عبادت و حضور قلب در دیدگاه امام خمینی ره

■ عبادت و حضور قلب در دیدگاه امام خمینی ره

عبادت و حضور قلب در دیدگاه امام خمینی ره

بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده: حضرت امام خمينى قدس سره

منبع: اخلاق اسلامی (تقریرات در امام )جلد4

تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز

 

عبادت و حضور قلب

عن ابى عبدالله عليه السلام :

فى التوراة مكتوب : يابن آدم ، تفرغ لعبادتى ، املاء قلبك غنى و لا أكلك الى طلبك ، و على أن اءسد فاقتك و أملاء قلبك خوفا منى . و ان لا تفرغ لعبادتى ، اءملاء قلبك شغلا بالدنيا، ثم لا أسد فاقتك و أكلك الى طلبك . [1]

فراغت وقت و قلب در عبادت

فراغت براى عبادت حاصل شود به فراغت وقت براى آن و فراغت قلب . اين امر از مهمات است در باب عبادات كه حضور قلب بدون آن تحقق پيدا نكند . و عبادت بى حضور قلب قيمتى ندارد .

آنچه باعث حضور قلب شود دو امر است : يكى فراغت وقت و قلب ؛ و ديگر فهماندن به قلب اهميت عبادت را . مقصود از فراغت وقت آن است كه انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معين كند كه در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت و اشتغال ديگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد كه عبادت يكى از امور مهمه اى است كه از كارهاى ديگر اهميتش بيشتر بلكه طرف نسبت با آنها نيست ، البته اوقات آن را حفظ مى كند و براى آن وقتى موظف مى كند .

در هر حال ، انسان متعبد بايد اوقات عبادتش موظف باشد . البته اوقات نماز را، كه مهمترين عبادات است ، بايد حفظ كند و آنها را در اوقات فضيلت به جا آورد؛ و در آن اوقات براى خود شغل ديگرى قرار ندهد . همان طور كه براى كسب مال و منال و براى مباحثه و مطالعه ، وقت موظف قرار مى دهد، براى اين عبادات نيز قرار دهد كه در آن وقت فارغ از امور ديگر باشد تا حضور قلب ، كه مغز و لب عبادات است ، براى او ميسور باشد. ولى اگر مثل نويسنده نماز را با تكلف به جا آورد و قيام به عبوديت معبود را از امور زايده بداند، البته آن را تا آخر وقت امكان تاءخير مى اندازد و در وقت اتيان آن نيز به واسطه آنكه كارهاى مهمى به نظر و گمان خود مزاحم با آن مى بيند، سر و دست شكسته اتيان مى كند . البته چنين عبادتى نورانيت ندارد، سهل است ، مورد غضب الهى است و چنين شخصى مستخف به صلات و متهاون در امر آن است . به خداى تعالى پناه مى برم از خفيف شمردن نماز و مبالات نكردن به امر آن . اين اوراق گنجايش ذكر اخبار در اين باب را ندارد، ولى بعضى از آن را ذكر مى كنيم براى عبرت : عن اءبى جعفر عليه السلام :

لا تتهاون بصلاتك ؛ فان النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال عند موته : ليس ‍ منى من استخف بصلاته ؛ ليس منى من شرب مسكرا لا يرد على الحوض لا و الله .[2]

و قال أبوالحسن الاول عليه السلام : لما حضرت ابى الوفاة ، قال لى : يا بنى ، لا ينال شفاعتنا من استخف بالصلاة [3]

اخبار در اين زمينه بسيار است ، ولى براى اهل اعتبار همين بس است . خدا مى داند كه انقطاع از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و خروج از تحت حمايت آن سرور چه مصيبت عظيمى ، و حرمان از شفاعت آن سرور و اهل بيت معظم او چه خذلان بزرگى است . گمان مكن كه بدون شفاعت و حمايت آن بزرگوار كسى روى رحمت حق و بهشت موعود را ببيند . اكنون ملاحظه كن مقدم داشتن هر امر جزئى ، بلكه نفع خيالى ، را بر نماز كه قرة العين رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و وسيله رحمت حق است و اهمال كردن درباره آن و به آخر وقت انداختن بدون عذر و حفظ ننمودن حدود آن ، آيا تهاون و استخفاف است يا نيست ؟ اگر هست ، بدان كه به شهادت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و شهادت ائمه اطهار عليهم السلام از ولايت آنها خارج و به شفاعت آنها نايل نشوى ، اكنون ملاحظه نما اگر احتياج به شفاعت آنها دارى و مايلى كه از امت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم باشى ، بزرگ بشمار اين وديعه الهيه را و اهميت بده به آن ، و الا خود دانى . خداى تعالى و اوليا او بى نيازند از عمل من و تو؛ بلكه بيم آن است كه اگر اهميت ندادى ، منجر به ترك آن شود و از ترك به جحود رسد، كه كارت يكسره شود و به شقاوت ابدى و هلاكت دائمى رسى .

از فراغت وقت مهمتر فراغت قلب است . بلكه فراغت وقت نيز مقدمه اى براى اين فراغت است . و آن چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنيايى فارغ ، و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف ، و دل را يكسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نمايد . و تا فراغت قلب از اين امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود . ولى بدبختى آن است كه ما تمام افكار متشتته و انديشه هاى متفرقه را ذخيره مى كنيم براى وقت عبادت !همين كه تكبيرة الاحرام نماز را مى گوييم ، گويى در دكان را باز كرديم ، يا دفتر محاسبات را گشوديم ، يا كتاب مطالعه را مفتوح نموديم ؛ دل را مى فرستيم به سوى اشتغال به امور ديگر و از عمل بكلى غافل شده ، يك وقت به خود مى آييم كه به حسب عادت به سلام نماز رسيديم !حقيقتا اين عبادت فضاحت آور است و اين مناجات شرم انگيز است .

عزيزم ، تو مناجات با حق را مثل تكلم با يك نفر بندگان ناچيز حساب كن . چه شده است كه اگر با يك نفر از دوستان سهل است با يك نفر از بيگانگان اشتغال به صحبت داشته باشى ، مادام كه با او مذاكره مى كنى ، از غير غافلى و با تمام توجه به او مشغولى ؛ ولى در اشتغال به مكالمه و مناجات با ولى النعم و پروردگار عالميان بكلى از او منصرف و غافلى و به ديگر امور متوجهى ؟ آيا قدر بندگان از ذات مقدس حق افزون است ؟ يا تكلم با آنها ارزشش از مناجات با قاضى الحاجات بيشتر است ؟ آرى من و شما مناجات با حق را نمى دانيم چيست . تكاليف الهيه را سربار امور مى دانيم ؛ البته امرى كه تحميل بر شخص شد و سربار زندگانى گرديد، در نظر اهميت نخواهد داشت . بايد سرچشمه را اصلاح كرد و ايمان به خداوند و فرمايشات انبيا پيدا كرد تا كار اصلاح شود . همه بدبختيها از ضعف ايمان و سستى يقين است . ايمان سيد بن طاوس رضى الله عنه او را به جايى مى رساند كه روز اول تكليف را عيد مى گيرد، براى آنكه حق تعالى اجازه ورود مناجات به او مرحمت كرده و او را مخلع به خلعت تكليف فرموده .[4] حقيقتا تصور كن اين چه قلبى است كه اينقدر نورانيت و صفا دارد!اگر عمل اين سيد جليل براى تو حجت نيست ، كار سيد الموحدين و اولاد معصومين او كه براى تو حجت است نظر كن در حال آن بزرگواران و كيفيت عبادات و مناجاتهاى آنها . بعضى از آنها در وقت نماز رنگ مباركشان تغيير مى كرد و پشت مباركشان مى لرزيد از خوف آنكه مبادا در امر الهى لغزشى شود،[5]  با آنكه معصوم بودند. از حضرت مولا معروف است كه تيرى به پاى مباركش رفته بود كه طاقت بيرون آوردن نداشت ، در وقت اشتغال به نماز بيرون آوردند و اصلا ملتفت نشد .[6]

عزيزم ، اين مطلب از امور ممتنعه نيست . نظير آن در امور عاديه براى مردم بسيار اتفاق مى افتد . انسان در حال غلبه غضب و غلبه محبت گاهى از هر امرى غافل مى شود . يكى از دوستان موثق ما مى گفت :

وقتى با جمعى از اوباش در اصفهان منازعه كرديم . در بين اشتغال به زد و خورد مى ديدم بعضى از آنها مشت به من مى زند؛ نفهميدم چيست . بعد كه فراغت حاصل شد و به خود آمدم ، معلوم شد كه با كارد چندين زخم به من زدند كه از آثار آن تا چندى بسترى بودم .

البته نكته آن هم معلوم است . وقتى كه نفس توجه تام به امرى پيدا كرد، از ملك بدن غافل مى شود و احساسات از كار مى افتد و همش هم واحد مى شود . ما خود در جنگ و جدال مباحثات نعوذ بالله منها ديديم كه اگر در مجلس هر امرى واقع شود از آن بكلى غافل هستيم . ولى افسوس كه ما به هر امرى توجه تام داريم جز به عبادت پروردگار؛ و از اين جهت استعباد مى كنيم .

در هر صورت ، فراغت قلب از غير حق ، از امور مهمه است كه انسان بايد با هر قيمت هست تحصيل كند . و طريق تحصيل آن نيز ممكن و سهل است . با قدرى مواظبت و مراقبت تحصيل مى توان كرد . بايد انسان مدتى اختيار خيال را به دست گيرد و هر وقت خواست از شاخه اى به شاخه اى پرواز كند آن را حفظ كند . پس از مدتى مراقبت ، رام و آرام شود و توجه آن ، از امور متشتته منصرف شود و خير عادت او گردد و الخير عادة ؛ و فارغ البال اشتغال به توجه به حق و عبادت او پيدا كند .

از همه اين امور مهمتر، حضور قلب است كه روح عبادت و حقيقت آن بسته به آن است ؛ و بدون آن هيچ قيمتى براى عبادات نيست و قبول درگاه حق تعالى نشود . چنانكه در روايات شريفه وارد است : عن اءبى جعفر و اءبى عبدالله عليهم السلام أنهما قالا:

انما لك من صلاتك ما أقبلت عليه منها؛ فان اءوهمها كلها، أو غفل عن آدابها، لفت فضرب بها وجه صاحبها .[7]

عن الثمالى :

رأيت على بن الحسين عليهم السلام يصلى ، فسقط رداؤه عن منكبه قلم يسوه حتى فرغ من صلاته ، قال : فسإلته عن ذلك ؟ فقال : ويحك!أتدرى بين يدى من كنت ؟ ان العبد لا يقبل منه صلاة الا ما اءقبل منها فقلت : جعلت فداك هلكنا!فقال : كلا؛ ان الله متمم ذلك للمؤ منين بالنوافل .[8]

و عن على عليه السلام :

لا يقومن أحدكم فى الصلاة متكاسلا و لا ناعسا، و لا يفكرن فى نفسه ؛ فان بين يدى ربه عزوجل . و انما للعبد من صلاته ما أقبل عليه منها بقلبه .[9]

و اخبار در اين منوال بسيار است ، همين طور كه در فضيلت اقبال به قلب كه بعضى از آنها را در اين مقام نقل مى كنيم و اكتفا به آن مى نماييم ، و براى اهل اعتبار كفايت مى كند: قال أبو عبدالله عليه السلام :

يا عبدالله ، اذا صليت صلاة فريضة ، فصل لوقتها صلاة مودع يخاف اءن لا يعود اليها أبدا؛ ثم اصرف ببصرك الى موضع سجودك .فلو تعلم من عن يمينك و شمالك ، لا حسنت صلاتك ؛ و اعلم أنك بين يدى من يراك و لا تراه .[10]

و عن أبى عبدالله عليه السلام فى حديث :

لأحب للرجل المؤمن منكم اذ قام فى صلاة فريضة أن يقبل الى الله و لا يشغل قلبه بأمر الدنيا. فليس من عبد يقبل فى صلاته الى الله تعالى ، الا أقبل الله اليه بوجهه و أقبل بقلوب المؤ منين بالمحبة بعد حب الله اياه [11]

اكنون ببين اين چه بشارتى است كه صادق آل محمد عليهم السلام به مؤمنين مى دهد . افسوس كه ما بيچاره هاى محجوب از معرفت از توجه حق تعالى بى بهره ايم و از دوستى ذات مقدس او اطلاعى نداريم و دوستى حق را قياس مى كنيم به دوستى بندگان . اهل معرفت مى گويند حق تعالى براى محبوب خود رفع حجب مى كند، و خدا مى داند در اين رفع حجب چه كرامتهايى است . غايت آمال و اوليا همين رفع حجب بوده .

بار الها، اين حجب نور كه در لسان ائمه معصومين ما متداول است چيست ؟ اين معدن عظمت و جلال و عز قدس و كمال چه چيزى است كه غايت مقصود آن بزرگواران است ، و ما تا آخر از فهم علمى آن هم محروميم تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن ؟ خداوندا، ما كه بندگان سيه روى سيه روزگاريم ، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چيز ديگر اطلاع نداريم و در فكر اطلاع هم نيستيم ، تو خود نظر لطفى به ما كن و ما را از اين خواب بيدار و از اين مستى هشيار فرما.

در هر صورت ، براى اهلش همين يك حديث كفايت مى كند كه تمام عمر خود را صرف كنند براى تحصيل محبت الهى و اقبال وجه الله ؛ ولى امثال ما كه وارد اين وادى نيستيم به احاديث ديگر متشبث مى شويم . عن أبى عبدالله عليه السلام :

من صلى ركعتين؟ يعلم ما يقول فيهما، انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب الا غفر له[12]

و عن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : اءنه قال : ركعتان خفيفتان فى تفكر خير من قيام ليلة .[13]

 


[1] الكافى ، ج 2، ص 83، باب العبادة ، ح 1.

[2] الكافى ، ج 3، ص 269، باب من حافظ على صلاته اءو ضيعها، ح 7.

[3] الكافى ، ج 3، ص 270، باب من حافظ على صلاته اءو ضيعها، ح 15 .

[4] رك : كشف المحجة ، ص 77، فصل 48 .

[5] بحار الاءنوار، ج 46، ص 80، الباب 5، ح 75 .

[6] جامع السادات ، ج 3، ص 328 .

[7] الكافى ، ج 3، ص 363، باب ما يقبل من صلاة الساهى ، ح 4.

[8] وسائل الشيعة ، ج 5، ص 478، اءبواب اءفعال الصلاة ، الباب 3، ح 6 .

[9] الخصال ، ج 2، ص 613، باب الواحد الى المائة ، ح 10 .

[10] ثواب الاءعمال و عقاب الاءعمال ، ص 57، ح 2.

[11] ثواب الاءعمال و عقاب الاءعمال ، ص 163، ح 1.

[12] ثواب الاءعمال و عقاب الاءعمال ، ص 67، ح 1.

[13] ثواب الاءعمال و عقاب الاءعمال ، ص 67 68، ح 1.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2294 کلمه
مولف : حضرت امام خمينى قدس سره
1394/3/12 ساعت 12:18
کد : 506
دسته : آداب باطنی و حضور قلب در نماز,امام خمینی ره و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت
حضور قلب
حواس پرتی
حب دنیا
خشوع
خضوع
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز