■ بلد
سوره ، نودمین سورة قرآن کریم . نام آن از آیة نخست سوره اقتباس شده است ، بیست آیه دارد و در ترتیب نزول ، پس از سورة ق ، سی وسه یا سی وچهارمین سوره به شمار می آید (زرکشی ، ج 1، ص 193؛ مقدمتان فی علوم القرآن ، ص 9، 11، 14). در این سورة کوتاه ، خداوند پس از سوگند به البلد، والدو ولد (بلد: 1ـ4) سرشت انسان را ـ که خود را بی رقیب و بی مراقب می پندارد ـ همراه با سختی و محنت می داند و به آدمی نهیب می زند که با وجود روشنی راه خیر و شر چرا از چشم و زبان خود بهرة صحیح نمی برد؛ پس از آن انسان را به آزاد کردن بردگان و اطعام مسکینان و یتیمان در روزگار دشواری ترغیب ، و در آخر از اصحاب المیمنه و اصحاب المشئمه یاد می کند که دستة نخست ، مؤمنان توصیه کننده به شکیبایی و مهرورزی اند و گروه دوم منکران و کافران به آیات الهی که گرفتار آتشی فراگیر می شوند.
سورة بلد به شهادت سیاق آیاتش ، مکی است (طباطبائی ، ج 20، ص 289). بر این نکته ، برخی مفسران ادعای اتفاق کرده اند (قرطبی ، ج 20، ص 41). با این حال ، برخی قول دایر به مدنی بودن تمام سوره یا مدنی بودن آیات پنجم تا آخر را نقل کرده اند (آلوسی ، ج 30، ص 133؛ سیوطی ، الاتقان ، ج 1، ص 67). این دو نظر را زمخشری (ج 4، ص 754) و طباطبائی (همانجا) به استناد اتفاق مفسران بر مکّی بودن و سیاق آیات سوره موجّه نمی دانند. ریشة اختلاف در مکّی یا مدنی بودن این سوره در تفسیر آیة وَاَنْتَ حِلٌّ بِه'ذالبَلد (بلد: 2) نهفته است . مفسران تقریباً متفق اند که منظور از «بلد» شهر مکه است (آلوسی ، همانجا). اما در تفسیر کلمة «حِلّ» آرای ایشان مختلف است .
نخستین نظر آن است که «حِلّ» اشاره به این امر دارد که پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در روز فتح مکه ، «مُحلّ» (در برابر مُحرم ) بوده و نسبت به برخی مشرکان ، بنا به مصالحی که خود می دانستند، می توانستند امر به قتل یا اسارت کنند یا به کسانی امان دهند. حکم قتل عبدالله بن خطل (حنظل ) مبتنی بر همین بیان قرآنی بوده است (طبری ، ج 30، ص 124؛ ابن کثیر، ج 4، ص 846؛ ابوالفتوح رازی ، ج 20، ص 281؛ سیوطی ، الدر المنثور ، ج 6، ص 352). برخی نیز با توجه به این مضمون و نیز مکّی بودن سوره ، این آیه را اخبار از آینده (یعنی فتح مکه ) دانسته اند (قمی نیسابوری ، ج 6، ص 502؛ بغوی ، ج 4، ص 488). معتقدان به نظراول ، خطابة پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم در حجة الوداع را ناظر به همین آیه می دانند که فرمود: خداوند از زمان خلقت آسمانها و زمین ، مکه را حرم قرار داد و این مکان تا قیامت حرمت دارد جز یک ساعت که بر من حلال شد (بخاری جعفی ، ج 3، ص 18ـ19؛ مسلم بن حجاج ، ج 2، ص 986ـ989). با این حال ، بسیار بعید می نماید که منظور آیة وَاَنتَ حِلٌّ بِه'ذالبَلَد همین یک ساعت از حیات پیامبر باشد. قاسمی (ج 17، ص 155) و ابن عاشور (ج 30، ص 345) این نظر را به دو دلیل مختلف نادرست می دانند.
نظر دوم آن است که مراد از «حِلّ» سوگند به شهر مکه به دلیل اهمیت سکونت و اقامت پیامبر در این شهر است (حقی ، ج 10، ص 433؛ طباطبائی ، همانجا؛ مغنیه ، ج 7، ص 566؛ مراغی ، ج 30، ص 156؛ قاسمی ، همانجا). این عقیده را برخی به دلیل ایراد لغوی و اشتقاقی نپذیرفته اند (ابن عاشور، همانجا).
سومین نظر این است که خداوند از مشرکان قریش اظهار شگفتی کرده است که چگونه آزار و کشتن حیوانات و کندن گیاهان را در مکه حرام می دانند اما آزار و قتل پیامبر را جایز می شمارند. در متون حدیثی امامیه نیز دو روایت با چنین مضمونی نقل شده است (کلینی ، ج 7، ص 450) و برخی از مفسران به این رأی تمایل دارند (زمخشری ، ج 4، ص 753؛ نسفی ، ج 3، ص 692؛ شوکانی ، ج 5، ص 42؛ طنطاوی بن جوهری ، ج 13، جزء 25، ص 168).
در وجه ارتباط این سوره با سورة پیش از آن (فجر)، طبرسی (ج 10، ص 743) و آلوسی (همانجا) یک وجه و سیوطی ( تناسق ، ص 96) و بقاعی (ج 22، ص 45ـ46) وجهی دیگر برشمرده اند. شریعتی وجوه ارتباط را به شش می رساند (ص 187ـ 188). در فضیلت سوره نیز روایاتی نقل شده است (طبرسی ، همانجا؛ فیض کاشانی ، ج 5، ص 332).
منابع : علاوه بر قرآن ؛ محمودبن عبدالله آلوسی ، روح المعانی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن عاشور، تفسیرالتحریر والتنویر ، تونس ] بی تا. [ ، ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، چاپ علی شیری ، بیروت ] بی تا. [ ؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی ، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح ، مشهد 1365ـ1375 ش ؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، بیروت ] بی تا. [ ؛ حسین بن مسعود بغوی ، تفسیر البغوی ، المسمی معالم التنزیل ، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت 1415/1995؛ ابراهیم بن عمر بقاعی ، نظم الدرر فی تناسب الا´یات والسور ، قاهره 1413/ 1992؛ اسماعیل بن مصطفی حقی ، تفسیرروح البیان ، بیروت 1405/ 1985؛ محمدبن بهادر زرکشی ، البرهان فی علوم القرآن ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت 1408/1988؛ محمودبن عمر زمخشری ، الکشاف عن حقائق غوامض التأویل ، بیروت ] بی تا. [ ؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قم 1363 ش ؛ همو، تناسق الدرر فی تناسب الا´یات و سور ، دمشق 1404/1983؛ همو، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور ، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمدتقی شریعتی مزینانی ، تفسیرنوین : جزء سی ام قرآن ، تهران ] بی تا. [ ؛ محمدبن علی شوکانی ، فتح القدیر ، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمدحسین طباطبائی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ 1394/ 1971ـ1974؛ فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی ،
بیروت 1408/ 1988؛ محمدبن جریر طبری ، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ] بی تا. [ ؛ طنطاوی بن جوهری ، الجواهر فی تفسیر القرآن ، ] بیروت ، بی تا. [ ؛ محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی ، تفسیر الصافی ، بیروت 1402/1982؛ جمال الدین قاسمی ، تفسیرالقاسمی ، المسمی محاسن التأویل ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی ، بیروت 1398/ 1978؛ محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت 1408/ 1988؛ حسن بن محمد قمی نیسابوری ، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، چاپ زکریا عمیرات ، بیروت 1416/1996؛ محمدبن یعقوب کلینی ، الکافی ، چاپ علی اکبر غفاری ، بیروت 1411؛ احمد مصطفی مراغی ، تفسیرالمراغی ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1365 [ ؛ مسلم بن حجاج ، صحیح مسلم ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمدجواد مغنیه ، التفسیرالکاشف ، بیروت 1980ـ1981؛ مقدمتان فی علوم القرآن ، چاپ آرتور جفری و عبدالله اسماعیل صاوی ، قاهره 1392/ 1972؛ عبدالله بن احمد نسفی ، تفسیرالقرآن الجلیل ،المسمی بمدارک التنزیل و حقائق التأویل ، بیروت ] بی تا. [ .
/ محمدباقر کریمیان /