تاثیر نماز بر درمان بیماری های روحی

■ تاثیر نماز بر درمان بیماری های روحی

تاثیر نماز بر درمان بیماری های روحی

تاثیر نماز بر شیاطین

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام):
نماز، كوبنده شیطان است (1)
در سپیده دم حیات، هنگامیكه خدا، انسان را آفرید و از روح الهی خویش، در وجود او دمید، مقرر فرمود تا همگی فرشتگان مقرب درگاهش، آدم ابوالبشر (علیه السلام) را سجده كنند.
در این میان ابلیس انسان را فاقد لیاقت برای مسجود فرشتگان بودن یافت و از فرمان الهی سر بتافت و به واسطه این تمرد از درگاه الهی رانده شد.
اما شیطان با این كه در بسیاری از موارد مترادف با ابلیس معرفی شده است، از نظر قرآن و روایات (و با آنچه كه خواهیم گفت از دیدگاه علمی) با ابلیس به كلی متفاوت است. بدین معنی كه شیطان را می توان، عبارت از همه آن نیروها و موجوداتی دانست كه انسان را به گناه كردن وا می دارند و یا به طور كلی به نحوی از انحاء در انسان،ایجاد بیماری و مرض می نمایند.
در این مورد حتی بسیاری از روایات اسلامی را می توان یافت كه در آنها از میكروبهای بیماریزای انسان نیز با عنوان شیطان نام برده شده است و حتی می توان ایجاد بیماری ها عفونی انسان را نیز به نوعی، ناشی از غلبه شیطانهایی به نام باكتری، انگل، قارچ، ویروس، و.. به حساب آورد.
به این ترتیب، ابیات مشهور و زیبای زیر :
شیطان كه رانده گشت بجز یك خطا نكرد
خود را برای سجده آدم رضا نكرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز
كو سجده را بر آدم و این بر خدا نكرد
علیرغم آن كه حاوی مفاهیم عمیق در جهت توجه دادن، به خطر بزرگ بی نمازی است، از لحاظ به كاربردن كلمه شیطان شاید اندكی اشكال داشته باشد، چرا كه آن موجودی كه در مقابل آدم (علیه السلام) حاضر به سجده نشد، ابلیس و یكی از فرشتگان الهی بود، اما شیطان ها موجودات بسیار متعددی هستند كه نه تنها با وسوسه های شیطنت آمیز خود، باعث ایجاد بیماری های روحی (گناهان) و بیماری های روانی (مثل وسواس) می شوند، بلكه بیماری های جسمی (مانند انواع بیماری های عفونی) را نیز ایجاد می كنند. به هر تقدیر، شاید بتوان شیاطین را بعنوان لشكریان بسیار متعدد ابلیس تلقی نمود.
در شماره های اولیه این مجموعه مقالات از تاثیر نماز بر بیماری های مختلف میكروبی، از جمله عفونتهای پوست، دهان و دندان، دستگاه تنفس، دستگاه ادراری و.. سخن گفتیم و كوبندگی نماز را در مورد شیاطین عفونت زا، در انسان بررسی نمودیم. اما نكته ای كه در این شماره خواهیم گفت، به بحث تعادل ناقل های عصبی كه در شماره گذشته مورد بررسی قرار گرفت می باشد.
درباره ناقل های عصبی با توجه به دانسته های جدید علمی گفتیم كه تمام بیماری های روانی انسان و حتی گناهانی كه مرتكب می شود (بیماری های روحی) تماما بر اثر ایجاد تغییر و تحولاتی است كه در مواد شیمیایی موجود در دستگاه عصبی او بوقوع می پیوندد و بررسی كامل پیرامون این نظریه تحول شگرفی در تمامی عرصه های بشری، اعم از انسان شناسی و فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی و.. ایجاد خواهد كرد، چرا كه با این دیدگاه بوسیله قرص و آمپول و با روش دو دوتا چهار تا می توان به سراغ مشكلات مزمنی كه قرنها بشر را آزرده اند رفت و مثلا ریشه فساد و فحشاء و دروغگویی و حسادت و.. را بدین طریق خشكاند !
اما همانجا اشاره كردیم كه علم بشر تا رسیدن به روزی كه قادر شود تعادل ناقل های عصبی را به بهترین شكل در وجود انسانها برقرار سازد، راه درازی در پیش دارد، اما آیین مقدس اسلام و بخصوص پیشوایان بزرگ مذهب تشیع، از قرنها پیش، ضمن قرار دادن عدل در كنار اساسی ترین اعتقاد دینی خود یعنی توحید یك جنبه مهم عدل را برقراری تعادل در وجود انسان دانسته اند و برای برقرار نمودن این تعادل روشهای گوناگونی پیشنهاد كرده اند كه در صدر این روشها نماز قرار دارد.
در بحث تعادل ناقل های عصبی می توان با یافته های امروزی دانش بشر، از تعادل خارج شدن برخی ناقل های عصبی را (مثلا با فزونی یافتن یك ماده شیمیایی نامطلوب) منجر به ایجاد اختلالات روانی و یا انحرافات در انسان دانست. بدین معنا كه مجموعه ای از مواد شیمیایی نامطلوب در دستگاه عصبی انسان حضور می یابند كه او را به یك بیماری روانی مبتلا می سازند و یا او را به حسادت، دروغگویی، بدبینی و.. وادار می كنند.
حال با توضیحی كه در آغاز پیرامون شیطان ارائه نمودیم می توانیم با تكیه بر قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) این مواد شیمیایی بد و نامطلوب را مصداق دیگری برای شیطان بدانیم، كه همان عامل تمام بیماری های جسمی و روانی و انحرافات و گناهان بشر است.
بدین ترتیب علیرغم نقشی كه برای شیطان در ایجاد بیماری ها در انسان ذكر كردیم، می توانیم پیرامون آن بخش از مفاهیم قرآنی كه به امراض قلب اشاره كرده است، یا آن گروه از آیات شریفه الهی كه به بحث پیرامون تاثیرات شیطان بر انسان پرداخته است، به درك بهتری با مدد توجهات علمی برسیم و بفهمیم كه شیطان از چه راهی ممكن است در درون انسان بیماری روانی یا روحی (مرض) ایجاد كند.
در واقع با یافته های امروز علم بشر ما می توانیم نام آن ناقلهای عصبی نامطلوب و بیماریزا را، زیر عنوان كلی شیاطین بشناسیم. و این همان اعتقاد به ظاهر ساده و از مد افتاده ایست كه قرنها، بشر بدان پایبند بوده است و حتی بیماری های روانی مثل اسكیزوفرنی را ناشی از تسخیر انسان به وسیله شیاطین و اجنه دانسته است.
اما بدیهی است كه علم امروز بشر، هر روز كه می گذرد این شیاطین، یعنی همان ناقلهای عصبی نامطلوب و بسیار ریز را، از روشهای دقیق و پیشرفته علمی، بهتر و بیشتر شناسایی می كند و به دام می اندازد و بر خلاف روش گذشتگان كه با جن گیری یا به شلاق بستن بیماران روانی قصد بیرون راندن اجنه و شیاطین از وجود آنها را داشتند، قصد دارد با روش كاملا علمی، تیشه بر ریشه شیاطین دستگاه عصبی انسان بزند. هر چند كه این رویا شاید در قرنهای آینده به تحقق بپیوندد.
ولی در این میان راه دیگری نیز برای مقابله شدید با این شیاطین درون موجود است و آن ایمان مذهبی و بخصوص نماز است. (2)
نمازگزار واقعی، هرگز دروغ نمی گوید، هرگز حسادت نمی ورزد، هرگز بخل نمی كند، هرگز دشنام نمی دهد و خلاصه به همین ترتیب از همه حالتهای نامطلوب روانی و روحی، كه شیاطین درونی در صددند او را بدان گرفتار نمایند (یعنی همان امراض قلب)، خلاصی پیدا می كند، چرا كه نماز كوبنده شیطان است و به قدرتمندانه ترین شكل ممكن با همه شیاطینی كه قصد دارند انسان را دچار بیماری های جسمی، بیماری های روانی و یا گناهان و انحرافات (بیماری های روحی) نمایند، مقابله می كند.
در این مورد، در بعد تاثیر نماز بر بیماری های جسمی از تاثیر آن مثلا بر عفونتها، در بعد تاثیر نماز بر بیماری های روانی مختلف، از تاثیر آن مثلا بر افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلالات شخصیت، بیماری های روان تنی و.. در شماره های گوناگون این سلسله مقالات سخن گفته ایم و به امید یاری خداوند در آخرین نكته از این مجموعه مقالات (نكته چهلم) به تاثیر نماز بر بیماری های روح (گناهان) اشاره مختصری خواهیم داشت.

 

 

تاثیر نماز بر بیماری های روح (گناهان) (مقاله مرتبط: تاثير نماز بر درمان بيماري های جسمی و روحی)

با آن كه طی سی و نه نكته گذشته با نكات گوناگون و متنوعی پیرامون برخی فواید پزشكی نماز، با شما همراه بوده ایم، اما با طرح نكات سی و هشتم و سی و نهم و بحت درباره “ تعادل ناقل های عصبی ” به گستره عظیم و بی نهایت عمیقی از معارف نماز وارد شدیم كه عرصه توانمندیهای این گستره حداقل تا قرنهای آینده از حیطه توانائی های متصّور برای علم بشر و دانش پزشكی خارج است. و آن همانا تاثیر خارق العاده و فوق بشری نماز در از بین بردن روحیه گناه و بیماری های روح، یعنی همان چیزی كه در قاموس قرآن از آن با نام “ امراض قلب ” یاد شده است ـ و گفتیم كه غربیان آن را با عنوان عدم تعادل ناقل های عصبی می شناسند می باشد.
هر چند اظهار نظر در این مورد از حیطه نگاه و تخصص این حقیر سر تا پا تقصیر نگارنده سطور، به كلی خارج است اما از آنجا كه شاید برای برخی خوانندگان این مجموعه مقالات، این نگرش پدید آمده باشد كه “ نماز ” تنها پدیده ای عبودی و معنوی، توأم با تأثیرات شگرف مادی و دنیایی از جمله روی جسم و روان انسان است، لازم دیدم كه در بعد دیگر و تنها به گونه ای اشاره وار، از عظمت لایتناهی و قدرت و توانایی باورنكردنی “نماز ” در پیراستن انسان از “گناه ” نیز سخن بگویم.
به خصوص كه با ارائه نكات اخیر به این دیدگاه رسیدیم كه “ گناه ” نه فقط از دیدگاه دین و قرآن بلكه از دیدگاه علم و یافته های جدید دانش پزشكی، نوعی “ بیماری ” است.
بنابراین اصرار ما مبنی بر این كه بیماری های روح (گناهان) را بعنوان مسائل پزشكی بشر بشناسیم، نه فقط دیدگاه قرآنی و ناشی از تعصب مذهبی نویسنده است، بلكه این موضوع یك باور عمیق علمی است كه هر چه دروازه های علم بیشتر به روی انسان گشوده می گردد، این باور عمیق بیشتر تقویت می شود.
بعنوان مثال : در تعالیم اسلامی از دروغ به عنوان یك گناه كبیره و معصیتی بزرگ یاد شده است، و ما در مطالعات روانپزشكی به بیماری ها و اختلالات گوناگونی بر می خوریم كه در آنها “ دروغ گویی ” بعنوان یك علامت برجسته مطرح است.
یا “دشنام گویی ” كه یك گناه محسوب می شود، گهگاه با ابتلاء حاد برخی از اشخاص به گروهی خاص از بیماری های روانی، در آنها دیده می شود (به این علامت در روانپزشكی coprolalia گفته می شود.)
پس چه بسا كه ساختمان مغز و وضعیت ناقل های عصبی در اشخاص دروغگو به گونه ای باشد كه آنها را به دروغگویی وا دارد یا كسانی كه دشنام گویی بیمارگونه دارند بر اثر تغییرات نابهنجاری كه بر اثر عوامل مختلف اعم از علل جسمی، محیطی، روانی، خانوادگی و.. در دستگاه اعصاب آنها بوقوع پیوسته است، دچار این عارضه شده اند.
در این مورد مدارك و شواهد پزشكی متعددی می توان ارائه داد، بعنوان مثالهای دیگر بد نیست به یك بیماری عفونی مشهور موسوم به “ سیفلیس ” اشاره بكنیم كه با توجه به مباحث قبلی ما در مورد شیاطین توسط نوعی از انواع شیطان موسوم به “ تروپوتما پالیدوم ” ایجاد می شود. علائم روانی و نشانه هایی كه شاید بتوان آنها را بیماری روحی تلقی كرد، در این بیماری به وفور ایجاد می شود. مثلا در مرحله سوم سیفلیس بیمار مبتلا شروع به گزافه گویی ها و دروغگویی های عجیب و غریب در مورد خود می كند، كه قبل از ابتلاء به بیماری هرگز سابقه ای از این گونه اعمال را نشان نمی داد. یا در بیماری دیگر عفونی موسوم به “ بروسلّوز ” (تب مالت) كه ناشی از تفّوق شیطان دیگری، درجسم انسان است، از تظاهرات مهم بیماری وقوع حالت افسردگی شدید در فرد مبتلاست.
با این مثالها می توان به رابطه نزدیك شیاطین میكروبی، با شیاطین دستگاه مغز و اعصاب انسان كه او را به سوی بیماری های روانی (مثل افسردگی) یا بیماری های روحی (مثل دروغگویی) سوق می دهند، پی برد.
بد نیست برای تفهیم بهتر مطلب مثال بسیار جالب دیگری را نیز ارائه دهیم و آن در مورد یك اختلال مشهور روانپزشكی در برخی از خانمها و بخصوص خانمهای حامله است كه kleptomania نامیده می شود. در این اختلال خانم حامله ای كه حتّی كوچكترین سابقه ای در انجام اعمال خلاف نداشته است به ناگاه مثلا پس از حاملگی خود تمایل بسیار شدیدی برای “ دزدی كردن ” پیدا می كند، تا جایی كه گهگاه نمی تواند در مقابل این تمایل بسیار شدید خود، مقاومت كند و سرانجام اقدام به دزدی های عجیب و غریب می كند.
توجیه علمی این دزدی های غیر منتظره، بروز تغییر و تحولاتی در ناقل های عصبی دستگاه اعصاب است كه متاثر از تغییرات هورمونی و شیمیایی بدن در دوران بارداری می باشند و این تغییر مرموز در دستگاه اعصاب است كه زن را بدون هیچ سوء سابقه ای به سمت دزدی سوق می دهد.
این قبیل مسائل شناخته شده در دانش امروز بشر همگی دلالت بر آن دارند كه گناهانی كه بشر مرتكب می شود همگی ناشی از تغییر و تحولاتی در دستگاه اعصاب اوست و گناهكاران و منحرفین بالذّات آدمهای بدی نیستند، بلكه موجودات بیماری هستند كه تعادل ناقل های عصبی در آنها به هم خورده است.
بدین ترتیب برآیند و نتیجه همه عواملی كه آنها را در بروز گناهان و بیماری ها موثر می دانند (مثلا تربیت خانوادگی بد، اجتماع فاسد، و منحرف، دوستان ناباب و..) همین برهم خوردن تعادل ناقل های عصبی می باشد كه در طی نكات اخیر به مطالبی پیرامون آن اشاره شد.
با همین دیدگاه است كه در برخی ممالك پیشرفته وقتی كسی در یك فروشگاه هنگام دزدی، دستگیر می شود او را به جای آن كه به پلیس بسپارند، به بیمارستان روانپزشكی اعزام می كنند. در حالی كه علم بشر تا زمانی كه به شناسایی كامل تغییرات ناقل های عصبی مربوط به هر انحراف (مثلا دزدی) دست یابد و برای هر یك دارو پیشنهاد كند راه درازی را در پیش دارد و بر این اساس بیمارستانهای روانپزشكی نیز در قرون حاضر نخواهند توانست كار چندانی برای شفا بخشیدن به این قبیل بیماران (كه در واقع گنهكاران هستند) انجام دهند.
و به همین دلیل است كه آمار جرم و انحراف و جنایت روز به روز در كشورهای غربی و اقتداكنندگان به ایشان بالا می رود.
اما از آنجا كه مكتب اسلام هیچ سؤال بشر را بدون پاسخ نگذاشته است در مورد نحوه درمان بیماری های روان (گناهان) و ریشه كن نمودن جرم و جنایت و انحراف از جامعه نیز میتوان در رهنمودهای این مكتب روشهای متعدد پیدا كرد و با سرنهادن كامل و بدون قید و شرط به دستورات آن در راه ساختن جامعه ای به تمام معنا سالم قیام نمود.
پس وقتی كه خالق انسان و هستی، در كاملترین صحیفه ضامن خوشبختی و سعادت انسان ندا سر می دهد كه : انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر. میتوان با قبول كامل این جمله الهی اطمینان یافت كه بهترین راه مبارزه با همه بدیها و منكرات “نماز ” است.
چرا كه نماز از راههای اسرارآمیز همه ناقل های عصبی بد و نامطلوب را در دستگاه اعصاب انسان مهار می كند و او را به مفهوم تعادل ناقل های عصبی نزدیك می سازد.
با مروری كه در نكات پیشین این مجموعه مقالات بر فواید پزشكی نماز نمودیم و با نمونه های متعددی كه از تاثیرات مثبت نماز در پیشگیری یا حتی درمان بیماری های جسمی و روانی انسان ارائه دادیم و با توجّه به این موضوع كه در نظّریات مربوط به تعادل ناقل های عصبی، همه بیماری های جسمی و روانی انسان به نوعی در ارتباط با تحولات ناقل های عصبی معرّفی می شوند. می توانیم به این نتیجه درخشان برسیم كه نماز دارای تاثیرات غیر قابل انكاری بر ناقل های عصبی بسیار متعدد دستگاه عصبی انسان است.
بعنوان مثال دیدیم كه چگونه نماز بهداشت خواب را تامین می كند و در واقع از تاثیر نامطلوب آن گروه از ناقل های عصبی كه با كم و زیاد شدن خود، اختلالات گوناگون مربوط به خواب را ایجاد می كنند جلوگیری می نماید.
یا متوجه شدیم كه طهارت همراه نماز از طیف گسترده ای از بیماری های عفونی پیشگیری می نماید. بر این اساس می توانیم قضاوت كنیم كه نماز جلوی بسیاری از تغییرات نامطلوب ناقل های عصبی در دستگاه اعصاب، كه بر اثر بیماری های عفونی حاصل می شوند (مثل روان پریشی ناشی از سیفلیس، افسردگی ناشی از تب مالت و..) را می گیرد.
یا در بعد بیماری های روانی مختلف اعم از اضطراب، افسردگی، وسواس، اختلالات شخصیت و.. كه دانش امروز همگی را ناشی از تغییر و تحولات نامطلوب ناقل های عصبی میداند به تاثیر گذاری نماز پرداختیم.
با عنایت به مجموعه این مباحث و با توجه به مشابهتی كه بین انحرافات و گناهان با بیماری های مختلف جسمی و روانی، از نظر تاثیرات متقابل آنها بر دستگاه مغز و اعصاب، قائل شدیم می توانیم به تاثیر نماز از طریق ایجاد تعادل در ناقل های عصبی در ریشه كنی بیماری های روح یعنی همان گناهان و انحرافات، توجه نماییم. در حقیقت، انسان نمازگزار با بهره بردن از این فریضه نورانی خود را در مقابل همه گناهان و خطاها “ ایمن ” و “ واكسینه ” می كند.
با این كه در این مورد می توان به شواهد متعدد آماری كه به مقایسه میان روحیات اشخاص نمازگزار و بی نمازها پرداخته اند استناد نمود، اما با یك نگاه كلی به مردم اطراف نیز میتوان به این نتیجه رسید كه اشخاص نمازگزار نسبت به بی نمازها و “ تارك الصلوه ” ها دارای ویژگی های برجسته اخلاقی و ارزشهای انسانی به مراتب بیشتری هستند و به این ترتیب تعادل ناقل های عصبی به درجات بیشتر در آنها برقرار است.
و این معما برای دانش پزشكی همچنان باقی اسست كه نماز چگونه اثرات شگفت انگیز خود را در ریشه كنی گناه و انحراف از جامعه و در واقع مقابله با تحولات نامطلوب ناقل های عصبی به انجام می رساند.
اما ای كاش بشر دانشمند امروز هر چه زودتر متوجّه می شد كه هر آن چه علم در طی مسیر پیشرفت خود بدان دست می یابد، همان است كه شكل دقیق و بی عیب و نقص آن در كاملترین مكتب دینی یعنی اسلام و بخصوص در تعبیرهای علمی پیشوایان شیعه (علیهم السلام) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
و ای كاش انسان متوجه می شد كه برای پیمودن مسیر كمال لازم نیست كه دست به روی دست بگذارد و به انتظار بنشیند تا علم به كمال مطلق برسد و مثلا با تكمیل نظریات مربوط به ناقل های عصبی، انسان را به طریقه ای جبر گونه به سعادت و آرامش و آسایش برساند، بلكه كافی است تا دستورات انسان ساز آیین مقدس اسلام را گردن نهد و با اختیار كامل و بوسیله نماز در راه برقراری تعادل ناقل های عصبی در سرزمین وجود خود قیام كند.
در این مورد آیین مقدس اسلام و بخصوص مكتب شیعه، نه تنها راه حلهای عملی و قدرتمندی مثل نماز را برای برقراری تعادل ناقل های عصبی ارائه داده است بلكه معصومین (علیهم السلام) را بعنوان انسانهای كامل و اسوه های حسنه و مظاهر تمام عیار انسانیت معرفی نموده است.
با توجه به آنچه كه گفتیم، معصومین (علیهم السلام) كسانی هستند كه تعادل های عصبی به مفهوم مطلق كلمه، در وجود مباركشان برپاست. بدین معنی كه این بزرگواران، نه فقط در مقابل انجام هر گونه گناه و انحراف یا خطا و اشتباهی مصونیت دارند، بلكه حتی در مقابل همه بیماری های جسمی و روانی نیز محفوظ هستند.
در باور بشر دانشمند امروز، برقراری كامل تعادل ناقل های عصبی در وجود هر شخص ایجاب می كند كه آن شخص به مفهوم سلامت كامل دست یابد و بدین سان نه فقط از هر گونه بیماری جسمی و روانی، بلكه از همه گناهان و انحرافات، به دور باشد.
كه این باور علمی بشر در اعتقادات فلسفی شیعه پیرامون “ انسان كامل ” و حول و حوش مفهوم “ عصمت ” تایید می گردد. به عنوان مثال “ خواجه نصیر الدین طوسی (ره) ” عالم بزرگ شیعه، در كتاب “ تجرید الأعتقاد ” با ذكر براهین حكمی و فلسفی متعدد به اثبات رسانده است كه معصومین (علیهم السلام) نه فقط در مقابل كلیه گناهان و اشتباهات مصونیت كامل داشته اند، بلكه از ابتلا به هر گونه بیماری جسمی یا روانی نیز ایمن و محفوظ بوده اند. شواهد تاریخی متعدد نیز نشانگر این موضوع است كه پیامبران و امامان (علیهم السلام) در زمان نبوت و یا امامتشان، به دلیل عصمت خویش، هرگز بیمار نمی شده اند و یا حتی در سیمای فیزیكی و ظاهری این اولیاء الهی، كوچكترین ناهنجاری وجود نداشته است. و بدینسان، در وفات این بزرگواران پیوسته عواملی به جز بیماری دخیل بوده است.
با این اوصاف می توان حتی علت طولانی شدن بی سابقه عمر حضرت بقیه الله امام زمان (عج) را پیرامون این نوع نگرش علمی و فلسفی نسبت به عصمت ایشان دریافت نمود.
و این یگانه معصوم زنده در دنیا، كه قلبهای منتظر شیعیان و عاشقانش، پیوسته در حسرت دیدار با او در طپش است همان انسان كاملی است كه در انتهای مسیر حقیقی تكامل بشریت قرار دارد و همان نمازگزاری است كه نماز را با همه عظمت هایش، به مفهوم حقیقی آن، اقامه می كند، نمازی كه تمامی اجزای آن سزاوار سلام و ثنا و ستایش ابدی است.
“ السلام علیك حین تقوم، السلام علیك حین تقعد، السلام علیك حین تقراء، السلام علیك حین تصلّی، السلام علیك حین تقّنت، السلام علیك حین تركع و تسجد، السلام علیك حین تحلّل و تكبر، السّلام علیك حین تحمد و تستغفر، السلام علیك حین تصبح و تمسی، السلام علیك فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی ”.

پی نوشت ها:

(1) الصلوه مدحره للشيطان ، فهرست غرر الحكم ، صلاه
(2) از برخي آيات قرآن و بسياري از روايات چنين بر مي آيد ، كه نماز و ايمان را مي توان به صورت دو كلمه مترادف و هم معنا، به جاي يكديگر به كار برد ، به عبارت ديگر : نماز عين ايمان و ايمان عين نماز است.

منبع: چهل نکته پزشکی پيرامون نماز (دكتر مجيد ملک محمدی)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3466 کلمه
1402/7/22 ساعت 12:03
کد : 3513
دسته : آثار اخلاقی و عرفانی نماز,اهمیت و جایگاه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
بیماری های روحی
گناه
درمان با نماز
مرکز تخصصی نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز