■ تبشیر
تبلیغ و ترویج انجیل و مسیحیت . تبشیر در لغت به معنای «بشارت دادن » و «مژده آوردن » است و خود واژة انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است (لوقا، 2:1؛ متی ، 26:13؛ مرقس ، 1:1؛ رجوع کنید به هاکس ، ص 111). اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت یا مأموریت (میسیون ) برای اعتلای «کلمة مسیح » در داخل یا خارج از جوامع مسیحی ، اطلاق می شود (داگلس ، ص 664). بر این اساس ، تبشیر بر دو نوع است : درون دینی ، یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در جهان اسلام ، مانند ارمنیها و آسوریها و نسطوریها، که شامل خدمتهای تبشیری و بویژه مبارزه با بدعت است ؛ برون دینی ، یعنی تبشیر در میان غیرمسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمینهای اسلامی باشند چه در سرزمینهای غیراسلامی .
به تصدیق مبشران ، پیروان اسلام کمتر از پیروان دیگر ادیان جهان تحت تأثیر تبشیر قرار گرفته اند (برای نمونه رجوع کنید به داگلس ، ص 666). این امر قطعاً متأثر از تجربة تاریخی عالم اسلام در مواجهه با غرب ، از جمله جنگهای صلیبی ، بوده است ؛ با توجه به اینکه بسیاری از ملتها، بویژه مسلمانان ، غرب را با مسیحیت در دنیای غرب یکسان می دانستند، کاملاً طبیعی بود که هیئتهای تبشیری را جریانهای همسو با سیاستهای سلطه جویانة غرب بدانند (رجوع کنید به > دایرة المعارف دین < ، ج 9، ص 576).
از عصر پیامبر و امامان علیهم السلام ، پیوسته باب مناظره و گفتگو بین مسلمانان و مسیحیان مفتوح بوده است . در قرآن کریم شواهدی از احتجاجات عالمان مسیحی با پیامبر اسلام وجود دارد که مهمترین آنها واقعة مباهله (رجوع کنید به آل عمران : 61) است . به گزارش مورخان و مفسران ، بزرگان نصارای نَجْران ، شهری مسیحی نشین در شمال یمن ، در بارة وصف قرآن از حضرت مسیح و اینکه مادر او مریم عذراست با رسول اکرم معارضه کردند و خدا آنان را به مباهله فراخواند (رجوع کنید به مباهله * ). در برخی کتابهای حدیثی ، مجموعه ای از روایات با عنوان «احتجاجات » گرد آمده که شماری از آنها گزارش مناظرة پیامبر اسلام و امامان شیعه و گاه برخی از صحابیان ، با عالمان مسیحی است (برای نمونه رجوع کنید به طبرسی ، الاحتجاج ، ج 1، ص 43ـ50، 205ـ207، 210ـ227، ج 2، ص 415ـ 425؛ مجلسی ، بحارالانوار ، ج 9، 10). پس از فتوحات اسلامی ، مسیحیان در سراسر جهان اسلام حالتی انفعالی به خود گرفتند، با اینحال گروهی از رؤسای کلیسا برای نشر مسیحیت به ترجمة اناجیل به عربی و مجادلة مکتوب با عالمان مسلمان می پرداختند (رجوع کنید به آریان ، ص 16ـ17؛ اسعدی ، ص 59 ـ64). از نمونه های مهم این مجادلات ، ردیه ای به قلم یوحنای دمشقی (ح 649ـ 675 میلادی ) است که بعدها ابوعیسی ورّاق (متوفی 247) به آن پاسخ گفت (اسعدی ، همانجا). گزارشی از مناظرة باقلاّ نی ، متکلم نامور اشعری ، در قسطنطنیه با برخی مقامات سیاسی و دینی مسیحی نیز در منابع آمده است (رجوع کنید به باقلاّ نی * ، ابوبکرمحمد).
شروع اقدامات جدّی تبشیری را می توان از دورة جنگهای صلیبی (490ـ690/ 1097ـ1291) دانست . غالب این اقدامات ، ظاهراً در جهت ترویج دین مسیح بود، اما در اصل با هدف بازپس گیری سرزمینهای از دست رفتة مسیحی و تصرف سرزمینهای اسلامی صورت می گرفت (رجوع کنید به مجتهدی ، ص 24).
در این دوره یکی از فرقه های مسیحی به نام کلونیان در اندلس به مبارزة فرهنگی با مسلمانان پرداخت که این مبارزه با ظهور پطرس مکرّم در مقام رهبر فرقه به اوج خود رسید. پطرس مکرّم ، به خلاف اسقفان دیگر که راهبان دیرنشین را تنها به نیایش و ترک دنیا و تجرد و نیز کارهای بدنی ترغیب می کردند، ارشاد مردم را از طریق خطابه و تبشیر و مناظره واجب دانست (داگلس ، ص 237، 771). وی به همین منظور در 536/1142 برای سرکشی به صومعه های کلونیان به اندلس سفر کرد و برای مجهز کردن مبشران مسیحی به سلاح مناظره و مجادله ، مترجمان معروفی چون رابرت کتونی را برای ترجمة قرآن کریم و متون عربی ــ بویژه متون جدلی که بر ضد مسلمانان نوشته شده بود ــ به کار گرفت . نتایج کوششهای پطرس مکرّم که به «مجموعة کلونیان » معروف شد، آغاز ایجاد کانونی در غرب برای تحقیق در بارة اسلام بود (مارتین ، ص 20).
این اوضاع از قرن هفتم / سیزدهم با تأسیس سلسله های تبشیری جدید شدت گرفت ، به این صورت که در برابر راهبان و مانک ها (راهبان دیرنشین و اسکان یافته ؛
بریتانیکا ، ذیل "monasticism" )، سلسله هایی از فرایر ها ــ که در زبانهای گوناگون کشورهای اسلامی ، از جمله در فارسی و عربی ، اغلب «پِر» یا «فِر» خوانده می شوند ــ تبشیر را برعهده گرفتند. فرایرها برخلاف مانکها، حتی به صورت دسته جمعی و اشتراکی ، یعنی از طریق اوقاف خاص و عام ، هم حق مالکیت نداشتند و می بایست برای خدمت به فقرا و تبلیغ مسیحیت پیوسته آمادة مسافرت می بودند و درصورت لزوم با پای برهنه و شکم خالی به سوی محل مأموریت خود به راه می افتادند و با گدایی خود را سیر می کردند (همان ، ذیل "mendicant" ). فرایرها فرقه های مختلف داشتند، از جمله فرانسیسکن (تأسیس 607/ 1210)، دومینیکن (تأسیس 613/ 1216)، اگوستِیَن (تأسیس 654/ 1256)، کَرْمِلی (برای اطلاع بیشتر در بارة آنان رجوع کنید به > گاهنامة کرملیها در ایران < )، کاپوسن (شعبه ای از فرانسیسکنها تأسیس 931ـ934/ 1525ـ 1528) و یسوعی / ژوزئیت ). این فرقه ها از قرن نهم / پانزدهم به بعد برای تبشیر به ایران آمدند و تنی چند از این مبشران پس از دیدار با شاه عباس اول (حک : 996 ـ 1038) به عنوان سفیر دربار صفوی نزد پاپ اعزام شدند (رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 66ـ281؛
ناطق ، ص 174؛
برای اطلاع بیشتر از فعالیتهای تبشیری در ایرانِ دورة صفوی رجوع کنید به صادقی ، ص 80 ـ97).
از شاخصترین فرایرها، پر رافائل دو مانس بود که از 1054 تا 1107/ 1644 تا 1696 در ایران اقامت داشت و کتاب > اوضاع ایران در 1660 < را نگاشت که حاوی اطلاعات بسیار سودمندی در بارة ایران برای دولت فرانسه بود (صادقی ، ص 85؛
سیوری ، ص 105).
مهمترین مبشر قرن هفتم / سیزدهم قدیس فرانسیس آسیزی ، مؤسس فرقة فرانسیسکن ، بود. وی ، برای تبلیغ آیین مسیح به میان مسلمانان شامات و فلسطین و مصر رفت ، اما پس از آنکه دید صلیبیان ، مسلمانان را می کُشند و اموال آنان را غارت می کنند، به ایتالیا بازگشت و در 618/ 1221 از ریاست فرقه دست کشید (سامرویل ، ص 183؛
نوذری ، ص 211؛
د. فارسی ، ذیل «فرانسیس ، قدیس »).
سخت کوشترین مبشر در این زمان رامون لول (629ـ 716/ ح 1234ـ1316) از اهالی مایورکا/ میورقه اسپانیا بود. به نظر او بهترین راه بازپس گیری ارض مقدّس ، تبلیغات صلح آمیز با هدف مسیحی کردن تمام مسلمین بود. در طرحهای وی ، جنگ فقط نقش تقویت کننده داشت . او اعتقاد داشت که فراگیری عربی و سایر زبانهای رایج جهان اسلام برای مبشران ضرورت دارد. رامون لول در میرمار مدرسه ای بنا نهاد که در آن به راهبان عربی می آموخت . احتمالاً در نتیجة کوشش وی شورای وین در 711/ 1311 مصمم شد برای تدریس زبانهای عربی و تاتاری در دانشگاههای پاریس و لیون و سالامانکا ، کرسیهایی ایجاد کند. درنتیجه نخستین گام برای مطالعات خاورشناسی در اروپا برداشته شد. او برای مسیحی کردن مسلمانان به افریقا رفت و در تونس به جهت اهانت به اسلام ، به دست مردم خشمگین کشته شد (مایر ، ص 329؛
فیشر، ص 167؛
نوذری ، ص 182).
پس از جنگهای صلیبی و سلطة مغولان بر سرزمینهای اسلامی ، شمار زیادی از مبشران اروپایی با این ادعا که خان مغولستان از اعقاب یوحنای کشیش ، پادشاه خیالی سرزمینهای ترک ، است ، باب مراوده را با مغولان گشودند (برای اطلاع بیشتر در بارة یوحنای کشیش رجوع کنید به راکه ویلتس ، ص 24ـ26). با سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسی در 656، پاپ نیکولاوس چهارم ، کشیشی به نام جان اهل مونته کوروینو (متوفی 730/ 1330) را به همراه نامه هایی نزد ارغون در ایران و قوبیلای قاآن در چین فرستاد. این مبشر فرانسیسکن در 688/1289 از اروپا حرکت کرد و پس از توقفی کوتاه در ایران ، در 690/1291 به هند و در 691/1292 به چین رفت (گروسه ، ص 517). در همین ایام ، ایلخانان مغول در ایران و حوزة شرقی جهان اسلام ، با تعطیل احکام شرع (جوینی ، ج 1، ص 213ـ 214) تحت تأثیر مبشران مسیحی قرار گرفتند.
در اواخر دورة ایلخانان (حک : ح 654ـ ح 750) و مقارن ظهور سربداران اختلاف مذهبی و مجادلات کلامی به اوج خود رسید و کشیشان فرقه های مسیحی شرقی برای ابراز عقاید خود فرصتی تازه یافتند. یک مسیحی سریانی به نام قس ابراهیم بن شماس حِصن کیفی ساکن حصن کیف عراق ، در 954 اناجیل اربعه را از سریانی به فارسی ترجمه کرد (افشار، ص 504).
در اوایل سدة دهم / شانزدهم نگرانی عمده برای کلیسا، گسترش نفوذ و قلمرو ترکهای عثمانی در جنوب اروپا و مسلمان شدن مردم سرزمینهای مسیحی بود. پاپ کلمنس هشتم تلاشی جدّی را آغاز کرد تا با اتحاد با همسایگان شرقی ترکها، پیشرفت آنان را متوقف سازد. وی در 1013/ 1604 رسماً از مبشران کرملی خواست سفر به ایران را سرلوحة اقدامات تبشیری خود قرار دهند. ایجاد مناسبات میان واتیکان و اصفهان به رغم بُعد مسافت از این سیاست نشأت گرفت ، هرچند مبشران کرملی خود به نقشی که داشتند واقف نبودند ( > گاهنامة کرملیها در ایران < ، ج 1، ص 10، 13ـ 18).
همچنین از نیمة اول قرن دهم / شانزدهم به بعد در پی تأسیس «انجمن یسوع » در رم در 947/1540، نهضت تبشیر رونقی دیگر گرفت . اعضای این انجمن کوچک ، که چندی بعد در سراسر جهان ریشه دوانید و به یسوعی یا ژوزئیت شهرت یافتند، تعهد کردند که برای اعتلای «کلمة مسیح » به فلسطین یا هر کجای دیگر که پاپ دستور دهد، بروند. اولین مبشر یسوعی که به سرزمینهای اسلامی آمد، فرانسیس گزاویه بود. او در 949/ 1542 به همراه استعمارگران پرتغالی به بندر گوآ در هند رفت و چندان در تبشیر توفیق یافت که کاتولیکهای روم او را پولس رسول نامیدند. گزاویه در 956/1549 به ژاپن رفت و پس از سفر به چین ، دوباره در 959/ 1552 به بندر گوآ مراجعت کرد و، بنا به قول اغراق آمیز یسوعیان ، روی هم رفته هفتصدهزار تن را در شرق مسیحی کرد و به همین دلیل او را «حامی میسیونهای برون مرزی » در کلیسای کاتولیک دانسته و قدیس به شمار آورده اند (فیشر، ص 452ـ453؛
داگلس ، ص 387ـ 388؛
> دایرة المعارف اصلاح دینی آکسفورد < ، ذیل "mission" ). با اینهمه حتی خود نویسندگان مسیحی از نیرنگهای او برای مسیحی کردن بومیان شرق ، از جمله شیوه های تفتیش عقاید و سوءاستفاده از قدرت نظامی و اداری استعمارگران پرتغالی و بی اعتنایی به فرهنگ شرقی ، انتقاد کرده اند (داگلس ، ص 387ـ 388). پس از مرگ فرانسیس گزاویه برادرزادة او ژروم گزاویه (متوفی 1026/ 1617) از پرتغال به هند آمد تا جانشین او شود. این مبشر پرکار در هند، کتابی با عنوان آینة حق نما به فارسی نوشت و در آن اسلام را محکوم کرد و به تبلیغ مسیحیت در میان مسلمانان آنجا پرداخت (حائری ، ص 471ـ 473؛
نیز رجوع کنید به پادری * ؛
دومینیکن * ؛
ژوزئیت * ؛
فرانسیسکن * ؛
کرملی * ؛
کاپوسن * ).
در حالی که مبشران کاتولیک در جهان اسلام به تبشیر می پرداختند، در اروپا نهضت اصلاح دینی (پروتستانتیزم ) در برابر کلیسای کاتولیک پدید آمد. رهبران پروتستان در آغاز از فعالیتهای تبشیری استقبال نمی کردند، در عین حال ، مارتین لوتر در 950/1543 انتشار ترجمة تازه ای از قرآن را در اروپا همراه با دو ردیه و برخی متون دیگر، به نام مجموعة طلیطله (رجوع کنید به کریتزک ، ص 310ـ311)، در اروپا تنها به این دلیل روا دانست که معتقد بود مایة تقویت ایمان مسیحیان می شود (مینوی ، ص 94ـ97).
از اوایل قرن هفدهم / یازدهم پروتستانها نیز اندک اندک به فکر تبشیر افتادند. پیشاهنگ این کار مبشری آلمانی به نام پتر هایلینگ (متوفی 1652/ 1062) بود که برای فراگیری زبان عربی نخست به ملتا رفت و از آنجا برای تکمیل دانش خود در بارة اسلام به مصر سفر کرد (داگلس ، ص 468). جان کارترایت انگلیسی نیز در 1009/ 1600 از لندن ، از راه شامات و بین النهرین و ایران و افغانستان ، به هند رفت (سیوری ، ص 98؛
برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به > دایرة المعارف اصلاح دینی آکسفورد < ، همانجا). نخستین سازمان تبشیری پروتستانی در 1118/ 1706 در دانمارک با عنوان «سازمان تبشیری دانمارک » ایجاد شد که در همان سال دو مبشر به هند فرستاد (فیشر، ص 548). بعدها پروتستانها در جاهای گوناگون مؤسسات تبشیری متعددی ایجاد کردند، مثل انجمن تبشیری باپتیستها (تأسیس 1207/ 1792)، انجمن تبشیری لندن (تأسیس 1210/ 1795) و انجمن تبشیر اسکاتلند (تأسیس 1211/ 1796؛
همان ، ص 586 ـ587). حضور مبشران پروتستان در جهان ، موجب شد که کاتولیکها به فکر هماهنگ کردن هرچه بیشتر فعالیتهای تبشیری خود افتند. اولین قدم در این راه ، تأسیس «جامعة دینی تبلیغ ایمان » معروف به پروپاگاندا به دست پاپ گرگوریوس پانزدهم در 1031/ 1622 بود (داگلس ، ص 806).
در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم ، انجمنهای تبشیری غرب به فکر افتادند که اول کلیساهای سرزمینهای اسلامی را تقویت کنند و سپس از طریق آنها به تبشیر بپردازند. برای این کار، منطقة سواحل شرقی دریای مدیترانه ، مخصوصاً لبنان و سوریه ، درنظر گرفته شد و ملتا ــ که از دورة جنگهای صلیبی در مبارزه با مسلمانان و بخصوص خلافت عثمانی ، پیشینه ای دیرینه داشت و از آغاز قرن سیزدهم / نوزدهم به تصرف انگلیس در آمده بود ــ پایگاه تبشیر شد. زبان عربی و معارف اسلامی در ملتا به مبشران تعلیم داده می شد و یکی از مبشران عربیدان به نام ساموئل گوبات سوئیسی (1214ـ1296/ 1799ـ 1879) جزوه های تبشیری را به عربی برگرداند (همان ، ص 418).
برای تقویت مسیحیان بومی مشرق زمین و استفاده از آنان برای تبشیر، توجه مبشران به بخشهایی جلب شد که مسیحیان قبل از ظهور اسلام در آنجا ساکن شده بودند. در خاورمیانه بیشترین توجه معطوف به فلسطین و لبنان و سوریه بود. نخستین مبشران امریکایی در 1234/ 1819 از امریکا به لبنان گسیل شدند. این مبشران پیاده به شهرها و روستاها می رفتند و با توزیع جزوه های کوچک و تصویر مسیح به تبشیر می پرداختند. امریکاییان برای تقویت و تربیت مسیحیان بومی و ترویج مسیحیت در سطح وسیعتر، به تأسیس مدارس ابتدایی پرداختند و بعد از مدتی مدرسة متوسطه ای در بیروت در 1283/ 1866 بنیاد نهادند که سرانجام به دانشگاه امریکایی بیروت تبدیل شد (ضاهر، ص 75ـ 78) و مشابه آن نیز در مصر به نام دانشگاه امریکایی قاهره تأسیس گردید (برای آگاهی از تاریخ دانشگاهها و مؤسسات تبشیری در برخی کشورهای اسلامی رجوع کنید به خالدی و فرّوخ ، ص 94ـ112). مبشران امریکایی در بیروت چاپخانه ای برای نشر آثار تبشیری به راه انداختند (حتی ، ص 555).
هم زمان با تلاشهای تبشیری مسیحیان در جهان اسلام ، مباحثة قلمی و شفاهی میان مبشران و مبلّغان و علمای اسلام نیز برقرار بود که در تاریخ تبشیر مهمترین آنها یک بار در زمان صفوی در پی نشر ردیه ای بر اسلام به قلم فیلیپ پادری و دیگری در عصر قاجار در پاسخ ردیة پادری هنری مارتین انگلیسی به ظهور رسید (ادامة مقاله ؛
نیز رجوع کنید به پادری * ؛
ردیه / ردیه نویسی * ).
مبشران در جهان اسلام ، پا به پای تأسیس مدارس و تعلیم و تربیت و خدمات درمانی و بهداشتی ، از طریق نشر مطبوعات و توزیع جزوه های تبلیغاتی به تبشیر می پرداختند. نخستین چاپخانة (باسمه خانه / بصمه خانه ) مسیحیان در جهان اسلام در 1020/ 1611 در اصفهان برپا شد. در 1031/ 1622 نیز چاپخانه ای در چین بر اساس افکار ماتئو ریتچی از مبشران معروف که لباس و زبان خود را به چینی تغییر داده بود، تأسیس شد و این چاپخانه طی 180 سال فعالیت ، جزوه ها و کتابهای تبلیغی مسیحی را به 46 زبان آسیایی و افریقایی در چین چاپ کرد و به کشورهای جهان فرستاد (داگلس ، ص 666). هم زمان با آن ، باسمه خانه ای که برای مسیحیان ارمنی در جلفای آذربایجان تأسیس شده بود، پس از کوچ ارامنه به جلفای اصفهان ، به آنجا انتقال یافت . بعلاوه ، مبشران نحلة کرملی در کلیسای خود در اصفهان ، باسمه خانه ای برای چاپ آثار تبشیری به فارسی و عربی دایر کردند (رجوع کنید به باسمه * ؛
جلفا * ؛
چاپ و چاپخانه * ).
بعد از آن مهمترین چاپخانة مسیحیان را مبشران یسوعی در بیروت تأسیس کردند که به عربی و فرانسه کتاب و مجله منتشر می کرد و تا 1303ش / 1924 هزاران عنوان کتاب نشر داد (کانسیداین ، ص 114).
در ایران پس از جنگ جهانی اول ، نشریات زیادی به فارسی و اغلب با عنوان نشریات آشوری کلیسای ایران منتشر شد که در کتاب دین نامه های ایرانی فهرست شده است (نجفی ، ص 470ـ 472). همچنین «انجمن کلیسای تهران » یا «شورای کلیسایی تهران » کتابهای متعدد دیگری منتشر کردند (همان ، ص 468ـ 481). بعلاوه ، ناشران مسیحی فعال دیگری نیز در ایران به نشر ادبیات تبشیری پرداختند که بزرگترین آنها نشر نور جهان ، ناشر کتابهایی همچون فردوس ( پاداش جانبازی ) تألیف آپ آپاسامی ترجمة اسفندیار سپهری ، دلاور تألیف آرمسترانگ اسپری ترجمة سهیل آذری ، ایمان به خدا در قرن بیستم ، باستان شناسی کتاب مقدس ، کیش کهن و دانش نو تألیف جان الدر و ترجمة هر سه کتاب از سهیل آذری (همان ، ص 468ـ470) بود.
بسیاری از سازمانهای تبشیری ، در قرن سیزدهم / نوزدهم به منظور استفاده از سلطه و نفوذ فرانسه در آسیا و افریقا و اقیانوسیه تأسیس شدند. نمونه ای از این سازمانها «جامعة مریم » بود که اعضای آن به ماریستها معروف بودند (داگلس ، ص 665). بعضی سازمانها هم در مرحلة اول برای خدمات بهداشتی و تربیتی به نوع بشر و در مرحلة دوم برای مسیحی کردن غیرمسیحیان تأسیس شده بود، مانند جامعة تبشیری پزشکی ادینبورو (تأسیس 1257/ 1841؛
همان ، ص 666).
فرقة مسیحی کویکر معروف به «دوستان » نیز تبلیغ مسیحیت را در سطح جهانی ، امری حیاتی می دانند. کویکرها نخستین بار فعالیت تبشیری خود را از فلسطین و لبنان و سوریه آغاز کردند و یک زوج مسیحی این فرقه ، الی جونز (1222ـ1317/ 1807ـ1899) و سیبیل جونز (1223ـ1290/ 1808ـ1873)، در قرن سیزدهم / نوزدهم دو مدرسة جدید در رمله و برومانه ، از شهرهای فلسطین ، تأسیس کردند (باربور ، ص 340). سیبیل جونز در میان زنان مسلمان حتی در حرمسراها به تبلیغ و تبشیر می پرداخت که شرح آن موضوع کتاب مستقلی به قلم یکی از احفاد این مبشران به نام کریستینا جونز است . فرقة کویکر پس از جنگ جهانی اول بر فعالیتهای تبشیری خود در جهان اسلام افزود، از جمله در 1309ش / 1930 مبشرانی به افریقای شرقی و هند فرستادند (همان ، ص 227).
مذاهب مختلف مسیحی ، از دیرباز به منظور هماهنگ کردن مأموریتهای تبشیری خود و گزینش روشهای مختلف تبشیر، همایشهای متعددی برگزار کرده اند، از جمله همایش مهم جهانی قاهره در 1324/ 1906 برای مبشرانی که انحصاراً در جهان اسلام و در بین مسلمانان به تبشیر می پرداختند. در 1328/ 1910 همایش تبشیری ادینبورو به مدت ده روز با شرکت 355 ، 1 نماینده از فرقه های متعدد پروتستان برگزار
شد و عمده ترین مباحث آن ، چگونگی انتقال مفاهیم مسیحی به غیرمسیحیان ، از جمله مسلمانان ، و نیز چگونگی ارتباط مبشران با حکومتهای محلی بود که در ده جلد منتشر شد (داگلس ، ص 329؛
خالدی و فرّوخ ، ص 21). که در پی آن «شورای بین المللی تبشیری » در 1300/ 1921 در نیویورک به منظور مشاوره بین مجامع مختلف تبشیری پروتستان تشکیل گردید و یکی از نتایج آن نشر کتابی در 1302 ش / 1923 به نام > ادبیات مسیحی در ممالک اسلامی < به ویراستاری پاتون بود که منابع مکتوب تبشیری به زبانهای گوناگون جهان اسلام در کشورهای اسلامی را ذکر کرده است (غنی ، ص 298). شورای بین المللی مذکور پس از برگزاری همایشهای متعدد سرانجام در 1340ش / 1961 در دهلی نو در شورای کلیساهای جهان ادغام شد (داگلس ، همانجا).
پس از جنگ جهانی اول بر اساس تفکرات پروتستانهای لیبرال ، از اصل تبشیر که مبتنی بر انحصارطلبی مذهبی بود، انتقاد شد و عده ای از جمله هاکینگ مؤلف > بازاندیشی در بارة تبشیر < (چاپ 1311ش / 1932)، کتابهایی در این باره نوشتند. این کتابها را می توان در > مجلة بین المللی تبشیر < و نیز کتاب > فرهنگ فشردة تبشیر جهانی مسیحی < به ویراستاری نیل و همکاران یافت (تامس ، 2001).
از اوایل قرن بیستم تاکنون کالجهای متعدد تربیت کشیش در نقاط مختلف تشکیل شده که در آنها مسیحیان عرب و هندی و غیر ایشان را برای تبشیر تربیت کرده و به هند و مراکش و سودان فرستاده اند (همانجا). از جمله یکی از کلیساهای باپتیست در تگزاس امریکا، چنین کالجی را در شهر عمان اردن راه اندازی کرده است . همچنین کلیسای اتحاد به ریاست فردی امریکایی به نام داگر ، پس از تحریم عراق از سوی ایالات متحدة امریکا، با فرستادن دارو و خدمات درمانی به عراق با آن دولت روابط حسنه ایجاد کرده و کلیسایی بزرگ در بغداد ساخته است (همانجا).
در حال حاضر تبشیر و رویکردهای سنّتی تبشیری همچنان در جهان زنده است ، برای مثال در 1371ش / 1992 سازمانی به نام «آلفا» تأسیس شد که تا پایان 1378ش / 1999 با برگزاری بیش از 000 ، 500 ، 1 کلاس کوچک در جهان به تبشیر پرداخته است ( آلفانیوز ، ص 1). این کلاسها در کشورهای مسلمانی چون قزاقستان ، هند، مراکش ، اوگاندا، لبنان ، آلبانی ، بنگلادش ، برونی (برونئی / دارالسلام )، قبرس ، مصر، غنا، اندونزی ، لیبی ، کنیا، مالاوی ، مالزی ، نیجریه ، عمان ، پاکستان ، عربستان سعودی ، صربستان ، سودان ، تانزانیا، ترکیه ، امارات متحدة عربی و زامبیا نیز برگزار می شود، هرچند بر اساس اظهارات شفاهی کارگزاران آنها به نویسنده ، آگهی اینگونه کلاسها معمولاً به طور رسمی پخش نمی شود (همان ، ص 29ـ34). بعلاوه ، منابع تبشیری این برنامة درسی به صورت جزوه و نوار ویدئو به تمام زبانهای زنده از جمله عربی در دسترس است (همان ، ص 34).
در جهان اسلام ، از آغاز فعالیتهای تبشیری ، علما و روشنفکران و شخصیتهای اجتماعی و سیاسی و گاه حاکمان و دولتمردان ، نسبت به این اقدامات واکنش نشان دادند و بتدریج حرکتهایی در برابر تبشیر شکل گرفت و آثار مکتوب فراوانی پدید آمد. این حرکتها و آثار مکتوب در سه مقوله قابل بررسی است : کلامی ، فرهنگی ، سیاسی .
آثار کلامی ، غالباً با شیوة جدلی و ناظر به آثار تبشیری تألیف شده و دارای دو وجه ایجابی و سلبی است ؛
از یک سو عهده دار پاسخگویی به شبهه ها و پرسشهای مبشران و منابع تبشیری در باره اسلام است (مثل اثبات نبوت پیامبر اکرم ، چگونگی گسترش اسلام ، مباحث قرآنی ، برخی احکام اسلام ، رفتار اسلامی با غیرمسلمانان )، و از سوی دیگر به نقد و رد عقاید و آموزه ها و باورهای مسیحی می پردازند (مثل
تثلیث ، ولادت و سرگذشت حضرت عیسی ، زندگی مریم عَذرا، تاریخ انجیل ).
در بُعد فرهنگی ، به این واقعیت توجه شده که بخش عمده ای از فعالیتهای تبشیری عرضة خدمات عام المنفعه و ارتقای سطح بهداشت عمومی و گسترش تعلیم و تربیت با تأسیس بیمارستان و درمانگاه و مدرسه و دانشگاه و مانند آنها بوده است که بیشتر کشورهای جهان اسلام ، به دلایل گوناگون ، در این زمینه ها ضعف و کاستی و تأخر داشته اند. حتی گاهی ، عوام در برابر اقدامات اصلاحی برای رفع این کاستیها و عقب ماندگیها مقاومت می کرده اند. این در حالی است که اقدامات عام المنفعه مبشران غالباً با مظاهری از فرهنگ غیراسلامی و رفتارهایی مخالف با احکام دینی همراه بوده و در مواردی نیز با فرهنگِ بومی سرزمینهای اسلامی تعارض داشته و در عین حال ترویج و تبلیغ نیز می شده و چه بسا در مواردی از پشتیبانی و تسهیلات حکومتها برخوردار بوده است . در طول تاریخِ تبشیر نمونه هایی وجود دارد که حضور مبشران و اقدامات آنان به سلطة فرهنگی و بالمآل ، تفوق دینی انجامیده و گاه زمینه ساز تغییر کیش ، که از اهداف مبشران بوده (برای مثال در لبنان و سِنِگال )، می شده است . این امر موجب مقابلة شخصیتهای جهان اسلام با اقدامات مبشران شده ؛
غالب این مقابله ها ایجابی و بعضاً سلبی بوده است . بخشی از حرکتهای اصلاحی جامعة اسلامی در دهه های اخیر و تلاش برای رفع عقب ماندگیهای علمی و فنی و تأسیس مدارس جدید و بیمارستانها و تشکیل جمعیتهای خیریه ــ که در بیشتر کشورهای اسلامی با هدایت و تأیید روشنفکران و تجار و علما اداره می شد ــ ناظر به همین جهتگیری تبشیری بوده است و خصوصاً از آن جهت که حکومتهای کشورهای جهان اسلام غالباً دغدغة کافی برای پیشرفت و ارتقای قلمروشان ، با التفات به شاخصهای لازم الرعایة دینی ، نداشته و حفظ فرهنگ دینی و بومی را چندان مطمح نظر قرار نمی داده اند، درخور توجه و خطیر و کارآمد به شمار می رفته است . گفتنی است که این اقدامات در بسیاری موارد با کارشکنیها و تضییقات دولتی نیز مواجه می شده است .
در بعد سیاسی مسئلة استعمار غربی ، از گونة قدیم و جدید آن ، در مدنظر محققان و عالمان و روشنفکران بوده است . سلطة تقریباً فراگیر رسمی و غیررسمی دولتهای غربی بر کشورها و دولتهای اسلامی ، در شرق آسیا و خاورمیانه و افریقای شمالی و شرقی ، که حاصل آن تخریب هویت دینی و فرهنگی این سرزمینها و تحقیر مردم و آداب و رسوم آنان و غارت داراییها و منابع ثروت و غیر آن بوده ، به رویارویی مستقیم روشنفکران و علما با مأموران کشورهای اروپایی ، بویژه دولتهای استعمارگر، انجامیده و به تبع آن ، نسبت به حرکتهای تبشیری که آگاهانه یا ناآگاهانه با مطامع استعمارطلبان همسو می باشد، بدبینی و نگرانی ایجاد شده است ؛
حتی این باور در ذهن بسیاری پدید آمده که مبشران در خدمت استعمارگران اند و دغدغة آنان بیش از آنکه تبلیغ کلمة مسیح و خدمت در راه معنویت باشد، سست کردن ایمان و عقیدة مسلمانان و هموار کردن سلطة بیگانگان است . این تلقی که شواهدی نه چندان اندک در تأیید آن وجود داشته و دارد، حتی در برانگیختن مواجهات کلامی و فرهنگی مؤثر افتاده و سبب شده که آثار و اقدامات ضدتبشیری در همة ابعاد، اساساً رنگ و بوی سیاسی بیابد. به همین دلیل در کشورهای زیرسلطة غرب ، گاهی حکومتها با مواجهات کلامی و فرهنگی نیز مقابله می کنند.
عمر فرّوخ و مصطفی خالدی در کتاب خود با عنوان التبشیر والاستعمار فی البلادالعربیة (تاریخ تألیف : 1372/ 1953) به این بعد اقدامات تبشیری ، در جهان به طورکلی و در کشورهای اسلامی به طور خاص ، التفات بسیار کرده و اقدامات اجتماعی و خدمات پزشکی و آموزشی مبشران را از این منظر بررسی نموده اند. به اعتقاد آنان رویکرد مبشران ، اساساً رویکردی استعماری بوده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 172) ؛
مبشران پایه های شکل گیری استعمار سیاسی و اقتصادی را پدید آورده و موجب تخریب ویژگیهای فرهنگی ملتهای اسلامیِ مشرق زمین شده اند، آنان با ارائة چهره ای مخدوش از اسلام و به کارگیری روشهای دیگر چون خدمات پزشکی و تأسیس مدارس و دانشگاههای مخصوص و ترویج فرهنگ غیراسلامی سعی در سست کردن باورهای دینی و التزامات رفتاری مسلمانان و مآلاً نصرانی کردن آنان داشته اند و این همه از آنروست که اسلام سرسخت ترین دین در برابر استعمار و سلطة بیگانه است (ص 22، 45، 57). مؤلفان مذکور، همکاری مبشران را با صهیونیستها از همان آغاز اقدامات صهیونیستی و نیز خشنودی آنان را از ظهور گرایشهای قومی که به تجزیة دولت عثمانی انجامید، نمونه هایی از پیوند تبشیر با استعمار غربی معرفی کرده اند (رجوع کنید به ص 172ـ173، 179ـ190، 259ـ263؛
نیز رجوع کنید به اسلام و مسیحیت * ؛
جهان اسلام * ).
منابع :
(1) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس . عهد جدید؛
(2) قمر آریان ، چهرة مسیح در ادبیات فارسی ، تهران 1369ش ؛
(3) مرتضی اسعدی ، «یوحنّای دمشقی و آغاز مجادلات کلامی میان اسلام و مسیحیت » ، مقالات و بررسیها ، دفتر 59 ـ60 (زمستان 1375)؛
(4) ایرج افشار، «ترجمة هفتصدسالة انجیلهای چهارگانه »، یغما ، سال 4، ش 11 (بهمن 1330)؛
(5) جوینی ؛
(6) عبدالهادی حائری ، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویة تمدن بورژوازی غرب ، تهران 1367ش ؛
(7) فیلیپ خوری حتّی ، تاریخ لبنان : مُنذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر ، ترجمة انیس فریحه ، چاپ جبرائیل جبور، بیروت ?( 1972 ) ؛
(8) مصطفی خالدی و عمر فرّوخ ، التبشیر و الاستعمار فی البلاد العربیة ، صیدا 1983؛
(9) د.فارسی ؛
(10) ایگور دو راکه ویلتس ، سفیران پاپ به دربار خانان مغول ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران 1353ش ؛
(11) راجر سیوری ، ایران عصر صفوی ، ترجمة کامبیز عزیزی ، تهران 1366ش ؛
(12) مقصودعلی صادقی ، «زمینة فعالیت های مبلغان مسیحی در ایران »، در یادنامة مجلسی : مجموعة مقالات ، گفت و گوها و سخنرانی های همایش بزرگداشت علامه مجلسی ، ج 2، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربانی ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1379ش ؛
(13) مسعود ضاهر، بیروت و جبل لبنان علی مشارف القرن العشرین ، بیروت 1985؛
(14) احمدبن علی طبرسی ، الاحتجاج ، چاپ محمدباقر خرسان ، بیروت 1401/ 1981؛
(15) رنه گروسه ، امپراطوری صحرانوردان ، ترجمة عبدالحسین میکده ، تهران 1365ش ؛
(16) ریچارد سی . مارتین ، «پیشینة مطالعات اسلامی در غرب »، آینة پژوهش ، سال 9، ش 6 (بهمن ـ اسفند 1377)؛
(17) هانس ابرهارد مایر، جنگهای صلیبی ، ترجمة عبدالحسین شاهکار، شیراز 1371ش ؛
(18) کریم مجتهدی ، آشنایی ایرانیان با فلسفة جدید غرب : مجموعة پژوهشی ، تهران 1379ش ؛
(19) مجلسی ؛
(20) مجتبی مینوی ، تاریخ و فرهنگ ، تهران 1352ش ؛
(21) هما ناطق ، ایران در راه یابی فرهنگی 1834ـ 1848 ، لندن 1988؛
(22) محمدباقر نجفی ، دین نامه های ایران : کتابشناسی موضوعی کتابهای دینی ایران ، کلن 1987؛
(23) عزت اللّه نوذری ، اروپا در قرون وسطی ، شیراز 1373ش ؛
(24) جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت 1928، چاپ افست تهران 1349ش ؛
(25) Alpha news , no. 23 (Nov. 2000- Feb. 2001);
(26) Hughand Williamfrost Barbour, The Quakers , Richmond 1988;
(27) A Chronicle of the Carmelites in Persia and the Papal mission of the XVIIth and XVIIIth centuries , London: Eyre and Spottiswoode 1939;
(28) J.Considine, The Vatican mission exposition , New York 1925;
(29) J. D. Douglas, ed., The new international dictionary of Christian church , Exeter 1974;
(30) Encyclopaedia Britannica , Chicago 1973, s.vv. "mendicant: Christiaity" (by Edward Cuthbert Butler), "monasticism: Christian monasticism" (by Michael David Knowles);
(31) The Encyclopedia of religion , ed. Mircea Eliade, New York 1987, s.v. "missions: Christian missions" (by Stephen C. Neill);
(32) George Park Fisher, History of the Christian church , London 1913;
(33) Cyrus Ghani, Iran and the West: a critical bibliography , London 1987;
(34) James Kritzeck, "Robert of Ketton's translation of Qur'a ¦n", Islamic quarterly , vol. 2 (1955);
(35) The Oxford encyclopedia of the reformation , ed. Hans J. Hillerbrand, New York 1996, s.v. "mission" (by Wolfgang Reinhard);
(36) D. C. Somervell, A short history of our religion: from Moses to the persent day , London 1922, Richard Thomas, "Missionary work in the Muslim world" (مالة ارائه شده در کنفرانسی در گلاسگو، 2001) .
/ سیدحسن امین /