نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز3

■ نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز3

نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز3

نقش الگویی والدین در دعوت فرزندان به نماز

انسان هنگام تولد نه از توانايي قابل ملاحظه‌اي برخوردار است نه از پيرامون خود شناخت و آگاهي دارد. با وجود اين، از همان ابتداي تولد مي‌كوشد خود را با دنياي بيرون سازگار كند. خداوند متعال توانايي و ابزار اين سازگاري را در نهاد وي قرار داده است و آن چيزي جز توانايي شناخت و عمل بر اساس شناخت نيست. يكي از شيوه‌هاي شناخت و عمل ـ به­ويژه در كودكان ـ تقليد و الگوگيري از ديگران است. کودک نورسیده با تمام هوش و حواس خود به انسان­ها و موجودات پيرامون خود توجه مي‌كند به منظور اینکه اعمال و رفتار آنها را بشناسد و مطابق آنها عمل كند؛ تا در نهايت خود را با محيط سازگار كرده، از آسيب آن در امان بماند و از مواهب آن بهره‌مند گردد. اين فرایند پیوسته همراه انسان است. بنابراین می­توان ادعا کرد در طول زندگي انسان اولین و مهم­ترین روش يادگيري و سازگاري موفق، "روش الگویی" است.

در میان تمام الگوهایی که انسان در طول عمر خود با آن مواجه می­شود، خانواده از اهمیت ويژه‌ و مقام ممتازي برخوردار است. علل این اهمیت عبارتند از:

اول. خانواده اولین محيطي است که انسان به آن قدم مي‌گذارد و آن را تجربه می­كند. خانواده اولين پنجره‌اي است كه كودك از آن به دنياي پيرامون خود مي‌نگرد. اولین افراد، رفتارها، گفتارهایی را که كودك مي‌بيند و مي‌شنود مربوط به خانواده است. به همين سبب، اولین الگوهایی که سرمشق زندگی كودك قرار می­گیرد در خانواده هستند.

دوم. مدت زمانی که این الگو می­تواند اثر­گذاری کند طولانی است. كودك با الگوهاي موجود در محيط­هاي ديگر مانند معلم، همكلاسي، همكار و دوستان براي مدت زماني محدود ارتباط دارد؛ ولی معمولاً ارتباط او با الگوهاي خانواده تا زماني كه زنده هستند ادامه دارد.

سوم. در دوران کودکی که از يك سو، دوران شکل­گیری شخصیت و اصلی­ترین دوران تربیت­پذیری به شمار می­آید و از سوي ديگر، بيشترين تقليدپذيري و الگوپذيري آگاهانه و ناآگاهانه در اين دوره صورت مي‌گيرد؛ بنابراین تنها يا مهم‌ترين الگوهايي كه كودك با آن سر وكار دارد، متعلق به خانواده است. در این دوران پایه­های شخصیت و زمینه­های اصلی کودک بر اساس الگوگیری از خانواده شکل می­گیرد و دیگر الگوها همانند محیط مدرسه و جامعه، در مراحل بعد، نقش می­آفرینند.

چهارم. زمینه­هایی همچون وراثت، تغذیه مشترک، تأمین نیازها، وابستگی­های فیزیکی و عاطفی، همراهی و همنشینی شبانه­روزی ارتباط بین فرزند و دیگر اعضا را قوی و ناگسستنی می­کند. همین موضوع عاملی می­شود تا این الگوپذیری به قوی­ترین شکل تحقق پیدا کند.

پنجم. الگوپذیریِ از خانواده، از فراگیری خاصی برخوردار است؛ زیرا ممکن است در محیط­های دیگر الگو تک بعدی باشد؛ اما الگو برداری فرزند در خانواده، تمامی ابعاد شخصیتی، همچون فیزیکی، رفتاری، عاطفی، شناختی، انگیزشی، هیجانی و نگرشی را در برمي‌گيرد.

ششم. شناخت و اعتماد قوی که بین اعضای خانواده وجود دارد، اطمینان خاطری برای فرزند ایجاد می­کند تا او در خود نیازی به سنجش رفتارها و افکاری که تقلید می­کند، نبیند و با خاطری آسوده سرمشق­گیری کند.

همة آنچه گفتيم موجب مي‌شود خانواده جايگاه ممتاز و برجسته‌اي در يادگيري الگويي فرزندان به صورت كلي داشته باشد. از آنجا كه نماز و نيايش با خدا، يك عمل عبادي که متشكل از رفتارهايي قابل مشاهده است، نقش الگویی والدین در آشنا كردن كودكان و فرزندان با نماز و نهادینه کردن آن بسیار پررنگ­تر و تأثیرگذارتر می­باشد.

به طور قطع نماز خواندن یا نخواندن والدین و اعضای خانواده، نوع نگاه، ارزشگذاري و چگونگی اهتمام آنان به نماز و حتي نوع برخورد آنان با افراد نمازخوان، برای فرزندان اهميت دارد و در بينش، نگرش و اقدام آنان نسبت به نماز تأثير مي‌گذارد. مي‌توان گفت نمازخوان شدن يا نشدن فرزندان تا حدود بسیاری وابسته به الگویی است که خانواده در اختیار کودکان قرار می­دهند. تحقيقات مختلفي كه دربارة ميزان پايبندي به نماز در ايران انجام شده همين نظر را تأييد مي‌كند.[1]

تمام آنچه گفته شد، حکایت از وظیفة سنگین والدین در زمينة نماز فرزندان دارد. پدر و مادر در درجة اول باید توّجه به این نقش قهری خود داشته باشند؛ در مورد آن شناخت لازم را بدست آوردند و در جهت اصلاح خود قدم بردارند؛ زیرا آنها مهم­ترین الگوی تربیتی کودکشان هستند.

در ادامه، راهكارهاي بهبود و تقويت اين نقش را به اختصار بررسي مي‌كنيم.

الف) راهکارهای تصحیح و تقويت نقش الگويي خانواده

1. پايبندي آگاهانه، عالمانه و مخلصانه والدين به نماز

معروف است كه "كودكان ما همان می­شوند که هستیم، نه آن كه مي‌خواهيم". اين جمله بيانگر واقعيتي تربيتي است كه توجه به آن مي‌تواند بسياري از مشكلات تربيتي را حل كند. زيرا يادگيري به روش الگوبرداری در تمام دوران زندگي انسان جریان دارد؛ اما این جریان در همة مراحل زندگي به یک صورت نیست. كودكان در سنین کودکی رفتار و گفتار والدين را عیناً تقليد مي‌كنند. در این مرحله، الگوبرداری با كمترين درك و فهم و با کمترین گزینش جریان دارد؛ ولی با بالا رفتن سن، كه با بالارفتن قدرت شناخت و تجزيه و تحليل كودكان همراه است، فرزندان ما در الگوگيري با آگاهي بيشتر عمل مي‌كنند و دست به انتخاب می­زنند. در دوران كودكي، فرزندان فقط از ظاهر رفتار پيروي مي‌كنند؛ اما در دورة دوم، به سبب رشد توانايي شناخت، به منطق رفتار والدین نيز پی می­برند و اعتقادات و انگیزه­های پنهان رفتار والدين را نيز درك مي‌كنند. به همين جهت، در اين دوره به الگوگيري از باطن رفتار و گفتار والدين مي‌پردازند و به ظاهر آنها بسنده نمي‌كنند.

اين مطلب در مورد نماز نیز صادق است. کودک در ابتدا فقط نماز خواندن والدین را تقلید می­کند؛ اما به­تدریج كه توانايي شناخت او رشد مي‌كند و آگاهي او افزايش مي‌يابد، میزان ارزشگذاری والدین به نماز و نيز میزان اهتمام و حالات قلبی والدین در نماز را درك و آنها را الگوی خود قرار می­دهد و از آن تأثیر می­پذیرد. همچنين به تدريج انگيزة والدين در ادای نماز و نيز باورها و معرفت­هايي را كه مبناي نماز خواندن والدين هستند، درك مي‌كند و آگاهانه مي‌كوشد در اين زمينه‌ها نيز همانند والدين خود باشد.

بنابراین، اگر والدین با آگاهي كامل و براي رضاي خدا در اداي نماز شرايط آن مانند پاكيزگي، آراستگي، شركت در جماعت، حضور قلب و خضوع و خشوع را رعايت كنند، فرزندان آنان نيز از آنان الگو مي‌گيرند و احتمال اینکه آنان نیز به نماز اهميت ‌دهند، بسیار است. اما اگر والدين تنها براي اداي تكليف و بدون رعايت شرايط نماز را به­جا آورند، با عجله وضويي بگيرند و در آخرين ساعات وقت نماز و پس از انجام كارهاي ديگر خود، با عجله و بدون توجه و حضور قلب نماز بخوانند، فرزندان اين خانواده گرچه ممكن است در دوران كودكي از والدين خود الگو بگيرند و نماز را بخوانند؛ اما به تدريج كه رشد مي‌كنند و توانايي درك و فهم آنان افزايش مي‌يابد، احتمال اینکه چندان بهايي به نماز ندهند یا حتی آن را ترك ‌كنند، افزون می­یابد. همچنين اگر والدين گهگاه و تنها در حضور برخي افراد و براي فرار از سرزنش ديگران نماز بخوانند، فرزندان آنها ممكن است در دوران كودكي از آنها تقليد كنند و نماز بخوانند؛ اما چه­بسا در دوران نوجواني آن را كنار ‌گذارند؛ چون انگيزة آنان را درك كرده‌اند.

2. مقبوليت و محبوبيت والدين

برخي از ویژگی­های والدین در تقویت یا تضعیف الگو­پذیری فرزندان تأثیر بسزایی دارد. از جملة این ویژگی­ها می­توان مقبولیت را نام برد. گرچه فرزندان به­خصوص در سنين كودكي، والدين خود را قبول دارند و به صورت طبيعي آنان را الگوي خود قرار مي‌دهند، اما ممكن است با بالا رفتن سنِ فرزندان نظر آنان دربارة والدين تغيير كرده و آنان را مقبول ندانند.

اگر بخواهيم اين مقبوليت حفظ و تقويت شود، لازم است دو ويژگي در والدين ايجاد و تقويت شود: تخصص و اعتماد. چرا كه مقبوليت آگاهانه ناشي از همين دو عامل است. منظور از تخصص، آگاهي كافي والدين دربارة آموزه‌هاي ديني، به­ويژه نماز است. منظور از اعتماد اين است كه فرزندان بدانند والدين در توصيه‌ها و خواسته‌هاي ديني خود فقط رضايت خدا و دستورات ديني را مد نظر دارند، نه منافع شخصي و خانوادگي و غيره را. والديني كه هم آگاهي كافي از مسائل و آموزه‌هاي ديني دارند، هم به آنچه مي‌دانند، معتقد و پايبند هستند، مطمئناً در مسائل ديني نيز مقبول و الگوي فرزندان واقع مي‌شوند.[2]

محبوبیت والدین نيز نقش مهمي در پذيرش الگوپذیری از والدين دارد. البته، اين محبوبیت غریزی است و فرزندان به صورت طبيعي پدر و مادر خود را دوست دارند؛ اما پدر و مادر مي‌توانند با محبت بيشتر به فرزندان و برخورد حكيمانه و مهربانانه با آنان، محبوبيت خود را افزايش دهند و به اين صورت، زمينه را براي ايفاي مؤثرتر نقش الگويي خويش فراهم آورند.

3. هماهنگی رفتار والدین

يكي از شرايط ضروري براي موفقيت والدين در ايفاي نقش الگويي، هماهنگي رفتار آنهاست. ناهماهنگي در رفتار والدين به دو شکل ظاهر مي‌شود:

اول. بدين صورت كه هر کدام از والدین در جایی به­گونه­ای عمل کنند و در جای دیگر به­گونه­ دیگر. براي مثال، والدین در حضور دیگران نماز را اول وقت و با کیفیت به­جا ‌آورند؛ ولي در خانه و خلوت به نماز چندان اهمیت ندهند؛

دوم. ناهماهنگي ميان رفتار پدر با مادر يا ديگر اعضاي خانواده. بدين صورت كه مادر براي مثال، به نماز اهمیت ­دهد و به بهترین کیفیت آن را به­جا ‌آورد؛ ولي پدر نماز را سبک بشمارد یا آن را ترک کند.

هرگونه ناهماهنگي ميان رفتار والدين به­شدت از تأثيرگذاري الگويي والدين جلوگيري مي‌كند؛ زيرا فرزند بدان سبب كه رفتار یک دست و هماهنگی را مشاهده نمی­کند، متحير مي‌ماند و نمي‌داند رفتار كداميك از والدين را الگو قرار دهد و بر اساس آن عمل كند. آيا بايد نماز را با شرايط كامل بخواند يا مختصر؟ به آن اهميت بدهد يا ندهد؟ همين تحير و سرگرداني موجب وقفه در الگوگيري مي‌شود. افزون بر اين، اين تعارض­ها موجب مي‌شود حساسیت فرزند نسبت به رفتارهاي والدین تضعيف و در نهايت نابود شود و نتيجة طبيعي آن اين است كه توجهي به رفتار آنها نمي‌كند و به همين سبب، از رفتار آنها الگو نمي‌‌گيرد. چه بسا در برخي موارد، اين تعارض­ها موجب شود فرزند ما ناخواسته نوعي نفاق و ريا را بياموزد و به آن خو بگيرد. بنابراين، ايفاي صحيح نقش الگويي مستلزم ايجاد هماهنگي در رفتار والدين است.

گفتنی است، در برخي موارد والدين ناچارند رفتارشان متفاوت باشد و براي مثال، در شرايطي خاص (به دليل منتظر افرادي بودن يا به دليل كاري ضروري) مجبورند نماز را مختصر بخوانند؛ در اين صورت بايد براي فرزند خود توضيح دهند كه اين اختصار براي چه بوده است، تا مانع الگوگيري آنها نشود.

4. تداوم و استمرار رفتارها

آموزش نماز به فرزندان در خانواده زمان فراوانی را به خود اختصاص مي‌دهد و از تولد تا حدود هفده يا هيجده سالگي طول مي‌كشد. در طول اين دوره يا دست كم تا زماني كه آموزش كامل شود و اين رفتار در فرزند نهادينه شود، بايد رفتار الگوها يعني پدر و مادر تداوم یابد.

اين استمرار از دو جهت ضرورت دارد:

نخست آنكه فرزند رفتار والدين را می­بیند و از راه مشاهده آن را مي‌آموزد و تقلید مي‌کند. این مشاهده و تقلید باید به اندازه‌اي تداوم داشته باشد كه فرزند بتواند تمام ابعاد و جوانب آن را بياموزد و در خود نهادينه كند. اگر كمتر از اين مقدار تداوم يابد، فرايند يادگيري ناقص مي‌شود؛

دوم آنكه اين رفتار حتي اگر بعد از تسلط كامل فرزند به نماز و يادگیری آن قطع شود، اين سؤال براي فرزند پيش مي‌آيد كه چرا پدر يا مادرش نماز را ترك كرده و چه بسا اين شبهه براي او مطرح شود كه نماز خواندن توجيهي ندارد و بايد ترك شود و به اين ترتيب، رفتار يادگرفته شده در معرض نابودي خواهد بود.

ب) موانع ايفاي نقش الگويي خانواده

خانواده ممكن است در عمل به واسطة برخورد با موانعي نتواند نقش الگويي خود را به­خوبي ايفا كند. در ادامه برخي از مهم‌ترين موانع را بررسي مي‌كنيم.

  1. فرزندسالاری

فرزند سالاري پديده‌اي جديد است كه اگر در خانواده و جامعه‌اي حاكم شود، جايگاه و نقش فرزندان بر جايگاه و نقش والدين برتري مي‌يابد و خواسته‌هاي فرزندان در اولويت قرار مي‌گيرد. نتيجة طبيعي حاكميت اين پديده اين است كه والدين نمي‌توانند الگو و سرمشق فرزندان قرار بگيرند؛ زيرا جايگاه و شأن و منزلت آنان چنان تنزل كرده و والدين چنان كوچك مي‌شوند كه ديده نمي‌شوند تا چه رسد به اینگه الگو و سرمشق قرار بگیرند.

دین مبین اسلام در عين حال كه بر رعايت احترام و شأن و منزلت فرزندان تأكيد كرده و والدين را به نيكي به فرزندان و برخورد محبت‌آميز با آنها فراخوانده، جايگاه والدين را برتر از فرزندان قرار داده و فرزندان را به رعايت شأن و منزلت والدين دعوت كرده است. در قرآن مجید دستور احسان به والدین با دستور به عبادت خدا همراه شده است.[3] در سخنان پیشوایان دین نيز اطاعت آنان ـ هر چند كافر باشند ـ جز در موردی که امر به معصيت خداوند باشد، واجب شمرده شده است.[4]

  1. دوست گرایی

فرزندان در دوران کودکی معمولاً بیشتر اوقات خود را با والدین سپری می­کنند و از نظر روحی هم به خانواده وابسته‌اند. به تدريج كه رشد مي‌كنند و سنشان بالاتر مي‌رود، به سوي دوستان و همسالان خود گرايش پيدا كرده و مقدار بيشتري از وقت خود را با آنان مي‌گذرانند. اگر همراهی با دوستان بيش از اندازة معمول باشد و حالت افراطي پيدا كند موجب مي‌شود الگوگيري فرزند از خانواده كم‌رنگ شده و به­تدريج دوستان جاي خانواده را بگيرند. اين پديده به­ويژه اگر دوستان فرزند از نظر تقيد به ارزش­هاي ديني و نماز در شرايط مطلوبي نباشند، تأثير نامناسبی بر هدايت فرزندان به سوي نماز مي‌گذارد.

براي مواجهه با اين مانع چند راهكار مفيد است:

راهكار اول: چه در دوران کودکی و چه در دوران نوجوانی والدین زمان بیشتری را با فرزندان خود سپری کنند تا نياز فرزندان به معاشرت با دوستان تا حد زيادي تأمين شود و از اين طريق مانع شكل­گيري دوست‌گرايي افراطي در فرزندان خود شوند. حتی هنگامي که فرزندان با دوستان وهمسالان خود، مشغول بازی و تفریح هستند، لازم است والدین نیز گاهی با آنان همراهی کنند تا هم بتوانند دوستان او را شناسایی کنند و هم ارتباط خودشان را با فرزندان حفظ کنند.

راهكار دوم: والدين سعی کنند با روش­های مختلف در فرايند گزینش دوستان دخالت کنند و فرزندان خود را به سمت دوستانی هدایت کنند که با ارزش­ها و باورهاي والدین هماهنگ هستند تا نقش الگويي دوستان تقويت كنندة نقش الگويي والدين باشد.

  1. الگوهاي نامناسب

يكي از موانع ايفاي نقش الگويي والدين الگوهاي نامناسب هستند. فرزندان ممكن است اين الگوها را از دوستان، راديو و تلويزيون، كوچه و بازار، ماهواره، كتاب­هاي داستان آموخته باشند. به هر حال، اين الگوها خلاف باورها، گرايش­ها، ارزش­ها و رفتارهاي والدين را به فرزند ما القا مي‌كنند و مي‌توانند تأثير نقش الگويي والدين را كمرنگ و حتي از بین ببرند.

 براي مبارزه با الگوهاي نامناسب راهكارهاي زير توصيه مي‌شود:

نخستين راهكار: چنان­كه پيش از اين در زمينه‌سازي اشاره كرديم، اين است كه با فراهم آوردن زمينة مناسب مانع آشنايي فرزندان با اين الگوها بشويم.

دومین راهكار: در صورت نبود زمينة مساعد، والدين بايد از راه آگاهي دادن، توانايي تشخيص و تصميم‌گيري صحيح را در فرزند ايجاد كنند؛ به­گونه‌اي كه بتواند آگاهانه از الگوهاي منفي دوري كند.

سومین راهكار: همچنين والدين مي‌توانند با معرفي ويژگي­هاي زشتِ الگوي نامناسب و نيز با بيان پيامدهاي منفي الگوگيري از او، گرايش به اين الگو را در فرزند به پايين‌ترين حد رساند و حتي فرزند را از وي متنفر كنند. در اين صورت، نه تنها فرزند او را الگوي خود قرار نمي‌دهد، بلكه با توجه به آگاهي‌اي كه از او به دست آورده، چه بسا سعي مي‌كند رفتارهاي مخالف او را انجام بدهد و از اين طريق، تهديد به فرصت تبديل مي‌شود.

چهارمین راهكار: الگوهاي مثبتي براي فرزندان معرفي يا ايجاد شود و نشاط و جذابيت اين الگوها نيز به­گونه‌اي تقويت شود كه فرزندان بيشتر به سوي اين الگوها تمايل پيدا كنند.

پنجمین راهكار: اگر هيچ يك از اين راهكارها مؤثر واقع نشد، ضرورت دارد والدين بكوشند الگوهاي منفي را با آگاهي­بخشي و تذكر اصلاح كنند.

ششمین راهكار: اگر اين فعاليت­ها كارگر نيفتاد، شايسته است ارتباط فرزند با الگوهاي منفي به حد اقل يا صفر برسد و راهكار آن قطع ارتباط خانوادگی، عوض کردن محله یا مدرسه و حتی هجرت از آن شهر و روستاست.

  1. تلویزیون و رسانه‌هاي ديگر

استفاده بيش از اندازه از رسانه­های مختلف به ویژه تلویزیون، از یک طرف ارتباط فرزندان با والدین را به حداقل می­رساند و همين امر الگوگيري فرزندان از والدين را تضعيف مي‌كند. از سوي دیگر، اين رسانه‌ها با معرفي الگو با روش­هاي جذاب سمعي و بصري موجب مي‌شوند فرزندان ما الگوهاي معرفي شدة اين رسانه‌ها را الگوي خود انتخاب كنند؛ اين نيز به نوبة خود تأثيرگذاري الگويي والدين را تضعيف مي‌كند. این خطر وقتی جدی­تر می­شود که اين رسانه‌ها به­وسیلة دشمنان اسلام هدایت و رهبری بشوند؛ همچون برخي شبکه­های ماهواره­ای و سایت­های اینترنتی فاسد.

براي مبارزه با اين مانع شايسته است اين فعاليت­ها انجام شود:

اول. در درجة اول والدين بكوشند فرزندان خود را در معرض اين رسانه‌ها و شبكه‌ها قرار ندهند.

دوم. والدین بكوشند از راه ارتباط جذاب و هیجانی با فرزندان خود در قالب­هایی همچون بازی، تفریح و مسافرت، پیوند خود با فرزندانشان را تقويت كرده و از وابستگی آنان به رسانه‌ها پیشگیری کنند.

سوم. والدين مي‌توانند از راه آگاهي بخشي در مورد خطرات و آسیب­هاي وابستگي به رسانه‌ها، در قالب گفتگوهای صمیمانه يا فرستادن فرزندان به کلاس­های آموزشی خاص و یا مشاوره با متخصصان، مانع وابستگي فرزند به رسانه شده و در عين حال روش صحيح استفاده از رسانه‌ها را به آنان بياموزند.

چهارم. والدين مي‌توانند با مشاركت فرزندان براي مدت زمان و نوع استفاده از اين رسانه‌ها قوانيني را تدوين و اجرا كنند تا ارتباط فرزند با رسانه‌ها دركنترل قرار گيرد.

  1. اشتغال تمام­وقت والدین

از دیگر مسائلی که فاصله­ بین فرزندان و والدین را زیاد و در نتیجه نقش الگویی آنان را کم­رنگ می­کند، اشتغال تمام­وقت والدین است. وقتی پدر و مادر هر دو شاغل باشند و کودک یا در مهدکودک باشد و یا در خانه تنها روز را سپری کند و والدین وقتی به خانه برسند که زمان خواب کودک است، دیگر فرصتی برای الگوگیری از والدین نمی­ماند. راه حل این مشکل به دست خود والدین است؛ یعنی والدین باید از حجم کارشان بکاهند تا فرصت کافی برای همراهی با فرزندانشان داشته باشند.

 

 


[1]. ر.ك. محمد داودي، نقش معلم در تربيت ديني، ص 195-198.

[2]. ر.ک. محمد داودی، نقش معلم در تربيت ديني، ص 176.

[3]. وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً (نساء: 36).

[4]. قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَj: "... إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِی كُلِّ شَيْءٍ إِلا فِی مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ ..." ( نهج‏البلاغه، حكمت 399).

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3175 کلمه
1394/2/19 ساعت 08:20
کد : 373
دسته : دعوت فرزندان به نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نقش الگویی والدین
دعوت فرزندان به نماز
الگو
نماز
والدین
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز