نهی از فحشا و منکر در قرآن

■ نهی از فحشا و منکر در قرآن

نهی از فحشا و منکر در قرآن

 

"اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُون"؛[1] آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار كه نماز، انسان را از زشتي‌‌ها و گناه، بازمى‏دارد. و البتّه ياد خدا بزرگ‏تر است، و خدا آنچه را با زيركى انجام مى‏دهيد مى‏داند.

مقدمه

اين آيه، نخست مى‏گويد: آنچه را از كتاب آسمانى قرآن به تو وحى شده تلاوت كن. بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت، جنبۀ آموزش دارد، به دستور دوم پرداخته كه شاخۀ اصلى پرورش است؛ مى‏فرمايد: "وَ أَقِمِ الصَّلاة"؛ و نماز را برپا دار سپس به دو فلسفۀ بزرگ نماز پرداخته است. ابتدا مى‏گويد: "إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر"، زيرا نماز انسان را از زشتي­ها و منكرات باز مى‏دارد. سپس به اثر بالاتری اشاره کرده، می‌‌گوید: "لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ"؛ قطعاً ياد خدا بزرگ‏تر است.

واژه­ ها

اتْلُ: تلاوت كن.[2] فعل امر، ثلاثی مجرد، از ماده «تلو».

 أُوحِيَ: وحى شد. فعل ماضی مجهول، باب افعال، از ماده «وحی».

تَنْهى: نهی می‌‌کند، باز مى‏دارد.[3] فعل مضارع، از ماده «نهی».

الْفَحْشاءِ: بسيار قبيح.[4] اسم، مفرد، از ماده «فحش».

الْمُنْكَر: ناپسند.[5] اسم مفعول، باب افعال، از ماده «نکر».

تَصْنَعُونَ: انجام می‌‌دهید.[6] فعل مضارع، ثلاثی مجرد، از ماده «نهی».

نکته‌های تفسیری

1. همراهى قرآن و نماز

در اين آيه، خداوند به پيامبرشd تلاوت قرآن و نماز را در كنار هم دستور داده و اين به دلیل آن است كه قرآن و نماز، دو منبع نيروبخش هستند. خداوند كه به پيامبرش از يك مسئوليّت سنگين خبر مى‏دهد، "إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا"[7] به او مى‏فرمايد: براى انجام اين مسئوليّت سنگين، از دو منبع نيروبخش كمك بگير؛ یکی تلاوت قرآن"وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا"[8] و ديگرى نماز شب"إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا".[9] البتّه علاوه بر اين آيه، نماز و قرآن، بارها در كنار هم آمده است؛ از جمله: "يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ"[10] و "يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ"[11].[12]

2. نهی تکوینی یا تشریعی؟

نهی در قرآن، گاهی نهی تشریعی است و گاهی نهی تکوینی. نهی تشریعی مانند"وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ"[13]، "وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ.... وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ"[14]. نهی تکوینی مانند"وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏"[15].

در آیه مورد بحث (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) شکی نیست که نماز، نهی تشریعی دارد؛ یعنی به وسیله احکام و شرایطی که برای بدن، لباس، مکان و... نمازگزار دارد، او را پیوسته از گناهان نهی می‌‌کند؛ ولی بحث در این است که آیا نهی تکوینی و منع خارجی هم دارد یا نه؟ آیا علاوه بر اینکه او را نهی می‌‌کند، مانع نمازگزار هم شده، او را از فحشا و منکر باز می‌‌دارد؟ بیشتر مفسران قائلند نهی تکوینی هم دارد و گفته اند: نهى در اينجا تنها نهى تشريعى نيست؛ بلكه نهى تكوينى نيز هست. ظاهر آيه، اين است كه نماز، اثر بازدارنده دارد و نهى در آية فوق، نهى تكوينى است. البته مانعى ندارد كه بگویيم نماز، هم نهى تكوينى از فحشا و منكر مى‏كند و هم نهى تشريعى.[16]

3. فرق فحشا و منکر

در فرق ميان فحشا و منكر مى‏توان گفت: فحشا اشاره به گناهان بزرگ پنهانى، و منكر گناهان بزرگ آشكار است. يا فحشا، گناهانى است كه بر اثر غلبة قواى شهويه، و منكر بر اثر غلبة قوة غضبيه صورت مى‏گيرد.[17] در تفسیر اطیب البیان نیز در فرق فحشاء و منكر آمده است: فرق بين فحشا و منكر، گناهانی است که اين است كه فحشا به معناى كارهاى زشت است؛ حتى نزد مرتكب آن مثل زنا، لواط و امثال اینها ؛ ولی منكر، مقابل معروف است؛ بنابراین هر کاری که معروف نباشد، بر آن، منکر صدق می‌‌کند[18].

4. چرا بعضی نماز می‌‌خوانند و در عین حال، مرتکب گناه هم می‌‌شوند؟

بازدارى از گناه اثر طبيعى نماز است؛ چون نماز، توجه خاصى از بنده به سوى خداى سبحان است؛ ليكن اين اثر تنها در حدّ اقتضا است، نه عليت تامه که تخلف نپذيرد، و نمازگزار ديگر نتواند گناه كند. اثر نماز، به مقدار اقتضا است؛ يعنى اگر مانع يا مزاحمى در بين نباشد، اثر خود را مى‏بخشد و نمازگزار را از فحشا باز مى‏دارد، ولى اگر مانعى يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، ديگر اثر نمى‏كند و در نتيجه، نمازگزار كارى مى‏كند كه از او انتظار ندارند. خلاصه ياد خدا، و موانعى كه از اثر او جلوگیری مى‏‌‌کنند، مانند دو كفه ترازو هستند؛ هر وقت كفة ياد خدا سنگین شد، نمازگزار گناه نمى‏كند، و هر جا كفة موانع چربيد، كفة ياد خدا ضعيف مى‏شود و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف و مرتکب گناه مى‏شود[19].

نکته دیگر اینکه: "طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منكر است؛ منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشا و منكر مى‏كند؛ گاه نهى كلى و جامع، و گاه نهى جزئى و محدود.

ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچ‌گونه اثرى در او نبخشد؛ هر چند نمازش صورى بوده، نمازگزار آلودة گناه باشد. البته اين گونه نماز، تأثيرش كم است. اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى‏خواندند، از اين هم آلوده‏تر بودند.

روشن‌تر بگویيم: نهى از فحشا و منكر، سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط، داراى بعضى از اين درجات است[20]".

5. ملاک قبولی نماز

آیه فوق، نماز را بازدارندة انسان از فحشا و منكر معرفي مي‌كند. مطابق اين آية شريفه، خداي سبحان، تشخيص قبول يا عدم قبول نماز را به قيامت واگذار نكرده است؛ پيش از قيامت نيز مي‌توان پذيرش يا عدم پذيرش نماز را تشخيص داد و به آن اطمينان يافت. امام صادقj فرمودند:

"مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ يَعْلَمَ‏ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ"؛[21] هر كس درپي آگاهي از قبول يا عدم قبول نماز خويش است، بنگرد آيا آن نماز، او را از گناه بازمي‌دارد يا نه؟ به مقداری که او را ]از ارتکاب گناه[ باز می‌دارد، از او قبول شده است ميزان مانعيت آن از ارتكاب گناه است.

نامقبول بودن نماز، براي غفلت‌زدگان در قيامت روشن مي‌شود؛ اما اهل مراقبت و محاسبت با توجه به ملاك يادشده، با احساس کمترین گرايشي به زشتي، عدم مقبوليت نماز خود را درمي‌يابند و آن را جبران و ترميم مي‌كنند؛ بر همين اساس، انسان بايد با محاسبه، آثار عبادت را در خود بيابد و چنانچه اثر مثبت آن را در خود نيافت، بداند نمازش پذیرفته نشده است بر اساس آية مذكور، هر نمازي بازدارنده انسان از گناه است و اين وصف، لازم ذاتي نماز است؛ نه عَرَض بيگانه كه گاهي باشد و زماني نباشد. معنای آن اين است كه آنچه انسان را از فحشا و منكر باز ندارد، نماز واقعي نيست، نتيجه اينكه چنين نمازي، عبادت صوري است؛ نه حقيقي و اگر كسي گمان كند نماز، مجموع حركات و سكنات، و عبادتي صوري است، چنين شخص متوهّمي، حقيقت نماز را نشناخته و از نماز خود غافل است[22].

 

5. کیفیت بازدارندگی نماز

مفسران در بیان چگونگی بازداری نماز از فحشا و منکر، بیانات مختلفی دارند که خلاصه آن بیانات عبارتند از:

الف. تصحیح عقاید با توجه به معانی بلند نماز

نماز، مشتمل بر ذكر خدا است، و اين ذكر، ايمان به وحدانيت خداى تعالى، رسالت و امامت در سایة تولی و تبری، جزاى روز قيامت را به نمازگزار تلقين مى‏كند، و به او مى‏گويد كه خداى خود را با اخلاص در عبادت، مخاطب قرار داده و از او استعانت نماید، و درخواست كند كه او را به سوى صراط مستقيم هدايت کرده، از ضلالت و غضبش به او پناه برد. نماز، او را وامی‌دارد که با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و كبريايى خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبيح و تكبير ياد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلكان خود و بر همة بندگان صالح، سلام بفرستد[23].

ب. رعایت حقوق دیگران و نظافت با توجه به دستورات و احکام نماز

نماز، قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرایط صحت، به پاكسازى زندگى دعوت مى‏كند؛ چرا كه مى‏دانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مى‏خواند، آبى كه با آن وضو مى‏گيرد و غسل مى‏كند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى‏شود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد. كسى كه به تجاوز، ظلم، ربا، غصب، كم‏فروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام آلوده باشد، چگونه مى‏تواند مقدمات نماز را فراهم کند؟!

نماز، انسان را وامی‌دارد که خود را از حدث (آلودگى روحى)، و از خبث (آلودگى بدن و جامه) پاك كند و سپس رو به سوى خانه پروردگارش بايستد.

بنابراين تكرار نماز در پنج نوبت شبانه روز، خود دعوتى است به رعايت نظافت و رعایت حقوق ديگران[24].

ج. دوری از رذایل اخلاقی با توجه به اسرار نماز

نماز، خودبينى و كبر را در هم مى‏شكند؛ چرا كه انسان در هر شبانه روز دست‌کم هفده ركعت و هفده رکوع انجام می‌‌دهد و در هر ركعت، دو بار در برابر خدا پيشانى بر خاك مى‏گذارد، خود را ذرة كوچكى در برابر عظمت او مى‏بيند، پرده‏هاى غرور و خودخواهى را كنار مى‏زند و تكبر و برترى‌جويى را در هم مى‏كوبد؛[25] به همين دليل حضرت فاطمهh در آن حديث معروف می‌‌فرمایند:

"... فَفَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ‏ الْكِبْر"؛[26] خداوند، ايمان را براى پاكسازى انسان‌ها از شرك، و نماز را برای پاکسازی از کبر، واجب کرد.

نماز، علاوه بر اینکه انسان را در برابر مشكلات اخلاقي، حقوقي و منكرات فقهي بيمه مي‏كند، در مشكلات مادّي زندگي نیز او را از آسيب‏پذيري مصونيّت مي‏بخشد؛ زيرا انسان، "هلوع"آفريده شده است؛ هلوع، كسي است كه وقتي دچار حادثة دردناكي مي‏شود، جزع و بي‏تابي مي‏كند و اگر خيري نصيبش شود، انحصارطلب و "مَنُوع" مي‏گردد و از دادن آن خير به ديگران امتناع مي‏ورزد (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً)[27] غافل از اينكه اگر اهل سخاوت باشد، آن خير نازل، هم به ديگران مي‏رسد و هم براي خودش مي‏ماند، و اگر منع كند، هم ديگران را از آن محروم و هم خود را بي‏بهره ساخته است. آنچه انسان را از اين صفت زشت مي‏رهاند و او را از بخل در عطا و از آسيب‏پذيري در حوادث نجات مي‏دهد، نماز است. تنها نمازگزارانند كه از چنين صفت مذمومي بدورند (إِلاَّ الْمُصَلِّينَ)[28] .[29]

د. دوری از موانع قبولی نماز با توجه به شرایط کمال

نماز علاوه بر شرایط صحت، شرایط قبول يا به تعبير ديگر، شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز عامل مؤثر ديگری براى ترك بسيارى از گناهان است. در روایات، امور زيادى، موانع قبول نماز، معرفی شده است، از جمله شرب خمر،[30] غذای حرام[31]، غیبت[32]، بی‌‌احترامی به پدر و مادر[33]، بدخواهی مسلمانان[34]، قطع رابطه با برادر دینی[35]، اذیت همسر (زن یا شوهر[36])، ندادن زکات، امامت افرادی که انسان را نمی‌‌خواهند[37] و... .

مشخص است كه فراهم كردن اين شرايط که از شرایط قبولی نماز است، تا چه حد، سازنده بوده و باعث دوری انسان از منکرات می‌‌شود.

6. اوصاف نمازگزاران واقعی

خداوند، شرح آیة "إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ" را در سوره معارج قرار داده است؛ زیرا در آن سوره به صفات نمازگزار واقعی اشاره نموده، آثار فراوان نماز حقیقی را بیان می‌‌کند. در واقع در سوره معارج اشاره می‌‌شود به اینکه: "نه هر که چهره برافروخت دلبری داند" و هر کسی شایستگی نمازگزار بودن را ندارد.

اوصافی را که خداوند در سوره معارج برای نماز و نمازگزار بیان کرده است عبارتند از:

الف. نماز، آن است كه در مسائل مالي ـ اعم از واجب و مستحب ـ نمازگزار را به حساب وادارد و به فكر محرومان و سائلان متذكر كند؛ پس نمازگزار واقعي به فكر ديگران و به ويژه به فكر محرومان است (وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ)[38]. اين اهتمام و تأمين مادي و مالي، ویژة پرداخت زكات واجب نيست؛ بلكه چنين نمازي خودش زكات را دربردارد و از اين‏رو مانع تكاثر است.

ب. نمازگزار به ياد قيامت بوده، از عذاب الهي هراسناك است؛ زيرا مي‌داند كه به هیچ کس امان‌نامه‌اي براي رهايي از عذاب الهي نداده‌اند:

"وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ، وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ، إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ"[39]. امن از عذاب، غافلانه و مذموم است (فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ)[40] و نماز، مانع اين غفلت است.

ج. نمازگزار، انساني عفيف است:

"وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ، إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ، فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ"[41]، بنابراین نماز، مانع بي‌عفتي است.

د. نمازگزار واقعي، امين است و عهد و پيمان خود ـ اعم از الهي يا مردمي ـ را رعايت كرده، آن را محترم مي‌شمارد و آنچه را تعهّد كرده، وفا مي‌كند:

"وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ"[42]

هـ . نمازگزار، حدوثاً و بقائاً به حق و عدل شهادت مي‌دهد (وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ)[43]؛ بر اين اساس، نمازگزاري كه از اداي شهادتِ عدل پرهيز كند يا قائم بر شهادت قسط نباشد، نمازگزار واقعي نيست[44].

7. مهم‌ترین اثر نماز

از ظاهر سياق آية "وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ" برمى‏آيد كه جملة "وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ" به آن متصل است و اثر ديگرى از نماز را بيان مى‏كند، و آن اثر، بزرگ‌‌تر از اثر قبلى است؛ در نتيجه جملة "وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ" به منزلة ترقى دادن مطلب است. البته منظور از ذكر در آن جمله، همان ذكر قلبى است كه از نماز حاصل مى‏شود؛ پس گويی فرموده است: نماز بگزار، تا تو را از فحشا و منكر باز بدارد. بلكه آنچه نصیب تو مى‏كند، بيش از اين حرف‌‌ها است؛ چون مهم‏تر از نهى از فحشا و منكر، اين است كه تو را به ياد خدا مى‏اندازد، و اين مهم‏تر است. ذكر خدا بزرگ‌‌ترين خيرى است كه ممكن است به يك انسان برسد؛ چون ذكر خدا كليد همة خيرات بوده، نهى از فحشا و منكرات نسبت به آن، فايده‏اى جزئى است. ذکر خدا، ماية آرامش دل‌‌ها است و هيچ چيز به پايه آن نمى‏رسد (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[45]. قابل توجه اينكه در سورة طه به اين فلسفه اساسى نماز اشاره شده است و خطاب به حضرت موسى علیه السلام مى‏گويد: "أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي"؛[46] نماز را بر پا دار، تا به ياد من باشى.

البته اين احتمال هم هست كه مراد از"ذكر"، همان اذكار زبانى نماز باشد. در اين صورت باز هم جملة مذكور در معناى ترقى است؛ چون معناى آيه، چنین مى‏شود: نماز بخوان، تا تو را از فحشا و منكر بازدارد؛ بلكه همان اذكارى كه در نماز است، يا خود نماز، مهم‌‌تر از آن بازدارى است؛ چون بازدارى مذكور، يكى از آثار نيك ذكر است، و به هر تقدير كلمه"ذكر اللَّه" بنا بر هر دو احتمال، مصدرى است كه به مفعول خود اضافه شده است[47].

قابل توجه اینکه بعضی از مفسران معاصر درباره جمله فوق (وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) احتمال دیگری نیز مطرح کرده و فرموده‌اند:

تعبير "وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ" را دو گونه مي‏توان معنا كرد:

الف. انسان به یاد خدا است؛ در صورت اضافة مصدر به مفعول؛

ب. خدا به یاد انسان است؛ در صورت اضافة مصدر به فاعل.

در فرض اول چون مذكور (خدا) بزرگ‏ترين يادشده‏ه است، به یاد او بودن، بزرگ‏ترين یادها خواهد بود. در فرض دوم چون ذاكر (خدا)، بزرگ‏ترين يادكننده ‏هاست (الله اكبر)، یاد کردن او از ما بزرگ‏ترين یادها خواهد بود.[48] بنابراین چه انسان به یاد خدا باشد و چه خدا به یاد انسان، این افتخار و توفیقی است که نصیب بنده شده است.

بحث روایی

1. نماز بی اثر، دوری از خدا

 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

"مَنْ‏ لَمْ‏ تَنْهَهُ‏ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً"؛[49] كسى كه نمازش او را از فحشا و منكر باز ندارد، از نماز هيچ بهره‏اى جز دورى از خدا حاصل نكرده است.

2. پیروی واقعی از نماز

رسول خداصلی الله علیه و آله فرمودند:

"لَا صَلَاةَ لِمَنْ‏ لَمْ‏ يُطِعِ‏ الصَّلَاةَ وَ طَاعَةُ الصَّلَاةِ أَنْ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ"؛[50] كسى كه اطاعت نماز نكند نمازش نماز نيست، و اطاعت نماز، آن است كه نهى آن را از فحشا و منكر به كار بندد.

3. نماز، عامل نجات

"وَ رُوِيَ‏ أَنَّ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ كَانَ يُصَلِّي الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِd وَ يَرْتَكِبُ الْفَوَاحِشَ فَوُصِفَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِd فَقَالَ إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ‏ يَوْماً مَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ تَابَ"؛[51] جوانى از انصار، نماز را با پيامبرd ادا مى‏كرد؛ اما با اين حال به گناهان زشتى آلوده بود. اين ماجرا را به پيامبرd عرضه کردند. ایشان در جواب فرمودند: سرانجام، روزی نمازش او را از اين اعمال، پاك مى‏كند. پس از مدتی آن جوان، توبه کرد.

در حدیث دیگری نیز نقل شده است که به پیامبرd گفته شد: شخصی، روزها نماز مي‌‌خواند و شب‌‌ها مشغول دزدى است. حضرت پاسخ فرمودند: قطعا نماز او را باز خواهد داشت.

4. معیار قبولی نماز

از امام صادقعلیه السلام نقل شده است که فرمودند:

"مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ"؛[52] كسى كه دوست دارد ببيند آيا نمازش قبول شده است يا نه، بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتي‌‌ها و منكرات باز داشته است يا نه؟ به همان مقدار كه بازداشته، نمازش قبول است.

5. یاد خدا از انسان

"عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فِي قَوْلِهِ‏ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ يَقُولُ ذِكْرُ اللَّهِ‏ لِأَهْلِ الصَّلَاةِ أَكْبَرُ مِنْ ذِكْرِهِمْ‏ إِيَّاهُ‏، أَ لَا تَرَى أَنَّهُ يَقُولُ"فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُم‏"؛[53] از امام باقرj نقل شده است که دربارة اين سخن خداوند"وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ" فرمودند: ياد كردن خداوند از نمازگزاران، بزرگ‌‌تر است از یاد کردن آنان از خدا. آیا نمی‌‌دانی که خداوند می‌‌فرماید: مرا یاد کنید، من هم شما را یاد می‌‌کنم.

پیام‌ها[54]

1. آشنايى با مفاهيم، تلاوت و آموزش قرآن كافى نيست؛ بلكه عمل لازم است (اتْلُ ... أَقِمِ).

2. قرآن و نماز، در رأس برنامه‏هاى تربيتى است (اتْلُ ... أَقِمِ).

 3. رابطة پيامبرصلی الله علیه و آله با مردم از طريق تلاوت آيات قرآن و ابلاغ دستورات خداوند به آنان و رابطه آن حضرت با خدا از طريق عبادت و نماز است (اتْلُ ... أَقِمِ).

4. احكام تكليفى، داراى مصالح و فلسفه است (أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر).

5. یادآورى فلسفه و حكمت حكم تكليفى، داراى نقشى مؤثر در تشويق مكلف به اداى آن است[55] (أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ).

6. در تبليغ و ارشاد، حكمت و آثار دستورات دينى را بيان كنيم (أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ).

7. نقش اصلاحى نماز در فرد و جامعه حدسى و پيشنهادى نيست؛ بلكه قطعى است (اِنَّ الصلاة تنهی عن الفحشا و المنکر)[56].

 8. اگر نمازِ انسان، او را از فحشا و منكر باز نداشت، بايد در قبولى نماز خود شك كند (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏).

 9. گسترش كارهاى نيك و معروف، به طور طبيعى، مانع رشد منكر است (الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ).

10. علم خداوند به اعمال ما، ضامن اجراى صحيح دستورات اوست (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).

11. خداوند به نمازگزاران هشدار می‌‌دهد که نماز را به صورت کامل ادا کنند[57] (أَقِمِ الصَّلاةَ... وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).

12. در نماز، انواع هنرها و سليقه‏ ها نهفته است[58] (ما تَصْنَعُونَ).

 

 

 


1. عنکبوت: 45.

2. «تلو» در اصل به معنای تبعیت و از پی رفتن است. البته متابعت، گاهی به جسم است، گاهی به پیروی از حکم است و مصدر آن"تُلُوٌّ و تُلْو"است و گاهی به معنای خواندن و تدبّر است و مصدر آن، تلاوت است و در این آیه به معنای خواندن است (مفردات، ص 167، با اندکی تصرف).

3. بعضی کتب لغت"نهی"را"ضد امر"معنا کرده اند: كتاب العين، (ج‏4، ص93)، لسان العرب (ج‏15، ص 343) و بعضی دیگر از کتب و بیشتر مفسران، آن را به"زجر و منع"معنا کرده اند (مفردات، ص 826).

4. دقّت در گفتار بزرگان نشان مي‌‌دهد كه فحش و فاحشه و فحشا به معناى بسيار زشت است؛ گرچه بعضى قبح مطلق گفته‏اند. در قاموس گويد: فاحشه هر گناهى است كه قبح آن، زياد باشد. همچنين است قول ابن اثير در نهايه. در مفردات گفته شده است: فحش، فاحشه و فحشا هر قول و فعلى است كه قبح آن، بزرگ باشد. در مجمع البیان ذيل آيه 169 سوره بقره فرموده است: فحشاء، فاحشه، قبيحه و سيئه نظير همستند و فحشاء مصدر است؛ مثل سرّاء و ضرّاء و در ذيل آيه 135 آل عمران فرموده است: فحش، اقدام به قبح بزرگ است. زمخشرى ذيل آيه 169 بقره، فحشاء را قبيح خارج از حدّ گفته است (قاموس قرآن، ج‏5، ص 153).

1. ""معروف" در لغت به معناى شناخته شده (از ماده"عرف) و"منكر"به معناى ناشناس (از ماده نكر) است. به اين ترتيب كارهاى نيك، امورى شناخته شده، و كارهاى زشت و ناپسند، امورى ناشناس معرفى شده‏ اند؛ چه اينكه فطرت پاك انسانى با دسته اول، آشنا و با دومی، ناآشنا است (تفسير نمونه، ج‏3، ص 37).

2. انجام عمل به همراه مهارت، دانایی و دقت (التحقيق، ج‏6، ص 285)؛ در مفردات آمده است: هر صنعی فعل است؛ ولی هر فعلی صنع نیست؛ علاوه بر اینکه صنع به حیوانات و جمادات نسبت داده نمی‌‌شود (المفردات، ص 493).

3. به یقین ما به زودی گفتاری سنگین به تو القا خواهیم کرد، مزمل: 5.

4. قرآن را شمرده و روشن و با تأمل و دقت بخوان، مزمل: 4.

5. بی‌تردید عبارت شب محکم‌تر و پایدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست‌تر است، مزمل: 6.

6. همواره کتاب خدا را می‌خوانند و نماز را برپا می‌دارند، فاطر: 29.

7. به کتاب آسمانی تمسک می‌جویند و نماز را برپا می‌دارند، اعراف: 170.

8. تفسير نور، ج‏9، ص149 و150.

1. حج: 41.

2. باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی کنند... و نهی از منکر کنند، آل عمران: 104.

3. و اما آن کسی که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس باز داشته است، نازعات: 40.

4. تفسير نمونه، ج‏16، ص 286.

5. همان، ص28.

6. أطيب البيان، ج‏10، ص 331.

1. ترجمه الميزان، ج‏16، ص 201.

2. تفسير نمونه، ج‏16، ص 284 ـ 285.

1. بحار الأنوار، ج‏79، ص 198.

2. تسنيم، ج 7، ص، 591 و592.

3. ترجمه الميزان، ج‏16، ص 198.

1. تفسير نمونه، ج‏16، ص 293، با اندکی تصرف؛ ترجمه الميزان، ج‏16، ص 199، با اندکی تصرف.

2. تفسير نمونه، ج‏16، ص 291.

3. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص 568.

1. معارج: 19 ـ 21.

2. معارج: 22.

3. تسنيم، ج 4، صفحه 186.

4. عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَزْيَدٍ، قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ j وَ رَجُلٌ يَسْأَلُهُ عَنْ شَارِبِ الْخَمْرِ: أَ تُقْبَلُ‏ لَهُ صَلَاةٌ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَا تُقْبَلُ صَلَاةُ شَارِبِ الْمُسْكِرِ أَرْبَعِينَ‏ يَوْماً إِلَّا أَنْ‏ يَتُوبَ‏ (بحار الأنوار، ج‏63، ص 488)

5. وَ عَن النبیd قَالَ: الْعِبَادَةُ مَعَ‏ أَكْلِ‏ الْحَرَامِ‏ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ وَ قِيلَ عَلَى الْمَاءِ، همان، ج‏81، ص 258)

6. وَ قَالَd مَنِ‏ اغْتَابَ‏ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُه‏ (جامع الأخبار (للشعيري)، ص 146).

7. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ j قَالَ: مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ‏ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً (اصول کافی، ج‏2، ص 349).

8. سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ j يَقُولُ: "إِذَا قَالَ الرَّجُلُ‏ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ: أُفٍّ، خَرَجَ مِنْ‏ وَلَايَتِهِ؛ وَ إِذَا قَالَ: أَنْتَ عَدُوِّي، كَفَرَ أَحَدُهُمَا، وَ لَايَقْبَلُ‏ اللَّهُ‏ مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلى‏ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً. همان، ج‏4، ص 92، 91.

9. أَبِي ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّd فِي وَصِيَّةٍ لَهُ قَالَ: يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ هِجْرَانَ‏ أَخِيكَ‏ فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا يُتَقَبَّلُ مَعَ الْهِجْرَانِ (وسائل الشيعة، ج‏12، ص 264).

10. عَنِ النَّبِيِّd قَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ‏ لَمْ‏ يَقْبَلِ‏ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ‏ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ. ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِd وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِماً وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ وَ احْتَسَبَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ (بِكُلِّ مَرَّةٍ) يَصْبِرُ عَلَيْهَا مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَى أَيُّوبَ عَلَى بَلَائِهِ وَ كَانَ عَلَيْهَا مِنَ الْوِزْرِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِثْلُ رَمْلِ عَالِجٍ. فَإِنْ مَاتَتْ قَبْلَ أَنْ تَعْتِبَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يَرْضَى عَنْهَا حُشِرَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ـ مَنْكُوسَةً مَعَ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ وَ لَمْ تُوَافِقْهُ وَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى مَا رَزَقَهُ اللَّهُ وَ شَقَّتْ عَلَيْهِ وَ حَمَلَتْهُ مَا لَمْ يَقْدِرْ عَلَيْهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهَا حَسَنَةً تَتَّقِي بِهَا النَّارَ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهَا مَا دَامَتْ كَذَلِكَ (وسائل الشيعة، ج‏20، ص 163 و 164).

11. قَالَ النَّبِيُّd ثَمَانِيَةٌ لَايَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً؛ الْعَبْدُ الْآبِقُ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَوْلَاهُ. وَ النَّاشِزُ عَنْ زَوْجِهَا وَ هُوَ عَلَيْهَا سَاخِطٌ، وَ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ إِمَامُ قَوْمٍ يُصَلِّي بِهِمْ وَ هُمْ لَهُ كَارِهُونَ‏ وَ تَارِكُ الْوُضُوءِ وَ الْمَرْأَةُ الْمُدْرِكَةُ تُصَلِّي بِغَيْرِ خِمَارٍ وَ الزِّبِّينُ‏ وَ هُوَ الَّذِي يُدَافِعُ الْبَوْلَ وَ الْغَائِطَ وَ السَّكْرَانُ (من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص 59).

1. آنان که در اموالشان حقی معلوم است برای درخواست کننده (تهیدست) و محروم (از معیشت و ثروت) معارج: 24 و 25.

2. و آنان که همواره روز پاداش را باور دارند و آنان که از عذاب پروردگارشان بیمناکند زیرا که از عذاب پروردگارشان ایمن نیست معارج: 26 ـ 28.

3. جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمی‌دانند اعراف: 99.

1. و آنان که دامنشان را از آلوده شدن به شهوات حرام، حفظ می‌کنند مگر در کام جویی از همسران و کنیزانشان که آنان در این زمینه مورد سرزنش نیستند پس کسانی که در بهره‌گیری جنسی راهی غیر از این جویند تجاوز کار از حدود حق‌اند معارج: 29، 30، 31.

2. آنان که امانت‌ها و پیمان‌های خود را رعایت می‌کنند معارج: 32.

3. و آنان که برای ادای گواهی‌های خود پامی‌بندد و متعهد‌اند معارج: 33.

4. تسنيم، ج 7، صص 596 و 597.

5. آگاه باشيد! تنها به سبب ياد خدا دل‌ها آرام می‌‌گیرد (رعد: 28).

1. طه: 14.

2. ترجمه الميزان، ج‏16، ص 203، با اندکی تصرف؛ تفسير نمونه، ج‏16، ص 287 و 288، با اندکی تصرف.

3. تفسير موضوعي، آیت‌الله جوادی، ج 15، ص 225.

1. مجمع البيان، ج‏8، ص 447؛ بحار الأنوار، ج‏79، ص 198

2. همان.

3. همان.

1. همان.

2. تفسير قمي، ج‏2، ص 150.

3. تفسير نور، ج‏9، ص 151؛ تفسیر راهنما، ج 14، ص 96.

4. ذكر فلسفه و حكمت نماز، در پى فرمان به اداى كامل آن، ممکن است ناظر به نكته بالا باشد.

1. کلمة"انّ"که از ادات تحقیق است و جملة اسمیه بر تأکید دلالت می‌‌کند.

2. فراز"وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ"پس از فرمان به نماز، با مادّه"اقامه"كه به معناى اداى كامل است، به نكتة يادشده، اشاره دارد.

3. زیرا "صنع" به عملی گفته می‌‌شود که همراه با مهارت، علم و دقت انجام شود و معلوم است که مهارت، علم و دقت افراد، بسیار متفاوت است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4634 کلمه
مولف : علی اکبر ابراهیم پور، مرکز تخصصی نماز
1394/2/9 ساعت 11:38
کد : 287
دسته : نماز در قرآن
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز در قرآن
فحشا در قرآن
منکر در قرآن
عامل نجات
معیار قبولی نماز
پیروی از نماز
اثر نماز
بازدارندگی نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز