حقیقت ذکر در عبادت

■ حقیقت ذکر در عبادت

حقیقت ذکر در عبادت

ذكر از مدارج عالى ايمان و به مثابه روح است در كالبد بندگى و انسان سازى و جايگاه آن در معارف الهى تا بدان جاست كه قرآن كريم تشريع نماز را به منظور دستيابى به آن دانسته است: «و اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرِى».[1]

 

و ضمن آن كه از نماز به عنوان عامل بازدارنده از ناشايستگى ها ياد مى كند، تأكيد مىورزد كه ذكر خدا بالاترين است: «...اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاءِ وَ المُنْكَرِ و لَذِكْرُاللهِ اَكْبَرُ...».[2] اين نه به منظور پايين آوردن شأن نماز است ـ كه «عمود دين» و ستون استوار ايمان مى باشد و بدون آن ساير اعمال و عبادات بى ارزش است ـ بلكه هدف يادآورى اين نكته است كه نماز نيز براى ذكر خدا است و با ياد آفريدگار نماز را بايد به پا داشت و اگر نماز از ذكر تهى باشد، فاقد روح بوده و اثر مطلوبى به بار نخواهد آورد. و بديهى است كه ياد خدا منحصر به حال نماز نيست و مؤمن بايد همواره به ياد حق باشد و دل را به ذكر خدا حيات و نورانيت بخشد.

 

اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: «مداومت بر ذكر، غذاى جان ها و كليد صلاح و سداد است: «مُداوَمَةُ الذِّكْرِ قُوتُ الاْرْواحِ وَ مِفتاحُ الصَّلاحِ»[3]  و در روايت ديگر تأكيد فرموده كه در ذكر خدا «زبان، قلب و عمل» بايد همسان عمل كنند و اگر آهنگ متضاد داشته باشند، حقيقت ذكر تحقق نيافته است.»[4]

 

 

حقيقت ذكر و آثار آن

ذكر عبارت است از توجه آگاهانه قلب به مبدأ هستى و ياد رحمت و نعمت و عزّت و قدرت و جمال و جلال او كه نتيجه آن محبت عارفانه و نيايش خالصانه و اطاعت و تسليم در برابر اراده نافذ و حكيمانه او است.

 

زيباترين حال براى انسان آن است كه به ياد خدا باشد و خود را دائماً در حضور او ببيند و حائلى ميان خود و خدا تصور نكند. انسانى كه نور محض و كمال مطلق و علم و قدرت و جمال و جلال حق را با ديده دل مشاهده كند و با او انس بگيرد، صورت قلبش صورت ذكر حق مى شود و آثار ايمان از سراسر وجودش متجلى مى گردد و به چيزى كه خلاف رضاى اوست، نمى انديشد.

 

ذكر، عامل طمأنينه نفس است: «اَلا بِذِكْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُبُ» [5] و آن گاه كه قلب به آرامش رسيد و با انس به محبوب حقيقى قرار و آرام گرفت، تمام مطلوب را يافته و در خود خلأيى احساس نمى كند و به اميال پست حيوانى دل نمى سپارد. انسان مؤمن، هرگاه ياد خدا كند به عفو و رحمتش آرام مى گيرد و چون ياد عظمت و انتقام او كند از بيم و هراس بر خود مى لرزد و چون آيات حق را بشنود، ايمانش افزون گردد: «اِنّمَا الْمُؤمِنُونَ الَّذينَ اِذا ذُكِرَاللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُم اِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلوُنَ».[6]

 

اين همان حالتى است كه در روايات از آن به «خوف و رجا» تعيبر شده است.

 

با ياد خدا مى توان هجوم وساوس شيطان را دفع كرد و از تسويلات نفس در امان ماند:

 

«اِنَّ الّذينَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذا هُمْ مُّبصِرُونَ».[7]

 

على(عليه السلام) مى فرمايد: «ذكر، نور قلب»، «كليد انس»، «همنشينى با محبوب» و «لذت محبين» است و «هركس ياد خدا كند خداوند قلبش را زنده مى سازد و عقل و خردش را روشنى مى بخشد»: «أَلذِّكْرُ مِفتاحُ الاُْنْسِ[8]، أَلذِّكْرُ مُجالَسَةُ لَْمحْبوُب[9]، أَلذِّكْرُ لَذَّةُ الُْمحِبِّينَ[10]، مَن ذَكَرَاللهَ سُبحانَهُ اَحيَى اللهُ قَلْبَهُ وَ نَوَّرَ عَقْلَهُ وَ لُبَّهُ».[11]

 

كسانى كه عزت بندگى و لذت ذكر را يافته اند و با سرمايه ايمان به استغناى روحى رسيده و شيفته جمال محبوب اند و از معنويت لبريز و از حقيقت سرشار گشته اند، نيازى نمى بينند كه به گناه و معصيت تن در دهند و به لوث معاصى آلوده شوند. اينان علوّ و قدر و شرافت و شخصيت و قدرت و عزّت خود را در طاعت و بندگى خدا يافته و به تمام آرمان خود رسيده اند.

 

على(عليه السلام) مى فرمايد:

«مَنْ اَطاعَ اللهَ عَلى اَمْرُهُ»[12]

«مَنْ أطاعَ اللهَ عَزَّ و قَوِىَ»[13]

«شَرَفُ المُؤْمِنِ اِيمانُهُ وَ عِزُّهُ بِطاعَتِهِ»[14]

 

روآوردن به گناه كه منشأ آن حبِّ نفس و علاقه به دنيا است، از خلأ روحى كه نتيجه غفلت و دورى از خدا است، حكايت دارد. آنان كه از سرمايه ايمان و ارزش هاى انسانى بى بهره اند و عزت بندگى و لذت معنوى را نچشيده اند، براى جبران نقيصه هاى روانى خود به ارضاى تمايلات مادى مى پردازند و بدينوسيله و به طور ناخودآگاه مى خواهند كمبودهاى روحى و خلأ معنوى را با كالاى دنيا و لذّات تن و آرايش بيرون جبران كنند كه همه اين ها نتيجه غفلت از خدا و سرسپردگى به شيطان است كه خودفراموشى را نيز در پى دارد و عامل فسق و فجور و سقوط مى گردد.

 

جالب است كه در روايات ما از عوامل درونى و خلأهاى روحى كه بدان اشاره شد، به عنوان انگيزه گناه ياد شده است.

 

على(عليه السلام) غيبت كردن را تلاشى براى افراد ناتوان جهت كسب شخصيت مى داند: «أَلْغِيبَةُ جُهْدُالْعاجِزِ»[15] و پيروى هواى نفس را نشانه فقدان شخصيت و عامل خوارى آن: «مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ اَرْدى نَفْسَه»[16] و طمع را فقر و بيچارگى موجود: «الطَّمَعُ فَقْرٌ حاضِرٌ»[17] و حسد را ستيز با قدر خوانده است: «الحَسُودُ غَضْبانٌ عَلَى القَدَرِ»[18] و امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «هيچ كس بزرگ نمايى و خودكامگى نمى كند مگر آن كه در خود ذلت و حقارتى مى بيند: «ما مِنْ رَجُل تَكَبَّرَ اَوْ تَجَبَّرَ اِلاّ مِنْ ذِلَة وجَدَها فى نَفْسِهِ».[19]

 

حاصل آن كه: عبادت براى ذكر خدا است، و ذكر خدا عامل طمأنينه نفس و غناى روحى انسان است و هرگاه انسان به اين مرحله از كمال نفسانى رسيد هرگز به رذايل نخواهد گراييد.

 

بدين سان نقش ذكر و ضرورت تداوم آن در تهذيب نفس و مبارزه با رذايل نفسانى ملموس مى گردد.

 

حضرت امام مى فرمايد:

 

«پس اى عزيز در راه ذكر و ياد محبوب تحمل مشاق هرچه بكنى كم كرده اى، دل را عادت به ياد محبوب بلكه بخواست خدا صورت قلب ذكر حق شود و كلمه طيبه «لا اِلهَ اِلاَّ الله» ، «صورت اخير» و كمال اقصاى نفس گردد كه از اين زادى بهتر براى سلوك الى الله و مصلحى نيكوتر براى معايب نفس و راهبرى خوب تر در معارف الهيه يافت نشود.»[20]

 

در پايان اين بحث يادآورى اين نكته لازم است كه همان گونه كه ايمان به خدا فطرىِ انسان است ذكر و ياد او نيز مقتضاى فطرت است و براى حفظ اين رابطه قلبى ميان بنده با خدا به عوامل ذكر همچون نماز و ساير عبادات، تلاوت قرآن، تأمل و تفكر، عبرت و تنبه و پرهيز از عوامل غرور و غفلت و گناه و دنيازدگى و همنشينى با عاقلان و پيروى اميال نفسانى توصيه شده است.[21]

 

 

[1] سوره طه، آيه 14.

[2] سوره عنكبوت، آيه 45.

[3] تصنيف غرر ، ص 188.

[4] همان ، ص 189.

[5] سوره رعد، آيه 28.

[6] سوره انفال، آيه 2.

[7] سوره اعراف، آيه 201.

[8] تصنيف غرر ، ص 189.

[9] تصنيف غرر ، ص 189.

[10] تصنيف غرر ، ص 189.

[11] تصنيف غرر ، ص 189.

[12] همان ، ص 185.

[13] همان ، ص 185.

[14] همان ، ص 185.

[15] نهج البلاغه ، حكمت 461، ص 442.

[16] تصنيف غرر ، ص 306.

[17] همان ، ص 298.

[18] همان ، ص 300.

[19] اصول كافى ، ج 2، ص 312.

[20] چهل حديث ، ص 248.

[21] حافظ گويد:

جمال يار ندارد حجاب و پرده ولى *** غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1247 کلمه
مولف : محمد حسن رحيميان ، محمد تقي رهبر
ناشر : آيين تزکيه
1395/5/16 ساعت 10:18
کد : 1493
دسته : اسرار نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
ذکر نماز
ذکر
عبادت
نیایش
پرستش
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز