مکتب زیارت: نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام)

■ مکتب زیارت: نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام)

مکتب زیارت: نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام)

يكى از اصـول زيارت الهام از اسوه‏ها است که زائر با جمله «اشهد انـك‌ قد‌ اقمت الصلاة‏» آن را زمزمه مى‏كند و عبوديت و بندگى و عشق به الله را از او الهام مى‏گيرد تا خود فلسفه اصيل بر حركت عرفانى و دل‏انگيز زائر به سوى ديار قبور اولياء‌ الهى‌ بوده باشد.

امام، قرآن ناطق است، زندگى‏اش جـلوه‏اى عـملى از كتاب نورانى خداوند است و بالاتر اينكه نفس عمل و رفتارش شان نزول بعضى از آيات حق قرار گرفته است. به‌ نقل‌ بسيارى از نويسندگان شيعه و سنى آيه «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة‏»[i] ولى امر و سرپرست شما تـنها خـدا و رسولش و آن مؤمنانى هستند كه نماز به پاى مى‏دارند‌; در‌ باره‌ امير مؤمنان على - عليه السلام‌ - نازل‌ شده‌ است.

امام آن عاشق شيفته و لداده حق است كه بر قله‏هاى عرفان و عشق و عبوديت استقرار يافته، نيايش و نـمازش مـظهرى از سير‌ و سلوك‌ معرفتى‌ و شهودى اوست. از آنجا كه نماز حضور است‌، شهود‌ و ظهور زيباترين جلوه‏هاى اصيل فطرى انسان و هنگامه ايستادن او بر جايگاه ذكر يار و مكالمه با رب الارباب است، اسوه‌ مى‏طلبد‌ و دليل‌ راه تا با الهـام گـرفتن از سـير و سلوك او به‌ چشمه‏سار پاكى و عبوديت‏حق هـر چـه بـيشتر نزديك شد. بر اين اساس شناخت‏سيره عملى امامان معصوم زاد راه هر سالك‌ الى‌ الله‌ بوده و خواهد بود كه در حديث آمده است: « بعلى قامت الصلاة» نـماز‌ بـه عـلى(ع) استوار شده است. اكنون به نظاره گوشه‏هايى از كردار زيبـا و پرمـعناى آن پاكان مى‏نشينيم‌.

1. اوج‌ اخلاص‌ و عشق در نماز معصومين عليهم السلام

محتوا و مشخصه اصلى عمل «نيت‏» و انگيزه‌ انجام‌ دادن‌ آن است. در بسيارى از مـوارد صـورت كارهـا يكى است، ولى از جهت هويت‌ و واقعيت‌ فاصله‌ فراوان بين آنهاست. از پيامبر اكرم(ص) نـقل شده است كه، دو نفر از امت‌ من‌ به نماز مى‏ايستند ركوع و سجودشان يكى است، ولى ميان نماز آنها مثل مسافت‏ بين‌ زمين‌ و آسمان‌ فـاصله اسـت.

آن بـزرگوار با توجه بدين حقيقت فرمود: براى هر كس همان چيزى‌ است‌ كه نـيت كرده اسـت. پس هر كه مقصدش‏ خدا و رسول او باشد هجرتش‌ به‌ سوى‌ خدا و رسول اوست و كسى كه هجرتش براى رسيدن بـه دنـيا يا ازدواج بـا زنى مى‏باشد‌ هجرتش‌ به سوى همان چيز است.

امام خمينى در اين باره مـى‏نويسد: «كمـال‌ عـمل‌ اولياء‌ عليهم السلام به واسطه جهات باطنيه آن بوده و الا صورت عمل چندان مهم نيست مثلا‌ ورود‌ چـندين‌ آيه شـريفه از سـوره مباركه «هل اتى‏» در مدح على عليه السلام‌ و اهل‌ بيت طاهرينش عليهم السلام به واسـطه چـند قرص نان و ايثار آنها نبوده بلكه براى جهات باطنيه‌ و نورانيت‌ صورت عمل بـوده، چـنانچه در آيه شـريفه اشاره‏اى به آن فرموده آنجا‌ كه‌ فرمايد: انما نطعمكم لوجه الله لا نريد‌ منكم‌ جزاء‌ و لا شكورا:[ii] مـا فـقط براى وجه خدا‌ «رضاى‌ خدا» شما را اطعام مى‏كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم. بـلكه يك‌ ضـربت‌ عـلى عليه السلام كه افضل‌ از‌ عبادت ثقلين‌ مى‏باشد‌ نه‌ به واسطه همان صورت دنيايى عمل‌ بوده‌ كه كسـى ديگـر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود‌... ولى‌ عمده فضيلت و كمال عمل آن حضرت‌ بـه واسـطه حـقيقت‏ خلوص و حضور‌ قلب‌ آن حضرت بوده در انجام‌ اين‌ وظيفه الهيه.

اين اوج اخلاص و عشق و عبوديت را هنگامى درك مى‏كنيم كه بدانيم‌ آن‌ بـزرگواران عـبادات خويش را نه‌ به‌ خاطر‌ ترس از دوزخ‌ يا‌ اشتياق به بهشت، بلكه‌ به‌ خـاطر شـناخت عميق و معرفت ‏بالايى كه از خداوند متعال داشتند، انجام مى‏دادند. بخشى از ويژگيهاى‌ عبادت‌ معصومان(ع) چنين است:

الف) عبادت به‌ خـاطر‌ شـايستگى و استحقاق‌ ذات‌ بارى‏تعالى‌

امام على - عليه السلام‌ - در اين زمينه مى‏فرمايند: خدايا، من تـو را بـه خاطر ترس از دوزخ و يا اشتياق‌ به‌ بهشت عبادت نـمى‏كنم، بـلكه «وجـدتك اهلا‌ للعبادة‌ فعبدتك‌; من‌ تو‌ را شايسته عـبادت‌ و بـندگى‌ يافتم و عبادتت را برگزيدم‏»

ب) شكرگزارى پروردگار

در روايتى اين چنين مى‏خوانيم: روزى جابر به ديدن امام‌ زين‌ العـابدين‌ رفـت و گفت: فرزند رسول خدا، مـگر نـمى‏دانى‌ كه‌ خـدا‌ بـهشت‌ را‌ بـراى‌ شما و دوستدارانتان و دوزخ را براى دشمنان شما آفـريده است؟ اين چـه رنجى است كه بر خود هموار مى‏كنى و خود را چنين به سختى مى‏افكنى؟ امام پاسـخ داد: اى يار‌ رسـول خدا(ص)، نمى‏دانى كه پروردگار گناهان رسول خـدا را بخشيد ولى او كوشش خود در عـبادت را از دسـت نداد و چندان خدا را عبادت كرد كه سـاقهايش مـتورم شد؟ او در‌ پاسخ‌ كسانى كه مى‏گفتند: تو چنين مى‏كنى در حالى كه خدا گناهان گذشته و آينده‏ات را آمرزيده اسـت. فـرمود: آيا بنده سپاسگزارى نباشم; «افلا اكون عـبدا شـكورا».

ج) عـشق و محبت الهى

امـام‌ صـادق‌ - عليه السلام - فرمود: مـردم عـبادت خداى عز و جل را به سه گونه انجام مى‏دهند: يك طبقه براى رغبت و ميل به ثـواب عـبادت مى‏كنند‌; اين‌ عبادت حريصان است و خـود طـمع‌ است‌. دسـته‏اى ديگـر بـه خاطر ترس از آتش عـبادت مى‏كنند; اين عبادت بندگان است و خود ترس است. « و لكنى اعبده حبا له عز و جل» ولى من‌ خدا‌ را بـراى عـشق و محبت‏ به‌ او‌ عبادت مى‏كنم; اين عبات كريمان و مـايه امـنيت و آرامـش اسـت. چـنانكه خداوند متعال مـى‏فرمايد: «و هـم من فزع يومئذ آمنون» آنها از هول و هراس روز قيامت ايمن باشند.

اين همان فرهنگ ناب‌ اسلامى‌ است كه در چـهره اهـل بـيت پيامبر(ص) تجلى يافته است. زيارت‏كننده بر اين ارزش الهـى تـاكيد مـى‏ورزد و در زيارتـنامه مـعصومين(ع) مـى‏گويد: «فعظمتم جلاله و اكبرتم شانه و مجدتم كرمه»; شما جلال خدا‌ را‌ به عظمت ‏ياد‌ كرديد و مقام او را بزرگ داشته، لطف و كرمش را به مجد و بزرگى ستوديد.

اين همان نماز قرآن‌ كريم است كه مى‏فرمايد: « اقم الصـلاة لذكرى» نماز را براى ذكر‌ و ياد‌ من‌ به پا دار.

2.اهتمام به وقت در نماز معصومان (ع)

نماز راه يافتن به بارگاه يار و سر بر ‌‌آستان‌ حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنى است كه با براق نيايش‌ به‌ سـوى‌ كمـال و قرب الهى پرواز مى‏كند. وقت نماز زمان ظهور بارقه‏هاى عشق و قرار گرفتن در معرض‌ تابش انوار الهى است. بدين جهت اولياى الهى فرا رسيدن وقت نماز و لحظه‏هاى‌ اوليه آن را پاس‌ مى‏داشتند‌ و براى آن منزلت ويژه ‏اى قـايل بوده‏اند. يكى از زنان رسول خدا(ص) مى‏گويد: آن بزرگوار با ما مشغول صحبت‏بود و ما هم با او مكالمه مى‏كرديم ولى همين كه وقت نماز داخل مى‏شد‌ گويا ما را نـمى‏شناخت و مـا او را نمى‏شناختيم; از همه چيز روى برمى‏تافت و بـه حـق مشغول مى‏شد. همين شيفتگى و شيدايى را در سيره اميرمؤمنان، اين بنده دلداده حق رسته از همه‌ وابستگيهاى‌ مادى، مشاهده مى‏كنيم. در كتاب ارشاد القلوب مى‏نويسد: در يكى از روزها در جنگ صفين امير مـؤمنان - عـليه السلام - در حال جنگ بـودند امـا همواره خورشيد را مورد نظر و مراقبت‌ ويژه‌ قرار مى‏داد. ابن‏عباس علت را از حضرت جويا شد، امام(ع) فرمود: اين كار براى اين است كه بدانم كى وقت نماز فرا مى‏رسد تا آن را انجام دهيم. ابن‏عباس‌ با‌ تعجب پرسيد: آيا اكنـون وقـت نماز است در حالى كه جنگ ما را از نماز باز مى‏دارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم على الصلاة » ما براى نماز با اينها‌ مى‏جنگيم‌ همچنين‌ از اميرمؤمنان روايت ‏شده كه چون‌ وقت‌ نماز‌ فرا مى‏رسيد مضطرب مـى‏شد و چـهره‏اش تغيير مـى‏كرد. وقتى علت اين امر را از حضرت پرسيدند، فرمود: وقت امانتى كه خداوند آن‌ را‌ بر‌ آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشت امـا آنها از‌ به‌ دوش كشيدن سرباز زدند، فرا رسيد. اينك نمى‏دانم كه در اين امانت نـيكوكار خـواهم بـود يا نه.

در ظهر‌ عاشورا‌، در‌ حالى كه اهل بيت‏ سخت‏ترين لحظات را مى‏گذراند و تيرهاى دشمن قامت‌ راست قامتان جاودانه تاريخ را نشانه گـرفته ‌ ‌بـود، ابوثمامه صيداوى به حضرت عرض كرد: وقت نماز است و دوست‌ دارم‌ در‌ حالى شهيد شـوم كه نـماز خـود را خوانده باشم. حضرت فرمود‌: نماز‌ را به يادم آوردى خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پيشاپيش اصحاب خـويش به‌ نماز‌ ايستاد‌. نمازى كه تبلور زيباترين روح نيايش انسانى و ظهور معنويت متعالى او در‌ قرآن‌ نـاطق‌ امام حسين(ع) است. در اين نـماز يكى از ياوران حـضرت به نام سعيد ابن‌ عبدالله‌ حنفى‌ شهيد شد.

به گفته بعضى از راويان وقتى حضرت و اصحاب شرايط سخت كارزار ديدند‌ و در‌ يافتند كه نمى‏توانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادى نماز‌ را‌ گزاردند‌.

آنـها نماز خواندند تا اين پيام را به همه جهانيان ابلاغ كنند كه شقايقهاى‌ سرخ‏فام‌ كربلا در سايه عبادت و نماز به زندگى و نيكبختى جاودان دست‏يافتند.

امام صادق(ع) و وقت‌ نماز‌

آنها‌ كه قلبى نورانى و ديده‏اى حقيقت‏بين دارند نزول بـركات الهـى و حقيقت اعمال را احساس مى‏كنند. اينان‌ همان‌ خاندان وحى و صاحبان آيه تطهيرند كه صفحه دل آنها جام جهان‏بين و آيينه‌ تمام‏نماى‌ آفرينش‌ است. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: هنگامى كه وقت نماز فرا مى‏رسد، درهاى آسمان گشوده مـى‏شود و مـن‌ دوست‌ ندارم‌ كه عملى قبل از عمل من بالا رود و كارى زودتر از كار‌ من‌ در صحيفه اعمال نگاشته شود.

و پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: هيچ‏گاه وقت نماز فرا نمى‏رسد مگر اينكه‌ يكى‌ از فرشتگان فرياد مى‏زند: اى مردم بـشتابيد بـه سوى آتشهايى كه برافروختيد‌ و آن‌ را با نماز خود خاموش سازيد.

امام‌ رضا‌(ع) و وقت‌ نماز

دلدادگان به حق و عاشقان لقاى خداوند‌ هيچ‌ چيز را با نيايش و نماز معاوضه نمى‏كنند. ذكر الهى براى آنـان اصـل اسـت‌. نوع‌ عمل امام رضا (ع) هـنگام فـرا‌ رسـيدن‌ وقت نماز‌ براى‌ دوستداران‌ و پيروان اهل بيت و زائران كوى ملكوتى‏اش‌ سرمشقى‌ نيكوست. در روايتى چنين مى‏خوانيم: روزى امام رضا (ع) براى استقبال يكى از‌ بستگانش‌ به بيرون شهر رفـت. وقـت نـماز‌ فرا رسيد; هنوز گروهى‌ در‌ راه بودند كه مى‏بايست‏به امام‌(ع) مـلحق‌ شـوند. حضرت محلى را براى اقامه نماز انتخاب كرد و به يكى از همراهان‌ دستور‌ داد اذان بگويد. آن فرد‌ از‌ امام‌ خواست كه جهت‌ پيوستن‌ ديگران نماز را به‌ تـاخير‌ انـدازد. حـضرت پاسخ داد:

غفر الله لك، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الى‌ آخر‌ وقتها من غـير علة عليك ابدا‌ باول‌ الوقت; خدا‌ تو‌ را‌ بيامرزد، نماز را بدون‌ عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخير مينداز. بـر تـو بـاد به اقامه‌ نماز‌ در اول وقتش.

رواى مى‏گويد: در‌ اين‌ زمان‌ بود‌ كه‌ من اذان گـفتم‌ و نـماز‌ را همراه حضرت به جاى آورديم.

اسوه‏هاى زيارت الهام‏ بخش عبادت و بندگى و نيايش به درگاه الهى‏اند و زائر‌ با‌ زيارت‌ خويش و يادآورى اين ويژگـيها بـه روح و جـان‌ خويش‌ طراوت‌ و نشاط‌ بيشتر‌ مى‏بخشد‌ و اين گونه است كه در گرداگرد قبور اولياى الهى همچنان آهـنگ روحـ‏نواز نـيايش و نماز حاكم است.

3.خوف و خشيت الهى در نماز معصومين (ع)

انسان فطرتا به خدا گرايش‌ دارد خـداخواهى در عـمق وجـود هر انسان ريشه دارد; آن فرد كه حضور خدا را در تمامى لحظه‏هاى زندگى‏اش احساس نمى‏كند چشم دلش بر روى حـقيقتها بـسته شده است. او‌ چنان‌ است كه در بيانات امام موحدان، حسين‏ابن‏على - عليه السلام - آمده است: كه «عـميت عـين لا تـراك عليها رقيبا; آن چشمى كه تو را بر خود نگاهبان نمى‏بيند، نابينا است‌. ارزش‌ و كمال هر انـسان در مـعرفت و شناختى است كه از ذات مقدس احديت دارد هر قدر اين معرفت و شناخت‏بيشتر شود خوف و خشيت الهى بـر‌ قـلب‌ و دل انـسان عارف بيشتر تجلى‌ مى‏كند‌. چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد: «انما يخشى الله من عباده العلماء; فقط بندگان عـالم و دانـشور از خداوند مى‏ترسند. از آنجا كه نماز حضور در مقابل‌ پروردگار‌ و كرنش در آستان خداى‌ يكتاى‌ هـستى اسـت اين خـوف و خشيت در نماز عارفان و مخصوصا معصومين - عليهما السلام - ظهور بيشترى پيدا مى‏كند; البته اين خوف نه به خـاطر هـراس از بـى‏مهرى خدا است; كه نمازگزار خدا‌ را‌ چندين بار به «رحمان و رحيم‏» ياد مى‏كند، بلكه عـلت آن عـواملى است كه بيشتر به درك عظمت‏بى‏منتهاى الهى ارتباط پيدا مى‏كند. اكنون به اين عوامل در سيره معصومين(ع) مى‏نگريم:

جلوه‏هاى‌ درك‌ عظمت الهـى‌ در خـوف و خشيت معصومين در نماز

يكى از جلوه‏هاى خوف الهى درك مقام و عظمت‏خداوند متعال است. چنانكه‌ در آيه شـريفه خـوف از «مقام رب‏» مطرح شده است: «و اما‌ مـن‌ خـاف‌ مـقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجـنة هـى الماوى‏» اين امر در آستانه ورود معصومين به ‌‌نماز‌ و هنگام نماز به خوبى مشهود است. در روايت مـى‏خوانيم: عـلى (ع) همواره هنگام نماز‌ خواندن‌ اينـ‌ آيه را تـلاوت مى‏كرد: «وجـهت وجـهى للذى فـطر السموات و الارض; صورت خويش را متوجه آفريدگار‌ آسـمانها و زمـينها كردم. هنگام تلاوت اين آيه، رخسارش متغير مى‏شد به گونه‏اى كه‌ هر بيننده‏اى آن را‌ درمى‏يافت‌.

وقـتى امـام حسن(ع) وضو مى‏گرفت رنگش تغيير مـى‏كرد و مفاصلش مى‏لرزيد. سبب اين امـر را حـضرت پرسيدند. فرمود: كسى كه در مقابل صـاحب عـرش مى‏ايستد، شايسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد‌.

نظير همين حالت در باره امام حـسين(ع) نـيز نقل شده است. در باره سـيد السـاجدين نـقل شده كه چون عـلى ابـن‏الحسين وضو مى‏گرفت رنگش زرد مـى‏شد. از او پرسـيدند: شما را‌ چه‌ مى‏شود؟ فرمود: مى‏دانيد مى‏خواهم پيش چه كسى بايستم؟

مرحوم سيد ابن‏طاووس در باره امام صادق(ع) مـى‏نويسد: هـنگام نماز حالت‏بيهوشى بر امام(ع) عارض مـى‏شد. چـون علت اين امـر را جـويا شـدند، فرمود: در‌ اثر‌ تكرار آيات الهـى اين حالت‏بر من عارض شد. «فلم تقم القوة البشرية بمكاشفة الجلالة الالهية» چون قدرت بشرى در بـرابر مـكاشفه و ظهور عظمت الهى تاب نياورد اين حـالت‏ به مـن‌ دسـت‌ داد.

تـجلى خـوف از قيامت در نماز مـعصومين

قـرآن كريم آنجا كه حالات و انگيزه‏هاى اهل بيت عصمت و طهارت را در انفاق به يتيم و مسكين و اسير بيان مى‏كند اين سخن‌ را‌ از‌ آنـان حـكايت مـى‏كند كه مى‏گفتند‌: «انا‌ نخاف‌ من ربنا يوما عـبوسا قـمطريرا » مـا از پروردگـار خـود در روزى كه از رنـج و سختى‏اش رخسار خلق درهم كشيده و غمگين است‌ مى‏ترسيم‌. و اين‌ حالت در جاى‏جاى رفتار و كردار آنان، مخصوصا نماز‌، ظهور‌ و حضور دارد. يكى از اصحاب على(ع) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنين مى‏گويد: در يكى از شـبها او‌ را‌ در‌ محراب عبادتش ديدم، در حالى كه دست‏بر محاسن مبارك خويش‌ گرفته بود، به خود مى‏پيچيد، سخت مى‏گريست و مى‏گفت: اى دنيا، آيا به سوى من ميل كرده‏اى؟ بدان كه مرا‌ به‌ تو‌ حاجتى نيست و من تو را سه طـلاقه كردم.

سـپس گفت: «واه‌ واه‌ لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطريق; آه آه از دورى سفر آخرت، كمى توشه و سختى راه‌ آخرت‌.

در‌ باره امام زين‏العابدين(ع) وارد شده است كه هنگام نماز عبارت «مالك يوم‌ الدين‏‌» سوره‌ حمد را آن قـدر تـكرار مى‏كرد كه بيننده گمان مى‏كرد مشرف بر مرگ شده‌ است‌.

«طاووس‌ فقيه‏» مى‏گويد: او را ديدم از شامگاه تا سحر و عبادت مى‏كرد. چون اطراف خود‌ را‌ خالى ديد به آسـمان نـگريست و گفت: خدايا ستاره‏هاى آسمانت فـرو رفـتند و ديده‏هاى آفريدگانت‏خفتند‌، درهاى‌ تو‌ بر وى خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بيامرزى، بر من رحمت‌ كنى‌ و در عرصات قيامت چهره جدم محمد(ص) را بـه مـن بنمايانى. سپس گريست و گـفت‌: بـه‌ عزت‌ و جلالت‏سوگند! با معصيت‏خود قصد نافرمانى تو را نداشتم، در باره تو ترديد نداشته، به كيفر‌ تو‌ جاهل نبودم... . اگر رشته پيوند خود را با من ببرى به رشته‌ چه‌ كسى‌ دست زنم؟ چـه فرداى زشتى در پيش دارم كه بايد پيش روى تو بايستم، روزى كه‌ به‌ سبكباران‌ مى‏گويند بگذريد و به سنگين باران مى‏گويند فرود آييد. آيا با سبكباران خواهم‌ گذشت‏يا‌ با سنگين باران فرود خواهم آمد... .

سپس به سجده رفت من نـزد او رفـتم سرش را‌ بـر‌ زانوى خود نهادم و چندان گريستم كه اشكم بر گونه‏هايش روان شد. برخاست‌، نشست‌ و گفت: كيست كه مرا از ياد پروردگار‌ باز‌ مى‏دارد؟ گـفتم‌ من طاووس هستم اى فرزند رسول خدا‌، اين‌ جزع و فزع چيست؟ ما بـايد چـنين زارى كنـيم; نه شما كه پدرت حسين بن‏على‌، مادرت‌ فاطمه زهرا و جدت رسول خداست‌. به‌ من نگريست‌ و گفت‌: طاووس‌، هيهات، هـيهات...

‌مـگر كلام خدا را‌ نشنيده‏اى‌ كه فرمود: زمانى كه در صور دميده شودميان آنان پيوند نباشد و يكديگر‌ را‌ نپرسند. بـه خـدا سـوگند! فردا جز‌ عمل صالح چيزى برايت‏سود‌ ندارد‌.

هراس از فراق

يكى ديگر‌ از‌ عوامل خوف معصومين - عليهم السـلام - هراس از جدايى از درگاه ايزد منان به‌ شمار‌ مى‏رود. اين مطلب چنان امامان‌ معصوم‌ را‌ بى‏تاب و بـى‏قرار مى‏كرد‌ كه‌ بستر و اسـتراحت را رهـا‌ مى‏كردند‌. در دعاى كميل آمده است: « فهبنى صبرت عذابك فكيف اصبر على فراقك» خدايا! اگر‌ من‌ بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر‌ كنم‌ چگونه فراق‌ تو‌ را‌ تحمل كنم.

«حبه عرنى‏‌» مى‏گويد: مـن و نوف بكائى در صحن خانه‏اى كه مقر خلافت امير مؤمنان بود، خوابيده بوديم‌. چون‌ پاسى از شب گذشت، آن حضرت‌ را‌ ديديم‌ كه‌ برخاسته‌ است، آيات آخر‌ سوره‌ آل عمران را تلاوت مى‏كند و بى‏قرار و بى‏تاب مى‏گذرد. به من فـرمود: بـيدارى يا خواب؟ گفتم: بيدارم، شما‌ كه‌ اين‌ گونه با خدا مناجات مى‏كنيد پس ما‌ چه‌ كنيم؟ حضرت‌ گريه‌ كرد‌ و فرمود‌: همه ما در پيشگاه خدا موقفى خواهيم داشت و هيچيك از اعمال ما بر او مخفى نيست. اى حبه، خـدا از رگ گـردن به من و تو نزديك‏تر است‌. اى حبه، هرگز من و تو از ديد خداوند ناپيدا و مخفى نيستيم. سپس حال نوف را جويا شد، نوف گفت: بيدارم، از اين حالت و گفتار شما گريه‏ام بسيار شد. فرمود: اكنـون‌ اگـر‌ گريه‏ات از خوف خدا طولانى شود فردا در روز قيامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالى كه با خدا مناجات مى‏كرد گذشت: مناجاتى كه نشانه ترس و هراس‌ از‌ فراق است. او مى‏فرمود: ليت‏شعرى فى غـفلاتى ا مـعرض انـت عنى ام ناظر الى; اى كاش مى‏دانستم كه به هـنگام غـفلت‏هايم از مـن روى‌ برگردانده‏اى‌ يا به سوى من نظرخواهى‌ افكند‌. اى كاش مى‏دانستم از خوابهاى طولانى و كمى سپاسگزارى‏ام حالم نزد تو چگونه است.

راوى مى‏گويد: حال آن بزرگوار چنين بـود، تـا سـپيده‏دم آشكار شد‌.

هر‌ چند در اين فصل‌ پرداختن‌ به امـورى چـون «اهتمام به نوافل‏» «كيفيت انجام نماز شب در سيره معصومين - عليهم السلام -» و ... سودمند مى‏نمايد:

يك عمر مى‏توان سخن از زلف يار گفت در بند آن مـباش كهـ‌ مـضمون‌ نمانده است

ولى با توجه به محدوديت مقاله فقط به دو فـراز از آنچه در زيارتنامه‏ها آمده است، مى‏پردازيم: يكى در صلوات خاصه امام موسى ابن‏جعفر - عليه السلام - كه مى‏خوانيم‌: و صل‌ على موسى‌ ابن جـعفر - عـليهما السـلام - وصى الابرار... الذى كان يحيى الليل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار حليف السجدة‌ الطويلة و الدمـوع الغـزيرة و المناجات الكثيرة; خدايا، بر موسى‏بن‏جعفر(ع) وصى و جانشين نيكويان‌ درود‌ فرست‌. بزرگوارى كه شبها تا صبح بيدار و شب زنـده‏دار بـود و پيوسـته استغفار مى‏كرد و در سجده طولانى، با چشم ‌‌اشكبار‌، با خدا مناجات و راز و نياز بـسيار مـى‏كرد.

 


[i] . مائده : 55

[ii] . انسان: 9

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3715 کلمه
مولف : کوثری، عباس
ناشر : مجله فرهنگ کوثر ( خرداد 1376 - شماره 3 ) نور مگز
1395/5/31 ساعت 15:43
کد : 1525
دسته : معصومین (ع) و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
سیره عبادی معصومین
نماز و معصومین
نماز و اهل بیت
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز