چند کیلومتر تا عمل

■ چند کیلومتر تا عمل

چند کیلومتر تا عمل

از روزی که مرحوم حسن مقدم نویسنده قدیمی کشور، نمایشنامه معروف «جعفرخان از فرنگ برگشته» را نوشت، بیش از نود سال می‌گذرد و هر چند در این سال‌ها تب و تاب سفرهای برو‌ن‌مرزی تا حد زیادی کاهش پیدا کرده، اما هنوز کم نیستند افرادی که آرزوی بزرگشان و به قول مداح‌ها در رأس حوائجشان سفر به یکی از کشورهای خارجی ـ به خصوص از نوع اروپایی و آمریکایی ـ قرار دارد و اگر این توفیق رفیقشان شود، دیگر از دار دنیا آرزویی برایشان باقی نمی‌ماند.

البته درصد این عشق و علاقه در افراد گوناگون متفاوت است. مثلاً گروهی هستند که وصف حالشان همان داستان معروف «من در میان جمع و دلم جای دیگر است» بوده و وقتی پای صحبتشان می‌نشینید یا نگاهی به ریخت و قیافه یا تصاویر صفحه موبایل یا کامپیوترشان و حتی در و دیوار اتاقشان می‌اندازید، شک نمی‌کنید که این بنده خدا تنها جسمش در دارغوزآباد سفلی است! والّا روحش در شانزه لیزه پاریس یا منهتن نیویورک یا ونیز ایتالیا و امثال آن مشغول ادامه حیات است.

 از این مطلب که بگذریم، به طور کلی عشق به مسافرت یک میل درونی و ذاتی در ما انسان‌ها است. مسافرت یکی از قدیمی‌ترین تفریحات انسان بوده و احتمالاً اجداد بزرگ ما، حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) نیز بیشترین بهره را از همین تفریح سالم و بی‌هزینه برده‌اند و خدا می‌داند قبل از ولادت اولاد متعددشان، چه مسافت‌هایی را عاشقانه طی کردند و چه مناظر بدیعی را تماشا کرده و لذت برده‌اند.

ما انسان‌ها هم هرچه باشد، فرزندان همان پدر و مادریم و عاشق سیاحت و گشت و گذار. حال اگر پا داد به بهانه تحصیل و تجارت یا تفریح ایام نوروز راهی فلان کشور فرنگ شدیم، زهی سعادت؛ و الّا به سفرهای درون‌وطنی هم راضی هستیم. خلاصه آنکه ایرانی‌جماعت بخش عمده عمر خود را در سفر می‌گذراند که البته این علاقه، بسیار خوب و مورد تأیید دین اسلام نیز است. فقط می‌ماند یک نکته کوچک و آن، رعایت تکالیف و وظایف دینی در این مسافرت‌ها است که گاهی انسان را دچار تحیر و تردید می‌کند. اگر توفیق رفیق باشد، در چند شماره به مباحث مختلف مربوط به احکام شرعی ـ به‌خصوص نماز و مسافرت ـ خواهیم پرداخت؛ اما در این شماره به یک مقدمه مهم نگاهی دوباره می‌اندازیم.

واقعاً حقیقت احکام شرعی همینه؟

شاید هنگام مطالعه رساله‌های عملیه یا در گیرودار به دست آوردن احکام شرعی، این سؤال برایتان پیش آمده که آیا این همه قوانین و مقررات شرعی، از یک ساختار نظام‌مند و قانونی حکیمانه تبعیت می‌کنند یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا در پشت این‌همه احکام پر پیچ و خم، حقیقتی هم وجود دارد یا قضیه فقط انجام یک رفتار صوری و تشریفاتی است؟ واقعیت این است که بسیاری از افراد از حد این سؤال فراتر رفته، تقریباً به این اعتقاد رسیده‌اند که احکام و ضوابط شرعی در ابتدا این قدر دست و پاگیر و مشکل‌آفرین نبوده؛ بلکه وظایفی کاملاً روشن و همه‌فهم و متناسب با عقل انسان و شرایط خاص همان زمانه بوده، اما به مرور زمان نه‌تنها کاربردی و معقول بودن خود را از دست داده، بلکه آن‌قدر به سر و ته آن قید و شاخه و تبصره و ماده، وصله پینه شده که به قول قدما:

بس که ببستند بر او برگ و ساز                                                                         گر تو ببینی نشناسیش باز

یعنی از حقیقت خود فاصله گرفته و تغییر ماهیت داده و دیگر نه‌تنها کمک‌کار زندگی و بندگی نیست، بلکه دست و پاگیر و به قول بچه‌ها حال‌گیر هم هست. مثلاً همین مسئلة مجسمه‌سازی، در صدر اسلام به علت اینکه تا چند سال پیش از آن بت‌پرستی و دولاراست شدن پیش مجسمه‌های سنگی و گِلی کار هر روز مردم بود، اسلام ساختن مجسمه را حرام اعلام کرد تا فیل خلایق یاد هندوستان نکند. اما الان که دیگر این حرف‌ها معنا ندارد و بت‌پرستی به ذهن یک مسلمان خطور هم نمی‌کند، باز همان حکم حرمت ساختن مجسمه به قوّت خود باقی است.

یا همین معضل نماز مسافر که گریبان‌گیر هر دانشجو و طلبه و سربازی است. در صدر اسلام چون با اسب و الاغ و قاطر جابه‌جا می‌شدند، با طی کردن چهار فرسخ (حدود 5/22 کیلومتر) الحق و الانصاف جان راکب و مرکوب بالا می‌آمد و خدا می‌داند در آن گرما و زمان طولانی، دورکعتی شدن نمازهای چهاررکعتی چه نعمتی بود. اما الان که دیگر به جای آن حیوانات چهارپا، مرکب‌های شش‌سیلندر، آدم را جابه‌جا می‌کنند و با احتساب ترافیک و هزار گرفتاری دیگر، حداکثر یک ربع طول می‌کشد این مسافت طی شود.

با اجازه خوانندگان محترم همین‌جا از خودمان یک تشکر جانانه بکنیم از طرف همة افرادی که این سؤال یه جورایی ته دلشان بود و نمی‌توانستند آن را این‌طور پرملاط و جالب و مزیّن به دو مثال جانانه مطرح کنند. اما خواهشمندیم کانال را عوض نفرمایید و صفحه را ورق نزنید؛ یعنی کمی دندان روی جگر بگذارید تا ما جواب را هم عرض کنیم.

و اما جواب

اولاً: خیال همه را راحت کنیم که قضیه احکام شرعی هیچ وقت به این راحتی‌ها نبوده است. در سال‌های آغازین اسلام به خاطر سطحی بودن درک دینی افراد، خیلی از احکام و واجبات و محرّمات به صورت کامل و دقیق تشریح نشده بود؛ اما در زمانی کوتاه، فقه به عنوان علم شناخت حلال و حرام و تعیین وظایف شرعی، جای خود را در جامعه اسلامی باز کرد و اهل‌بیت (علیهم السلام) بخش عمده اوقات خود را صرف تعلیم و حل اشکالات و پاسخ به سؤالات و مسائل فقهی می‌کردند. جالب اینکه همیشه افرادی بودند که دلشان می‌خواست خیلی از مسائل را زیرسبیلی رد کنند و خیلی گیر ندهند؛ یعنی این‌طور وانمود کنند که مسائل شرعی آن‌قدرها هم جدی نیست. برای نمونه، روزی مردی خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و گفت: اگر یک موش در داخل یک ظرف بزرگ روغن مایع بیفتد و بمیرد، چه باید کرد؟ حضرت فرمود: نباید از آن روغن خورد. مرد که حاضر نبود به خاطر تماس یک موش کوچک از یک خمره بزرگ روغن زیتون بگذرد، گفت: این موش کوچک‌تر و کم‌ارزش‌تر از آن است که از روغن بگذرم. حضرت فرمود: تو موش را کوچک نشمردی، بلکه دینت را کوچک و کم‌اهمیت شمردی.1

از این قبیل روایات به‌خوبی روشن می‌شود که مسائل شرعی حتی در زمانی که به خاطر یک موش کوچک از یک ظرف بزرگ روغن نمی‌گذشتند، به طور جدی و ضابطه‌مند به مخاطبان ارائه می‌شد و توقع رعایت و حساسیت در قبال آن وجود داشت.

دین خدا و عقل گنجشکی ما

ثانیاً: نگاه ساده و سطحی به احکام و مسائل شرعی ممکن است دوری از ساختار منطقی، مستدل و نظام‌مند احکام شرعی را به ذهن متبادر سازد؛ اما انصاف قضیه این است که نمی‌توان با حساب‌های ظاهری و دودو تا چهار تای عقل گنجشکی خودمان به این نتیجه‌ها رسید. روایت زیبای ابان بن تغلب ـ از اصحاب امام صادق (علیه السلام) ـ نمونه واضحی از نظام‌مندی فقه اسلام است:

روزی ابان به محضر امام رسید و پرسید: اگر کسی یک انگشتِ زنی را قطع کند، چقدر دیه باید بپردازد؟ حضرت فرمودند: ده شتر.

ـ دو انگشت چطور؟

ـ بیست شتر.

ـ سه انگشت؟

ـ سی شتر.

و چهار انگشت؟

ـ بیست شتر.

ابان با تعجب گفت: سبحان الله با قطع سه انگشت سی شتر ولی چهار انگشت بیست شتر؟! ما این حکم را در عراق شنیده بودیم ولی آن را دروغ خواندیم و راوی آن را شیطان نامیدیم! حضرت فرمودند: آهسته! آرام باش ابان! این حکم رسول الله است که زن تا یک‌سوم، دیة کامل همسان و همانند مرد دیه می‌گیرد؛ ولی در بیش از آن نصف مرد. پس در بیش از سه انگشت دیه بیش از یک‌سوم می‌شود و طبق قاعده به نصف تبدیل می‌گردد. در انتها حضرت جمله زیبایی فرمودند: ای ابان! سنت هرگاه با قیاس (و حساب و کتاب عقل خودمان) بررسی شود، دین نابود می‌گردد.2 بالا غیرتاً اگر این توضیح حضرت نبود، ما هم به‌راحتی این حکم را ناعادلانه و غیرمنطقی نمی‌دانستیم؟

هر چه آن خسرو کند شیرین بوَد

ثالثاً: مصلحت‌سازی‌ها و فلسفه‌بافی‌های ما برای احکام شرعی، خود قصة پرغصه‌ای است که سال‌ها است گریبان دین را گرفته است. ما معتقدیم خداوند حکیم، احکام خود را بر اساس مصالحی حکیمانه تعیین و تنظیم فرموده، اما در بسیاری از موارد این مصالح برای ما بیان نشده و این ماییم که خودمان برای واجبات و محرّمات، فلسفه‌ای می‌سازیم و با نبود آن مصلحت و ملاک، برای آن حکم شرعی تاریخ انقضا صادر می‌کنیم؛ درحالی‌که این کمال ساده‌انگاری و سطحی‌نگری است؛ زیرا در بسیاری از موارد برداشت‌های ما غلط از آب درمی‌آید؛ مثلاً در همین مسئلة مجسمه‌سازی در بسیاری از روایات مربوط به حرمت آن، دلیل دیگری ذکر شده؛ نه ترویج و یادآوری بت‌پرستی. افزون بر اینکه اگر آن ملاک و مصلحت هم صحیح باشد، انحصار یک حکم شرعی در همین ملاک و فلسفه معلوم نیست. چه بسا یک حکم شرعی دارای ملاک‌ها و مصالح متعددی باشد که با نبودن بعضی از آنها هنوز ضرورت برقراری آن حکم برای مسلمانان وجود داشته باشد. جدای از آنکه دلیل اصلی تکالیف شرعی، تعیین میزان اطاعت‌پذیری و تسلیم بودن بندگان در برابر اوامر و نواهی خداوند است که این دلیل، بالاتر و پیشتر از همة حکمت‌ها و مصالح احتمالی قرار می‌گیرد. در نتیجه مثلاً چنانچه بر فرض یکی از حکمت‌های حرمت گوشت خوک وجود انگل‌ها و بیماری‌های ویژة آن باشد، نمی‌توان به مجرد تولید دارو یا موادی که باعث نابودی آن انگل‌ها و بیماری‌ها می‌شود، حکم به حلال بودن مصرف این گوشت داد و حکم حرمت را پایان‌یافته خواند.

بله دوستان! باید قدری از سطحی‌نگری فاصله گرفت. قرائن و شواهد بسیاری وجود دارد که همین آداب و رسوم و ریزه‌کاری‌های شرعی، آثار و نتایجی در باطن کارها ایجاد می‌کند که بر چشم ظاهربین ما مخفی است. امیدواریم این بحث نسبتاً مبسوط و دنباله‌دار، قدری از دغدغه ذهنی خیلی از شما دوستان دربارة ریشه و اساس احکام شرعی را پاسخ گفته باشد. اگر توفیق باشد، در شماره‌های بعد به توضیح احکام شرعی در مسافرت‌ها خواهیم پرداخت.

پی‌نوشت

1. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص206.

2. کلینی، کافی، ج7، ص300.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1787 کلمه
مولف : روح الله حبیبیان
1394/2/10 ساعت 09:53
کد : 292
دسته : احکام نماز
لینک مطلب
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز