زمینه اصلاح جامعه در قرآن

■ زمینه اصلاح جامعه در قرآن

زمینه اصلاح جامعه در قرآن

"التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمؤمنان"؛[1]

توبه ‏كنندگان، عبادت ­كاران، سپاس ­گويان، سياحت ­كنندگان، ركوع­ كنندگان، سجده ‏آوران، آمران به معروف و نهى كنندگان از منكر، و نگاهبانان حدود [و مرزهاى] الهى، [مؤمنان حقيقى‏اند]. و بشارت ده به [اينچنين] مؤمنان.

مقدمه

خداوند، در قرآن حدود سی ویژگی برای مؤمنان واقعی بیان کرده است.[2] البته هر دسته از این ویژگی­ها در کنار هم، نتایج خاص خود را داده ­اند؛ به همین سبب این ویژگی­ها همه در یک جا نیامده ­اند؛ بلکه خداوند به تناسب موضوع، تعدادی از این ویژگی­ها که اثر مورد نظر را داشته­ اند، جمع کرده است.

آیه فوق نیز که حاوی نه ویژگی برای مؤمنان است، هدف خاصی دارد و آن، اینکه بر اساس این اوصاف، مؤمنان توانسته­ اند با خدای خویش معامله کنند و جان خویش را به بهایی مناسب به خدای خویش بفروشند؛ به طوری که خداوند به سبب این داد ­و ستد، هم خود بشارت گفته[3]و هم به پیامبرش دستور داده که به آنها بشارت بهشت بدهد.

این اوصاف به دو بخش خصوصی و اجتماعی تقسیم می­شوند که در ذیل به تفسیر و تبیین آنها می­پردازیم.

واژه­ ها

الْحامِدُونَ: سپاس­گویانِ ستایشگر. اسم، صفت مشبهه، از ماده "حمد".

 السَّائِحُونَ: سیاحت کنندگان. اسم، صفت مشبهه، از ماده "سیح".

حُدُودِ: مرزها. اسم، جمع مکسر، از ماده "حدد".

بَشِّرِ: بشارت بده. فعل امر، باب تفعیل، از ماده "بشر".

نکته­ های تفسیری

1. خودسازی، شرط تقرب

در این آیه، طی دو مرحله، نه ویژگی از اوصاف مؤمن برای رسیدن او به جایگاهی که بتواند با خدای خود وارد معامله شود، بیان شده که بخش اول آن، خودسازی است و بخش دوم، اصلاح جامعه است. طبق این آیه، مؤمن در بخش خودسازی باید شش ویژگی مهم را در خود ایجاد کند. این ویژگی­ها اگر چه به صورت اسم فاعل آمده­اند، همگی صفت مشبهه هستند[4] و بیان کننده این حقیقتند که این اوصاف در وجود آنها نهادینه شده است و عبادت و بندگی آنها ثابت و دائمی است، نه فصلی و موقت.

2. توبه، آغاز خودسازی

شروع این آیه با واژه "التائبون" دربردارنده این پیام است که توبه، نخستین گام خودسازی است. در این گام، مؤمن باید ابتدا آنچه از رذائل اخلاقی که در او جمع شده، نابود سازد و بهترین راه از بین بردن آنها شستن گناهان با آب توبه است. بنابراین نخستین وصفی که مؤمنان را در این آیه توصیف می­کند، به اهمیت آن نیز اشاره دارد که مؤمنان همان توبه­ کنندگان هستند؛ "الْمُؤْمِنُونَ هم التَّائِبُونَ"[5] توبه­ کنندگانی که راه ورود به مسیر عبادت و بندگی خدا را خوب در یافته­اند و با توبه مسیر بندگی را برای خود هموار می­کنند.

برای مرفوع بودن "التَّائِبُونَ" اقوال مختلفی نقل شده که به برخی از آنها شاره می­کنیم:

الف. "التَّائِبُونَ" مبتدا باشد و "العابدون" به بعد خبرش باشد؛ به این معنا که بازگشت­ کنندگان به سمت خدا کسانی هستند که جامع همه این ویژگی ها هستند: "الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ".

 ب. "التَّائِبُونَ" مبتدا، و خبرش محذوف باشد؛ یعنی "تائبون" اهل بهشت هستند؛ اگر چه جهاد هم نکرده باشند.

ج. قول دیگر اینکه مرفوع بودن "التَّائِبُونَ" به سبب مدح است؛ یعنی که مؤمنانی که این اوصاف را دارند همین "التائبون" هستند.[6]

‏در نهایت در یک جمع ­بندی چنین می­توان گفت که علت مرفوع بودن "التَّائِبُونَ" هر چه باشد، حاکی از مهم بودن این ویژگی است که در مؤمنان وجود دارد که بدون آن، چه بسا این آثار بر آنها مترتب نخواهد بود.

3. مرحلۀ دوم، عبادت و بندگی

پس از پاک کردن آیینه نفس از پلیدی­ها نوبت آن می­رسد که نور خدا منعکس شود و به این منظور، آدمی باید قلب خویش را حریم خدا کند و این، میسر نمی­شود، مگر در پرتو عبادت و بندگی؛ لذا در این بخش از آیه پس از بیان توبه، به عبادت و بندگی پرداخته و مؤمنان واقعی را با اوصاف بندگی چنین تبیین می­کند؛ آنها عبادت کنندگان هستند (العابدون) عابدانی که جلوه ­هاى بارز عبادت پروردگار خود را در ستايش خداوند و حركت در مسير او و ركوع و سجود و... می­دانند.[7]

"العابدون" عام است و ذکر خاص (الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ) بعد از عام، حاکی از اهمیت این عبادات است. شاید بتوان استفاده کرد با توجه به اینکه همه این موارد خاص به نوعی به نماز پیوند می­خورد، مهم­ترین عبادتی که مؤمنان به آن می­پردازند نماز است.

4. معنای حمد و ستایش

حمد به معناى ستودن، ستايش، ثناگویى، مدح، و تعريف كردن است.

راغب در مفردات گويد:

حمد خدا به معناى ثناگویى اوست در مقابل فضيلت. حمد از مدح، اخصّ و از شكر، اعمّ است؛ زيرا مدح برای افعالِ اختيارى و غير اختيارى مي­شود؛ مثلاً شخص را در مقابل طول قامت و زيبایى اندام كه غيراختيارى است و همچنين در مقابل بذل مال و سخاوت و علم، مدح مي­كنند؛ ولى حمد فقط در مقابل اختيارى است. و شكر تنها در مقابل نعمت و بذل به كار مي­رود، پس هر شكری، حمد است؛ ولى هر حمدی شكر نيست و هر حمدی مدح است؛ ولى هر مدحی حمد نيست.[8]

طبق روایتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده[9] "الحامدون" یعنی ستایش­گرانی که خدا را در هر حالی، سختی یا آسانی، می­ستایند و شکی نیست که یکی از عباداتی که مصداق بارز حمد است و در هیچ حالت از بنده سلب نمی­شود، نماز است.

5. معنای "السائحون"

"سائح" در اصل از ماده "سيح" و "سياحت" به معناى جريان و استمرار است. در اينكه منظور از "سائح" در آيه فوق، چه نوع سياحت و جريان و استمرارى است، نظرات مفسران گوناگون است؛ بعضى سیاحت را، سير در ميان كانون­هاى عبادت گرفته ‏اند. در حديثى از پيامبرd مى‏خوانيم "سِياحَةُ امَّتى فِى المَساجِد[10] سياحت امت من، در مساجد است.

بعضى ديگر "سائح" را به معناى "صائم" و روزه­دار گرفته‏اند؛ زيرا روزه، يك كار مستمر در سراسر روز است. در حديث ديگرى مى‏خوانيم كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: "اِنَّ السَّائِحيِن همُ الصَائِمُونَ‏"؛[11] سائحان، همان روزه‏دارانند.

بعضى ديگر از مفسران، سياحت را به معناى سير و گردش در روى زمين و مشاهده آثار عظمت خدا و شناخت جوامع بشرى و آشنايى به عادات و رسوم و علوم و دانش­هاى اقوام دانسته ­اند كه انديشه انسان را زنده و فكر او را پخته مى‏سازد.

بعضى ديگر از مفسران، سياحت را به معناى سير و حركت به سوى ميدان جهاد و مبارزه با دشمن مى‏دانند و شاهد آن گرفته ‏اند، حديث نبوى معروف را که "اِنَّ سياحَةَ امَّتى الجهادُ فِى سبيلِ اللَّهِ[12] سياحت امت من جهاد در راه خدا است.

و سرانجام بعضى آن را به معناى سير عقل و فكر در مسائل مختلف مربوط به جهان هستى، و عوامل سعادت و پيروزى، و اسباب شكست و ناكامى دانسته ‏اند.

در مجموع، با توجه به اوصافى كه قبل و بعد از آن شمرده شده، معنى اول، مناسب­تر از همه به نظر مى‏رسد؛ هر چند اراده تمام اين معانى از اين كلمه نيز كاملاً ممكن است؛ زيرا همه اين مفاهيم در مفهوم سير و سياحت جمع است.[13]

گاهى واژه "السائح" دربارۀ آبى به كار مى رود كه همواره در گذرگاهى جارى باشد؛ با این توضیح، توصيف اهل ايمان به اين صفت مى­تواند بيانگر این مطلب باشد که مؤمنان راستين، داراى حركت و جنب و جوش در راستاى بندگى خدا هستند، نه مردمى راكد و زمين گير.[14] بنابراین "السائحون" عابدانی هستند که سیر آنها برای رسیدن بیشتر به خداست و سیاحت آنها سیر به مکان­های عبادت است.

6. رکوع ­کنندگان

رکوع یعنی منحنی شدن، خم شدن و سر پایین آوردن و رکوع نماز، آن است که به قدری خم شود، تا اگر بخواهد، دست­ها به زانو برسد.

"الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ":[15] عابدان واقعی، کسانی هستند که بر نماز­های پنجگانه مواظبت دارند و آنها را به موقع به جا آورده و با خشوع و خضوع کامل رکوع و سجود آن را انجام می­دهند.

همان طور که همه موارد فوق در راستای عبادت و بندگی خدا بود، این مجموعه یک هدفی را دنبال می­کند که آن جز خودسازی نیست. عملی که خود مقدمه­ای است برای یک کار مهم­تر، و آن اصلاح جامعه است.

7. نماز، مقدمه اصلاح جامعه

بخش اول صفات نه‏گانه مربوط به جنبه ‏هاى خودسازى و تربيتى افراد است، و بخش دوم (دو صفت الآمرون و الناهون) به وظایف حساس اجتماعى و پاكسازى محيط جامعه اشاره مى‏كند، و آخرين صفت (الحافظون) حكايت از مسئوليت­هاى همگانى در مورد تشكيل حكومت صالح و شركت فعالانه در مسائل مثبت سياسى دارد.[16]

بدیهی است که با مقدم کردن صفات فردی به نکته مهمی اشاره دارد که برای اصلاح جامعه باید از خودسازی آغاز کرد و تا افراد جامعه­ای به خودسازی نپردازند، نمی­توانند به اصلاح جامعه اقدام کنند. جالب اینکه دو نکته­ای را که اصلاحگر جامعه معرفی کرده است (امر به معروف و نهی از منکر) وقتی مؤثر خواهد بود که افراد، خود را ساخته باشند. چرا که افراد جامعه امر به معروف و نهی از منکر را از کسانی می­پذیرند که در عمل، موفق به انجام آن امور باشند و این امور محقق نمی­شود مگر در سایه خود سازی. در بخش اول آیه بیان شد که تحقق خودسازی در سایه ­سار نماز و بندگی، امکان پذیر است؛ بنابراین می­توان گفت که اصلاح جامعه با زیربنای نماز و عبادت به نتیجه خواهد رسید.

8. رعایت حدود الهی

 عامل دیگری که برای اصلاح جامعه لازم است، مراعات عمومی مردم در اعمال قوانین و احکام الهی است و رعایت حدود و عبور نکردن از خط قرمزهایی است که خداوند در روند تکاملی اجتماع ترسیم کرده است. تمام امور مربوط به دين، حدودى دارد که باید رعایت شود. اگر خدا در این آیه، تعبير به "حافظ" كرد، براى اين است كه بفهماند مؤمنان، هم خودشان از حدود خدا تجاوز نمى‏كنند، و هم دربارۀ آن، اهتمام و مراقبت دارند.[17] در حقیقت، این ویژگی مؤمنان، مشترک در خودسازی و جامعه سازی است؛ به طوری که مکلف برای اینکه بتواند حافظ حدود دین باشد، ابتدا باید خود، این امور را رعایت کند و در مرحله بعد مراقب باشد که این حدود در جامعه به خوبی رعایت شود.  

حدود الهی، مصداق­های فراوانی دارد که نماز، یکی از مهم­ترین این حدود است؛ به طوری که در روایات، نماز را ستون دین و کلید بهشت دانسته­اند و قبولی آن را سبب قبولی بقیه اعمال معرفی کرده ­اند.

9. بشارت به مؤمنان

چرا در انتهای آیه به مؤمنان بشارت داده شده است؟

جمع همه اين صفات نه ­گانه در یک شخص، کار ساده­ای نیست. شاید به همین دلیل باشد که در بعضی از روایات، این آیه به امامان معصومین علیهم السلام تفسیر شده است. حداقل حرفی که می­توان در این باره گفت این است که فرد کاملِ این اوصاف، امامان علیهم السلام هستند، خصوصاً صفت اخیر ـ یعنی حافظ حدود بودن ـ کار هر کسی نیست. از طرفی از آنجا که "الْمؤمنان" با الف و لام آمده و افاده عموم می­کند، دلالت دارد که این بشارت، مخصوص امامان علیهم السلام نیست و همه مؤمنان را در بر می­گیرد. در حقیقت خداوند می­دانسته که همه مؤمنان این اوصاف را در خود ندارند و ممکن است دچار یأس و نا­امیدی شوند؛ لذا برای پیش­گیری از این یأس فرموده ای پیامبر! به همه مؤمنان بشارت بده که آنها هم از این فيض و رحمت و بهشت محروم نخواهند بود، به طوری كه اگر با ايمان از دنيا رفتند، نجات می­یابند.

 این توهّم كه بشارت، ویژه مؤمنانی است كه داراى همۀ اين اوصاف باشند و در نتیجه فقط شامل معصومين علیهم السلام شود، خلاف ظاهر؛ بلكه خلاف بسيارى از آيات و اخبار است.[18]

بحث روایی

1. مؤمنان و تجارت پر سود

روايت شده كه از امام صادق علیه السلام سؤال شد: "اينكه خداى تعالى مى­فرمايد: به تحقيق، خدا از مؤمنان نفس­ها و مال­هايشان را خريده است كه در مقابل به آنان بهشت بدهد، آيا شامل همه كسانى است كه در راه خدا جهاد مى­كنند يا براى گروه خاصى است و نه همه گروه­ها؟ امام فرمود:

"إِنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ سَأَلَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ عَنْ هَذَا فَلَمْ يُجِبْهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ بِعَقِبِ ذَلِكَ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمؤمنان فَأَبَانَ [اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏] بِهَذَا صِفَةَ الْمؤمنان الَّذِينَ اشْتَرَى مِنْهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ فَمَنْ أَرَادَ الْجَنَّةَ فَلْيُجَاهِدْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَلَى هَذِهِ الشَّرَائِطِ وَ إِلَّا فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ مَنْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَنْصُرُ اللَّهُ هَذَا الدِّينَ بِأَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ..."؛[19]

هنگامی که این آیه بر رسول خدا نازل شد، بعضی از یاران حضرت، این مسئله را از او پرسیدند. حضرت جوابی نفرمود، تا اینکه خداوند بعد از آیه، آیه "التائبون..." را نازل فرمود. خداوند عزوجل به دنبال آيه مزبور، اين آيه را بر رسول خود نازل فرمود: "التائبون العابدون الحامدون..." و بدين وسيله صفات مؤمنان در آیه فوق که می­فرماید "ان الله اشتری من..." بیان کرد؛ پس هر کس که می بهشت را می­خواهد، باید در راه خدا جهاد کند و دارای شرایط نه­ گانه باشد وگرنه از مصادیق افرادی است که رسول خدا علیهم السلام  فرمود: "خداوند به وسیلۀ گروه ­هایی این دین را یاری می­کند؛ اما آن گروه­ها خود هیچ بهره­ای ندارند".

2. تفسیر آیه از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله

 از رسول خدا صلی الله علیه و آله روايت شده كه فرمود:

"التَّائِبُونَ مِنَ الذُّنُوبِ الْعَابِدُونَ الَّذِينَ لَايَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَايُشْرِكُونَ بِهِ شَيْئاً الْحَامِدُونَ الَّذِينَ يَحْمَدُونَ اللَّهَ عَلَى كُلِّ حَالٍ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ السَّائِحُونَ وَ هُمُ الصَّائِمُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ وَ هُمُ الَّذِينَ يُوَاظِبُونَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ وَ الْحَافِظُونَ لَهَا وَ الْمُحَافِظُونَ عَلَيْهَا فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ فِي الْخُشُوعِ فِيهَا وَ فِي أَوْقَاتِهَا..."؛

تائبان، توبه ­كنندگان از گناهند و عابدان، كسانى هستند كه غير خدا را عبادت نمى­كنند و چيزى را شريك او نمى­گيرند. حامدان، آنانند كه در هر حال ـ چه سختى و چه در راحتى ـ خدا را ستايش مى­كنند و سائحان، روزه دارانند. راكعان و ساجدان، كسانى هستند كه مراقب نمازهاى پنج­گانه باشند، ركوع، سجود و خشوع را در نمازها رعايت مى­كنند و محافظ وقت­هاى نماز هستند.[20]

پیام­ها[21]

1. مؤمنان راستين، داراى روحيه توبه، عبادت و ستايش خدا هستند (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُون).

2. مؤمنان راستين، همواره نگران اعمال خويش و در حال عبادت هستند (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ).

3. توبه، همواركننده راه عبادت و عبوديت انسان براى خداست، تقديم "التَّائِبُونَ" بر "الْعابِدُونَ" مى­تواند به مطلب فوق اشاره داشته باشد (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ).

4. مؤمنان راستين، داراى حركت و جنب ­و­جوش در راستاى بندگى خدا بوده، مردمى راكد و زمين­گير نیستند (السَّائِحُونَ).[22]

5. توبه، نخستين گام انسان در طريق خودسازى است (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ).

6. پايدارى بر ركوع و سجده و امر به معروف و نهى از منكر، از ويژگى­هاى مؤمنان راستين است (الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ).

7. ركوع و سجود، از اركان مهم نماز است (الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ).

نوع مفسران برآنند كه مقصود از ركوع­كنندگان و سجده­كنندگان، نمازگزاران هستند؛ بنابراين ذكر ركوع و سجده از ميان ديگر واجبات نماز مى­تواند به سبب اهميت ويژه اين دو فريضه باشد.

8. ستايش خداوند و حركت در مسير او و ركوع و سجود و امر به معروف و نهى از منكر، از جلوه ­هاى بارز عبادت پروردگار است (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ... وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ).

برداشت فوق بدان احتمال است كه "الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ..." از باب ذكر خاص بعد از عام (الْعابِدُونَ) و بيان­گر اهميت و ويژگى اين صفات باشد.

9. اهتمام مؤمنان واقعى به خودسازى، قبل از پرداختن به اصلاح جامعه است (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ... الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ).

 


[1]. توبه: 112.

[2]. مؤمنون: 2 ـ 9؛ انفال: 2 ـ 4.

 

[3]. "إِنَّ اللَّهَ اشْترَى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالهَم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَتِلُونَ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفىَ‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ وَ ذَالِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ" (توبه: 111).

[4]. تفسیر تسنیم ذیل آیه.

[5]. التَّائِبُونَ رفع على المدح، أى: هم التائبون يعنى المؤمنين المذكورين (كشاف، ج‏2، ص314).

[6]. التَّائِبُونَ رفع على المدح، أى: هم التائبون يعنى المؤمنين المذكورين. و جوّز الزجاج أن يكون مبتدأ خبره محذوف، أى: التائبون العابدون من أهل الجنة أيضاً و إن لم يجاهدوا؛ كقوله "وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى"‏ و قيل: هو رفع على البدل من الضمير في يقاتلون. و يجوز أن يكون مبتدأ و خبره العابدون، و ما بعده خبر بعد خبر، أى: التائبون من الكفر على الحقيقة الجامعون لهذه الخصال (همان).

[7]. تفسیر راهنما، ج 7، ص 313.

[8]. قاموس القرآن (قرشی)، ج 2، ص 172.

[9]. فلما نزلت هذه الآية "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ" قام رجل الى النبي صلى الله عليه و آله فقال: "يا نبي الله أ رأيتك الرجل يأخذ سيفه فيقاتل حتى يقتل الا انه يقترف من هذه المحارم أ شهيد هو؟" فانزل الله عز و جل على رسوله: "التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ" ففسر النبيd المجاهدين من المؤمنين الذين هذه صفتهم و حليتهم بالشهادة و الجنة، و قال: التَّائِبُونَ من الذنوب. الْعابِدُونَ الذين لايعبدون الا الله و لايشركون به شيئا. الْحامِدُونَ الذين يحمدون الله على كل حال في الشدة و الرخاء و السَّائِحُونَ الصائمون الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الذين يواظبون على الصلوات الخمس الحافظون لها و المحافظون عليها بركوعها و سجودها و الخشوع فيها و في أوقاتها. الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ بعد ذلك و العاملون، به وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ و المنتهون عنه، قال: فبشر من قتل و هو قائم بهذه الشرائط بالشهادة و الجنة" (تفسير نور الثقلين، ج‏2، ص 272).

[10]. ترجمه الميزان، ج ‏9، ص 541.

[11]. نور الثقلين، ج ‏2، ص 272.

[12]. ترجمه المیزان، ج 9، ص 541.

[13]. تفسير نمونه، ج ‏8، ص 152.

[14]. تفسیر راهنما، ج 7، ص 311.

[15]. "الذين يواظبون على الصلوات الخمس الحافظون لها و المحافظون عليها بركوعها و سجودها و الخشوع فيها و في أوقاتها" (نور الثقلين، ج‏2، ص 272).

[16]. تفسير نمونه، ج ‏8، ص 154.

[17]. ترجمه الميزان، ج ‏9، ص 540.

[18]. أطيب البيان، ج‏6، ص 320، با اندکی تصرف.

[19]. دعائم الاسلام، ج 1، ص 341؛ بحارالانوار، ج 97، ص 48، ح 13.

[20]. كافى، ج 5، ص 15، ح 1؛ نورالثقلين، ج 2، ص 271، ح 357.

[21]. تفسیر راهنما، ج 7، ص 311 ـ 313.

[22]. گاهى واژه "السائح" درباره آبى به كار مى­رود كه همواره در گذرگاهى جارى باشد، توصيف اهل ايمان به اين صفت مى­تواند بيان­گر مطلب فوق باشد.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3122 کلمه
مولف : علی اکبر ابراهیم پور، مرکز تخصصی نماز
1394/2/9 ساعت 10:58
کد : 277
دسته : نماز در قرآن
لینک مطلب
کلمات کلیدی
کلیدواژه: خودسازی
رکوع کنندگان
حدود الهی
بشارت به مؤمنان
حمد و ستایش
توبه
خودسازی
نماز در قرآن
عرفان :
#814
20:36:24 - 1396/10/23
ممنون.خیلی خوب و جامع بود.
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز