داستانهایی از نماز جماعت

■ داستانهایی از نماز جماعت

داستانهایی از نماز جماعت

اهميت نماز جماعت

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم تصميم گرفت کساني که (بدون عذر شرعي) در منزل‏هاي خود نماز مي‏خوانند و در جماعت مسلمانان شرکت نمي‏کنند، خانه‏هايشان را آتش بزند. 

يک نفر نابينا به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض کرد: من نابينا (يا شب کور) هستم، صداي اذان جماعت را مي‏شنوم، ولي کسي نيست که دستم را بگيرد و مرا به جماعت برساند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از منزل خود تا مسجد، طنابي ببند، هنگام نماز جماعت، آن طناب را بگير و با راهنمايي آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شرکت کن[1] .

 [1] تهذيب الاحکام، ط جديد: ج 2، ص 266.

 

تب و نماز جماعت

برادر جواد علي گلي چنين نقل مي‏کند: 

در سال 1363 در پادگان ابوذر بوديم. «علي حيدري» از بچه‏هايي بود که کارهاي خطاطي پادگان را انجام مي‏داد، در مراسم دعاي توسل، ايشان امام حسين عليه‏السلام را ديده بود که وارد مجلس شده بودند. 

ايشان از امام حسين عليه‏السلام قول شهادت، تاريخ، روز و حتي عملياتي را که در آن به شهادت مي‏رسند، مي‏گيرند، ايشان مي‏دانستند که در عمليات بدر و در چه روزي به درجه‏ي شهادت نايل مي‏شوند، در همان عمليات بدر هم بود که بر اثر بمباران شيميايي دشمن به شهادت رسيدند. 

اين برادر که چنين سعادت بزرگي داشت، به نماز جماعت خيلي اهميت مي‏داد در جزيره‏ي مجنون که بوديم، يک روز ديديم مريض شده است. 

بعد از شهادت ايشان بود که فهميديم، علت تب و مريضي او چيست، قضيه از اين قرار بود که روز قبلش، موقع نماز جماعت، مسئول او به وي گفته بود، يک پلاکارد ضروري و فوري هست که بايد نوشته شود و آن روز نتوانسته بود در نماز جماعت شرکت کند[1] .

  [1] پيشاني سوخته: ص 22.

 

تأکيد به نماز جماعت

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم طبق معمول براي اداي نماز صبح با جماعت، وارد مسجد شد، پس از نماز به پشت سر نگاه کرد و ديد عده‏اي از مسلمين براي نماز نيامده‏اند، نام آنها را به زبان آورد و فرمود: «آيا اين افراد در نماز شرکت نمودند؟!» حاضران گفتند: نه. 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «آگاه باشيد، بر افراد منافق، نمازي سخت‏تر از نماز عشاء و نماز صبح نيست، اگر آنها پاداش بسيار نماز صبح و عشاء را با جماعت در مي‏يافتند، گرچه چهار دست و پا باشد، خود را به جماعت مي‏رساندند»[1] .

 [1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 378.

 

منظم کردن صفوف نماز جماعت

در کتاب «تنبيه الخواطر» تأليف شيخ ورام بن ابي‏فراس، از نعمان نقل مي‏کند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هميشه صفوف نماز ما را منظم مي‏فرمود به طوري که اگر تيري رها مي‏شد فاصله نيمه از آن تير يکسان بود تا اين که رفته رفته براي همه عادت شد، اتفاقا روزي به مسجد تشريف آورد و به نماز ايستاد، خواست تا تکبيرةالاحرام بگويد متوجه شد که مردي سينه‏اش جلوتر از سايرين است، فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنيد و گرنه ميان شما اختلاف خواهد افتاد. 

و نيز در همان کتاب از ابن مسعود نقل مي‏کند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به شانه‏هاي ما دست مي‏گذاشت و ما را پس و پيش مي‏کرد و مي‏فرمود: منظم بايستيد و گرنه اگر در ايستادن اختلاف داشته باشيد دلهايتان هم مختلف خواهد شد...[1] .

[1] پرورش روح: ص 252.

 

نماز جماعت در هواي گرم

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در گرماي شديد نيمروز، نماز ظهر را به جماعت برگزار مي‏کرد، اين کار براي برخي از ياران آن حضرت، بسيار گران مي‏آمد، از سويي عده‏اي از منافقان هم، گرمي هوا را بهانه‏ي خوبي براي ايجاد تفرقه و شکاف در صفوف مسلمين قرار داده و از شرکت در نماز جماعت سرباز مي‏زدند، گروهي ديگر نيز به پيروي از آنها، در صف نماز جماعت حاضر نمي‏شدند و در نتيجه جمعيت نمازگزاران مسلمان، کاهش يافته بود. 

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از اين مسأله ناراحت بود، که اين آيه نازل شد: «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموا لله قانتين؛ در انجام نمازها به ويژه نماز وسطي (نماز ظهر) کوشا باشيد و از روي خضوع و اطاعت، براي خدا به پا خيزيد»[1] .

 [1] تفسير نمونه: ج 2، ص 146.

 

نماز شيخ آقا بزرگ تهراني امام جماعت

در شرح احوال عالم متتبع و پرکار و نمونه‏ي عالي استقامت و همت والا، مي‏خوانيم: 

شيخ با اين همه اشتغال پر دامنه‏ي علمي و تتبعات فرصت‏گيري که داشت، از انجام دادن عبادات اسلامي و رياضيات شرعي و تهذيب نفس غفلت نمي‏کرد. 

شب چهارشنبه‏ي هر هفته پياده از نجف به مسجد سهله (در 10 کيلومتري نجف) مي‏رفت و در آنجا به نماز و دعا و عبادت مي‏پرداخت، اين کار وي تا مدتي پس از رسيدن به سن 80 سالگي همواره ادامه داشت. 

شيخ، امام جماعت نيز بود و اين سنت ديني و اجتماعي را به پا مي‏داشت. 

تا سال 1357 ه.ق در مسجد شيخ طوسي (در نجف) نماز جماعت مي‏خواند، از اين سال به بعد که در راه کربلا دچار تصادف شد و آسيب ديد به علت دوري راه مسجد شيخ طوسي تا منزل وي، «مسجد آل طريحي» را انتخاب کرد، و تا چند سال پيش از درگذشتن اين سنت را تعطيل نداشت[1] .

 

 [1] سيماي فرزانگان: ص 164.

 

فضيلت از دست رفته

از عبدالله بن مسعود نقل شده است که: روزي از تکبير نماز جماعت ماندم و به خاطر اين کار يک بنده آزاد نمودم، و وقتي که جريان را خدمت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم عرض کردم فرمود: فضيلت از دست رفته را درک نخواهي کرد اي پسر مسعود! اگر تمام روي زمين را انفاق کني، ثواب تکبير را تدارک نخواهي نمود[1] .

 [1] داستانها و حکايتهاي مسجد: ص 90 - 89.

 

شتاب به سوي نماز جماعت

يکي از مسلمين با شتاب به سوي مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد ، تا در نماز جماعت آن حضرت شرکت کند. وقتي که به در مسجد رسيد، ديد که مردم از مسجد بيرون مي‏آيند. 

از يکي پرسيد: «چرا از مسجد بيرون مي‏آييد؟» 

او گفت: «نماز جماعت تمام شد. به کجا مي‏روي؟» 

آن مرد عقب مانده، از اعماق قلب، آهي کشيد و افسوس خورد که چرا موفق به درک جماعت نشده است. 

مردي از مسلمين به او گفت: «تو، آن آه سوزان را به من ببخش و من نماز جماعتم را به تو مي‏بخشم». 

عقب مانده گفت: «بسيار خوب، من آه خودم را به تو دادم و تو نمازت را به من بده». (در اينجا نيز عقب مانده به آه خود مغرور نشد). عقب مانده اين را گفت و به مسجد رفت. 

همان شب در عالم خواب ديد که هاتفي به او گفت: «خوشا به حالت روحاني تو، که آه سوزان و آب حيات و شفا يافتي و سپس به خاطر گذشت از مقام روحاني آن آه، در مقابل نماز شخص ديگر، نماز همه‏ي آنها که در مسجد بودند، قبول درگاه خدا شد.»[1] .

 [1] داستانهاي مثنوي: ج 2، ص 16 و 17.

 

اولين نماز با جماعت

دانش‏آموزي نوشته است: 

وقتي کلاس سوم بودم، براي اولين بار نماز خواندم. اين نماز، نماز جماعت بود که در مدرسه برگزار شد. 

آن روز خانم مدير براي تبريک گفتن به ما نقل و نخود و کشمش دادند و فرمودند: 

به نمازخانه‏ي ما خوش آمديد. آن روز بعد از نماز دعاي فرج هم خوانديم. دعا هم کرديم براي مريضان و حاجتمندان، و از خداي بزرگ نيز تشکر کرديم. خانم انصاريان (مدير) از بچه‏ها هم خواستند تا دعا کنند. 

بعد از نماز صلوات محمدي فرستاديم. آن وقت خانم انصاريان فرمودند: 

بچه‏ها براي جانمازهايتان کيسه‏ي پارچه‏اي بياوريد، زيرا کيسه‏ي نايلوني خش خش مي‏کند و ضمنا آنها که جانماز ندارند، براي خود جانماز تهيه کنند. 

اين خاطره‏ي من از اولين نمازي بود که خواندم. مشوق من در نماز، خانم مدير دبستان من بود[1] .

 [1] اولين نمازي که خوانده‏ام، خاطره‏ي طليعه‏ي دبيريان از تهران: ص 12.

 

نماز جماعت در سخت‏ترين حال

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حال احتضار بود. ناگهان صداي بلال، مؤذن مدينه به گوش رسيد و اذان صبح در مدينه طنين‏انداز شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برخاستند و وضو گرفتند، دستي بر دوش اميرمؤمنان عليه‏السلام و دستي بر دوش فضل بن عباس انداختند و به سختي تمام به مسجد آمدند و نماز صبح را به جماعت با مردم برگزار نمودند، و بعد از نماز به سوي خانه بازگشتند و در بستر آرميدند[1] .

 [1] منهاي الآمال: ج 1، ص 76.

 

نماز جماعت کوچک

شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: من بيابان نشين هستم و همسر و فرزندان و خدمتکارانم با من زندگي مي‏کنند. به هنگام نماز من اذان و اقامه مي‏گويم و همراه همه خانواده به نماز مي‏ايستيم، آيا ثواب نماز جماعت را کسب مي‏کنيم؟ حضرت فرمودند: آري. 

او گفت: گاهي خدمتکارانم به دنبال کار رفته‏اند و من و همسر و فرزندانم، با هم به نماز مي‏ايستيم، آيا نماز جماعت خوانده‏ايم؟ فرمودند: آري. 

گفت: در بعضي روزها فرزندانم نيز براي چرانيدن گوسفندان به صحرا مي‏روند و من با همسرم تنها مي‏مانيم و به هنگام نماز من اذان و اقامه مي‏گويم و همراه همسرم نماز مي‏خوانيم، آيا اين نماز، جماعت به حساب مي‏آيد؟ فرمودند: آري[1] .

[1] فروع کافي: ج 3، ص 371.

نماز جماعت همسايگان مسجد

چون حضرت علي عليه‏السلام به کوفه هجرت فرمودند مشاهده کردند که عده‏اي از کساني که در همسايگي مسجد منزل دارند نمازهاي خود را در خانه به جاي مي‏آورند و به مسجد نمي‏آيند. 

حضرت اعلام فرمود که يا به مسجد آييد و نمازتان را به جماعت با ما به جاي آوريد، يا اين که از همسايگي مسجد کوچ کنيد و همسايه ما نباشيد[1] .

 [1] تنبيه الخواطر: ص 331.

نماز جماعت در حال روزه

در احوالات رهبر فقيد انقلاب اسلامي حضرت امام خميني رضوان الله عليه آمده است که حضرت ايشان در نجف اشرف با آن گرماي شديد هوا، ماه رمضان را روزه مي‏گرفتند و با اين که در سنين کهولت بودند و ضعف بسياري داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به جماعت به همراه نوافل به جاي نمي‏آوردند، افطار نمي‏کردند![1] .

 [1] بررسي و تحليل از نهضت امام: ج 1، ص 29.

تاوان پيش نمازي

يکي از آزادگان چنين نقل مي‏کند: ما در اردوگاه رماديه يک بوديم و همواره مراسم نماز جماعت را برگزار مي‏کرديم. در مقابل، عراقي‏ها که از انسجام و وحدت بچه‏ها بيمناک بودند، سعي در بر هم زدن نماز جماعت و ايجاد تفرقه در ميان ما داشتند. 

يک روز که نماز را شروع کرده بوديم، عراقي‏ها کابل به دست، کنار پنجره‏ها آمدند و ما را زير نظر گرفتند. پس از نماز، عراقي‏ها پيش نمازشان را که يک فرد بسيجي بود، صدا زدند و با خودشان بردند. پس از چند ساعت برگرداندند، ولي آن قدر به کف پاهايش کابل زده بودند که چشمهايش کم سو شده بود و به زحمت اطراف خود را مي‏ديد[1] .

 [1] نماز در اسارت: ص 69.

 

نماز جماعت در منزل

آيت الله فاضل لنکراني نقل مي‏کنند: 

حضرت امام خميني به انجام نماز جماعت بسيار مقيد بودند و همواره در آن شرکت مي‏کردند. چه به صورت مأموم، در زماني که بزرگاني چون مرحوم آقاي خوانساري نماز را اقامه مي‏کردند و امام به نماز ايشان مي‏بردند و چه به عنوان امام به گونه‏اي که در دوران مبارزه نماز جماعت جزو برنامه‏هاي ايشان قرار داشت و بيشتر وقتها در همان منزل شخصي امام مخصوصا موقع مغرب و عشا نماز جماعت به امامت ايشان تشکيل مي‏شد. افراد فاضل و مؤمن نيز از موقعيت کمال استفاده را کرده، فضاي منزل امام را با حضور خود پر مي‏کردند[1] .

 [1] امام در سنگر نماز: ص 51.

 

بر يهود امت من سلام نکنيد

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: به يهود و نصاري سلام کنيد، و بر «يهود امت من» سلام نکنيد. عرض کردند: يا رسول الله! يهود امت شما کيست؟ فرمود: آنهايي که اذان و اقامه را مي‏شنوند، ولي در نماز جماعت حضور پيدا نمي‏کنند. 

علت اين که رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مسلماناني را که در نماز جماعت شرکت نمي‏کنند اين چنين سرزنش مي‏کند، براي اين است که آنان وحدت مسلمين را مي‏شکنند، و با اعمال خويش تفرقه و جدايي در بين مسلمين به وجود مي‏آورند، و با عدم حضورشان در صحنه‏ي شعائر اسلامي، دشمنان را به اسلام و مسلمين مسلط مي‏نمايند[1] .

 [1] نماز از ديدگاه قرآن و حديث.

 

امام جماعت کبود

يکي از آزادگان از خاطره‏هاي دوران اسارت خويش چنين مي‏گويد: دستهاي ما را بسته بودند و با پاي پياده راه مي‏بردند. نزديک اذان ظهر به شن‏زاري رسيديم و چون هنگام اقامه نماز بود، همان جا نشستيم و مشغول خواندن نماز جماعت شديم. هيچ کس حق برخاستن نداشت. رکعت اول را تمام کرده بوديم که عراقي‏ها سر رسيدند و همراه با فحش و ناسزا، مشغول کتک زدن بچه‏ها شدند. در آن لحظه شاهد بودم که يک سرباز عراقي، چه طور به جان يکي از مجروحاني که ترکش‏هاي زيادي در بدن داشت، افتاده بود و بي‏رحمانه او را مي‏زد و آن مجروح، در حالي که از درد به خود مي‏پيچيد، فرياد مي‏زد: خدايا! تو شاهد باش که نگذاشتند دو رکعت نماز بخوانيم. 

بعد از دو روز، به شهر بصره رسيديم و ما را به يک زندان يا اردوگاه انتقال دادند. يک ساعت بعد، هنگام اقامه نماز مغرب و عشا فرا رسيد، اما در آن جا آبي براي وضو در اختيار ما نبود. از اين رو، بچه‏ها بر روي ديوار تيمم کردند و يکي از بچه‏هاي مخلص سپاه - که اغلب او را مي‏شناختند - به عنوان امام جماعت انتخاب شد. همه به او اقتدا کرديم و نماز را با صفا و صميميت خاصي خوانديم. 

هنوز يک ساعت از اقامه نماز نگذشته بود که امام جماعت را صدا زدند، و آن قدر او را شکنجه کردند که تمام اعضاي بدنش کبود شد[1] .

 [1] نماز در اسارت: ص 124.

محافظت از نماز

امام صادق عليه‏السلام در تفسير آيه‏ي شريفه‏ي «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموا لله قانتين» فرمود: محافظت از نماز به اين شکل است که انسان به نماز روي آورد و دقت در برپايي آن در وقت داشته باشد، به گونه‏اي که هيچ چيز، وي را از آن باز ندارد و به خود مشغول نسازد. 

در شأن نزول آيه چنين آمده است که: 

پاره‏اي از منافقان، شدت گرمي هوا را بهانه‏اي براي گسستگي صفوف مسلمانان قرار داده بودند و در نماز جماعت شرکت نمي‏کردند. اين عمل موجب آن شد تا عده‏اي نيز از حضور در نماز جماعت کوتاهي ورزند و کار به جايي رسيد که جماعت مسلمين تقليل يافت. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بسيار ناراحت شد و آنان را تهديد کرد که اگر به عمل زشت خود ادامه دهند، کيفر خواهند شد.

زيد بن ثابت گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در گرماي طاقت‏فرساي نيمروز، نماز ظهر را با جماعت برپا مي‏کرد و اين عمل براي عده‏اي بسيار سنگين تمام شد و زمزمه‏هايي برخاست. در اين هنگام آيه‏ي مذکور نازل و دستور به محافظت از نمازها و به خصوص نماز ظهر داده شد[1] .

 [1] خلوتگه راز: ص 52.

تأخير نماز به خاطر جماعت

جميل بن صالح از امام صادق عليه‏السلام سؤال کرد: کدام يک از اين دو افضل است: انسان در اول وقت نمازش را بخواند يا مقداري نماز تأخير بيندازد تا با اهل مسجد به جماعت نماز بخواند، زماني که مسجد امام جماعت دارد؟ حضرت فرمود: نماز را به تأخير بينداز، با اهل مسجد نماز بخوان، زماني که مسجد امام جماعت دارد[1] .

 [1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 388.

 

برتري نماز جماعت در مسجد

مردي از حضرت صادق عليه‏السلام سؤال کرد: مسجدي در همسايگي من قرار دارد، من در خانه (با انجام مستحبات) و طولاني نماز بخوانم بهتر است، يا در مسجد با جماعت (به طور مختصر) نماز بخوانم بهتر است؟ امام در جواب وي نوشت: با جماعت نماز بخوان و از نماز فرادي طويل بپرهيز[1] .

 [1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 477.

 

حضور کودکان در صفوف نماز جماعت

جابر مي‏گويد: از امام محمد باقر عليه‏السلام در مورد کودکاني که در نماز جماعت شرکت مي‏کنند سؤال کردم، امام باقر عليه‏السلام فرمودند: آنان از صفهاي جلو به قسمت عقب صف نماز جماعت نفرستيد، بلکه آنان را (در ميان بزرگسالان) پراکنده سازيد[1] . 

[1] تهذيب الاحکام، شيخ طوسي، ج 2، ص 380.

 

سنت نماز جماعت

زرارة بن اعين و فضيل گويند: از امام صادق عليه‏السلام پرسيديم که آيا واجب است نماز را جماعت بخوانيم؟ آن حضرت فرمود: نمازها فريضه و واجب هستند، اما در تمامي نمازها، جماعت فرض و واجب نيست، بلکه نماز جماعت سنت است و کسي که بدون علت جماعت مؤمنين را ترک کند و نماز را به جماعت نگزارد، نمازي براي او نيست[1] .

 [1] فروع کافي: ج 3، ص 372.

 

نور نماز جماعت در بيابان تاريک

در بحارالانوار روايت شده است که شبي «قتادة بن نعمان» از اصحاب خاتم انبياء محمد صلي الله عليه و آله و سلم در مسجد النبي حاضر بود. اول مغرب، نماز جماعت را با پيغمبر خواند. معمولا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي ملاحظه‏ي حال اصحاب خود، که راهشان دور بود و مدينه هم مثل زمان حاضر آبادي‏هايش جمع نبود، بلکه پراکنده متفرق بود، لذا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نماز مغرب و عشاء را طوري مي‏خواند که هنوز هوا خيلي تاريک نشده بود. 

شبي هوا ابري بود و قتاده وقتي نمازش را تمام کرد، متوجه شد که هوا بسيار تاريک و برگشتنش خيلي مشکل است. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دانست که اکنون موقعي است که بايد قتاده از نور علمش بهره ببرد، لذا از گوشه‏ي مسجد، چوب خشکي از نخل خرما افتاده بود، پيغمبر آن را برداشت و به قتاده داد، نوري از آن چوب برخاست و فرمود: اين چوب تا ده زراع جلو و پشت سر تو را روشن مي‏کند. 

قتاده آن را گرفت و به وسيله‏ي روشني آن، به منزلش رفت. اتفاقا جانوري در گوشه‏ي خانه او بود که از همين نور چوب، آن را تشخيص داد و کشت. 

در روايت چنين مي‏فرمايد: «نور اين چوب، نور نماز جماعتش بود». آري، هر کس نوري از ايمان و عملش، با او خواهد بود[1] .

[1] داستانهاي پراکنده از آثار شهيد دستغيب: ج 4، ص 19 و 20.

 

فرمان به مالک اشتر

اميرالمؤمنان حضرت علي عليه‏السلام در يک فرمان تاريخي، که به مالک اشتر والي مصر فرستاد، ضمن دستورات مغزدار و يادآوري اخلاق کارگزاران، فرمود: 

هر گاه نمازت را با مردم به جا آوردي پس (به علت طولاني کردن نماز) مردم را از خود دور و رنجيده مکن، و نماز را (به علت سرعت بي‏جهت) ضايع و تباه مگردان؛ زيرا در مردم، عليل و بيمار و حاجتمند و کاردار هست. و من از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به هنگامي که مرا به سوي يمن روانه مي‏کرد، پرسيدم: با آنان چگونه نماز گزارم؟ فرمود: با آنان همانند ناتوان‏ترين مردم نمازگزار، و نسبت به مؤمنان مهربان باش[1] .

 [1] نهج‏البلاغه فيض، نامه‏ي 53، ص 1023.

 

امتحان در نماز جماعت

عالم متقي جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام رحمه الله فرمود: من عادت داشتم هميشه پس از فراغت از نماز جماعت با کسي که طرف راست و چپ من بود، مصافحه مي‏کردم. وقتي در نماز جماعت مرحوم ميرزاي شيرازي اعلي الله مقامه در سامرا پس از نماز، با شخصي که طرف راستم نشسته بود، که يک نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه کردم و در طرف چپ، يک نفر روستايي بود که به نظرم کوچک آمد و با او مصافحه نکردم، بلافاصله از خيال فاسد خود پشيمان شدم و به خود گفتم: شايد همين شخصي که به نظر تو شأني ندارد، نزد خداوند محترم و عزيز باشد. 

فورا با کمال ادب با او مصافحه کردم، پس بوي مشک عجيبي که مانند مشک‏هاي دنيوي نبود، به مشامم رسيد و سخت مبتهج، خوش وقت و دلشاد گشتم و احتياطا از وي پرسيدم: با شما مشک است؟ فرمود: نه، من هيچ وقت مشک نداشتم. 

يقين کردم که از بوهاي روحاني و معنوي است، و نيز يقين کردم شخصي است جليل‏القدر و روحاني. از آن روز متعهد شدم که هيچ وقت به حقارت به مؤمني نظر نکنم[1] .

 [1] داستانهاي شگفت، دستغيب: ص 90.

 

نماز جماعت صبح

زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، شور انقلاب اسلامي و حکومت نوپاي اسلام در مدينه، از هر سو ديده مي‏شود، (به نقل امام باقر عليه‏السلام شبي اميرمؤمنان علي عليه‏السلام از آغاز تا انجام به نماز ايستاد، هنگامي که سفيده سحر دميد، آن حضرت مي‏بايست طبق معمول به مسجد برود و در نماز جماعت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شرکت نمايد، ولي به خاطر بي‏خوابي شب، نماز صبح را در خانه خواند و پس از نماز، خواب او را فراگرفت. 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آن صبح، حضرت علي عليه‏السلام را در مسجد نديد. بعد از نماز، نزد فاطمه عليهاالسلام آمد. فاطمه جريان را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيد. 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

«آن پاداشي که به خاطر نماز جماعت صبح، به او مي‏دادند، و از او فوت شد، بهتر است از تمام نمازهايي که در آن شب خوانده است». 

علي عليه‏السلام وقتي صداي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را شنيد، از خواب بيدار شد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه‏السلام فرمود: 

«کسي که نماز صبح را با جماعت بخواند، گويا همه شب را در حال رکوع و سجود به سر برده است...»[1] .

[1] سفينة البحار: ج 1، ص 177.

 

نورانيت در قيامت

در هنگامه قيامت عده‏اي محشور مي‏شوند، در حالي که صورت‏هاي آنان مانند ستارگان مي‏درخشد. ملائکه مقربين از آنان سؤال مي‏کنند، اعمال شما چه بوده است که اين چنين نوراني هستيد؟ مي‏گويند: 

ما کساني هستيم که به محض شنيدن صداي اذان، کارهاي خود را واگذاشته و اقدام به وضو مي‏نموديم. 

سپس عده‏ي ديگري محشور مي‏شوند، در حالي که صورتهايشان مانند ماه مي‏درخشد. اينان پس از سؤال ملائکه گويند: ما کساني هستيم که پيش از شنيدن صداي اذان، وضو مي‏گرفتيم. 

سپس عده‏ي ديگري محشور مي‏شوند، در حالي که صورتهايشان مانند خورشيد مي‏درخشد. اين عده پس از سؤال مي‏گويند: ما کساني هستيم که صداي اذان را در مسجد مي‏شنيديم، يعني نه تنها پيش از اذان وضو مي‏گرفتيم، بلکه در صف جماعت منتظر اذان بوديم[1] .

 [1] احکام: ص 58 و 59.

 

اولين نماز جماعت در جبهه

محمدباقر نيکخواه، سابق تبليغات جبهه و جنگ قرارگاه جنوب مي‏گويد: 

اوايل جنگ بود. مي‏خواستيم فيلم مستند پخش کنيم، از سيما. فيلم مستند برگزاري اولين نماز جماعت در جبهه‏هاي جنگ، در شهر سوسنگرد، به امامت شهيد «مهدوي». با مخالفت مسئولين آن روز روبه‏رو شديم. موضوع را با دفتر امام در ميان گذاشتيم و اجازه پخش گرفتيم. مراسم باشکوهي بود. از همه ايران در صف نماز ايستاده بودند، به امامت شهيد مهدوي. صميميت بچه‏ها آن چنان تأثيرگذار بود که دل هر بيننده‏اي را مي‏لرزاند. بعدها، دستور داده شد که اين گونه نماز جماعتها با شکوه بيشتري برگزار شود[1] .

 [1] پيشاني و خاک: ص 58.

فضيلت نماز جماعت صبح

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يک روز چون نماز بامداد را خواند روي به اصحاب خود فرمود و از حال کساني که نام آنها را برد، پرسش کرد: آيا به نماز حاضر شده‏اند يا نه؟ گفتند: اي پيامبر خدا نه. فرمود: آيا در مسافرت‏اند؟ عرض کردند: نه. فرمود: آگاه باشيد که هيچ نمازي بر منافقان از اين نماز و نماز خفتن سنگين‏تر نيست. اگر آنها فضيلتي را که در اين دو نماز است مي‏دانستند، هر چند روي چهار دست و پا حرکت کرده، حاضر مي‏شدند[1] .

[1] محجة البيضاء: ج 1، ص 538.

 

تنهايي جماعت

حسن صيقل از ابي‏عبدالله امام صادق عليه‏السلام از کمترين تعداد جماعت پرسش کرد. امام عليه‏السلام فرمود: يک مرد و زن و اگر کسي در مسجد حاضر نباشد، مؤمن به تنهايي جماعت است؛ زيرا زماني که اذان و اقامه گفت، دو صف از فرشتگان در پشت سر او به نماز مي‏ايستند، و اگر تنها اقامه گفت يک صف از فرشتگان به او اقتدا مي‏کنند و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است مؤمن به تنهايي حجت است و به تنهايي جماعت است[1] .

 

 

[1] محجة البيضاء: ج 1، ص 538.

 

تسليت گفتن

روايت شده است که اسلاف صالح، هر گاه تکبيرةالاحرام نماز جماعت از آنها فوت مي‏شد، سه روز به يکديگر تعزيت مي‏گفتند، و اگر نماز جماعت به کلي از آنها فوت مي‏گرديد، هفت روز به هم تسليت مي‏گفتند. آنها در اين باره سعي فراوان داشتند تا آن که بعضي از آنها جنازه مرده را در خانه کسي که در جماعت حاضر نمي‏شد، حمل مي‏کردند و اين اشاره بود به اين که مرده کسي است که از حضور در جماعت سرباز زند[1] .

 [1] محجة البيضاء: ج 1، ص 540.

 

شرايط حق تقدم براي امام جماعت

راوي مي‏گويد: از امام صادق عليه‏السلام سؤال نمودم درباره عده‏اي از دوستان که در جلسه‏اي جمع بودند، پس وقت نماز شد و بعضي از آنها به بعض ديگر گفتند: بايست جلو و امام جماعت بشو (اين مسئله چه حکمي دارد؟) پس حضرت شرايط حق تقدم در امام جماعت بر ديگري را معين کردند و استناد نمودند به فرمايشات رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که آن حضرت اين چنين حق تقدم را بيان کردند: 

اول، آن کسي که از نظر قرائت. و اگر در قرائت همه يکسان بودند، آن کسي که از نظر هجرت (رفتن از مکه و ديگر مناطق بت‏پرستي، به مدينه طيبه) مقدم باشد. پس چنانچه در هجرت هم مساوي بودند پس مسن‏ترين آنها مقدم است. و اگر از نظر سن هم مساوي بودند، آن که از شناخت مسائل ديني علم او بيشتر باشد.

سپس حضرت فرمودند: مبادا شما يک فرد را در منزل مقدم دهيد، به خاطر صاحب منزل بودن؛ يا سلطاني را در قلمرو حکومتش مقدم داريد، به خاطر مقام سلطنتش. هيچ کدام از اين دو امر ملاک براي تقدم امام جماعت نخواهد بود. 

امام عليه‏السلام فرمودند: پس اگر از نظر سن ميان افراد تفاوتي نباشد، پس آن که از نظر صورت صباحت و زيبايي بيشتر دارد حق تقدم خواهد داشت بر ديگران[1] .

 

 [1] وسائل الشيعه: ج 411:5، ح 2.

 

محروم از فضيلت

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل، عزرائيل، هر کدام با هشتاد هزار ملک نزد من آمدند و گفتند: 

اي محمد! خداوند تو را سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد به امت خود بگوي: هر کس بميرد در حالي که به جماعت حاضر نمي‏شده، بوي بهشت به او نرسد؛ ولو اين که خير او بيشتر از اعمال اهل زمين باشد. من آن اعمال را از او به هيچ وجه قبول نمي‏کنم. 

اي محمد! کسي که ترک جماعت کرده، نزد من ملعون است و همچنين نزد ملائکه و در کتابهاي آسماني تورات، انجيل، زبور، فرقان، هم مورد لعن الهي است، و شخصي که تارک جماعت باشد صبح و عصر را طي کند، در حالي که در لعنت خدا به سر مي‏برد. 

اي محمد! دعاي تارک جماعت را مستجاب نمي‏کنم، و رحمتم را بر او نازل نمي‏گردانم و آنها يهودان امت تو خواهند بود، اگر آنها مريض شدند عيادتشان مکنيد، و چنانچه مردند آنها را تشييع جنازه نکنيد، و روي زمين مبغوض‏تر از تارک جماعت نزد من نيست. 

اي محمد! امر نمودم هر صاحب روح و نفسي را که لعن کند بر تارک جماعت و تارک جماعت بدتر است از شرابخوار، و انسان احتکار کننده و انسان خون‏ريز، و انسان رباخوار، تارک جماعت نصيبي از بهشت براي او نيست و بدتر است از کسي که نبش قبر مي‏کند و بدتر است از شهادت دهنده‏ي بر امر باطل. 

اي محمد! کسي که بميرد و اهل جماعت نباشد، او را داخل در آتش جهنم مي‏کنم[1] .

 [1] انوار الهداية: ج 1، ص 302.

 

اجر نماز جماعت و روزه

شهيد دستغيب در کتاب قيامت و قرآن مي‏نويسد: يکي از بزرگان مي‏گويد: در خواب فردي را در بهشت ديدم فکر کردم که او از انبيا است. جلو رفتم و سلام کردم. 

گفتم: شما که هستيد؟ 

گفت: من در دنيا يک کارگر ساده بودم. 

پرسيدم: چه کردي که به آن مقام رسيدي؟ 

گفت: به واسطه‏ي انجام دو عمل؛ يکي آن که بسيار روزه مي‏گرفتم و ديگري آن که به نماز جماعت اهميت مي‏دادم و نمازهايم را هميشه به جماعت مي‏خواندم[1] .

 [1] صائمان صالح، غلامرضا نيشابوري: ص 99.

 

هر کس نماز پنجگانه‏ي خود را

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر کس نماز پنجگانه‏ي خود را به جماعت برگزار کند خداوند به او پنج چيز عنايت فرمايد: 

1- تنگي معاش را از او دفع مي‏کند. 

2- ضيق و فشار قبر را از او برمي‏دارد. 

3- روز قيامت نامه‏ي اعمال را به دست راستش مي‏دهد. 

4- از صراط مثل برق مي‏گذرد. 

5- بي‏حساب وارد بهشت مي‏شود[1] .

 [1] ثواب نماز جماعت و گناه ترک آن: ص 3.

در فضيلت نماز جماعت

خداي تبارک و تعالي در قرآن (سوره بقره آيه 40) فرمود: «و اقيمو الصلوة و اتو الزکوة و ارکعوا مع الراکعين». 

يعني و بر پاي داريد نماز را و بدهيد زکوة را و رکوع کنيد با رکوع کنندگان يعني با مسلمانان نماز جماعت بخوانيد. 

پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: صفهاي امتان من در زمين چون صفهاي فرشتگان است در آسمان و يک رکعت نماز در جماعت مثل بيست و چهار رکعت نماز در آسمان است، و هر رکعت نماز جماعت بهتر است نزد خداي تعالي از عبادت چهل سال[1] .

 [1] جامع الاخبار: ص 111.

 

هفتاد حج و هزار عمره

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

جبرئيل عليه‏السلام با هفتاد هزار فرشته نزد من آمد و در فضيلت نماز جماعت عرض کرد: 

يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم يک الله اکبر گفتن را مؤمن (در نماز جماعت) دريابد براي او بهتر است از هفتاد حج و هزار عمره‏ي غير واجب[1] .

 [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 112.

 

از تصدق کردن صد هزار دينار طلا

يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم يک رکعت نماز جماعت که مؤمن آن را با امام جماعت بخواند، بهتر است از تصدق کردن صد هزار دينار طلا بر درويشان، و يک سجده‏ي جماعت بهتر است از عبادت سالي، و رکوعي که انجام دهد آن را مؤمن با امام جماعت بهتر است از صد بنده آزاد کردن در راه خدا. و اگر بميرد بر سنت و جماعت مرده و براي او عذاب قبر و سختي روز قيامت نيست. 

يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم هر کس نماز جماعت را دوست داشته باشد خدا و فرشتگان و آدميان جميعا او را دوست دارند[1] .

 [1] ثواب نماز جماعت و گناه ترک آن: ص 6.پ

 

فوت نماز صبح در جماعت

از ابن عباس روايت شده، که او گفت: اگر فوت شود تو را نماز صبح در جماعت پس روزه‏دار آن روز را. 

و اگر فوت شود تو را نماز پسين در جماعت پس بخوان پيشين تا پسين. و اگر فوت شود تو را نماز پسين در جماعت پس ذکر نما خدا را تا شام. 

و اگر فوت شود تو را نماز شام در جماعت پس نماز بخوان ميان شام و خفتن. 

و اگر فوت شود تو را نماز خفتن به جماعت پس احيادار شب خود را که شايد که دريابي فضل آن که دريافته است فضل جماعت را[1] .

 

 [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 113.

 

بهتر از دنيا

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: تکبير اول امام پيش از نماز بهتر است از دنيا با هر چه در آن است. 

روايت است از انس بن مالک از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که نماز مرد در جماعت بهتر است از نماز او در خانه‏ي خود چهل سال. گفتند يا رسول الله نماز يک روز. آن حضرت فرمود: يک نماز. بعد از آن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: چون بنده در عقب پيش نماز باشد بنويسد خدا از براي وي صد هزار هزار و بيست درجه[1] .

 [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 113 و 114.

 

در فردوس هفتاد درجه

فرمود پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم عثمان ابن مظعون را که: هر که بگذارد نماز صبح را در جماعت بعد از آن بنشيند به ذکر خداي عزوجل تا آن که آفتاب طلوع کند باشد از براي او در فردوس هفتاد درجه. 

مسافت ما بين هر دو درجه مثل سير اسب نيکوي باريک ميان باشد هفتاد سال. 

و هر که بگذارد نماز پيشين را در جماعت، باشد از براي او در جنان عدن پنجاه درجه[1] .

  [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 114.

 

مثل ثواب

و هر که بگذارد نماز پسين را در جماعت باشد او را مثل ثواب آن که هشت کس را از فرزندان، اسمعيل که کل ايشان صاحب خانه باشند آزاد کرده باشد[1] .

[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 115.

 

حجي نيکو و عمره

و هر که بگذارد نماز شام را به جماعت باشد مثل آن که حجي نيکو و عمره‏ي مقبول کرده باشد[1] .

 [1] همان مدرک.

 

ليلةالقدر

و هر که بگذارد نماز خفتن را در جماعت باشد مثل آن که ليلةالقدر را احيا داشته است[1] .

[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 115.

 

سه چيز کفاره‏ي گناهان است

امام باقر عليه‏السلام فرمود: سه چيز کفاره‏ي گناهان است، تمام گردانيدن وضو در وقتهاي سرما، و رفتن در شب و روز به نمازها، و حفظ کردن جماعتها[1] .

 [1] همان.

 

نماز مانند احوال روز قيامت است

از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پرسيدند که چيست حکمت در آن که گردانيده شده است از براي نماز اذان، و گردانيده نشده است از براي عبادتهاي ديگر اذان و نه خواندني، حضرت فرمود از براي آن که نماز مانند احوال قيامت است از براي آن که اذان، مانند صور دميدن اول است از براي مردن خلايق و اقامه مانند دميدن صور دوم است چنانچه فرمود خداي تعالي که (در سوره ق آيه 40) و استمع يناد المناد من مکان قريب. يعني گوش‏دار آن روز را که ندا کند ندا کننده که آن اسرافيل عليه‏السلام است از جاي نزديک. 

و ايستادن به نماز مانند ايستادن است به حساب پروردگار چنانچه فرمودند خداي تعالي (در سوره مطففين آيه 6) يوم يقوم الناس لرب العالمين. يعني روز قيامت روزي است که مي‏ايستند مردمان از براي حساب (حکم) پروردگار عالميان[1] .

و برداشتن دستها براي الله‏اکبر اول. مانند برداشتن دستها است از براي گرفتن کتاب در روز قيامت و خواندن قرآن در نماز مثل خواندن کتاب است نزد رب العالمين چنانچه در قرآن فرمود (در سوره اسراء آيه‏ي 15). اقرأ کتابک کفي بنفسک اليوم عليک حسيبا. يعني بخوان کتاب خود را که کافي است همين نفس تو بر تو حساب کند[2] .

 [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 116.

[2] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 117.

 

ثواب نماز جماعت

در بيان فضيلت و ثواب نماز جماعت در حديث آمده و قسمتي از آن حديث در رساله‏هاي همه‏ي علماء موجود مي‏باشد که مي‏توانند خوانندگان محترم به رساله‏هاي مجتهدين اعلام رجوع کنند و ما تمام آن حديث را براي شما ذکر مي‏کنيم. 

اگر اقتدا کننده به نماز جماعت 1 نفر باشد. پاداش 150 نماز به او داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد. پاداش 600 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد. پاداش 1200 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد. پاداش 2400 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد. پاداش 4800 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد. پاداش 9600 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد. پاداش 19200 نماز داده مي‏شود.

اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد. پاداش 36400 نماز داده مي‏شود. 

اگر اقتدا کنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسيدند. پاداش 72800 نماز داده مي‏شود. 

و اگر عده‏ي آنان از ده بگذرد. اگر تمام آسمانها کاغذ و درياها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند. نمي‏توانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند...[1] .

 [1] مستدرک الوسائل: ج 1، ص 487، کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 117.

 

ناراحتي از نرسيدن به نماز

در لئالي الاخبار مي‏نويسد يکي از بزرگان به ملاقاتش آمدند حالش مثل مصيبت زده‏ها بود بر خلاف روزهاي ديگر که بشاش بود. 

پرسيدند چه شده آيا حادثه‏اي پيش آمده است؟ 

فرمود: حادثه و مصيبت سختي پيش آمده است شب گذشته مانعي برايم پيش آمد از نماز جماعت عشاء باز ماندم و نماز عشائم را تنها خواندم و از فضيلت جماعت نماز عشاء محروم شدم. بله منظور فضيلت نماز جماعت عشاء است که چقدر زياد است که ثواب شب قدر دارد و بعضي از ما مردم از فضيلت آن بي‏خبر هستيم. 

 

خوش‏بخت و بدبخت

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه‏السلام فرمايد: خوشبخت سه نشانه دارد 1- رزق حلال در وطن 2- همنشيني علما 3- اداي نمازهاي پنجگانه به جماعت، و علامت بدبخت سه چيز است حرام خوردن، دوري از علما، نماز فرادي[1] .

 [1] سخنان چهارده معصوم عليهم‏السلام: 156.

 

آرزوي جبرئيل

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل براي هفت عمل آرزو کرد که از بني آدم باشد: 1- نماز جماعت 2- همنشيني علماء 3- اصلاح بين مردم 4- نوازش يتيم 5- عيادت مريض 6- تشييع جنازه 7- آب دادن به حاجيان. پس تو در اين کارها کوشا باش[1] .

 [1] سخنان چهارده معصوم عليهم‏السلام: 307.

 

هر که قدمي به سوي نماز

هر که قدمي به سوي نماز جماعت بردارد خدا هولهاي قيامت را بر او آسان کند و او را به بهشت رساند. 

و در حديث ديگر فرمود: 

هر که نماز صبح را به جماعت بگذارد و بنشيند به تعقيب و مشغول ذکر الهي باشد تا آفتاب طالع شود حق تعالي در جنت الفردوس هفتاد درجه به او کرامت فرمايد که از هر درجه تا درجه ديگر هفتاد سال راه باشد. 

و هر که نماز ظهر را با جماعت به جا آورد حق تعالي در جنت عدن پنجاه درجه به او کرامت و عطا فرمايد که در هر درجه پنجاه سال راه باشد به دويدن اسب تندرو. 

و هر که نماز عصر را به جماعت بخواند چنان باشد که هشت نفر از فرزندان اسماعيل را از بندگي آزاد کرده. 

کسي که نماز خفتن يعني مغرب را به جماعت بخواند ثواب يک حج مبرور و يک عمره‏ي مقبول براي او نوشته شود. 

و هر که نماز خفتن يعني عشاء را به جماعت بخواند ثواب عبادت شب قدر به او عطا فرمايند[1] .

 [1] عين الحيوة - مرحوم مجلسي (ره): ص 513.

 

دعاي ملائکه

حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به صحابه فرمود: مي‏خواهيد شما را دلالت کنم بر عملي که کفاره‏ي گناهان شما باشد و سبب آن حق تعالي حسنات شما را زياده گرداند؟ گفتند: بلي يا رسول الله. فرمود: وضو را کامل ساختن با دشواري و شدت و بسيار گام برداشتن به سوي مسجدها و انتظار کشيدن نماز بعد از نماز و هر که از شما از خانه خود با وضو بيرون آيد و نماز را در مسجد با مسلمانان به جماعت ادا نمايد و انتظار نماز ديگر برد ملائکه از براي او دعا کنند که خدايا او را بيامرز خدايا او را رحم کن و بر او رحمت فرست[1] .

 [1] عين الحيوة - مرحوم مجلسي (ره): ص 513.

 

هفتاد هزار ملک

حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

هر که با پاي خود براي نماز جماعت به سوي مسجد برود به هر گامي که برمي‏دارد، هزار حسنه در نامه‏ي عملش مي‏نويسند و هفتاد هزار درجه برايش عطاء کنند. 

و اگر بر اين عمل باشد تا بميرد حق تعالي هفتاد هزار ملک بر او موکل فرمايد که در قبر او را عيادت کنند و در تنهائي قبر مونس او باشند و از براي او استغفار نمايند تا از قبرش مبعوث شود[1] .

 [1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): صفحه‏ي 514.

 

سه چيز باعث رفع درجات مي‏شود

حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم حضرت علي عليه‏السلام را وصيت فرمود که سه چيز باعث رفع درجات مي‏شود. کامل ساختن وضو در هواي سرد، و انتظار کشيدن نماز، و در شب و روز قدم برداشتن به جهت نمازهاي جماعت[1] .

[1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): ص 514.

 

شهادت او را قبول نمائيد

حضرت جعفر بن محمد عليه‏السلام فرمود: هر که نمازهاي پنجگانه را با جماعت ادا نمايد شما گمان نيک به او ببريد و شهادت او را قبول نمائيد[1] .

 [1] همان.

 

هر که بر او ظلم کند

حضرت صادق عليه‏السلام فرمود: هر که نماز را با جماعت بخواند در امان خدا است و هر که بر او ظلم کند چنان است که بر خدا ظلم کرده است و هر که پيمان او را بشکند پيمان خدا را شکسته است[1] .

[1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): ص 514.

 

کسي که دوري کرد

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: حرف زدن پشت سر انساني که به نماز جماعت اهميت ندهد و از جماعت مسلمين دوري گزيند و در منزل نماز بخواند غيبت محسوب نمي‏شود. و اين انسان از عدالت ساقط است و مسلمين بايد از او دوري گزينند[1] .

[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 204.

 

نماز نيست

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام فرمود: کسي که نداي اذان را بشنود بدون دليل و در نماز جماعت شرکت نکند نمازش مقبول نيست[1] .

[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 204.

 

ندا را اجابت کنيد

در روايت است که ربيع بن خثيم عليل و فلج شد دو نفر دست او را مي‏گرفتند و او پاي بر زمين مي‏کشيد و به جماعت حاضر مي‏شد. 

به او گفتند: اگر در خانه بنشيني تو را گناهي نخواهد بود گفت: (من سمع حي علي الفلاح فليجب) هر که حي علي الفلاح را بشنود بايد که اجابت آن کند اگر چه در رفتن به زحمت بيفتد[1] .

 [1] تفسير منهج‏الصادقين: ج 9، ص 387.

 

کساني که نماز جماعت را ترک مي‏کنند

امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمود: در کوفه به اميرالمؤمنين عرض کردند که گروهي از همسايه‏هاي مسجد در نماز جماعت مسجد شرکت نمي‏کنند. 

حضرت فرمود: حتما بايد در نماز جماعت با ما شرکت کنند و از ما قبول نصيحت کنند، در غير اين صورت اينها با ما همسايه نيستند و ما هم با اينها همسايه نيستيم[1] .

[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 13.

 

شرط قبولي نماز همسايه‏ي مسجد

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: کسي که همسايه‏ي مسجد است و در نماز جماعت مسجد شرکت نکند، نمازي که در خانه مي‏خواند قبول نيست[1] .

[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 206.

 

اذان را اجابت کنيد

امام باقر عليه‏السلام فرمود: کسي که نداي اذان مسجد را بشنود و منزلش در همسايگي مسجد باشد و در نماز جماعت شرکت نکند نمازي که در خانه مي‏خواند، مقبول نيست[1] .

 [1] همان.

 

علت برپائي نماز جماعت

در علت برپائي نماز جماعت از امام صادق عليه‏السلام رسيده است که آن حضرت فرمود: 

تحقيقا نماز جماعت و اجتماع مسلمين براي نماز جماعت به اين علت است که افراد نمازخوان و افراد بي‏نماز شناخته شوند و چه کسي مراعات وقت نماز را مي‏کند و چه کسي کوتاهي مي‏کند. و اگر اين چنين نبود شهادت براي شايستگي افراد توسط کسي داده نمي‏شد. لذا کسي که در جماعت شرکت نمي‏کرد بين مسلمين او را نمازخوان محسوب نمي‏کردند زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسي که در مسجد مسلمين نماز نخواند نمازش مقبول نيست[1] .

[1] لئالي الاخبار ج 4، ص 206.

 

اجتماع مايه نيکي است

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

گفتگو از نعمتهاي خداوند شکر است، و ترک آن کفر است و هر که به نعمت کم سپاس نگذارد، سپاس نعمت بسيار را نخواهد گذاشت و هر که مردم را سپاس ندارد. سپاس خدا را نخواهد داشت، و جماعت مايه نيکي است و تفرقه موجب رنج و عذاب است[1] .

 [1] نهج‏الفصاحه: ص 241، حديث: 1202.

 

چهار کسند

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: با چهار کس حرف نزن؛ 

يک: مردي که از جماعت دوري بگيرد. 

دوم: کسي که پيشواي خود را نافرماني کرده و بر نافرماني درگذشته باشد. 

سوم: کنيز يا بنده‏اي که از آقاي خود گريخته و در حال گريز بميرد. 

چهارم: زني که شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و او در غيبت شوهرش آرايش کند. با آنها سخن مگوي[1] .

 [1] نهج‏الفصاحه: ص 219، حديث 1224.

 

بنده دلش بشکند

يکي از وقتهايي که دعاي انسان مستجاب مي‏شود و رحمت الهي شامل حال انسانها مي‏گردد دل بشکند و چشم گريان شود مخصوصا در جماعت. 

علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: اشک چشمها و ترس دلها از رحمت خدا است هر گاه يافتيد اين دو حالت را غنيمت بشماريد دعا را، پس هر گاه ميان جماعتي يک نفر گريان شود خداوند آن جماعت را رحمت مي‏کند از براي گريه آن يک نفر[1] .

 [1] کتاب ثمرات الحيوة ج 2، ص 113.

 

کسي که سه روز در جماعت مسلمين

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

هر که همسايه‏ي مسجد باشد و سه روز متوالي به جماعت حاضر نشود پس بر وي لعنت خدا و فرشتگان و آدميان جميعا هست و اگر خواستگاري زن کند با او نکاح مکنيد و اگر بيمار شود او را ديدني مکنيد و اگر مرد در تشييع جنازه‏ي او شرکت نکنيد. آگاه باش که نماز و روزه و زکوة و حج و جهاد او قبول نيست. مانند کافران جاهليت مرده است[1] .

 [1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 118.

 

يا محمد ترک کننده‏ي جماعت

خداوند متعال فرمود: اي محمد! به تحقيق تارک جماعت را لعنت کرده‏ام در توراية و انجيل و زبور و قرآن، ترک کننده‏ي جماعت داخل صبح و شام مي‏شود در لعنت خدا است، يا محمد دعاي کسي را که از جماعت دوري کرده مستجاب نمي‏کنم و رحمتم را شامل حالش نمي‏کنم. 

و ايشان جهودان امت تواند اگر بيمار شوند عيادتشان نکن، در تشيع جنازه‏ي ايشان شرکت مکن بدترين دشمنان نزد من روي زمين کسي است که جماعت را ترک کرده است يا محمد هر صاحب نفس و روحي را امر کرده‏ام که بر کسي که جماعت را ترک کرده لعنت کند[1] .

 [1] کاشف الاستار، ترجمه‏ي جامع الاخبار: ص 118.

 

بدتر از شارب خمر

ترک کننده‏ي جماعت بدتر است از شارب‏الخمر، و بدتر است از آن که منع مي‏کند طعام را از مردمان، و از آن که مي‏کشد مردمان را به غير حق، و از خورنده سود و براي کسي که جماعت را ترک کرده در بهشت هيچ نصيبي نيست. و او بدتر است از گورشکاف و مخنث، و بدتر است از بدگوي، و بدتر است از گواه دهنده‏ي دروغ. 

يا محمد هر که بميرد در حالي که دوري کند از جماعت داخل گردانم او را در دوزخ[1] .

  [1] کاشف الاستار، ترجمه‏ي جامع الاخبار، ص 119.

 

همسايه مسجد

امام صادق عليه‏السلام از امام باقر عليه‏السلام نقل مي‏کند. که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم بر همسايه‏ي مسجد شرط کرد که نمازشان را در مسجد به جماعت بخوانند. و فرمود: قومي را که حاضر نمي‏شوند در نماز آگاه کنيد و يا مؤذني را امر به اذان کنيد. سپس به علي عليه‏السلام فرمود: بايد بسوزاني با هيزم خانه‏ي کساني را که در نماز جماعت حاضر نمي‏شوند[1] .

 [1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 205.

 

ممنوع است براي مسلمين همکاري با ايشان

امام صادق عليه‏السلام فرمود: 

به اميرالمؤمنين عليه‏السلام خبر رسيد گروهي براي نماز در مسجد حاضر نمي‏شوند. حضرت امير عليه‏السلام خطبه خواندند و فرمودند به راستي گروهي که در نماز جماعت، مسجدهاي ما، حاضر نمي‏شوند پس در همکاري و کمک کردن و آشاميدن و مشورت کردن و نکاح و پاداش و غنيمت گرفتن با ما نباشند، يا در نماز جماعت ما حاضر شوند، و زود است که امر کنم منازلشان را بسوزانند يا اين که به نيامدنشان به جماعت پايان دهند. پس ممنوع است براي مسلمين همکاري با ايشان و آشاميدن آب به ايشان و تزويج و نکاح با ايشان تا زماني که در نماز جماعت با مسلمين حاضر شوند[1] .

 [1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 205.

 

نماز جماعت در جنگ

بيش از پنج سال بود که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از مکه معظمه به مدينه هجرت کرده بودند جنگهاي مهم بدر و احد و احزاب را با همه سختي‏ها و مشکلاتش پشت سر گذاشته بودند در اين هنگام خبر آوردند که قبيله‏هاي غفلان و بني‏محارب و انمار و ثعلبه تدارک جنگ مي‏بينند و خود را آماده مي‏کنند تا به مدينه حمله کنند! 

پيامبر بزرگوار اسلام با لشکري مرکب از هفتصد مرد جنگي به سوي آنان روانه و در ذات‏الرقاع فرود آمدند، طرفين صف‏آرائي کرده و آماده جنگ شدند. 

دلهره و نگراني بر دشمن غلبه کرده و بيم و هراس دلهاي آنها را پر کرده بود، بعضي از مشرکين که شتابزده از مسير لشگر اسلام فرار کرده بودند زنانشان به اسارت مسلمانها درآمده بود. 

لحظات بسيار حساسي بود در اين هنگام مسلمانها متوجه شدند که وقت نماز ظهر است و بايد اين فريضه الهي را انجام دهند لشگر دشمن مقابل آنها در طرف قبله قرار دارد. 

پيامبر اسلام جلو ايستاد مسلمانها پشت سر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به نماز ايستادند و نماز ظهر را با جماعت خواندند و کفار از دور آنها را مي‏ديدند و رکوع و سجودشان را مشاهده مي‏کردند. 

بعد از نماز کفار متوجه شدند که اين عبادت آنها بود. گفتند: اي کاش در حال نمازشان حمله مي‏کرديم و آنها را از بين مي‏برديم! يکي از آنها گفت: نگران نباشيد اينها غير اين نماز يک نماز ديگر دارند که وقتي مشغول آن شدند ما حمله مي‏کنيم. در اين هنگام جبرئيل امين نازل و اين آيه مبارکه را آورد:و اذا کنت فيهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفة منهم معک و ليأخذ اسلحتهم فاذا سجدوا فليکونوا عن ورائکم الخ 

سوره‏ي نساء آيه‏ي 102 

که خلاصه معني آيه مبارکه اين است که وقت نماز، مسلمانها بايد دو فرقه شوند وقتي پيامبر اکرم به نماز ايستاد يک عده از مسلمانها با اسلحه‏شان بيايند اقتدا کنند و رکعت اول را پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بخوانند و در رکعت دوم قصد فرادي کنند و نماز را سلام بدهند. 

 

اول پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند

وقت ظهر هوا به شدت گرم بود. مردم قسمتي از رداي خود را بر سر و قسمتي را زير پا مي‏افکندند. 

براي پيامبر سايباني وسيله چادري که روي درخت افکنده بودند درست کردند اول پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند. 

سپس در حالي که جمعيت حلقه‏وار دور او را گرفته بودند بر روي نقطه بلندي که از جهاز شتر ترتيب داده بودند قرار گرفت و با صداي بلند و رسا خطبه‏اي به شرح زير خواند. 

 

در نماز جماعت حمد و سوره نخوانيد

مرد روحاني وارد روستا شد اول ظهر بود مي‏خواست نماز بخواند به مسجد رفت ديد مردم تک تک نماز مي‏خوانند! پرسيد چرا نماز جماعت نمي‏خوانيد؟ 

مگر نمي‏دانيد اگر تعداد امام و مأموم در نماز جماعت به ده نفر برسد ديگر به غير خدا کسي نمي‏تواند ثوابش را حساب کند! 

مردم گفتند: حضرت آقا ما نماز جماعت ياد نداريم! 

آن روحاني محترم فرمود: من شما را ياد مي‏دهم. 

آنگاه آنها را جمع کرد و نماز جماعت را به آنها تعليم داد سپس گفت: نماز جماعت آسان است من جلو قرار مي‏گيرم شما پشت سر من هر کاري که من کردم شما هم انجام دهيد رکوع کردم يا به سجده رفتم شما هم مثل من انجام دهيد فقط شما حمد و سوره نخوانيد. 

آنگاه خود جلو ايستاد و تکبيرةالاحرام گفت پشت سر آن آقا، مردم اقتداء کردند و نماز جماعت شروع شد ولي امام جماعت متوجه شد کسي که پشت سر او ايستاده دارد حمد را مي‏خواند چون در حال نماز نمي‏توانست به او بگويد حمد را نخوان لذا از عقب پايش را به او زد يعني که حمد نخوان! 

مردم گمان کردند لگد زدن يکي از احکام نماز جماعت است. 

از صف اول لگد زدند به صف دوم و صف دوم به صف سوم تا آخر يک نفر از صف آخر گفت: آقا پشت سر ما ديوار است لگد را به ديوار بزنيم يا لگد را برگردانيم به صفهاي جلو؟![1] .

 [1] منهاج‏السرور: ص 266.

نماز اول وقت در ملاقات دو لشکر

کاروان حسيني، شب را در منزلگاه شراف به سر بردند، بامداد امام حسين عليه‏السلام دستور داد ظرفها و مشکها را پر از آب کرده و به راه خود ادامه دهند، هنگام ظهر يکي از همراهان تکبير گفت: امام از علت تکبير پرسيد. 

او گفت: نخلستانهاي کوفه ديده مي‏شود، کساني که به راه آشنا بودند، گفتند: اينجا کجا و کوفه کجا؟ 

خوب به راه نگاه کردند، فهميدند که لشکر مجهزي غرق در اسلحه به پيش مي‏آيد. 

در اين هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند که در برابر سپاه دشمن در کجا سنگر بگيرند، آنها گفتند: در همين نزديکي از ناحيه چپ قريه (ذوحسم) مکان مناسبي است. 

کاروان آنجا رفته و خيمه‏ها را برپا کرده و آماده دفاع شدند. طولي نکشيد که سپاه هزار نفري غرق در اسلحه به فرماندهي حر بن يزيد رياحي به سر رسيد، اما معلوم بود که فعلا قصد جنگ نداشتند، امام آثار تشنگي و رنج فراوان را از قيافه‏هاي سپاه حر مشاهده نمود و به ياران فرمود: از آبي که همراه دارند آنها و حيواناتشان را سيراب کنند به دستور آن حضرت تا آخرين نفر آنها را آب دادند. 

علي بن طعان محاربي گويد: من آن روز در لشکر حر بودم و آخرين نفري بودم که دنبال لشکر به آنجا رسيدم، چون حسين عليه‏السلام تشنگي من و اسبم را ديد، فرمود: راويه (شتر آبکش) را بخوابان، من شتر را خواباندم. فرمود: از آب بياشامم، آشاميدم و نيز اسبم را سيراب کردم. 

بين حر و امام گفتگويي پيش نيامد، امام حسين عليه‏السلام خواست با يارانش نماز بخواند. حجاج بن مسروق جعفي اذان ظهر را گفت امام قبل از نماز بين دو لشکر ايستاد و به سپاه حر رو کرد و چنين اتمام حجت کرد، پس از حمد و ثنا فرمود: 

(اي مردم! من بدون دعوت نزد شما نيامده‏ام بلکه شما با فرستادن نامه و قاصد، اصرار کرديد و مرا به کوفه دعوت نموديد و گفتيد: ما پيشوا نداريم بيا تا شايد در پرتو راهنمائيهاي تو، به حق راه يابيم، اينک آمده‏ام اگر به عهد خود باقي هستيد در ميان شما مي‏مانم و گرنه به وطنم باز مي‏گردم). 

همه در سکوت فرو رفتند، سرها در گريبانها انداختند تا اين که به دستور امام حجاج بن مسروق جعفي اذان را گفت: امام به حر فرمود: شما با اصحاب خود نماز بخوان و من هم با اصحاب خود. 

حر گفت: نه، شما نماز بخوان و ما پشت سر شما نماز مي‏خوانيم، هر دو سپاه به امام حسين عليه‏السلام اقتدا کردند و نماز ظهر را خواندند. 

 

شصت سال تلاش براي احياء نماز جماعت

آيةالله مرعشي نجفي (1411 - 1315 ه.ق) سخت مقيد بود که نمازهاي خويش را در وقت فضيلت و با جماعت برگزار کند. در برخي از يادداشتهاي سالهاي قبل نوشته است: 

هنگامي که در قم سکونت کردم صبحها در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام اقامه جماعت نمي‏شد و من تنها کسي بودم که اين سنت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پيش به اين طرف صبح زود و پيش از باز شدن درهاي حرم مطهر و زودتر از ديگران مي‏رفتم منتظر مي‏ايستادم. 

اين انتظار گاهي يک ساعت قبل از طلوع فجر بود، تا خدام درها را باز کنند. زمستان و تابستان نداشت. در زمستانها، هنگامي که برف همه جا را مي‏پوشاند، بيلچه‏اي کوچک به دست مي‏گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مي‏کردم تا حد را به حرم مطهر برسانم. در آغاز خود به تنهايي (در حرم نماز)  مي‏خواندم، تا پس از مدتي يک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کم‏کم افراد ديگري اقتدا کردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاريخ مي‏گذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس روزي سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليهاالسلام و صحن شريف نماز جماعت را مي‏خواندم[1] .

 

 

[1] شهاب شريعت: ص 282.

 

سفارش به نماز جماعت

اين حکايت را 37 سال قبل آيةالله العظمي مرعشي رحمة الله عليه براي يکي از خواص نزديک خويش نقل کرده و اکيدا سفارش نموده بود که تا من زنده هستم براي کسي نقل نکن. 

در زمان اقامت در سامراء چندي در سرداب مقدس شبها بيتوته مي‏کردم. شبهاي زمستان در اواخر يکي از شبها که در سرداب مقدس بودم ناگهان صداي پايي شنيدم. با آن که در سرداب بسته بود فوق‏العاده وحشت نمودم که شايد از مخالفين شيعه و دشمنان اهل‏بيت باشد. شمعي که با خود داشتم، خاموش شده بود، اما صدا و لحن نيکويي به گوشم رسيد که فرمود: «سلام عليکم» و نام مرا به زبان آورد. من جواب دادم و عرض کردم شما کي هستيد؟ 

فرمود: يک نفر از پسر عموهاي شما. عرض کردم در سرداب بسته بود، شما از کجا وارد شديد؟ 

فرمود: الله علي کل شي‏ء قدير. عرض کردم اهل کجا هستيد؟ فرمود: اهل حجاز هستم. 

فرمود: چرا در اين وقت به اينجا آمده‏اي؟ عرض کردم حوائجي دارم و به جهت متوسل شده‏ام. 

فرمود: جز يک حاجت، بقيه‏ي حوائج شما برآورده خواهد شد. پس آن سيد سفارشهايي کردند. از جمله تأکيدهايي که به من کرد تأکيد بر نماز جماعت، مطالعه فقه، حديث و تفسير، صله‏ي رحم، رعايت حقوق اساتيد و معلمين و تأکيد بر مطالعه و حفظ نهج‏البلاغه و ادعيه‏ي صحيفه‏ي سجاديه و... پس من از او خواستم که براي من به درگاه الهي دعا کند. پس دستها را به سوي آسمان برداشت و عرض کرد: الهي، بحق نبي و آل اين سيد را موفق به خدمت شرع فرما، و حلاوت مناجات با خود را به او بچشان و قدري تربت سيدالشهداء را که با هيچ چيز مخلوط نبود و به اندازه چند مثقال بود به من داد. پس از آن ناگهان ناپديد شد و متأسفانه در وقت حضور او ندانستم که او آقا ولي عصر «عج» است[1] .

 [1] شهاب شريعت: ص 295.

 

آئين ره يافتگان

آيةالله بروجردي (1380 - 1292 ه.ق) در سفر به مشهد، مرحوم آيةالله حاج علي‏اکبر نهاوندي (متوفي 1369 ه.ق) از ايشان خواست که به جاي وي نماز جماعت اقامه کند. ايشان هم بعد از اصرار پذيرفتند و ماه رمضان را در مکان آيةالله نهاوندي نماز جماعت خواندند. 

بعدا مرحوم نهاوندي نقل کردند: 

چشمم آب آورده بود براي مداوا و عمل جراحي به تهران رفتم، ديدم هنوز فرصتي تا عمل جراحي هست. به عتبات مقدسه در نجف اشرف رفتم. آيةالله سيد ابوالحسن اصفهاني (1365 - 1284 ه.ق) از من خواستند که در مکان ايشان نماز بخوانم. 

بعد از نماز مغرب در نافله دوم، صدائي را شنيدم که فرمود: 

«عظمت ولدي فعظمتک». 

جاي خود را به فرزندم دادي او را احترام کردي پس ما هم به تو عظمت و آقايي داديم[1] .

 [1] مجله‏ي حوزه شماره‏ي 43 و 44.

اين هماهنگ، اين اتحاد

مفتي و رئيس دانشگاه (الازهر) مصر، در سالها پيش از انقلاب به حوزه علميه قم وارد شد. در ضمن مذاکراتش با يکي از مراجع تقليد، عالم بزرگ از او سؤال کرد که ما در سرزمينهاي خودمان مبتلا هستيم با موج ماديت و بي‏ديني و پراکندگي، شما در سرزمينتان در مقابل اين گرفتاري چه مي‏کنيد؟ مي‏خواهم تجربيات شما را بدانم تا مسلمانها از تجربيات همديگر استفاده کنند. 

رئيس دانشگاه (الازهر) در جواب گفت: روزي يکي از مستشرقين بزرگ اروپائي وارد قاهره شد. در ديدار از بناهاي قديمي وارد يکي از بزرگترين مساجد قاهره شديم. ظهر بود انبوه جمعيت در صفوف فشرده نماز جماعت با نظم خاصي مشغول عبادت بودند. ديدم اين آقا با شگفتي خيره کننده نگاه مي‏کند. پرسيدم چه شده است؟ 

- گفت: جبروت و عظمت اين نماز و عبادت تمام بدنم را به لرزه درآورده، اين هماهنگي، اين اتحاد[1] .

 

ديباچه خرم بهار است نماز

راهي به سوي حريم يار است نماز

 

در معرکه‏ي نبرد با استکبار

فرياد بلند روزگار است نماز

 

«مشفق کاشاني» 

 

 [1] واعظ اجتماع: ص 24.

اقامه جماعت

شيخ جعفر کاشف الغطاء (1373 - 1294 ه.ق) مرجع بزرگ و محقق عاليقدر شيعه، در يکي از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت مي‏نمود و در ظهر يکي از روزها، مردم به مسجد آمدند و در صفوف جماعت در انتظار آمدن آقا نشستند، ولي آمدن او طول کشيد و آنها برخاستند و نماز خود را فرادي خواندند. 

در بين نماز شيخ جعفر به مسجد آمد و ديد مردم فرادي نماز مي‏خوانند، بسيار ناراحت شد و آنها را سرزنش کرد و گفت: 

آيا در ميان شما يک نفر مورد اطمينان نيست که هر گاه من به مسجد نرسيدم به او اقتدا کنيد، و نماز را به جماعت بخوانيد؟! در اين حال، چشمش به مرد تاجر نيکوکاري افتاد که ديد گوشه‏اي از مسجد نماز مي‏خواند. نزد او رفت و به او اقتدا نمود. مردم نيز به پيروي از شيخ، صفها را منظم کرده و به آن تاجر صالح، اقتدا کردند. آن تاجر احساس کرد که شيخ و مردم به او اقتدا کرده‏اند، بسيار شرمنده شد. از طرفي شرعا نمي‏توانست نماز خود را قطع کند. نماز را با زحمت به پايان رساند، بعد از نماز فورا برخاست که به کناري برود، آمد که دست شيخ را ببوسد، شيخ دست او را گرفت و اصرار کرد که بايد نماز عصر را نيز بخواند و او قبول نمي‏کرد، سرانجام شيخ گفت، يا بايد نماز جماعت را تو بخواني و ما به تو اقتدا کنيم، و يا بايد دويست لباس شامي به اينجا (براي فقرا) بياوري. 

آن تاجر با خوشحالي گفت: حاضرم آن لباسها را به اينجا بياورم و امامت نماز جماعت را قبول نکنم. 

شيخ گفت: بايد قبل از نماز آن لباسها را بياوري. تاجر قبول کرد و شخصي را فرستاد و آن لباسها را از مغازه‏اش به مسجد آورد و شيخ جعفر آن لباسها را ميان فقرا تقسيم نمود. 

سپس برخاست و اقامه نماز جماعت را کرد و مردم نماز عصر را با امامت شيخ به جاي آوردند[1] .

 [1] داستانها و پندها، ج نهم، ص 71.

سي سال در صف اول نماز جماعت

ميرزا جواد آقا تبريزي رحمة الله عليه (1343 ه.ق) در مورد يکي از عالمان بزرگ مي‏نويسد: 

از يکي از عالمان بزرگ نقل شده است که: او سي سال در صف اول نماز جماعت اقتدا مي‏کرد، پس از سي سال روزي به عللي نتوانست خود را به صف اول برساند، از اين رو در صف دوم ايستاد، و از اين که مردم او را در صف دوم ديدند گويا در خود خجالتي احساس کرد. در اين حال متوجه شد که در اين مدت طولاني که در پيشاپيش مردم و در رديف اول نماز جماعت مي‏ايستاد از روي ريا بوده است و بر اين اساس تمام آن سي سال نماز را قضا کرد. 

در ادامه مي‏نويسد: 

برادرم! بنگر به اين عالم مجاهد، و در مقام و منزلش دقت نماي که چگونه در اين زمان دراز نماز جماعتش، آن هم در صف اول فوت نگرديده و با اين صف متصدي امامت جماعت نشد. و بنگر به احتياط او، که چگونه به خاطر يک شبهه، اين همه نماز را قضا کرد و از اينجا عظمت امر اخلاص و اهميتي را که علماي سلف براي آن قائل بوده‏اند، درياب![1] .

 [1] المراقبات ص 141، ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي، سيماي فرزانگان.

 

صحنه‏هاي زيبا

شکوه و عظمت صفهاي منسجم و فشرده نماز که از اول آسايشگاه تا نزديک در رسيده بود از انتهاي صفها بيشتر نمايان بود. و حرکتهاي منظم و هماهنگ که ابهتش دشمن را به لرزه مي‏انداخت، صميميت و يکدلي را بيشتر در قلبها زنده مي‏کرد، گويي اين نماز متجلي وحدت و يکپارچگي بود. 

آن شب من به عنوان نگهبان، کنار پنجره! ايستاده بودم تا اگر سر و کله‏ي نگهبانان عراقي پيدا شد با رمز مخصوص، ديگران را باخبر کنم. اما آنقدر رکوع و سجود بچه‏ها زيبا و باصفا بود که به کلي وظيفه‏ام را فراموش کرده بودم و خدا را شکر که آن موقع نگهبان نيامد والا نمي‏دانم چه مي‏شد. خوف دشمن از اينگونه برنامه‏هاي شکوهمند و منسجم، گوشه‏اي از حکمت نماز جماعت را براي ما ملموس مي‏نمود[1] .

[1] در محراب اسارت، ص 66.

 

به وسيله همسرم نمازخوان شدم

راوي مي‏گويد: 

شخصي را مي‏شناسم که نماز نمي‏خواند و هر گونه نصيحتي را هم ناديده مي‏گرفت، ولي بعد از مدتي در مسجد به صفوف نماز جماعت پيوست، بعضي‏ها که او را مي‏شناختند، تعجب مي‏کردند، زيرا مي‏دانستند او علاوه بر آن که نماز نمي‏خواند، نماز خواندن را هم نمي‏داند. 

بالأخره کم‏کم به او خوش آمد و خير مقدم و تبريک گفتند که اهل مسجد شده و نماز جماعت مي‏خواند و در ضمن از علت آمدن وي به مسجد پرسيدند، او گفت: 

بعد از آن که ازدواج کردم، همسرم علاقه شديدي به نماز داشت و تنها ناراحتي او اين بود که با شوهري بي‏نماز زندگي مي‏کند، و بالأخره با برخوردهاي ارشادي او علاقه پيدا کردم که نمازخوان بشوم و از او خواستم که نماز را يادم بدهد، در مدت يک ماه نماز را ياد گرفتم و سپس آنقدر ذائقه‏ي عبادت پيدا کردم که دوست دارم به مسجد آمده و در نماز جماعت شرکت کنم. 

و اکنون فکر مي‏کنم که هيچ لذتي براي من بالاتر از لذت نماز خواندن نيست، البته اين را هم يادآور شوم که چنين زناني در پيشگاه خدا مقامي بس عظيم دارند[1] .

[1] نماز در خانواده: ص 108.

 

بي‏حال‏ها را هل دهيد

امام رضا عليه‏السلام در فلسفه نماز جماعت مي‏فرمايد: 

يکي از آثار نماز جماعت تشويق افراد بي‏حال است؛ مثلا همين که نام مقدس حضرت مهدي عليه‏السلام برده مي‏شود علاقمندان و عاشقان به احترام حضرت قيام مي‏کنند، افراد بي‏حال، همين که ديدند آنها قيام کردند آنها هم به پاخواسته و احترام مي‏کنند،نماز هم يک تشويق عملي براي افراد بي‏نشاط است[1] .

 

مفتاح در خير بود، الفت ياران‏

اوقات نماز است که وا مي‏شود آن در

 

مگذار شود فوت نمازي به جماعت‏

تأليف قلوب است در آن، جان برادر

 

فيضي که به دلهاي جماعت رسد از حق‏

هرگز نبود عشري از آن واحد خودسر

  [1] منتهي الآمال: ص 586. و 114 نکته.

 

تأکيد به شرکت در نماز جماعت

امام صادق عليه‏السلام فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم «طبق معمول» براي اداي نماز صبح به جماعت، وارد مسجد شد، پس از نماز حضرت پشت سرش را نگاه کرد، ديد سه نفر از مسلمانها براي نماز نيامده‏اند، نام آنها را به زبان آورد و فرمود: 

«آيا اين افراد در نماز شرکت نمودند؟» 

حاضران عرض کردند: «خير» 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: آگاه باشيد بر افراد منافق، نمازي سخت‏تر از نماز عشاء و نماز صبح نيست. 

«و لو علموا اي فضل فيهما لاءتوهما و لو جثوا». 

(اگر آنها پاداش بسيار نماز صبح و عشاء را به جماعت درمي‏يافتند، گرچه چهار دست و پا مانند راه رفتن کودکان شيرخواري باشد خود را به نماز جماعت مي‏رساندند)[1] .

 

 [1] داستان دوستان. و سفينة البحار: ج 5، ص 378.

 

ناله‏ي دل خراش داشت

مؤلف کتاب «حيوة الاسلام» مي‏نويسد: «آخوند خراساني صاحب کفايه رحمة الله عليه» در دو وقت صبح و مغرب، نماز به جماعت مي‏گذارد، الا در ماه مبارک رمضان که هر سه وقت نماز را به جماعت ادا مي‏کرد، و نوافل شبانه‏روزي از آن جناب فوت نمي‏شد، لکن نه صرف اداي تکليف باشد، بلکه روح جذبه حق از عباداتش هويدا بود. 

يکي از همسايگان آن جناب مي‏گفت: بام خانه‏ي ما متصل به بام منزل ايشان بود، ايشان در سجده‏يشان، يک سوز و گداز و ناله‏ي دلخراشي داشتند که هر قسي‏القلبي مي‏شنيد محال بود که منقلب نشود، گويا محب واصلي است که داد از زمان فراق دارد و يا عبد جنايتکاري است که اين همه خوف و اضطراب دارد[1] .

[1] حياة الاسلام. و سيماي فرزانگان: ص 169.

 

چرا در نماز جماعت شرکت نکرد

روزي رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نماز صبح را با جماعت خواندند ولي ديدند امروز علي عليه‏السلام به مسجد نيامده است، به سراغش رفتند، حضرت، درب خانه علي عليه‏السلام را زده و پرسيدند: چرا او امروز در جماعت شرکت نکرده؟! 

حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمودند: 

علي ديشب تا صبح مناجات داشت، ولي صبح خستگي او طاقت‏فرسا بود، نمازش را در منزل خواند. 

رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: 

به او بگوئيد شبها به جاي مناجات طولاني مقداري بخوابد، ولي نماز جماعت صبح را از دست ندهد. 

خوابي که مقدمه نماز جماعت باشد بهتر از مناجاتي است که حال جماعت را از بين ببرد[1] .

 [1] يکصد و ده نکته.

 

استعمار و نماز جماعت

مستر همفر جاسوس کهنه‏کار انگليس مي‏نويسد: 

بايد اساس هر گونه نماز جماعتي را با اشاعه‏ي اتهامات به ائمه‏ي جمعه و جماعات برهم زد و از استقبال مردم از آن کاست. مخصوصا لازم است دلايلي! بر فسق و فجور امام جماعت ارائه داد تا هر گونه رابطه‏اي بين امام و مردم با سوءظن و دشمني با او از ميان برود[1] .

 [1] ارزش و اهميت نماز: ص 58 - 57.

 

اهميت نماز جماعت

امام خميني رحمه الله مي‏فرمودند: 

در دوران رضاخان من از يکي از ائمه‏ي جماعت سؤال کردم که اگر يک وقت رضاخان لباسها را ممنوع کند و اجازه‏ي پوشيدن لباس روحاني ندهد، چه کار مي‏کنيد؟ 

او گفت: ما توي منزل مي‏نشينيم و جايي نمي‏رويم. 

گفتم: من اگر پيش نماز بودم و رضاخان لباس ممنوع مي‏کرد، همان روز با لباس تغيير يافته به مسجد مي‏آمدم و به اجتماع مي‏رفتم. نبايد اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود[1] .

 [1] امام در سنگر نماز: ص 55.

 

نماز جماعت و گناه

جواني از انصار نمازهاي يوميه را با پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به جماعت مي‏خواند و بسياري از گناهان را نيز مرتکب مي‏شد، چون حال او را براي رسول خدا تعريف کردند، حضرت فرمود: به زودي نمازش او را از گناهانش باز مي‏دارد. 

چيزي نگذشت که آن جوان توفيق توبه يافت و از صحابه‏ي زاهد شد؛ آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

من نگفتم که نمازش او را از گناهانش باز مي‏دارد؟[1] .

 [1] الميزان: ج 16، ص 142، تفسير الجامع قرطبي: ج 13، ص 348 - 347، منهج‏الصادقين: ج 7، ص 163.

 

هيبت و عظمت نماز جماعت

«مفتي اعظم مصر» مي‏گويد: 

يکي از مستشرقين مشهور که در قاهره بود، روزي از يکي از مساجد که در آن، نماز جماعت برگزار بود بازديد کرد، ناگهان ديدم چهره‏اش تغيير کرد، پرسيدم: مشکلي پيش آمده است؟ 

گفت: نه، هيبت و عظمت اين نماز و عبادت، تمام تنم را مرتعش کرد و از اين همه هماهنگي و اتحاد تعجب مي‏کنم[1] .

 

فلج و نماز جماعت

«ربيع بن خثيم» با آن که فلج شده بود از نماز جماعت دست برنمي‏داشت، هر روز دست او را مي‏گرفتند، و او پاي بر زمين مي‏کشيد و خود را به نماز جماعت مي‏رساند. شخصي به او گفت: اگر در خانه نماز بخواني بهتر است و بر تو حرجي نيست. ربيع گفت: هر کس صداي «حي علي الصلوة» را شنيد لازم است که اجابت کند، اگر چه در رفتن به زحمت بيفتد[1] .

[1] بهترين پناهگاه: ص 84.

 

نماز کفاره‏ي گناهان

علي عليه‏السلام فرمود: من همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مسجد نشسته و منتظر وقت نماز بودم. 

مردي آمد و گفت: 

اي رسول خدا! من گناهي مرتکب شدم (چه کنم؟) حضرت اعتنايي نکرد. 

پس از اقامه‏ي نماز، آن مرد بار ديگر سخنش را تکرار کرد؛ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: 

مگر تو با ما نماز نخوانده‏اي؟ 

عرض کرد: چرا. 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: نمازت کفاره‏ي گناهان تو است[1] .

 [1] الميزان: ج 11، ص 67.

 

ناراحتي به خاطر نماز جماعت

روايت شده است که: 

مسلمانان گذشته اگر تکبيرةالاحرام نماز جماعت را درک نمي‏کردند و از يک رکعت نماز محروم مي‏شدند، به مدت سه روز ناراحت بودند و خود را تعزيت مي‏گفتند. 

و اگر از يک نماز جماعت باز مي‏ماندند تا يک هفته چنين بودند[1]

[1] اسرار الصلوة و مهماتها: ص 82.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 12142 کلمه
مولف : علي ميرخلف‏زاده
1395/3/17 ساعت 09:25
کد : 1407
دسته : داستان‌های نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
نماز جماعت
آثار نماز جماعت
داستانهایی از نماز جماعت
حکایات نماز جماعت
جایگاه نماز جماعت
ثواب نماز جماعت
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز