتفاق افتاد؛ ولایتعهدی منعقد نشد و مأمون كه از ناحیه بنیهاشم احساس خطر كرده بود، امام رضا را با سم به شهادت رساند.
جامعه نیز عنوانیاست مشهور برای كتابی از علی علیهالسلام به املای رسول خدا (برای اطلاع از این كتاب و محتوا و حجم آن رجوع کنید به صفار قمی، ص 142ـ146؛ كلینی، ج 1، ص 239، ج 7، ص125؛ مجلسی، ج26، ص25). طبق نوشتههای برخی عالمان شیعی، این اثر نخستین كتاب حدیثی است ( رجوع کنید به صدر، ص279؛ مدیر شانهچی، ص 67). در روایات و گزارشهای رسیده، این كتاب با عنوانهای «كتاب علی» (برای نمونه رجوع کنید به قمی، ج 1، ص244؛ صفار قمی، ص147، 151، 165؛ كلینی، ج1، ص41، 407؛ ابنبابویه، 1417، ص 385؛ همو، 1364 ش، ص 227، 233؛ همو، 1362 ش، ج 1، ص 67، 124؛ همو، 1386، ج 1، ص44، ج2، ص584؛ همو، 1414، ج4، ص75؛ طوسی، 1390، ج 1، ص 251، ج 2، ص 64؛ همو، 1401، ج 2، ص 243، ج 3، ص28) و «صحیفه» (صفار قمی، ص153ـ 155؛ مجلسی، ج26، ص 22، 24ـ 25) نیز آمده است. تعدد عنوانها حاكی از تفاوت این كتابها نیست، بلكه از ویژگیهای یكسانی كه در روایات برای آنها ذكر شده، نتیجه گرفته میشود كه این عنوانها حاكی از یك حقیقتاند. بنا بر روایاتی كه در وصف این كتاب با عنوانهای پیش گفته وارد شده، این كتاب دو ویژگی بارز دارد: یكی این كه املای آن را پیامبر اكرم و نگارش آن را علی علیهالسلام برعهده داشته است (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، همانجاها؛ كلینی، ج7، ص93ـ 94، 98؛ مجلسی، ج 26، ص 23ـ 25) و دوم این كه محتوای آن همه احكام و حلال و حرامهایی است كه مردم در طول اعصار بدان نیاز دارند، حتی در پارهای روایات برای تأكید این امر كه مطالب كتاب را پیامبر اكرم املا فرموده است، عبارت «مِنْ فَلَقِ فیهِ» (از میان دو لب مباركش) نیز آمده است (برای نمونه رجوع کنید به صفار قمی، ص 143، 152؛ كلینی، ج 1، ص 239). همچنین برای تأكید بر جامعیت آن، در برخی روایات آمده است كه «حتی جریمه خراش رساندن»، كه از كوچكترین و كم اهمیتترین موضوعات است، در این كتاب وجود دارد ( رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به مجلسی، ج 26، ص 22، 24ـ 25). شاید یكی از علل نامگذاری این كتاب به جامعه، احتوای آن برجملگی مسائل احكام و حلال و حرام باشد.
نظر به گستردگی كتاب جامعه، باید صحیفه یا كتاب كوچكی را كه در برخی مصادر اهل سنّت و شیعه، خبر وجود آن روایت شده ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 1، ص 100، 119، 151؛ بخاری، ج 1، ص 36، ج 4، ص 30، 67، 69، ج 8، ص 10، 45، 47؛ برقی، ج 1، ص 17ـ 18؛ نسائی، ج 8، ص 19، 23ـ24؛ حرّعاملی، ج 29، ص 16) و حتی آنقدر كوچك بوده كه در غلاف شمشیر رسول خدا یا علیعلیهالسلام جای میگرفته است (برقی، همانجا؛ صدر، ص 279)، مكتوبی غیر از كتاب جامعه دانست (حسینی جلالی، ص 58 -59) یا با نظر به محتوای اندك این صحیفه، آن را بخشی از كتاب جامعه به شمار آورد. این مدعا با مفاد پارهای از روایات (برای نمونه رجوع کنید به روایتی از امام باقر در صفار قمی، ص 144؛ نیز گفتاری از زیدبن علیبن حسین در كشّی، ص 376) همخوانی دارد و حتی عنوانهایی دیگر نظیر «صحیفه كتابالفرائض» ( رجوع کنید به طوسی، 1401، ج 9، ص 247؛ حرّ عاملی، ج 26، ص 74) نیز به بخشهایی از كتاب جامعه اشاره دارد؛ یعنی، جامعه كتابی با بخشهای گوناگون بوده است كه مردم، با توجه به محتوای بخشها، با نامهای گوناگون از آن یاد میكردهاند (حسینزاده باجگیران، ص 39؛ قس آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 306ـ307).
بنا بر مجموع روایات، جامعه كتابی جامع و در بردارنده موضوعات گوناگون فقهی، مانند نماز، ادعیه، معاملات، قضا، شهادت (گواهی دادن به هنگام داوری)، حدود و دیات، مسائل ارث و نیز برخی موضوعات اخلاقی و اعتقادی بوده است. تعبیرهایی نیز بر گسترده و حجیم بودن كتاب جامعه دلالت دارد، از جمله «طولها سبعون ذراعاً» (درازای آن به اندازه هفتاد ذراع است؛ صفار قمی، ص 151ـ153، 155؛ كلینی، ج 1، ص 59، 295، ج 7، ص 125؛ مجلسی، ج 26، ص 22، 24ـ 25)، «مِثلُ فَخِذِالبَعیر» ( [ قطر آن ] مانند ران شتری فربه است؛ صفار قمی، ص173؛ طوسی، 1401، ج9، ص271) و «كتاباً مَدروجاً عَظیماً» (نوشتهای به هم پیچیده و بزرگ؛ حرّعاملی، ج 1، ص 62).
امتیاز مهم جامعه بر دیگر كتابهای منسوب به امام علی علیهالسلام این است كه به رؤیت افراد متعددی رسیده، هر چند كه در باره كتاب جفر در روایت آمده است: «جز نبی و وصی نبی كسی نمیتواند در آن بنگرد» (مفید، ج 2، ص 249ـ250؛ قطب راوندی، ج 2، ص 897). به نوشته عبدالحلیم جُندی (ص 200) حتی منصور عباسی (حك : 136ـ 158) نیز موفق به رؤیت كتاب جامعه شده است. برخی از راویانی كه موفق به رؤیت كتاب جامعه یا بخشهایی از آن شدهاند، بدین قرارند: ابوبصیر مرادی (صفار قمی، ص 143؛ كلینی، ج 7، ص 119؛ طوسی، 1401، ج 9، ص 324)، عبدالملكبن اَعین (صفار قمی، ص 153)، محمدبن مسلم (كلینی، ج 6، ص 219ـ220؛ طوسی، 1401، ج 9، ص 2)، زُرارهبن اَعْین (كلینی، ج 7، ص 94ـ 95؛ طوسی، 1401، ج 9، ص 271؛ همو، 1390، ج 1، ص 387)، مُعَتَّب (صفار قمی، ص 145)، ابنبُكَیر (كلینی، ج 3، ص 397) و وهْببن عبداللّه سُوائی (ابنبطریق، ص 314). مجید معارف (ص 43ـ 45) نیز بیش از چهل تن را نام برده كه برخی از آنان هر چند كتاب جامعه را ندیدهاند، اصل وجود آن را روایت كردهاند (برای اطلاع بیشتر در باره اسناد و مدارك این كتاب رجوع کنید به معزی ملایری، ج 1، مقدمه حسین بروجردی، ص 32ـ37).
گفتنی است تفكیك محتوایی كه میان دو كتاب جفر و جامعه در گزارشهای شیعی دیده میشود، در غالب منقولات عامه وجود ندارد، حتی در پارهای از گزارشهای اهل سنّت، كه از این دو كتاب به طور جداگانه یاد شده، محتوای آن دو، یك چیز معرفی شده است (برای نمونه رجوع کنید به جرجانی، ج 6، ص 22). طاشكوپریزاده (ج 2، ص 425)، و به تبع او حاجی خلیفه (ج 1، ستون 591)، با استحسانی فلسفی ـ عرفانی، جفر و جامعه را عبارت از علم اجمالی دانستهاند به هر آنچه به نحو كلی یا جزئی در گذشته انجام گرفته است یا در آینده به وقوع خواهد پیوست، و در نتیجه، جفر را همان لوح قضا (یا عقل كلی) و جامعه را همان لوح قَدَر (یا نفس كلی) معرفی كردهاند.
در نوشتههای اهل سنّت، كتاب جفر بیشتر به امام صادق علیهالسلام نسبت داده شده است. ابنخلدون (ج 1: مقدمه ، ص 415ـ416) اصل كتاب جفر را از امام جعفر صادق دانسته كه هارونبن سعید (سعد) عجلی، پیشوای زیدیان، از وی روایت كرده و در آن حوادثی ذكر شده است كه در آینده برای اهلبیت پیامبر اكرم اتفاق خواهد افتاد و كتاب را به اعتبار پوستی كه مطالب روی آن نوشته شده بوده، جفر نامیدهاند. به نظر ابنخلدون (همانجا) اگر چه امام جعفر صادق علیهالسلام برخی نزدیكانش را از رخدادهای ناگوار آینده بر حذر میداشت و رخدادها درست همانگونه كه او پیش بینی كرده بود، به وقوع میپیوست، اما در وجود چنین كتابی ــ كه تنها برخی اشارات عاری از هرگونه دلیل در اعتبار آن رسیده باید تردید كرد. ابنقتیبه (ص 48ـ49) نیز به رافضیان در باره ادعای علم باطنی و وجود كتاب جفر نزد آنان خرده گرفته؛ چه، همان هارونبن سعید كه این كتاب را روایت كرده، در یكی از سرودههای خود از جفر و هر كه به جفر میپردازد، بیزاری جُسته است. همچنین بشربن معتمر هلالی (متوفی 226)، رئیس معتزلیان بغداد، در شعری به رافضیان طعنه زده كه جفر آنان را غَرّه ساخته است ( رجوع کنید به جاحظ، ج6، ص289). بهنظر میرسد ادعای اطلاع از كتاب جفر و روایت آن از سوی هارونبن سعید (سعد) عجلی ــ كه در كتب رجالی شیعه ( رجوع کنید به كشّی، ص 231؛ خوئی، ج 20، ص248) توثیق نشده است با این مطلب كه اهل بیت علیهمالسلام كتاب جفر را از بیگانگان كتمان میكردند ( رجوع کنید به حاجیخلیفه، همانجا)، سازگار نیست. به عقیده ابوزهره (ص 29، 98)، فرقه خطابیه * اندیشههای راجع به جفر را در میان شیعیان دوازده امامی رواج داد (نیز رجوع کنید به مقریزی، ج 4، ص 174ـ 175)؛ ولی، با توجه به گرایشهای غلوآمیز ابوالخطاب اسدی، داعیهدار این فرقه، و برائت جستن امام صادق علیهالسلام از وی در حضور اصحاب (قاضی نعمان، ج 1، ص 49ـ 50)، قطعاً قرائت خطابیه از جفر را امامان شیعه تأیید نكردهاند.
گزارشهای رسیده حاكی از این است كه كتاب جفر در مغرب (مراكش) و در میان خاندان عبدالمؤمن نیز موجود بوده است ( رجوع کنید به مراكشی، ص 180؛ آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 119، پانویس). به نوشته ابنخلّكان (ج 5، ص 48)، محمدبن تومرت (متوفی 524) مطالب این كتاب را از عبدالمؤمن مراكشی فراگرفته بود (نیز رجوع کنید به همان، ج 3، ص 238). همچنین ابن ابیاصیبعه در كتاب عیون الانباء فی طبقاتالاطباء (ص 454ـ 457) قصیدهای منسوب به ابنسینا را آورده كه سراینده در آن، برمبنای برخی محاسبات نجومی و با اعتماد به كتاب جفر منسوب به امیر مؤمنان علی علیهالسلام، پیشگوییهایی كرده است.
علم جَفْر. اصطلاح جفر بهتدریج برای كتابهایی بكار رفت كه با حروف و اعداد و رعایت جدولهای مخصوص، روش پیشگویی و انجام برخی امور خارق عادت را به خواننده تعلیم میداد. بسیاری از اهل جفر، جفر منسوب به ائمه علیهمالسلام را همینگونه میدانند و حتی آن را جفر جامع نامیدهاند (برای نمونه رجوع کنید به فخرالدین صفی، ص 7؛ اخلاطی، ص 21؛ عطاری، 1365 ش، ص 3)؛ ولی، برای این مدعا در روایات اهل بیت علیهمالسلام هیچ دلیلی نیست. جفر به تدریج به دانش پیشبینی حوادث آینده نیز اطلاق گردید ( رجوع کنید به دهخدا؛ فرهنگ بزرگ سخن ، ذیل «جفر»). به كسی كه جفر میدانست، جفری میگفتند ( رجوع کنید به شوشتری، ص 451). بر این اساس، علم جفر با علم حروف و اعداد پیوندی تنگاتنگ پیدا كرد، به گونهای كه برخی این علم را همان علم حروف دانستهاند ( رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «جفر»؛ ذاكری، ص 36).
پایه و اساس علم جفر، حروف الفبای عربی است و در آن از حساب جُمَل نیز بهره میگیرند. حروف الفبا در این علم اساس آفرینش و مبین تجسد كلام الاهی است ( رجوع کنید به كوربن، ص 186) و اهل جفر برای هر یك از حروف الفبا، ارزشی نمادین قائلاند ( رجوع کنید به بونی، ج 3، ص 304ـ314، 350ـ354). بونی * (متوفی 622) در بخشهای مختلفی از كتاب شمسالمعارف الكبری و لطائف العوارف (جُنگی در علوم خفیه، به ویژه علم جفر و اعداد و حروف) به این موضوع اشاره كرده است.
در این علم (به تعبیر صحیحتر: فن)، هر یك از ترتیبات مختلف حروف را به اصطلاح «دایره حروف» میخوانند ( رجوع کنید به ابنسینا، مقدمه همائی، ص 40) و از ترتیب یا دایره ابجدی بیشتر استفاده میكنند ( رجوع کنید به عطاری، 1365 ش، ص 18ـ19). اهل جفر بهرهگیری از الفبای ابتثی را جفر كبیر مینامند كه یك هزار ریشه را در بردارد و استفاده از الفبای ابجدی را جفر صغیر مینامند كه تنها هفتصد ریشه را در برمیگیرد (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 591). برخی از آنان گونهای از جفر را، كه جفر متوسط میخوانند، بر دیگر روشها ترجیح میدهند و آن را در علم اوفاق، برای ساختن طلسمات، به كار میبرند (همان، ج 1، ستون 592). همچنین گاه، جفری كه در آن از 22 حرف اصلی حروف الفبا استفاده میشود، جفر صغیر و جفری كه در آن از جملگی 28 حرف الفبا بهره گرفته میشود، جفر كبیر مینامند ( رجوع کنید به د. ا. د. ترك ، ذیل «جفر»). اهل جفر، با استناد به شعری منسوب به امام محمدباقر علیهالسلام ( رجوع کنید به عطاری، 1365 ش، ص 52)، 28 حرف الفبا را به چهار بخش هفت حرفی تقسیم میكنند و هر یك از این بخشها را به ترتیب ناری (آتشی)، هوایی، مائی (آبی) و ثَرائی یا تُرابی (زمینی یا خاكی) مینامند ( رجوع کنید به بونی، ج 3، ص 372؛ فخرالدین صفی، ص 67؛ دهدار، ص [ 3 ]؛ طوخی، ص 27؛ برای اطلاع بیشتر در اینباره رجوع کنید به ابنسینا، همان مقدمه، ص 39ـ 48، قس همان، متن رساله، ص 8). آنان در یك تقسیمبندی دیگر، حروف مقطعه را، كه در فواتح سورهها آمده است، نورانی و چهارده حرف دیگر را ظلمانی دانستهاند (ذاكری، ص 34؛ نیز رجوع کنید به بونی، ج 1، ص 62).
در كتابهای جفر، اسامی حروف را دو قسمت كردهاند: قسمت اول جزئی از اسم است كه صدای اصلی حرف را میرساند، مانند «ا» در الف، «ب» در باء و «ج» در جیم، كه آن را زُبُر یا زَبَر نامیدهاند. قسمت دوم را بینه نامیدهاند كه بقیه اسم هر حرف و جزء متمم آن است، مانند «لف» در الف و «یم» در جیم (اخلاطی، رسالة فی مصطلحات علمالجفر، ص 15؛ ابنسینا، همان مقدمه، ص 61؛ برای نحوه كاربرد این اصطلاحات در كتابهای جفر رجوع کنید به اخلاطی، همانجا؛ همو، كتاب ذخائر در استخراج و قواعد علم جفر جامع ، ص 15، 17، 19). اهل جفر، حروف را از نظر زبر و بینه به سه نوع مسروری، ملبوبی و ملفوظی تقسیم میكنند ( رجوع کنید به ذاكری، ص 28ـ29) و در استخراج سؤالات از جفر جامع، آنها را به كار میگیرند ( رجوع کنید به عطاری، 1365 ش، ص 5).
جفر جامع در اصطلاح اهل جفر جدولی است كه با به كارگیری 28 حرف الفبا پدید میآید و احوال گذشته و حال و آینده بر اساس آن معلوم میگردد. هر یك از حروف 28 گانه به یك «جزء» منسوب است، هر جزء 28 «صفحه» است، هر صفحه 28 «سطر»، هر سطر 28 «خانه»، و هر خانه چهار «حرف» دارد كه حرفِ اولِ آن علامت جزء، حرف دوم علامت صفحه، حرف سوم علامت سطر و حرف چهارم علامت خانه است (همان؛ ص 4ـ 5، برای توضیح بیشتر رجوع کنید به ص 132ـ133؛ همو، 1354 ش، ص 53- 54).
در این علم از روشهایی كه عموماً «تركیب حرفی» و «تركیب عددی» نامیده میشود، سخن رفته است (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 592). همچنین با انجام دادن اعمالی نظیر استنطاق، بسط و تكسیر بر روی حروفِ یك سؤال، سعی میشود پاسخی برای آن به دست آید (برای نمونه رجوع کنید به عطاری، 1365 ش، ص 8 -9؛ برای آگاهی از برخی اعمال جفری رجوع کنید به اخلاطی، رسالة فی مصطلحات علمالجفر، ص 2ـ43؛ ابنسینا، همان مقدمه، ص 39ـ66).
اهل جفر برای ساختن طلسمات، معمولاً نام اشخاص، اسما و صفات الاهی یا آیات قرآن و یا اذكار و اوراد خاصی را به ترتیبی معین و از طریق محاسبه ابجدی حروف آنها، در اشكال سه اندر سه (مثلث) یا چهار اندر چهار (مربع) و غیره طوری مینویسند كه جمع اعداد از هر سو (افقی، عمودی و مورب) یكسان شود و یا این كه از هر طرف كه ابتدا شود، همان كلمه اول خوانده شود (برای نمونه رجوع کنید به عطاری، 1365 ش، ص 62؛ طوخی، ص 10؛ ابنسینا، همان مقدمه، ص 59؛ برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به ابنسینا، همان مقدمه، ص 54-60).
از میان مؤلفان بسیاری كه در پیشرفت و تحول این فن مساعدت كردهاند، نام دو تن شایان ذكر است: احمدبن علی بونی و محمدبن طلحه نصیبی شافعی (متوفی 652). بونی با تألیف كتاب شمسالمعارفالكبری و لطائف العوارف یكی از گستردهترین آثار را در این زمینه پدید آورد. به نوشته فهد ( د. اسلام ، همانجا) این كتاب نخست در سه قطع (وجیز، وسیط و بسیط) بوده است و قطع بسیط آن در سالهای 1322 تا 1324 در قاهره منتشر شده است. به نظر میرسد چاپهای گوناگون این كتاب با عنوان شمسالمعارف الكبری ، ناظر به همان قطع بزرگ كتاب باشد. گفتنی است كه جفر الامام علیبن ابیطالب یا الدّرّ المنظم فی شرح اسرار الاسم الاعظم، كه به ابنعربی منسوب است، عیناً همان فصلهای سیوسوم و سیوچهارمِ كتاب شمسالمعارفالكبری است (همانجا). محمدبن طلحه نیز با تألیف كتاب الجفر الجامع و النور اللامع یكی از مهمترین تألیفات را در این زمینه پدید آورد و این اثر در 1261/ 1845 به تحقیق نَوْفَلبن نعمتاللّهبن نوفل طرابلسی در بیروت به چاپ رسید. وی بخشهایی از كتاب خود را عیناً از كتاب شمسالمعارف بونی اقتباس كرده است. كتابی با عنوان الجفرالاسود نیز به جابربن حَیان (متوفی 200) منسوب است (آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 120). آقابزرگ طهرانی (همانجا) احتمال داده است كه این كتاب از جمله رسائلی باشد كه امام صادق علیهالسلام بر جابر املا كرده یا شرحی برای یكی از آن رسائل باشد و توصیف آن به اسود، از آنروست كه از جفر ابیض و احمر متمایز گردد.
منابع:
(1) آقابزرگ طهرانی؛
(2) شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائسالفنون فی عرایس العیون، ج 2، چاپ ابراهیم میانجی، تهران 1379؛
(3) ابنابیاصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت [1965 ] ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت 1383/1963، چاپ افست قم 1364 ش؛
(4) ابنبابویه، الامالی ، قم 1417؛
(5) همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نجف 1972، چاپ افست قم 1364 ش؛
(6) همو، علل الشرایع ، نجف 1386/1966، چاپ افست قم [بیتا. ] همو، عیون اخبارالرضا ، چاپ حسین اعلمی، بیروت 1404/1984؛
(7) همو، كتابالخصال ، چاپ علیاكبر غفاری، قم 1362 ش؛
(8) همو، كتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علیاكبر غفاری، قم 1414؛
(9) همو، معانیالاخبار ، چاپ علیاكبر غفاری، قم 1361 ش؛
(10) ابنبطریق، عمدة عیون صحاحالاخبار فی مناقب امام الابرار ، قم 1407؛
(11) ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، [بیتا. ] ابنخلدون؛
(12) ابنخلّكان؛
(13) ابنسینا، كنوز المعزّمین، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1331 ش؛
(14) ابنطقطقی، الفخری فی الا´داب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و. آلوارت، گریفزولت 1858؛
(15) ابنفارس؛
(16) ابنقتیبه، كتاب تأویل مختلف الحدیث، قاهره: مكتبة المثنی، [بیتا. ] ابنمنظور؛
(17) محمد ابوزهره، الامام الصادق: حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، قاهره 1993؛
(18) كمالالدینبن حسین اخلاطی، رساله فی مصطلحات علمالجفر ، قم: كتابخانه ارومیه، [بیتا. ] همو، كتاب ذخائر در استخراج و قواعد علم جفر جامع، الموسوم بذخیرة القلوب ، قم: كتابخانه ارومیه، [ بیتا. ]؛
(19) علیبن حسین اربلی، كشفالغمة فی معرفة الائمة، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت 1401/1981؛
(20) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، [ چاپ محمد ذهنیافندی ]، استانبول 1401/1981؛
(21) احمدبن محمد برقی، كتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم [? 1331 ش ]؛
(22) احمدبن علی بونی، شمسالمعارف الكبری و لطائفالعوارف، قم 1400/1980؛
(23) عمروبن بحر جاحظ، كتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر [? 1385ـ1389/ 1965ـ1969 ]، چاپ افست بیروت 1388/1969؛
(24) علیبن محمد جرجانی، شرحالمواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانیحلبی، مصر 1325/1907، چاپ افست قم 1370 ش؛
(25) عبدالحلیم جندی، الامام جعفرالصادق ، قاهره 1397/1977؛
(26) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [ بیتا. ]، چاپ افست تهران 1368 ش؛
(27) حاجی خلیفه؛
(28) حرّعاملی؛
(29) محسن حسینزاده باجگیران، «پژوهشی در باره كتاب ' جامعه ، »، نشریه دانشكده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد ، ش 51 و 52 (بهار و تابستان 1380)؛
(30) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم 1371 ش؛
(31) خوئی؛
(32) دهخدا؛
(33) محمود دهدار، المختصر فی علمالجفر، نسخه خطی كتابخانه مجلس شورای ملی، ش 1382، نسخه عكسی كتابخانه بنیاد دایرة المعارف اسلامی؛
(34) مصطفی ذاكری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، معارف، دوره 17، ش 2 (مرداد ـ آبان 1379)؛
(35) عبداللطیفبن ابیطالب شوشتری، تحفة العالم؛
(36) و، ذیل التحفه، چاپ صمد موحد، تهران 1363 ش؛
(37) حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام ، [ بغداد 1370 ]، چاپ افست تهران [ بیتا. ]؛
(38) محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد « ص »، چاپ محسن كوچه باغی تبریزی، قم 1404؛
(39) احمدبن مصطفی طاشكوپریزاده، كتاب مفتاح السعادة و مصباح السیادة، ج 2، حیدرآباد دكن 1400/1980؛
(40) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف 1386/1966، چاپ افست قم [ بیتا. ]؛
(41) عبدالفتاح سید عبده طوخی، رسائل ابنالعربی و ابنسینا ، بیروت 1973؛
(42) محمدبن حسن طوسی، الاستبصار ، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران 1390؛
(43) همو، تهذیب الاحكام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/1981؛
(44) اكرم احمد بركات عاملی، حقیقة الجفرعند الشیعة، بیروت 1416/1995؛
(45) محمد عطاری، گنجینه عطار: حاوی علم جفر و اعداد ، تهران 1354 ش؛
(46) همو، مجموعه علوم جفر، آیات و روایات اسم اعظم، و اشعار شیخ بهائی، قم 1365 ش؛
(47) محمدبن مسعود عیاشی، كتابالتفسیر ، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران [بیتا. ]؛
(48) علیبن حسین فخرالدین صفی، كتاب حرز الامان من فتن الزمان: آثار و خواص حروف ابجد و حروف مقطعه قرآنی و اسماء حسنی ربانی و سور آیات فرقانی ، چاپ سنگی [ بیجا: بینا، بیتا.]؛
(49) فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری، تهران: سخن، 1381 ش؛
(50) احمدبن محمد فیومی، المصباحالمنیر، بیروت 1987؛
(51) نعمانبن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام، و القضایا و الاحكام ، چاپ آصفبن علیاصغر فیضی، قاهره [ 1963ـ 1965 (، چاپ افست ) قم، بیتا. ]؛
(52) سعیدبن هبه اللّه قطب راوندی، الخرائج و الجرائح ، قم 1409؛
(53) علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم 1404؛
(54) محمدبن عمركشّی، اختیار معرفة الرجال ، [ تلخیص ] محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348 ش؛
(55) كلینی؛
(56) هانری كوربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبائی، تهران 1373 ش؛
(57) مجلسی؛
(58) كاظم مدیرشانهچی، علمالحدیث، مشهد 1354 ش؛
(59) عبدالواحدبن علی مراكشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، چاپ محمد سعید عریان، قاهره 1368/1949؛
(60) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج 10، چاپ ابراهیم ترزی، كویت 1392/1972؛
(61) مجید معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه ، تهران 1374 ش؛
(62) اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احكام الشریعة، قم 1371ـ1383 ش؛
(63) محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علیالعباد، قم 1413؛
(64) احمدبن علی مقریزی، كتاب الخطط المقریزیة، ج 4، مصر 1326؛
(65) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی ، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدینبن عبدالهادی سندی، استانبول 1401/1981؛
(66) EI 2 , s.v. "Djafr" )by T. Fahd);
(67) TDVIA , s.v. "Cefr" )by Metin Yurdagur) .
/ علیرضا بهاردوست /