حضرت مریم (س)، نماد نیایش

■ حضرت مریم (س)، نماد نیایش

حضرت مریم (س)، نماد نیایش

مريم(س) تنديس جاويدان دعاست و شكوفه‏هاى عبوديت‏ بر شاخسار وجود او‌ روئيده ـ‌ و شـكوفا‌ مـى‏شود. پيشانى بر خاك ساييده‏اش «مهرى‏» است كه «اجابت‏» را بر صحيفه هستى به نمايش‌ در مى‏آورد و او را در زمره «قـانتين‏» قرار مى‏دهد. عظمت اين پاك بانوى محراب‌ بدان گونه است كه خداوند‌ سبحان‌: «سوره‏اى‏» بلند در وصف والا و بـا نام بالاى او بر گـستره هـستى فرود مى‏آورد. و نيز در قرآن آنگاه كه براى مؤمنان، مردان، زنان مؤمن، «آيه‏اى‏» و نشانه‏اى و اسوه‏اى معرفى مى‏كند با كلام‌ آسمانى خود مى‏فرمايد، «و جعلناها و ابنها آية للعالمين‏»[i] و نيز همراه با آسيه همسر مؤمن كافـرترين مرد بشريت، و خديجه(س)، بانوى احسان، و فاطمه(س)، عصاره نبوت و مادر ولايت، به عنوان يكى از بانوان‌ كامل‌ و انسانهاى برجسته بهشتى شناخته مى‏شود.

آرى، مهر آفرين آفرينش، در ميان بندگان خويش «راز»ى نهاده است كه رمز آشكار شدن آن «نياز» اسـت و «دعـا». رازى كه حلقه اتصال زنجيره هستى‌ است‌ و پاسخى براى همه سؤالهاى بشر و دعا كليدى است‏براى بسته درهاى بى‏انتهاء:

و بزرگ راهى است‏براى رهايى از بن بستهاى انزوا، و پنجره‏اى است‏براى اتصال به دنياى نيايشگران و بندگان خـوب و مـحبوب خدا‌. و اينك‌ مريم كه خود، دعاى مستجاب شده مادر است آموزگار درس عبوديت و دعا و اتصال است كه براى استفاده از آموزه‏هاى آسمانى وى بايد در مقابل سفير سعادت، پيامبر اسلام(ص) زانو‌ زده‌ و دل‌ به گلواژه‏هاى قـرآنى او بـسپاريم‌ تا‌ مريم‌ را در آينه قرآن بشناسيم.

پيشينه‏اى روشن

قباى تابناك مريم(س) گوياى طهارت و پاكى ذاتى آن بانوى بنى‏اسرائيل است. او در خانواده‏اى‌ چشم‌ به‌ دنيا گشود كه داراى مقام شامخ نبوت بود‌ و مورد‌ تكريم و احترام مـردم زمـان خـويش بودند. و در قرآن كريم به طهارت و شـايستگى خـانواده مـريم تصريح شده است آنجا كه‌ مردم‌ خطاب‌ به او مى‏گويند:«يا اخت هارون ماكان ابوك امرا سوء‌ و ماكانت امك بغيا».[ii]

اى خواهر هـارون پدر تـو انـسان بدى نبود و مادرت هم بدكاره نبود.

يعنى‌ خـانواده‌ تـو‌ در ميان مردم با نام و عمل نيك شناخته شده‏اند و از آنها‌ گناه‌ و فحشاء مشاهده نشده است.

پدر بزگوار مريم «يوقيم‏» نام داشـت كه او را «ادكيم‏» نـيز مى‏خواند‌ و به‌ زبان‌ عربى «عمران‏» مى‏گفتند به نقل از بيشتر مـورخان او يكى از پيامبران‌ بنى‏اسرائيل‌ بود‌ همانند زكريا، شوهر خاله مريم، كه از انبياء بود. دهخدا در فرهنگ لغت‏نامه خود‌ مى‏نويسد‌:

(مادر‌ عيسى، دختر عـمران و از نـسل داووداسـت و بر طبق قرآن كريم مادر او پيش از‌ ولادت‌ كودك نذر كرده بود كه او را به صومعه به خـدمت‏بگمارد سـپس زكريا‌ تكفل‌ او‌ را عهده‏دار شد و چون به 18 سالگى رسيد روح القدس بر او ظاهر شد‌ و مريم‌ را به عيسى باردار سـاخت)

بـنابراين مـريم از نسل داوود است و در خانه‏اى‌ برجسته‌ و برگزيده‌ به دنيا آمد. درباره تاريخ تولد حـضرت مـريم در بـرخى از كتب مى‏نويسند:

«ولادت مريم‌(ع) 5570‌ سال بعد از هبوط آدم(ع) بوده و تولد حضرت مسيح با توجه به‌ تـواريخ‌ دول‌ و مـلل روى زمـين در آن زمان 5585 سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع) بوده است‏‌»

پس‌ با‌ توجه به اينكه سال تـولد حـضرت مسيح در انجيل «لوقا» و «متى‏» حدود‌ سه‌ سال قبل از ميلاد ذكر شده است، و بنابه نـقل صـاحب نـاسخ التواريخ فاصله تولد حضرت مريم‌ و حضرت‌ عيسى(ع) 15 سال بوده است و حضرت مريم از سن‏13 سـالگى بـه عيسى‌ باردار‌ شده است: مى‏توان تاريخ تولد مريم، پاكبانوى‌ نيايش‌ را‌ شانزده سال قـبل از مـيلاد تـخمين زد‌.

اگر‌ چه بين سخن دهخدا كه باردارى مريم را در سن 18 سالگى ذكر‌ مى‏كند‌ با سخن صاحب ناسخ التـواريخ‌ اخـتلاف‌ زيادى وجود‌ دارد‌ ولى‌ با اندكى مطالعه در تاريخ آن‌ زمان‌ به نظر مى‏رسد قول دوم كه بـاردارى او در سـن‏13 سـالگى باشد‌ قوى‏تر‌ است.

مريم در شهر «ناصره‏» به‌ دنيا آمده و در صومعه‌ بنا‌ به نذر مادر بـزرگوارش حـنه‌ بـه‌ خدمت مشغول بود و همواره به عبادت و نيايش با خداى متعال مى‏پرداخت.

اگـر چـه‌ اناجيل‌ تحريف شده‏اند و در مورد اعتقادات‌ مسيحيت‌ تضادها‌ و خرافات زيادى در‌ كتب‌ مسيحى ديده مى‏شود ولى‌ در‌ مورد كيفيت تولد حضرت مـريم در بـيشتر كتب جريان ويژه‏اى نقل شده است كه‌ در‌ مضمون يكسان هستند اگر چـه تـعابير‌ متفاوتى‌ دارند.

ذكر‌ اين‌ نكته‌ ضرورى است كه هـو‌ 4 انـجيل كه امـروزه در دست جوامع مسيحى وجود دارد پس از مرگ (يا عروج) حـضرت‌ مـسيح‌ نوشته شده است و آن دوران را‌ دوره‌ رسالت‌ مى‏گفتند‌ در‌ كتاب تاريخ تمدن‌ نوشته‌ هنرى لوكاس آمده اسـت كه:

(دوره رسـالت‏يا دوره حواريون با پايان زندگى عيسى آغـاز شـد چون‌ حـواريون‌ كار‌ «رسـولان‏» را مـى‏كردند و تعاليم عيسى را در‌ بسيارى‌ از‌ بخشهاى‌ امپراطورى‌ رومـ‌ پراكنـده مى‏ساختند.)

از اين رو در كتاب «قاموس مقدس‏» آمده است كه:

(به هيچ وجه مريم باكره بـيش از پنـج مرتبه در كتاب مقدس جديد مذكور نـيست‌.)

در حالى كه در قرآن كريم نام «مـريم‏» 34 بـار تكرار شده است و سوره‏اى بـه نـام او وجود دارد كه جزئيات تولد حضرت مريم و حضرت مسيح در آن ذكر شده‌ است‌.

در سفرى تبليغى كه يك راهبه مـسيحى(مـبلغه) به گونه‏اى اتفاقى همسفر شـده بـودم بـا او در مورد شخصيت‏ حضرت مـريم در قـرآن صحبت كردم و او مى‏گفت: ما خـودمان تـا‌ اين‌ حد اطلاع از زندگانى مادر مقدس نداريم چگونه كتاب قرآن به اين زيبايى زندگينامه مـريم را نـوشته است؟!!

سخن اين است كه با توجه‌ به‌ تـحريفات عـهدين تاريخ تـولد حـضرت‌ مـريم‌ را اناجيل كنونى شايد صـحيح ذكر كرده باشند. اكنون به چگونگى تولد حضرت مريم(س)، تنديس نيايش، مى‏پردازيم.

تولد مريم، دعاى مستجاب

حـنا(آنـا)، مادر‌ مريم‌ و همسر عمران، يكى از‌ شخصيتهاى‌ بـرجسته بـنى‏اسرائيل، و از طـرفى خـواهر اشـياع، همسر زكريا، بود كه بـه گـفته تاريخ و اخبار اسلامى هيچ يك صاحب فرزند نشده بودند. روزى «حنا» زير درختى نشسته بود پرنده‏اى را ديد‌ كه‌ به جـوجه‏هاى خـود غـذا مى‏داد مشاهده اين محبت مادرانه آتش عشق فـرزند را در دل او شـعله ور سـاخت و از صـميم دل از درگـاه خـدا تقاضاى فرزند كرد و چيزى نگذشت‌ كه‌ دعاى خالصانه‌ وى به اجابت رسيد و باردارشد.

آنچه بيش از هر چيز، در داستان فوق مورد توجه است‏شخصيت معنوى‌ مادر مريم است كه در زندگى نااميد نـشده و درخواست از خالق‌ مى‏كند‌ زمانيكه‌ انقطاع براى انسان حاصل مى‏شود به يقين مقدمات اتصال به منبع فياض فراهم خواهد شد، از سوى ‌‌ديگر‌ توجه عميق به مسايل پيرامون خود نگرش به آفـاق و آيات آفـاق چيزى است‌ كه‌ همواره‌ مورد نظر اديان الهى بوده است و اين توجه عميق در وجود «حنا» مشهود است در‌ واقع او با ديدن پرندگان و غذا دادن پرنده مادر به جوجه‏ها، قدرت بى‏انتهاى‌ الهى را مى‏بيند و از‌ چنين‌ خـداى قـدير با توجه به باورهاى خويش طلب فرزند مى‏كند و خدا نيز دعاى او را به اجابت مى‏رساند.

بر در شاهم گدايى نكته‏اى در كار كرد                     گفت‏بر هر خوان كه بنشستم‌ خـدا رزاق بـود

در دوران باردارى حنا در مورد آينده فـرزندش فـكر مى‏كند و چون او را با «دعا» از خدا خواسته است‏براى خدمتگزارى خانه خدا نذر مى‏كند و مى‏گويد: «رب انى نذرت‌ لك‌ ما فى بطنى محررا فتقبل منى انك انت السـميع العـليم‏»[iii]

(همسر عمران گـفت) پروردگـارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو مى‏كنم (كردم) تا آزاد شده تو‌ باشد‌ پس از من بپذير كه تو شنواى دانايى. «محرر» در لغت‏به معناى «آزاد ساختن‏» است و در اصطلاح آن زمان به فرزندانى گفته مى‏شد كه براى خدمت در معبد تـعيين‌ مـى‏شدند‌ تا نظافت و خدمات معبد را بعهده گيرند و هنگام فراغت مشغول نيايش شوند و آنها را محرر مى‏گفتند چون از هرگونه خدمت‏به پدر و مادر آزاد بودند.

مادر پس از تولد و نامگذارى‌ مولود‌ او‌ را به كنيسه (معبد) برده‌ و خطاب‌ به‌ عـلماى يهـود گفت:

[اين كودك هـديه بيت المقدس است، سرپرستى او را يك نفر از شما به عهده بگيرد. در ميان‌ آنها‌ گفتگو‌ شد و هر كسى مى‏خواست افـتخار كفالت و سرپرستى او‌ را‌ به عهده داشته باشد. طى مراسم خاصى زكريا به عـنوان كفـيل و عـهده‏دار وى انتخاب شد.]

آنچه از ميان تفسيرهاى‌ گوناگون‌ به‌ دست مى‏آيد اين است كه حتى كفالت زكريا براى مريم‌ و جريان قرعه كشـى ‌ ‌را در قـرآن به خداوند متعال نسبت داده است زيرا «كفل‏» با تشديد آمده است‌.

و وقتى‌ اين‌ مـاده بـه صـورت ثلاثى مزيد باشد(باب تفعيل) به معناى انتخاب‌ كفيل‌ براى ديگرى است و به معناى «كفـالت كسى را به عهده گرفتن‏» پس معناى «كفلها زكريا» اين‌ است‌ كه‌ خداوند زكريا را به عنوان كفـالت مريم انتخاب كرد.

مريم(س) تـحت تـربيت‌ معنوى‌ و روحانى‌ زكريا، پيامبر بنى اسرائيل به رشد و بالندگى رسيد. او در خانه خدا، بيت المقدس‌، همراه‌ با‌ پيامبر خدا، زكريا، بود و جوانه‏هاى عبوديت در گلستان وجودش مى‏روييد.

رويش عبوديت

در آيه‌ شريفه‌ قرآن آمده است: «كلما دخـل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا. [iv]

هرگاه‌ زكريا وارد محراب عبادت مريم مى‏شد نزد او روزى (خاص) مى‏ديد.

به نظر مى‏آيد‌ مريم‌ دائما در حال عبادت بوده است و جايگاه هميشگى او محراب بوده و اين دوام‌ در‌ عبادت‌ به گـونه‏اى اسـت كه او را در زمره «قانتين‏» به شمار مى‏آورند آنجايى كه در‌ قرآن‌ مى‏فرمايد: «و كانت من القانتين‏» [v]

گفتنى است كه قنوت به معناى‌ مصطلح‌ امروز‌ نيست‏بلكه در كتب لغت‏به معناى ذكر دائم آورده شده است «قنوت‏» دوام طاعت است و «راغب‏‌» آنـ‌ را‌ دوام طـاعت مع الخضوع معنا كرده است. در مجمع البيان هم فرموده‌: اصل‌ آن به معنى دوام است‏سپس به معنى طاعت، نماز، طول قيام، دعا و سكوت مى‏آيد.»

در مجموع‌ مى‏توان‌ گفت قنوت به معناى طاعت اسـت زيرا روح نـماز و قيام دعا همان‌ اطاعت‏خداوند‌ متعال است كه با نام «تعبد» مطرح‌ مى‏شود‌. در‌ مورد «قانتين‏» نيز در كتب لغت آمده‌ است‌ كه:

(قوله تعالى فى مريم: «و كانت من القانتين‏» اى من المطيعين لله الدائمين‌ عـلى‌ طـاعته و ...)

قـول خداوند متعال در‌ مورد‌ مريم كه‌: «و او‌ (مـريم‌) از قـانتين است‏». يعنى از اطاعت‌ كنندگان‌ خداست كه دائما در طاعت است. در آيه شريفه امن هو قانت‌ آناء‌ الليل‏»[vi] نيز «قانت‏» به معناى‌ مصلى و نمازگزار اسـت‏يعنى «آيا‌ كيسـت‌ كه سـاعات شب را به‌ نماز‌ و عبادت مى‏گذراند؟» (اين آيه در شان على بن ابـيطالب(ع) نـازل شده است.)

پس دانستيم‌ كه‌ هرگاه زكريا بر مريم وارد‌ مى‏شد‌ نزد‌ او روزى و غذاى‌ ويژه‏اى‌ مى‏ديد كه از حالت‌ عادى‌ خارج بود. برخى ديگر گـفته‏اند: رزق غـير فـصل را مى‏ديد يعنى غذاها و ميوه‏هاى تابستانى‌ را‌ در زمستان و زمستانى را در تابستان‌ مشاهده‌ مـى‏كرد و برخى‌ ديگر‌ گفته‏اند‌ كه يك نوع ميوه‌ بهشتى بوده است كه به فرمان پروردگار براى مريم حاضر مى‏شده است.

در كتب تـفسيرى‌ آورده‏اند‌ كه:

اين مـوضوع كه منظور از‌ رزق‌ غذاى‌ بهشتى‌ باشد‌ از قرائنى كه‌ در‌ گوشه و كنار آيه هست نـيز اسـتفاده مى‏شود زيرا اولا كلمه «رزقا» به صورت نكره نشانه روزى‌ خاص‌ و ناشناس‌ است ثانيا پاسخ مريم كه: اين از‌ طرف‌ خداست‌، نـشانه‌ ديگـر‌ اين مطلب است ثالثا به هيجان آمدن زكريا و تقاضاى فرزند قرينه ديگر است.

مـهم و قـابل تـوجه در اين جريان مقام و عظمت‏يك زن است كه در اثر بندگى خدا‌ و صداقت و طهارت انسان برتر و نمونه شناخته مـى‏شود و مـورد لطـف خاص ربوبى قرار مى‏گيرد.

درباره حضرت زهرا(س) نيز موارد زيادى از كرامتهاى ويژه وجود دارد چنانچه گفته‏اند: در زمـان قـحطى مدينه‌ روزى‌ براى فاطمه زهرا(س) از غذاهاى معطر و پاكيزه بهشتى آورده شد حضرت تا آن غذا را ديد فرمود: بـه خـدا سـوگند پيامبر را بر خود مقدم مى‏دارم و غذا را (كه‌ گوشت‏بريان‌ كرده بود) براى پيامبر فرستاد. پيامبر پرسـيد: مـن اين لك هذا؟! اين غذا را از كجا آورده‏اى؟

فاطمه زهرا پاسخ داد: هو من فضل الله‌ ان‌ الله يرزق من يشاء بـغير‌ حـساب‌.

اين(غـذا) از فضل و رحمت الهى است. بدرستيكه خداوند هركس را كه بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد.

بينش عميق و بصيرت مـريم تـا حدى است‌ كه‌ در جواب زكريا مى‏گويد‌:

«هو‌ من عند الله ان الله يرزق من يشاء بغير حـساب‏» اين غـذا از طـرف خداست و او هركس را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد. او(مريم) همه چيز را از خدا مى‏بيند‌ و در‌ خدا مى‏بيند و اين نهايت عبوديت اسـت و كمـال انـسانى.

بر كرانه صداقت

از ويژگيهاى والاى مريم صداقت اوست كه در اين صفت نيز با، بانوى هـر دو جـهان صديقه كبرى(س) مشترك‌ است‌. صديق معناهاى‌ گوناگون دارد كه در كتب لغت معناى آن را اينگونه نوشته‏اند:

پيوسته راست گو و راسـت رفـتار(چون‌ نقل قول مستقيم بود، در عبادت تصرف نكرده بودم). صيغه مبالغه‌ اسـت‌ طـبرسى‌ آنرا بسيار تصديق كننده حق مى‏داند.

پس صـديقه هـم بـه معناى راستگو است و هم درست كردار و هم ‌‌تـصديق‌ كنـنده حق كه اين صفات بتمامه در وجود حضرت مريم(س) بوده است. در‌ قرآن‌ كريم‌ حضرت يوسف(ع)، ابـراهيم(ع) و ادريس(ع) و بـرخى ديگر از انبياء نيز با وصـف «صـديق‏» آمده‏اند.

در قـرآن‌ بـه صـورتهاى گوناگون اين صفت مريم(ع) مورد ستايش قـرار گـرفته است، يكى از‌ آيات كه اشاره به‌ صداقت‌ مريم دارد و مصدق بودن وى را بيان مى‏كند در سوره تحريم اسـت كه مـى‏فرمايد:

«و مريم ابنت عمران التى احصنت فـرجها فنفخنا من روحنا و صـدقت‏بكلمات ربـها و كتبه و كانت من القانتين.»[vii]

(و مـثل آوردن براى مؤمنين) مريم دخت عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمـيديم و سـخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از‌ فـرمانبرداران‌ بـود.

اين آيه شـريفه پس از معرفى سه زن در قـرآن، مـطرح شده است كه دو تن از آنـها بـراى كفر و ضلالت نمونه بودند و همسر فرعون الگو و نمونه‏اى براى مؤمنان‌ است‌ و مريم در اين آيه شريفه دومـين زن نـمونه براى مؤمنان است. برخى از مفسرين مى‏نويسند:

تـفسير اين آيه (تحريم‏11) اين نـيست كه هـمسر فـرعون نمونه زنان خوبست ‏بلكه زن خـوب‌ نمونه‌ جامعه خوب است و جامعه برين از اين زن الگو مى‏گيرند نه تنها زنان. ذات اقدس اله فرمود: «و ضرب الله مـثلا للذين آمـنوا امرات فرعون‏» بلكه فرمود نمونه و الگـوى مـردم‌ خـوب‌، زن‌ فـرعون است.

در اول اين‌ سـوره‌ نـيز‌ دو زن نمونه الگو براى جامعه كفر شدند نه براى زنان كافره و اين تعابير دلالت ‏بر ميزان اهميت اسلام بـر بـينش‏ها و نگرشهاى‌ افراد‌ است‌ نه جنسيت آنان.

در اين آيه شريفه نـكته‌ قـابل‌ تـوجهى وجـود دارد و آن اينـكه مـقام مريم را با همسر فرعون در يك آيه ذكر نكرده و به صورت جداگانه‌ و با‌ تجليل‌ و ستايش بيشترى به آن پرداخته است در اين مورد نيز‌ گفته شده است. «چون مقام مريم بالاتر از مقام زن فرعون بـود لذا اينها را يكجا ذكر نكرد‌، برخلاف‌ آن‌ دو كافره(همسر نوح و لوط) كه در يك آيه ذكر شده‌ بودند‌»

اكنون در مى‏يابيم كه هر انسانى بتواند مراحل كمال و معنويت را طى كند نمونه براى جامعه‌ بشرى‌ مى‏شود‌ نه نمونه براى هم جـنسهاى خـود و شايد از اين رو مريم را‌ از‌ «قانتين‏‌» و «راكعين‏» قرار داده‏اند نه «قانتات‏» و «راكعات‏»

مريم(س) در اثر حفظ عفت و پاكدامنى و در اثر‌ ارتباط‌ با‌ روح غيبى به مقام «مصدقين‏» و «قانتين‏» رسيد.

در آيات كريمه با عبارات گوناگون مريم‌ مـورد‌ تـحليل و ستايش قرار گرفته است و به ويژه صداقت او نيز مورد تاكيد است‌. و اين‌ به‌ علت‏بهتان و افترايى بود كه از سوى يهوديان بر او وارد مى‏شد. در واقع قرآن‌ كريم‌ بـه گـونه‏اى دفع اتهام مى‏كند از اين پاكبانوى صـداقت تـا چهره حقيقى او‌ شناخته‌ شود‌. تجلى صداقت مريم را مى‏توان در موارد زير مشاهده كرد:

راستگويى و درست كردارى در طول‌ عمر‌ به عنوان يك رفتار عادى و ملكه‏اى.

درستى و صداقت مريم در برخورد بـا‌ زكريا‌(در‌ مـورد رزق) و با ملك الهى(در مـورد سـابقه خود)

صداقت ‏با مردم پس از تولد عيسى‌(ع) و عدم‌ ارتكاب‌ به كذب حتى به گونه مصلحتى.

تصديق كلام فرشته الهى و پذيرش سخن‌ فرستاده‌ خدا و پذيرش حضرت مسيح(ع)

تصديق و ايمان به حضرت مسيح پس از تكلم او در مهد و همچنين‌ پذيرش‌ كتـب آسـمانى قبل از انجيل.

در نتيجه صداقت در گفتار، انديشه و اعتقاد‌ و رفتار‌ آدمى او را در زمره الگوهاى كامل‌ انسانى‌ قرار‌ مى‏دهد و جوانان و نسلهاى سازنده در هر كشورى‌ مى‏توانند‌ از اين الگوها و اسوه‏هاى حسنه آموزه‏هاى نوين برگيرند.

تبلور طهارت

پاكدامـنى و طـهارت روح‌ و جـسم‌ از جمله مسائلى است كه‌ هم‌ در مورد‌ زنان‌ مطرح‌ است و هم مردان ولى با توجه‌ به‌ ظرافت‏خلقت در مورد زنـان و همچنين وجود صفاتى چون جلوه گرى و خود آرايى‌ زنان‌ كه لازمه تداوم خـانواده اسـت و بـراى‌ ايجاد و سلامت‏خانوادگى بسيار مؤثر‌ و سازنده‌ است، اين وصف والاى انسانى‌، پاكدامنى‌، بيشتر در مورد زنان مطرح مى‏شود و نكوهش و ستايش هـمواره ‌ ‌مـتوجه بانوان است.

حضرت‌ مريم‌(س) در طهارت و پاكدامنى چنان زبانزد‌ خاص‌ و عام‌ است كه او‌ را‌ مطهره نـيز مـى‏نامند و اينـ‌ طهارت‌ نه تنها از جانب پروردگار به او عطا شده است كه: «ان الله اصطفاك‌ و طهرك‏‌» بلكه پاكى اين دختر تازه بـه‌ بلوغ‌ رسيده و خاندان‌ عمران‌ به‌ گونه‏اى است كه تمامى‌ جوانب احتياط را مراعات مى‏كند و مـا به علت اختصار بـرخى را تـوضيح مى‏دهيم.

در سوره‌ مباركه‌ مريم آيات‏16 تا29 در مورد روحيات‌ مريم‌ و كيفيت‏باردارى‌ وى‌ آمده‌ است در اين‌ آيات‌ چند جمله وجود دارد كه چهره‏هايى از طهارت و پاكى او را به تصوير مى‏كشند كه عبارتند‌ از‌:

الف‌) «انتبذت من اهلها: «نبذ» يعنى دور انداختن‌ هـر‌ چيز‌ حقيرى‌ كه‌ مورد‌ اعتناء نباشد و «انتبذ من اهلها» يعنى از مردم كناره گرفت و در سمت‏شرقى مسجد به عبادت پرداخت.

گفتنى است كه اين دور انداختن مردم به معناى اصطلاحى امروز‌ نيست كه بگوييم در جايى به سـر مـى‏برد كه از انسانها دور بود و به عبارت ديگر «رياضت‏» مى‏كشيد و يا «چله نشينى‏» مى‏كرد!

انسان در همان اجتماعات مردمى، مى‏تواند جداى از‌ مردم‌ پرستى و ريا زندگى كند چنانچه مفسران مى‏نويسند: اين تعبير(كناره گيرى از مردم) شايد اشاره بـه آن اسـت كه مريم به صورت متواضعانه و گمنام و خالى از هر گونه كارى‌ كه‌ جلب توجه كند از جمع كناره گيرى كرد و آن مكان از خانه خدا را براى عبادت انتخاب نمود.

پس «براى‏» مردم زندگى نكردن‌ مهم‌ است كه نـوعى شـرك به‌ خداست‌ نه اينكه از مردم گريخته و در دسترس آنها نباشيم. اگر اجتماع مردم انسان را از خدا جدا كند اشكال متوجه خود شخص مى‏شود نه‌ اجتماع‌. بنابراين با فكر توحيدى‌ و روحيه‏اى‌ مـعنوى و پاك مـى‏توان بـا اجتماع همراه بود اگر چـه در مـنزل مـشغول باشيم.

گر همه شهر به جنگم بدر آيند و خلاف من كه در خلوت خاصم خبر از عامم نيست‌

ب) «فاتحذت‌ من دونهم ححابا»[viii] پس مـيان خـود و ديگـران حجابى افكند.

مرحوم علامه(ره) در ذيل اين آيه مى‏فرمايد: «كلمه حجاب‏» بـه مـعناى هر چيزى است كه چيزى را از‌ غير‌ بپوشاند و از‌ اين كلمه چنين بر مى‏آيد كه گويا مريم خود را از اهل خويش پوشيده داشت تا قـلبش‌ فـارغ‏تر بـراى عبادت باشد.

از اين آيه شريفه چنين برداشت مى‏شود‌ كه‌ حفظ‌ كردن خود از مـنظر ديگران مى‏تواند زمينه‏اى براى ارتباط با معبود را فراهم سازد و پوشش ظاهرى زن ‌‌نه‌ تنها براى حفظ جسم او مؤثر اسـت‏بلكه بـراى سـلامت روح او و ايجاد زمينه‌ اتصال‌ به‌ خدا از طريق ارتباط با فرشتگان الهى، اين رسـولان رحـمت، ضرورى است - سخن در اين‌ نيست كه آيا پوشش و حجاب در آن زمان واجب بوده است‏يا نه؟ و اين پوشش‌ داراى چه كيفيتى بوده‌ است؟ بـلكه‌ سـخن اين اسـت كه پس از «اتخاذ حجاب‏» در آيه شريفه با حرف «فاء» در «فارسلنا اليها روحنا» لازمه تماس و ارتـباط بـا مـلائكه خدا را وجود حجاب مى‏داند و حجاب مقدمه‏اى است‏براى‌ صحبت‏با ملائكه و اين حجاب هر نوع سترى مـى‏تواند بـاشد بـه گونه‏اى كه او را از چشم نامحرمان جسمى و روحى بپوشاند.

پس در نتيجه عفت ظاهرى( كه در اثر پوشش ظاهرى ايجاد‌ مـى‏شود‌) بـه يقين عفت‏باطنى(طهارت براى تماس با مطهرين) را در پى خواهد داشت همانگونه كه ذكر زبانى، ذكر قلبى را بـه دنـبال مـى‏آورد و ذكر قلبى، ذكر زبانى را.

از اين‌ رو‌ مريم الگو و اسوه براى همه افراد بشر است.

ج) «قالت انى يكون لى غـلام و لم يمـسسنى بشر و لم اك بغيا»[ix] گفت چگونه مرا پسرى است‏با اينكه ست‏بشرى به‌ من‌ نـرسيده اسـت و بـدكار نبوده‏ام؟!

حضرت مريم(ع) در اين آيه شريفه، به پاكى و طهارت خويش استناد مى‏كند و طهارت دائمى خود در زمينه‏هاى مختلف را ياد آور مى‏شود. چـگونه مـن صاحب پسرى‌ مى‏شوم‌. در‌ حالى كه با هيچ بشرى‌ ازدواج‌ نكرده‌ كه از راه حلال فرزند آورم و هـيچگاه گـناهكار نـبوده‏ام و حتى در فكر گناه هم نبوده‏ام!

گفتنى است كه در گناهكار نبودن‌ او‌(در‌ امور جنسى) به گونه‏اى زيبا مـسائل تـربيتى، اخـلاقى‌ مطرح‌ مى‏شود آنجا كه در قرآن مى‏فرمايد: «و ما كانت امك بغيا»[x]  و (اى مريم) مـادر تـو كه بدكاره نبود‌.

در‌ اين‌ آيه شريفه همانند سازى كودك و به ويژه دختر از مادر‌ را متذكر مى‏شود. مى‏فرمايد مادر تو پاك بود و طـهارت اخـلاقى داشت تو هم بايد پاك باشى كه در‌ دامان‌ او‌ پرورش يافتى.(منظور بطن و شكم مادر اسـت.)

از طـرفى «بغى‏» به‌ معناى‌ «طلب چيزى‏» و يا «سعى در فـساد» هـم آمـده است و از اين معانى مى‏فهميم كه مريم و مادرش‌ حتى‌ در‌ فـكر گـناه هم نبوده‏اند و تلاشى براى ورود به وادى فساد و گناه هم‌ نداشته‏اند‌ چون‌ خواستن و طلب مـربوط بـه انديشه و احساس آدمى است و آنـها از اين جـهت هم پاك‌ بـودند‌ نـه‌ تـنها در عمل.

از اين روست كه قرآن كريم سعى در رفع افـتراء و تـهمت‌ نسبت‏به‌ مريم مى‏كند و مى‏فرمايد: «و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها» دختر عـمران كسـى است‌ كه‌ خود‌ را پاكدامن نگاه داشـت. [xi]

و نيز در سوره انـبياء مـى‏فرمايد «و التى احصنت فرجها‌ فنفخنا‌ فـيها مـن روحنا و جعلناها و ابنها آية للعالمين‏»[xii] و آن (زن را ياد‌ كن‌) كه‌ خود را پاكدامن نگاه داشت و از روح خويش در او دمـيديم و او و پسـرش را براى‌ عالميان‌ آيتى قرار داديم.

پس مـريم بـانوى پاكدامـنى است كه خداوند او را‌ ظـرف‌ مـناسبى‌ براى مقام رسالت‏خويش مـى‏داند و بـراى اثبات پاكى او طفل شيرخواره را به تكلم، در مى‏آورد‌ و او‌ را‌ الگويى براى پاكدامنان قرار مى‏دهد.

در كتاب مقدس مـسيحيت نـيز طهارت مريم‌ به‌ گونه‏اى زيبا بـه تـصوير كشيده شـده اسـت آنـجا كه آمده است، «خداوند، جـبرئيل فرشته، را در‌ اين‌ روزگار نزد دوشيزه‏اى كه مريم خوانده مى‏شد و از نسل داوود فرزند يهودا‌ بود‌ برانگيخت در هنگامى كه اين دوشـيزه در‌ زنـدگى‏اى‌ سراسر‌ با پاكى و بدون كوچكترين گناهى بـه سـر‌ مـى‏برد‌ و از هـر بـدى و سرزنش منزه بـود و بـر نماز و روزه مواظبت و مراقبت داشت‏»

پرتو‌ تربيت‌

پس در تولد حضرت عيسى‌(ع) و مادر‌ بزرگوار وى‌ در‌ دهكده‌ خود به زندگى ادامـه داده و تـلاش‌ خـويش‌ را براى تربيت عيسى آغاز كرد اگر چه مـورد تـهمت‏برخى از مـردم‌ آن‌ دهـكده قـرار گرفته بود.

عيسى مانند‌ ديگر كودكان رشد و نمو‌ كرد‌ ولى آثار فضل و علامتهاى پيامبرى‌ در‌ او آشكار بود، برخى مى‏نويسند:

«عيسى كه با همسالان خود به بازى مشغول‌ بود‌ به ايشان خبر مـى‏داد كه‌ در‌ خانه‏هاى‌ خود چه خورده‏اند‌» و اين‌ نشانگر نبوغ او بود‌.

مريم‌(س) در مورد تربيت فرزندش اهميت زيادى قائل بود و او را پيش آموزگار دهكده مى‏فرستاد‌ تا‌ مشعل جانش با علم و دانايى روشنى‌ يابد‌ و «او به‌ گفتار‌ مـعلم‌ گـوش مى‏داد و هنوز استاد‌ درباره موضوعى سخن نگفته بود كه عيسى آن را بيان مى‏داشت‏»

عيسى هنوز 12 سال‌ نداشت‌ كه با مادر خويش به «بيت‌ المقدس‏‌» رفت‌ و به‌ حلقه‌ درس دانشمندان بيت‌ المقدس‌ وارد مى‏شد و بـه سـخنان آنان گوش فرا مى‏داد.

حضور مريم(س) در مجالس علم و نيايش يكى از‌ ويژگيهاى‌ اين‌ بانوى نيايش است كه در فرزند او‌ تاثير‌ گذاشته‌ و او‌ را‌ نيز‌ شيفته مباحث علمى و معنوى كرده بـود.

حـضرت عيسى(ع) در مجالس انديشمندان يهود نـه تـنها در حد گوش فرا دادن نبود بلكه در موارد گوناگون علمى با آنها‌ جدال مى‏كرد و سعى مى‏كرد مردم را از خرافه پرستى و انحراف دور سازد و در تمامى مراحل زندگانى وى مادر بـزرگوارش پشـتيبان بزرگى براى وى بود و زمـينه‏هاى رشـد و بالندگى وى را فراهم‌ مى‏ساخت‌.

صبر و توكل مريم در برابر مشكلات و استعاذه از ويژگيهاى خاص اوست كه در روح بلند فرزند عزيزش، عيسى مسيح، ظهور و بروز كرد و همواره اين صفات در امر تبليغ تعاليم‌ دينى‌ او را يارى كرده و موقعيتهاى اجتماعى را نيز براى او بـه ارمـغان مى‏آورد.

خلاصه اينكه

مريم بنا به نقل مورخان در13 يا 15‌ سالگى‌ به گونه‏اى معجزه آسا بدون‌ ازدواج‌ به عيسى مسيح(ع) باردار شد و به اذن خداوند متعال براى اثبات پاكى وى عيسى در گاهواره سخن گفت و بـه طـهارت مادر اقـرار كرد. زادگاه‌ عيسى‌(ع) در بيت لحم(در‌ 8 كيلومترى‌ اورشليم) بود و مريم نام وى را عيسى نهاد زيرا يسوع به معناى «يار يهود» است.

پيروان دين مـسيح بر اين باورند كه: در سال 28 ميلادى، عيسى(ع) توسط يحيى(ع) غسل‌ تعميد‌ داده شد و در آن زمـان او33 سـاله بـود و توسط يهوديان و دشمنان به دار آويخته شد و مادر مهربان خود را در فراق و هجران خود تنها گذاشت، مورخان در اين مورد مـى‏نويسند‌:

«‌مـريم‌ در فراق‌ فرزند همواره نالان بود و از خدا مى‏خواست كه از اين جهان بدر شود و به فرزند عـزيزش مـلحق‌ شـود مدت زندگانى وى‏63 سال بود و سپس دارفانى را وداع گفت‌. عقيده‌ عسيويان‌ آن است كه چون مريم وفات كرد او را به خـاك سپردند و بعد از3 روز زنده شد‌ و ‌‌از‌ مدفن خود برخاسته به سوى آسمان عروج كرد او مانند عـيسى(ع) هميشه زنده‌ خواهد‌ مـاند‌»

قـرآن كريم: در مورد فرجام عيسى مى‏فرمايد: او را نكشتند و به دار نياويختند بلكه امر‌ بر ايشان مشتبه شد، يعنى به جاى عيسى، «يهودا» را كه يكى از‌ حواريون عيسى(ع) بود و منحرف‌ شده‌ و پناهگاه حضرت عيسى را به سربازان نشان داده بود بـه جاى حضرت به دار(صليب) آويختند و خداوند عيسى را به آسمان برد تا از شر اشرار در امان باشد و اعتقاد ما‌ اين است كه هنگام ظهور حضرت مهدى(عج) عيسى نيز نازل شده و به موعود آفرينش، حـضرت حـجت(ع) اقتدا خواهد كرد.

اكنون پس از گذشت 20 قرن از زندگانى حضرت مريم(س) در‌ هر‌ محفلى غنچه‏هاى طهارت و پاكى بشكفد نام مريم(ع) زينت‏بخش آن مجلس خواهد بود و اين قدسيه عابده در نيايش نيايشگران امروز به همراه پسر خويش

 

[i] . (انبياء/91)

[ii] . (مريم/ 28)

[iii] . (آل عمران/35)

[iv] . (آل عمران‌/37‌.)

[v] . (تحريم/12)

[vi] . (زمر/9)

[vii] . (تـحريم / 12‌)

[viii] . (مريم /17)

[ix] . (مريم / 70)

[x] . (مريم / 28)

[xi] . (تحريم / 12)

[xii] . (انبياء / 91)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 5287 کلمه
مولف : طیبی، ن
ناشر : مجله فرهنگ کوثر « دی 1377 - شماره 22 »
1395/5/12 ساعت 13:00
کد : 1459
دسته : عبادت علما و بزرگان
لینک مطلب
کلمات کلیدی
عبادت مریم
الگوهای قرآنی
ویژگی های حضرت مریم در قرآن
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز