تأثیر نماز در بعد شخصیت روحی ومعنوی جوان

■ تأثیر نماز در بعد شخصیت روحی ومعنوی جوان

تأثیر نماز در بعد شخصیت روحی ومعنوی جوان

بسم الله الرحمن الرحیم

منبع: آثار تربيتي نماز «راه هاي ايجاد گرايش به نماز در جوانان»

تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز

آثار وضعي

احکام الهي و دستورات ديني، در قالب اوامر و نواهي به وسيله قرآن کريم و سيره ي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين(ع) براي انسان ها بيان شده و به شکل قوانين و مقررات حاکم شده اند.

در اين شکي نيست که هدف تمامي قانون گذاران از وضع قانون، برقراري آرامش، آسايش، امنيت و نظم و نظام در زندگي انسان هاست و سعادتمندي و خوشبختي براي عموم در آن ها لحاظ شده است. گاهي در قانون هايي که انسان آن را وضع مي نمايد، سليقه هاي شخصي و جناحي به وضوح ديده مي شود. به همين جهت با گذشت زمان اين قوانين مفهوم خود را از دست مي دهند. اما قانون گذار الهي، بالاتر از همه انسان ها و آگاه به تمامي مصالح و مفاسد آن هاست و کوچک ترين تنگ نظري و ظلم و اعمال سليقه هاي شخصي و حکومتي نيز در حوزه قانون گذار اسلامي وجود ندارد.

قوانين آسماني و الهي همه جانبه است. هم سعادت دنيا و هم آخرت و هم جسم و هم روح انسان در قانون گذاري ديده شده است. تاکنون از آثار جسمي نماز يا آثار نماز بر جسم انسان سخن گفتيم. اکنون به بيان آثار نماز بر روح و روان انسان مي پردازيم.

 

آرامش رواني

آرامش خاطر و آسودگي روان از گم شده هاي مردم در روزگار ماست که همه نيازمند و طالب آن هستند. توجه دادن به اين امر که فقط ياد خدا و نماز مي تواند روح سرگردان انسان را آرام کند و از دغدغه هاي مختلف برهاند و سعادتمندي دائمي براي انسان حاصل نمايد، تأثير زيادي در فراهم سازي آسايش و آرامش روان جوانان دارد. قرآن نيز به اين معني اشاره دارد: «اَلا بِذِکْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ[1] ».؛ آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.» نماز يک عبادت است که موجب ارتباط بين خالق و مخلوق مي شود و براي نمازگزار آرامش رواني و آسايش روحي را نيز به همراه دارد و او را از ابتلا به امراض و کسالت هاي روحي و رواني دور نگه مي دارد. نماز، انسان را از هرچه که به موجب آن به روح و روان فرد لطمه وارد مي شود، نهي مي کند.

امروزه در دنياي علم پزشکي و روان پزشکي نيز اعتقاد است که دعا و نماز و داشتن يک ايمان محکم به دين، نگراني، تشويش و ترس را که علت بيش تر بيماري هاست، برطرف مي سازد. «در آمريکابيش ترين بيماري ها، رواني است و در کشورهاي اروپايي نيز اضطراب، بزرگ ترين بيماري است.»[2] .

در کشورهاي غربي وجود اين همه امکانات و تکنولوژي، باعث آرامش روحي آنان نشده و علت بيش تر امراض آنان، عدم برقراري ارتباط با خداوند است.

حال سؤال اين است که چگونه نماز باعث آرامش رواني جوانان مي شود؟

افرادي که زندگي را پوچ و بي معني و بي هدف براي خود تصور مي کنند و آن را رنگ باخته و از دست رفته مي بينند، به نا اميدي و افسردگي، اضطراب و انزواطلبي مبتلا مي شوند. آنان به علت اين که براي خود و کار خود ارزش قائل نيستند و قدرت ماورايي را که ناظر بر اعمالشان باشد قبول ندارند، اعتماد به نفس و امنيت رواني خود را از دست مي دهند. اما جوان نمازگزار در روز، مرتباً مي گويد: اين جهان آفريننده و پرورش دهنده اي دارد که بر آن نظارت دارد و داور ارزش گذار کار بندگان خود است. کوچک ترين کار آنان را زير نظر دارد و به آن نمره مي دهد و براي آن، ثواب و عقاب معيّن مي کند. او مالک روز محاسبه (يوم الدين) است. پس نمازگزار به يقين مي داند که هر ذره اي قابل حساب است: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ - وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ؛ پس هرکس هم وزن ذره اي کارخير انجام دهد آن را مي بيند و هرکس هم وزن ذره اي کار بد کرده آن را مي بيند.»[3]  و همين است که به او آرامش خاطر و امنيت رواني مي دهد؛ لذا گرفتاري هاي دنيا، رنج ترک گناه و عمل به تکليف را راحت تر و آسان تر مي پذيرد.

توجه و خشوع از شرايط مهم نماز است و وسيله اي است براي پرورش و تمرين حضور و تمرکز حواس که در زندگي بسيار حائز اهميت بوده، بيش ترين موفقيت هاي انسان در نتيجه همين تمرکز و توجه کامل و و حضور ذهن است. نماز نشان مي دهد که رابطه اي بين انسان و پروردگارش وجود دارد. خشوع و خضوع انسان در نماز، به او نيرويي معنوي مي بخشد که صفاي روحي و آرامش جسمي و امنيت رواني را در او به وجود مي آورد.

رسول خدا به بلال مي فرمايد: «قُمْ يا بَلالْ فَأَرِحْنا بِالصَّلاة[4] » «بلال برخيز و ما را با نماز، آسايش بخش»؛ نقش نماز در آرامش انسان مورد آزمايش و بررسي نيز واقع شده است و امروزه يکي از روش هاي مورد استفاده برخي روان پزشکان جديد است. رسول خدا مي فرمايد: «عَلَيْکُمْ بِصَلاةِ اللَّيْلِ فَاِنَّهُ مُطردةُالداءِ فِي الجَسَدِ[5] ؛ نماز شب را بخوانيد که آن دافع بيماري از بدن است.

پس نماز، نه تنها يک عبادت است، بلکه يک برنامه تدوين شده براي نظم و سلامت جسمي و روحي و آرام کننده ناراحتي هاي تن مي باشد.

در دوره پناه جويي، بشر به کسي پناه مي برد که نمي داند کجاست، اما مي داند همه جا هست و او را از نااميدي مي رهاند. او همان خدايي است  که در همه ادوار به او پناه مي برد و از او آرامش مي گيرد و در سايه عبادت او، به آرامش مي رسد.

پس نماز، نمازگزار را از اضطراب و دغدغه هاي فکري دور نگاه مي دارد، به او آرامش روح و روان مي بخشد و در آرامش رواني او اثر فراوان دارد.

 

ایجاد تنفر از بدی ها در جوان

ايجاد نفرت از گناهان

يکي از بارزترين ويژگي ها و خصوصيات نماز، ايجاد تنفر و بازدارندگي از فرورفتن در منجلاب فساد و منکرات است.

اين امر، البته از اقتضائات نماز است، نه اين که اين علت تامه آن باشد؛ لذا بديهي است کسي که در روز، پنج بار به سوي پروردگارش با خشوع و خضوع و خاکساري، نماز به جاي مي آورد به ويژه اگر در محيطي سالم باشد انساني با نزديک ترين رابطه به درگاه خداست. اگر انسان خدا را فراموش ننمود و او را ناظر اعمال خويش دانست، حلاوت عبادت موجب ايجاد تنفر از گناه در او مي شود و او را از هر زشتي و پليدي باز مي دارد. از سفارشات امام علي(ع) به «کميل» است که مي فرمايد: «اي کميل! مهم نيست (اين که) نماز بخواني و روزه بگيري و صدقه بدهي! مهم اين است که نماز با قلبي پاک انجام پذيرد و مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاکساري ادا شود.»[1] .

وقتي نماز خواندن صرفاً يک عادت نباشد و همراه با فروتني انجام پذيرد و با دقت تمام و کمال به جا آورده شود، موجب توجه به ذات اقدس احديت مي گردد.

چنين نمازي فرد را از کارهاي زشت و قبيح که با فطرت انسان سازگاري ندارد، باز مي دارد و دژ محکمي در مقابل شيطان است. امام علي(ع) مي فرمايد: «نماز قلعه و دژ محکمي است که نمازگزار را از حملات شيطان دور نگاه مي دارد.»[2] .

پس نماز وقتي با عشق خوانده شود و استمرار پيدا کند، موجب دوري از گناهان مي شود و حلاوت ارتباط با خدا برقرار کردن، تنفر از گناه را در وجود فرد تقويت مي کند.

با اين وصف اگر از همان ابتدا که فرزندان هنوز تأثيرپذير هستند، از طرف خانواده به درستي به نماز سوق داده شوند نفس آنان از گناه احساس لذت نمي نمايد و احساس تنفر از گناهان در وجود آن ها ايجاد مي شود.

 

[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 8، ص 266.

[2] آمدي تميمي، محسن؛ غررالحکم، ص 56.

 

 

بازدارنده از گناهان

خداوند مي فرمايد: «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ»[1]  نماز را بر پا دار، که نماز انسان را از زشتيها و گناه باز مي دارد.

اولويت برنامه هاي ديني، بر پاداشتن نماز است و به اين علت، ما سعي داريم نوجوانان و جوانان را از اين امر مهم آگاه سازيم و نماز را در برنامه هاي آنان قرار دهيم، چرا که هر نوجوان و يا جواني که قلبش به نور ايمان روشن شود، براي او شيرين ترين و زيباترين حال ها ميسر مي شود و  نماز براي آنان آنقدر لذت بخش و آرام بخش است که نيازهاي روحي و رواني آن ها را برآورده مي سازد و از مراجعه آنان به ساير چيزها جلوگيري مي کند. اين امر، يعني بر پايي نماز براي جوان و نوجوان تأثيرات بيش تري در سازندگي روحي و شخصيتي آن ها دارد؛ به همين علت، جوانان، ديگر به دنبال گناه نمي روند، چون قلب آنان از گناه سياه نشده است. وقتي جوان به آثار شخصيتي نماز پي برد، جايگاه آن را مي شناسد و به طور قطع به دنبال گناه نمي رود و مدام خداوند را واقف بر اعمال خويش مي داند و از گناه دوري مي جويد.

اکنون اين سؤال پيش مي آيد که اگر نماز دوري از گناه را در فرد ايجاد مي کند، چرا اين حالت براي برخي افراد پيش نمي آيد؟

ذکر يک روايت از تاريخ در اين زمينه بي تأثير نيست. «روزي به رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) گزارش دادند فردي که به شما در نماز اقتدا مي نمايد، مرتکب فواحش مي شود. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در جواب آن ها فرمود: بالاخره روزي نماز او را نجات خواهد داد و پس از مدتي آن جوان توبه کرد.»[2] .

در تفسير آيه ي ذکر شده در بالا، مرحوم علامه طباطبائي در تفسير الميزان مي فرمايند: «سياق آيه شاهد بر اين است که مراد از اين، باز داري طبيعت نماز از فحشا و منکر است. البته بازدارندگي آن، به نحو اقتضاء است، نه علّيت تامه. که هر کس نماز خواند ديگر نتواند گناه کند.»[3] .

 

[1] سوره ي عنکبوت، آيه ي 45، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.

[2] مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 79، ص 198.

[3] طباطبايي، محمدحسين؛ تفسير الميزان، ج 16، ص 212.

 

رهايي از دام شيطان

از روزي که لعنت الهي به شيطان تعلق گرفت، شيطان به نام مقدس خدا قسم ياد کرد که افراد غير خالص و صالح را گمراه نمايد. امام علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «پس شيطان بزرگ ترين مانع براي دين داري و زيان بارترين و آتش افروزترين فرد دنياي شما است.»

شک نيست که شيطان، گمراه کننده ترين موجود است و در پي گمراهي دين داران. امام علي(ع) مي فرمايد: «مردم! آتش خشم خود را بر ضد شيطان بکار گيريد و ارتباط خود را با او قطع کنيد.»[1] .

اگرچه بايد از همه شرور و آفات به خداي تعالي پناه برد اما آن چه در استعاذه آمده است، پناهندگي از شرالاشرار و دشمن آشکار يعني شيطان است که در سوره ناس هم به خوبي به آن پرداخته شده است.[2]  در سوره ي مؤمنين نيز خداوند به رسول گرامي مي فرمايد: «وَقُل رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ - وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ؛ (و بگو پروردگارا به تو پناه مي برم.»[3] .

وقتي مي دانيم که عبادات، نزد شيطان مبغوض ترين عمل است، با نماز مي توانيم وسوسه هاي زيادي را که در انسان به وجود مي آورد، از خود دور نماييم و از شرّ او ايمن باشيم. در ادامه به مواردي در ارتباط با موضوع اشاره مي نمايم.

 

[1] دشتي، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، ص 383.

[2] اکبري، محمدرضا؛ تفسير نماز، ص 35.

[3] سوره ي مؤمنون، آيه ي 97، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.

 

 

حسادت شيطان به نماز جوان

امام علي(ع) مي فرمايد: «هنگامي که نمازگزار به نماز مي ايستد، شيطان به خاطر رحمتي که نمازگزار را فرا مي گيرد، به چشم حسادت به او مي نگرد.»[1] .

به اين نکته بايد توجه نمود که شيطان به اقامه نماز حساسيت دارد، چون توفيق او را در کشاندن جوانان به فحشا و منکر از بين مي برد. نماز بازدارنده از فحشا و منکر است و شيطان تلاش مي کند بين بندگان خدا و نماز فاصله بيندازد و آن ها را از عبادت دور کند. با توجه به حساسيت نماز و پناهندگي دائمي به حضرت حق، اثر ويژه آن در دوري از شيطان مشخص مي شود.

 

[1] محدث نوري، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 80.

 

ايجاد موانع در عبادت

گفته شد که شيطان مدام در پي آن است که انسان اصلاً يادي از خدا نکند و به هر وسيله ممکن انسان را به گمراهي بکشاند واز نماز باز دارد. قرآن هم به تبيين اين مورد پرداخته، مي فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛[1]  شيطان مي خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت، ايجاد کند و شما را از ذکر خدا و از نماز باز دارد. آيا با اين همه زيان و فساد و با اين نهي اکيد، خودداري خواهيد کرد.

در تفسير الميزان، در ذيل اين آيه آمده است: «بغض» و «بغضاء» ضد محبت است. رجسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ، معناي آن اين است که اين امور از  عمل شيطان اند و رجس هم از عمل شيطان است براي اين است که شيطان هيچ غرضي از اين اعمال خود يعني خمر و ميسر ندارد، مگرايجاد عداوت و بغضاء بين شما و اين که به اين وسيله شما را به تجاوز از حدود خدا و دشمني با يک ديگر وادار کند، و در نتيجه به وسيله همين شراب و قمار و انصاب و ازلام، شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد.[2] .

پس شيطان با اين عوامل در صدد فراهم سازي عداوت بين شما و دوري جستن از ذکر خدا و رواج دادن بي بندوباري و ارتکاب فواحش و مخالفت با احکام الهي است.

و گاهي برخي دچار اين توهم مي شوند که اگر از انسان گناهي سر زد و يا کار زشتي انجام داد، ديگر نمازخواندن فايده اي ندارد. گاهي نيز فرد به خود چنين تلقين مي نمايد من مشغول گناه هستم ديگر چرا نماز بخوانم و نماز چه تأثيري مي تواند در من داشته باشد؟ اين افکار در دوران جواني بيش تر است و شيطان در چنين مواقعي وسوسه بيش تري دارد. در روايتي از مولا علي(ع) آمده است: «اَلصَّلاةُ صابُونُ الْخَطايا»[3]  نماز صابون شست و شوي گناهان است.

پس نبايد از رحمت الهي، نا اميد شد چون نااميدي از گناهان کبيره است و وقتي انسان نا اميد شود وسوسه شيطان بيش تر مي شود و باب توبه رو به فروبستگي مي گذارد. امام علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «پس شيطان، بزرگ ترين مانع براي دين داري است.»[4]  وسوسه هاي شيطاني انسان را رها نمي سازند و مدام درپي آتش افروزي هستند؛ چه وسوسه هاي فردي و چه جمعي.

 

[1] سوره ي مائده، آيه ي 91، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.

[2] طباطبائي، محمدحسين؛ ترجمه ي موسوي، سيّد محمدباقر؛ تفسير الميزان، ج 6، ص 180-181.

[3] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 213.

[4] دشتي، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، ص 382.

 

 

خشمناکي شيطان از عبادت

وقتي شيطان نمازگزاري را در حين سجده مي بيند، به سختي بر مي آشوبد و تحمل نمي کند؛ چون خود از درگاه الهي رانده شده است. در حديثي از امام علي(ع) آمده است: «وقتي که بنده اي سجده کرد، ابليس(شروع) به داد و فرياد زدن مي کند و اي بر من! او اطاعت کرد، ولي من معصيت کردم، او سجده کرد و من از اين عمل سر باز زدم.»[1] .

[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 82، ص 61.

 

نماز جماعت، رهايي از دام شيطان

در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) آمده است: «اِنّ الشَّيْطانَ ذِئْبُ الانسانِ کَذِئبِ الْغَنَمِ يَاخُذَ الشاةَ القاصِيَة و الناحِيَةَ فَايَّاکُمْ وَالشِّعابِ وَ عَلَيْکُم بِالْجَماعَةِ وَالْعامَّةِ وَالْمَسْجِدِ»[1] .

«شيطان گرگ انسان است، همانند گرگ گوسفندان که هميشه ميش هاي دورافتاده و کناره گير را مي گيرد. از اختلاف اندازي بپرهيزيد بر شما باد حضور در جماعت و مجالس عمومي و مسجد» از اين روايت فهميده مي شود فايده نماز جماعت از نماز فرادا بيش تر است. جوانان نيز بايد به نکاتي که در حديث فوق آمده توجه کنند تا اين امکان براي آن ها ميسر شود که از دام هاي شيطان در امان باشند.

 [1] متقي الهندي، علاءالدّين، کنزالعمّال، ج 7، ص 581.

 

نماز و طرد شيطان

نماز، زماني که براي انسان دادرسي نيست، کمک انسان است. البته نماز داراي تأثير زيادي مي باشد. هم چنين نماز، شيطان را از انسان دور و طرد مي کند؛ بالأخص در هنگام مرگ. در حديثي از امام صادق(ع) آمده است: «و ملَکُ الموْتِ يَدْفَعُ الشَّيْطانَ عَنْ الْمُحافِظِ عَلَي الصَّلوةِ وَ يُلَقِّنُهُ شَهَادَةَ أنْ لاَ اِلهَ اِلاّاللهُ وَ اَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) في تِلْکَ الحالَةِ الْعَظيمَةِ؛«هنگام مرگ ملک الموت شيطان را از کسي که محافظت به(اوقات) نماز کند دفع مي کند و کلمه شهادتين را به او القاء و تلقين مي کند.»[1] .

 

[1] مجلسي، محمد باقر؛ بحارالانوار، ج 82، ص 233.

 

نماز عامل شکست شيطان

نمازگزار به وسيله نماز شيطان زدايي و شيطان ستيزي مي کند. هيچ چيزي مانند نماز بيني شيطان را به خاک نمي مالد. پس نماز بهترين و نيرومندترين سلاح براي سرکوبي شيطان و دور کردن او از يافتن راه نفوذ و تسلطش بر انسان است. اگر ما بر شيطان پيروز نشويم، خوار مي شويم و به ذلّت مي افتيم.

امام زمان عليه السلام (عج) در حديثي مي فرمايد: «مَااَرْغَمَ اَنْفُ الشَيْطانِ بشيئيٍ مِثْلُ الصَّلاةِ فَصَلِّها وَ اَرْغِمْ اَنْفَ الشَّيْطانِ[1] ؛ «هيچ چيز مثل نماز بيني شيطان را به خاک نمي مالد و او را خوار نمي کند. پس نماز بخوان و بيني شيطان را به خاک بمال.»

 [1] معزّي، جامع احاديث الشيعه، ج 7، ص 61.

 

نماز شاخص اعمال

تأثير نماز در کيفيت بخشي به اعمال

نماز بازدارنده از بدي ها، معراج مؤمن، مايه نزديکي پرهيزکاران به خدا، پاک کننده گناهان، شستشو دهنده جسم و جان، خاموش کننده آتش دوزخ، پايه دين، نردبان رسيدن به اوج کمال و انسانيت، مهم ترين نهاد دين، بهترين کارها و معيار سنجش اعمال است. امام صادق(ع) فرموده اند: «اِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها «اگر نماز قبول شود بقيه اعمال هم قبول مي شود و اگر نماز قبول نشود بقيه اعمال هم پذيرفته نمي شود.»[1] .

پس اگر نماز قبول شود، کارهاي ديگر نيز پذيرفته مي شود و اگر نماز رد شود، کارهاي ديگر نيز مردود است. به وسيله نماز، دعاها مستجاب و نيازها بر آورده مي شود. نماز غايت و نهايت کسي است که خدا را ياد کند و خدا نيز او را ياد مي کند در روزي که جز خدا کسي يا چيزي نمي تواند به حال انسان مفيد و ثمربخش باشد.

[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 10، ص 394.

 

نماز معيار ارزش يابي و محاسبه اعمال

نماز هم چنين در ارزيابي اعمال اثر فراواني دارد. انسان خداجو، دائماً در صدد ارزيابي اعمال خويش است و در پي بررسي اين که آيا فلان عمل که انجام داده ام مورد قبول خداوند بوده يا نبوده است؟ اولين عملي هم که فرد مسلمان با آن سرو کار دارد، نماز است که روزي چندين مرتبه آن را به جاي آورد. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «اَوَلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ عَن الْصَلاَة فاِذا قُبِلَتْ قُبلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ و اذا رُدّت عليه رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُ عَمَلِه، فَاِذا صَلَّيْتَ فَأقْبِلْ بِقَلْبِکَ اِلَي اللهِ عَزَّوَجلَّ فَاِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبدٍ مُؤمِنٍ يُقْبِلُ بِقَلْبِهِ عَلَي الله عَزَّوَجلّ في صَلاتِهِ وَ دَعائِهِ اِلّا اَقْبَلَ الله عَلَيْهِ بِقُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ اِلَيْهِ وَ أيد مع مودتهم اِيّاهُ بِالْجَنّة»[1] ؛ اول چيزي که انسان با آن مورد محاسبه قرار مي گيرد نماز است. اگر نماز قبول شد ساير اعمال هم از نمازگزار قبول مي شود و اگر رد شد، ساير اعمال نيز مردود است. پس هرگاه نماز مي خواني، با قلب خود متوجه خداي سبحان باش تا دعا و نماز تو قبول شود و خدا با قلوب مؤمنان به تو رو کند.

نماز کوثري است که انسان را تطهير مي کند. اگر ما از نماز اين طهارت را در خود احساس نکرديم، بايد بپذيريم که نمازمان، نماز واقعي نبوده است.[2] .

پس فرد نماز خوان مي تواند اعمال خود را با ملاک و ميزان نماز، مورد ارزيابي قرار دهد و هر کجا که نياز به تغيير و اصلاح دارد، نسبت به آن اقدام کند.

[1] اصول کافي، ج 3، ص 268؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 23.

[2] جوادي آملي، عبدالله؛ حکمت عبادات، ص 115.

 

 

نماز تقويت کننده اخلاص و تقوي

بايد توجه داشت فرد نمازگزار به آن مقدار که توجه او به خداست از او نماز به آن مقدار پذيرفتني است. امام باقر(ع) مي فرمايد: «عَلَيْکَ بِالاِقْبالِ بِصَلاتِک فَاِنّما يُحْسَبُ لَک مِنْها ما اَقْبَلْت عَلَيْهَ»؛«در نماز توجه به خدا داشته باش، زيرا از نماز آن مقدار قبول مي شود که تو، به آن توجه داري.»[1] .

لذا فرد نمازگزار براي تقويت اخلاص در تمام حرکات و سکنات و حضور قلب و خشوع در نماز بايد دقت ويژه کند تا بتواند نمازي کامل به تمام معني داشته باشد.

در خصوص حضور قلب در نماز هم، از کلام اولياء دين چنين استفاده مي شود: «حضور قلب يعني فارغ ساختن دل از همه، براي عملي که به آن مشغول است تا اين که بداند چه مي کند و چه مي گويد و تمرکز فکر و اقبال به نماز داشته باشد و اين را خشوع دل نيز مي گويند»[2] .

 

[1] فيض کاشاني، ملامحسن؛ محجةالبيضاء، ج 1، ص 354.

[2] نراقي، معراج السّعاده، ص 1.

 

تقوا، فراهم سازي قبولي اعمال است

بطور قطع کار نيک بر مبناي خدا پرستي پذيرفتني است و بندگي خدا با شرط تقوي و ترک گناه قبول مي شود. قرآن کريم نيز به اين مطلب اشاره دارد و مي فرمايد: «اِنَّمَا يَتَقَبَّلَ اللهُ مِن المُتَّقيِن»؛«خداوند تنها (اعمال) از اهل تقوا قبول مي کند.»[1] .

همان طور که اگر فرد دزدي کند و مال ديگران را حتي انفاق کند و در راه خير هم بدهد، از او پذيرفتني نيست، آن که حق مردم را بخورد و به نماز بايستد هم، نمازش مردود است. هم چنين کسي که نماز را ترک نکند ولي جهاد ننمايد يا در حق ديگران ظلم و ستم کند. به همين قياس، کسي که به ديگري تهمت بزند، غيبت کند، يا چشم ناپاک به نواميس مسلمين داشته باشد و حتي نماز شب هم بخواند، آن نماز و جهاد و اين زيارت و نافله را خداوند از او نمي پذيرد.»[2] .

دليل اين نپذيرفتن هم اين است که اين اعمال، همراه با تقوا نبوده است و انساني که در پي تقواست، بايد توجه داشته باشد که تقوا يک  سري مقدمات دارد که اگر در برنامه نباشند، تقواي او پذيرفتني نيست. امام صادق مي فرمايد: «وَالْعَمَلُ الخَالِصُ الذّي لا تُريدُ اَن يَحْمَدَکَ عَلَيْهِ اَحَدٌ اِلاّ اللهُ»[3]  «عمل خالص، عملي است که در انجامش، جز از خدا از احدي انتظار و سپاس نداشته باشد.»

آن حضرت هم چنين مي فرمايد: «گاهي پنجاه سال بر انسان مي گذرد ولي خداوند يک نماز او را نپذيرفته است.»[4] .

جوانان بايد به موجبات قبولي اعمال توجه داشته باشند اين موجبات از طهارت گرفته تا سلام کردن و... برنامه دارد و هر کدام در جاي خودش لازم است.

 

[1] سوره ي مائده، آيه ي 28، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.

[2] قرائتي، محسن؛ راز نماز، ص 28.

[3] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 70، ص 230.

[4] وافي، ج 2، ص 13.

 

پاداش نمازگزار

اگر از طرف فرد معروفي وعده اي به انسان داده شود، انسان تقريباً مطمئن است که به آن عمل مي شود. اگر اين فرد خداي عزّوجل باشد که به کسي وعده اي بدهد، اطمينان بيش تر مي شود. در مورد نماز، خدا با نمازگزاران عهد بسته که پاداش خوبي به آنان مي دهد. رسول خدا مي فرمايد: «قال الله عَزَّوَجَلَّ اِنَّ الْعَبْدَ عَلَيَّ عَهْداً اِنْ اَقامَ الصَّلاةَ لِوَقْتِها أَنْ لا اُعَذِّبَهُ وَ اَنْ اَدْخُلَهُ الْجَنَّة بِغَيْرِ حِسابٍ؛ «خداوند عزوجل فرمود «براي بنده ام تعهد کرده ام اگر نماز را در وقتش به پا دارد(بخواند) کيفرش ندهم و او را بي محاسبه وارد بهشت گردانم؛»امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «مَنْ قَبِلَ اللهُ مِنْهُ صَلاةً واحِدَةً لَمْ يُعَذِّبْهُ؛»[1] .

خداوند از هر کس يک نماز را بپذيرد، عذابش نمي کند» چون نماز از جايگاه خاصي برخوردار است و عملي با فضيلت تر از نماز نيست. روايت ديگري نيز از امام صادق(ع) نقل شده است که مي فرمايند: «بهترين عمل در روز قيامت نزد خداوند، نماز است.»[2] .

 

[1] وافي، ج 2، ص 13.

[2] متقي الهندي، علاءالدّين؛ کنزالعمّال، شماره 19036؛ کافي، ج 3، ص 266؛ التهذيب، ج 2 238 / 943؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 7.

 

نماز وگناهان

ريزش گناهان

در اين دنيا انسان مدام با نيرنگ هاي عديده سرو کار دارد و با انواع تخلف هايي که منجر به گناه شده و او را به معصيت وا مي دارد، روبه روست. در چنين حالاتي، او در وجود خود نيازمند به بخشودگي و محو اين گناهان ودر صدد يافتن راهي براي ريزش و بخشش آنان است. اين راه مي تواند همان نماز باشد که دليل بخشودگي است امام علي(ع) در وصيتش درمورد نماز مي فرمايد: «اِنَّهَالَتَحُتُ الذُّنُوبَ حَتَ الوَرَقِ وتُطْلِقُها اِطْلاقَ الرّبَقِ، وَشَبَّهَهَا رَسولُ الله (صلي الله عليه وآله وسلم) بِالْحَمةِ تَکونُ عَلي بابِ الرَّجُلِ فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْها فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ فَما عَسي يَبْقَي عَليْه مِنْ الدَّرَنِ؛»[1]  «نماز، گناهان را فرو مي ريزد، هم چون ريزش برگ از درختان و آن ها را از گردن بندگان باز مي کند، هم چون بازکردن رسن از گردن چهار پايان. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نماز را به چشمه آب گرمي تشبيه فرمود که جلو در خانه مردم باشد و اگر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن بشويند بر بدن آن ها چرک و کثافتي باقي نخواهد ماند.»[2] . 

بنابراين نماز بدي ها را از بين مي برد، گناهان را از صفحه قلب انسان محو مي کند و سبب مي شود خداوند بزرگ مجازات ها را عفو فرمايد. خداوند عزّوجل مي فرمايد: «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرَي لِلذَّاکِرِينَ؛[3]  «در دو طرف روز و اوايل شب نماز را بر پا دار، چرا که حسنات، سيئات (و آثار آن ها را) از بين مي برد. اين تذکري است براي کساني که اهل تذکرند.» اين خاصيت نماز، براي جوان که در معرض لغزش ها و آفات است، جاي اميدواري فراوان دارد.

در رواياتي از اميرالمؤمنين علي(ع) آمده است که از اصحاب سؤال فرمودند: «آيا مي دانيد اميدبخش ترين آيه ي قرآن کدام است؟» هر کدام از اصحاب، آيه اي را عنوان کردند. حضرت فرمودند: «اميدبخش ترين آيه در کتاب خدا، «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[4]  است.»

نماز، جوان را از گناهان شستشو مي دهد و او را از ارتکاب گناه بازمي دارد و به همين علت، نماز يک اهرم قوي و يک محافظ خوب براي جوان است و تذکاري است به او تا از خلاف دوري کند. خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ؛»[5]  «نماز را برپا دار، که نماز انسان را از زشتي ها و گناه باز مي دارد.»

زماني که انسان به سبب گناهاني که براي او اندوه و غم به همراه آورده است، خود را از همه جا رانده مي بيند و نمي داند چه کند تا از اين حال رهايي يابد، نماز به او ياري مي رساند. امام علي(ع) مي فرمايد: «ما اَهَمَّني ذَنْبٌ اُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّي اُصَلِّيَ رَکْعَتَيْنِ وَ اَسْأَلَ اللهَ الْعافِيَةَ؛[6]  «اندوهگينم نکرد گناهي که در پي آن مهلت يافتم دو رکعت نماز بگزارم و از خدا اصلاح آن را بخواهم.»

ابن ميثم در شرح اين جمله چنين مي نويسد: «علت اين که انسان نبايد پس از خواندن دو رکعت نماز نسبت به گناهان اندوهگين باشد، اين است که نماز پوشاننده گناهان است.»[7] .

اين رهنمود مولا در نهج البلاغه، براي ما يک الگوست تا وقتي گناهي از ما سر زد با توسل و نماز، موجبات غفران و پاکي آن را فراهم آوريم.

 

[1] نهج البلاغه، خطبه 199.

[2] ابن ابي الحديد؛ شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 202.

[3] سوره ي هود، آيه ي 114، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.

[4] قرائتي، محسن؛ تفسير نور، ج 5 ص 314.

[5] سوره ي عنکبوت، آيه ي 45.

[6] نهج البلاغه، حکمت 299.

[7] بحراني، ابن ميثم؛ شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 395، چاپ مؤسسه نصر 1378.

 

نماز و کفاره گناهان

گناهان انسان سبب مي شود که در روز قيامت، آتشي که به دست خود او روشن شده است، براي او عذاب شود. اما مي توان اين آتش را در همين دنيا خاموش نمود و با اقامه نماز، اثر آن را محو کرد. در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده است: «شنيدم منادي حق در اوقات نماز ندا مي کند و مي گويد: «اي فرزندان آدم! آتشي را که به دست خود افروخته ايد خاموش کنيد. پس مي بينم که برمي خيزند و وضو مي گيرند و بعد از آن، گناهان و معاصيشان ساقط مي شود و آن هنگام که نماز مي خوانند، هرچه زشتي ها که در ميان دو نماز مرتکب شده اند، بخشيده مي شود؛

اما آن ها مجدداً در بين دو نماز آتش مي افروزند. همين که هنگام نماز ظهر فرا مي رسد، منادي حق ندا مي دهد: اي انسان ها بر خيزيد و آتشي را  که براي سوزاندن خويش بر افروخته ايد خاموش کنيد. آن ها مجدداً برمي خيزند و وضو مي گيرند و نماز به جا مي آورند و آن گاه هرچه که در ميان دونماز مرتکب شده بودند بخشوده مي شود و هرگاه نماز عصر فرا مي رسد نيز چنين است. با فرارسيدن نماز مغرب و اقامه آن نيز معصيت هاي قبل از نماز مغرب آمرزيده مي شود و هرگاه وقت نماز عشا مي شود با اقامه نماز، گناهان گذشته فرد آمرزيده مي شود.

سپس آن ها مي خوابند درحالي که آمرزيده شده اند و چيزي از گناهان بر آنان نيست؛ اما دريغ که بعد از آن، گروهي در راه خير سير مي کنند و گروهي در راه شر.»[1] .

از حديث فوق مي توان چنين نتيجه گرفت که اگر انسان بخواهد گناه او پاک شود و به قيامت کشيده نشود، با اقامه نماز اين مسير است که هم موجب بخشيدن گناهان مي شود و هم موجب فراهم سازي خاموشي آتشي که انسان به دست خود افروخته است. پس نماز نهر روان و چشمه ي کوثري است که هم آتش ها را خاموش مي کند و هم نمي گذارد انسان بعدها گرفتار آتش شود.

علاوه بر اين، در شرح نهج البلاغه آمده است: «حتي اگر انسان توفيق خواندن دو رکعت نماز پيدا کند و به آن عمل نمايد، موجب کفاره گناهان و از بين بردن اثر آن مي گردد؛ چون حسنات، اثر سيئات را محو مي نمايند.»[2] .

 [1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 82، ص 224.

[2] هاشي الخوئي، علامه ميرزاحبيب الله؛ منهاج البراعة في شرح النهج البلاغه، ج 21، ص 390.

 

نماز وسعادتمندی

 

سعادتمندي

در بسياري از آيات قرآن، به ثمرات و فوايد نماز پرداخته شده است. اين امر خود عامل مهمي در تشويق به نماز است. امام علي(ع) مي فرمايد «با دِرْ بِالطَّاعَةِ تَسْعَد»[1] ؛ «به طاعت شتاب (کن) تا سعادتمند شوي.»

اگر انسان در موقع انجام کار، به نتايج، ثمرات و فوايد آن آگاهي داشته باشد، با اشتياق، علاقه و اطمينان بيش تري به انجام آن مبادرت مي کند.

عبادت، به زندگي رنگ خدايي دادن است و از روزمرّه گي خارج شدن. نجات از بيهودگي و مفيدشدن است و عبادت واقعي يعني کل زندگي را رنگ خدادادن و در حقيقت مجموعه ي دگرگوني هايي که در فکر و عقيده فرد به منظور ايجاد نوعي خاص از عمل و رفتار و ضوابط مذهبي ايجاد مي شود.[2] .

براي جوانان و نوجوانان آگاهي از فوايد و ثمرات نماز بسيار مهم است. اين کار نيز بايد با زبان قرآن و توجه به آيات شريفه الهي صوت بگيرد تا تأثير بيش تري داشته باشد.

در صورت توجيه جوانان و ارايه سفارشات لازم در اين مورد، آن ها مي توانند با شخصيتي کاملاً پرورش يافته و دين دار، قدم به بالاترين جايگاه سعادت نهند و با نماز، سعادتمندي خود را تضمين نمايند.

 

[1] آمدي تميمي، محسن؛ غررالحکم. حديث 4360.

[2] کريما، زهرا؛ پايان نامه سطح 2 معارف اسلامي و تبليغ؛ ص 17.

 

نماز و تکامل معنوي

بهترين وسيله براي پرورش فضايل اخلاقي و تکامل سير معنوي جوانان، نماز است. نماز، جوان را از جهان محدود و عالم طبيعت، بيرون مي برد و او را به اعلا عليّين آسمان ها مي رساند. در اين فضاست که او بافرشتگان، هم صدا و هم راز مي شود. خود را بدون نياز به واسطه اي در برابر خدا مي بيند و با او به گفت وگو بر مي خيزد. تکرار اين عمل درشبانه روز، آن هم با تکيه بر صفات باري تعالي و کمک گرفتن از سوره هاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده در مورد پرورش دادن فضايل اخلاقي است، روح جوان را به تعالي مي رساند.

در روايتي از اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «الصلوة قُرْبانُ کُلِّ تَقيٍّ»[1] ؛ نماز وسيله تقرب هر پرهيزکاري به خداست. نماز جوان را با تربيت بار مي آورد و پرورش اخلاقي او را کامل مي کند و او را به مقامي مي رساند که مستجاب الدعوة شود. نماز ريسمان خدا ست و شکي نيست که هر که به پيمان خدا وفا کند، خداوند به عهدي که با او بسته وفا مي کند. در قرآن آمده است: «أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»[2] ؛ «وفا کنيد به عهد من تا من به عهد شما وفا کنم» نمازگزار جواني که همه غرايز و تمايلات در وجود او هست، وقتي به نماز مي ايستد، دل به خدا مي بندد و از همه اين تمايلات، دل مي کند و با روحي پاک به سوي خدا پرواز مي کند. چنين نمازي است که انسان را - به خصوص در سن جواني به تکامل معنوي مي رساند.

 

[1] نهج البلاغه کلمة قصار، جمله 136.

[2] سوره ي بقره، آيه ي 40، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.

 

دست يابي به مقامات معنوي

يکي از آثار مهم ديگر نمازگزار، دست يابي به مقامات معنوي و کسب فضايل است. اين اثر يکي از مهم ترين برکات نماز براي جوان است.

دست يابي به مقامات معنوي، خود امري بسيار مهم و اساسي است. يک جوان همان طور که براي تأمين و رفع نيازمندي هاي مادي خود تلاش و کوشش مي کند، بايد براي رفع نيازهاي روحي و معنوي خود هم سعي و تلاش نمايد. او در اين راه بايد تلاش و جديّت خاصي از خود نشان دهد، زيرا خسارات ناشي از خلأهاي معنوي به مراتب بيش تر از خسارت ناشي از کمبودهاي مادي است و رسيدن به مقامات و درجات، آثار مهمي در زندگي فرد دارد.

 

تأمين نيازهاي روحي جوانان

تلاش هايي که انسان براي آسايش خويش و تحصيل و تأمين مسکن و... انجام مي دهد بدون توجه به مسايل معنوي، انسان را به سعادت و آرامش دل خواه نمي رساند و هميشه او را در نگراني نگه مي دارد.

جوامع لائيک با وجود همه امکانات مادي و پيشرفته و اوج آسايش مادي، از آسايش فکري و روحي برخوردار نيستند. آن ها مدام از بي قراري رنج مي برند و بالأخص جوانان در اين جوامع، بي قرارتر هستند. آن چه دانشمندان و جامعه شناسان اين جوامع، دائماً خطرناک ترين پرتگاه جامعه را تذکر مي دهند، فساد اخلاقي ناشي از بي ديني و بي ايماني است. اين موضوع آن جوامع را به بن بست کشيده و به ستوه آورده است. وقتي در يک جامعه، جوانان در پرتگاه فساد و بي ايماني قرار گرفتند، نمي توان به آن جامعه با چشم اميد نگريست.

 

خانواده هايي که روح ايمان و مذهب و اعتقاد به معنويت در آن ها جاي ندارد با وجود اين که از جهت مادي بي نياز هستند اما مسايل تربيتي فرزندان و مشکلات اخلاقي و خانوادگي جدي دارند که در موارد بسياري براي آن ها مشکل ساز است. درمقابل، خانواده هاي با ايماني که بي بضاعت اند، همواره کانوني گرم و محبّت آميز دارند؛ زيرا از جذب نيروي ايمان و معنويت، خوشبختي و سعادت حاصل مي شود و آن ها را از رذايل اخلاقي دور مي سازد.

 

نماز و خودسازي

دوران نوجواني و جواني، بهترين دوره خودسازي و آماده شدن براي ايفاي نقش مفيد و مؤثر در جامعه است. قبلاً اشاره شد که جوان مي خواهد با ساختن خود در جامعه و خانواده، نقش خود را به ديگران نشان دهد.

قرآن کريم بهترين راه و الگو براي خودسازي را نمازگزاري معرفي نموده، با بيان تأثيرات نماز در سازندگي شخصيت جوانان و بازداشتن آنان از بدي ها و ايجاد شوق و علاقه نسبت به نماز مي فرمايد:

«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً - إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً - وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً - إِلَّا الْمُصَلِّينَ»[1] ؛ به يقين انسان، حريص و کم طاقت آفريده شده است، هنگامي که بدي به او رسد بي تابي مي کند و هنگامي که خوبي به او رسد، مانع ديگران مي شود (بخل مي ورزد) مگر نمازگزاران»، پس نماز به عنوان يک عامل تأثير گذار بر شخصيت جوانان، مي تواند در خودسازي کمک مؤثري به آن ها بنمايد. نماز روح ايمان و اطاعت از پروردگار را در وجود فرد زنده مي سازد و اگر فرد اهل نماز شد، بهترين راه خودسازي براي او فراهم شده است.[2] .

 

[1] سوره ي معارج، آيات 19 تا 23، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.

[2] متقي الهندي، علاءالدين، کنزالعمّال، ج 6، ص 39.

 

نماز و نورانيت خانه

نماز نوري است از الطاف الهي که خانه ي دل و خانه ي دنيا را روشن و منوّر مي کند. منزلي که در آن نماز خوانده نشود تاريک و ظلماني است. چرا که نماز، آثار فراواني در اين باب دارد. رسول خدا مي فرمايد: «نَوِّروا مَنزِلَکُمْ بِالصَّلاةِ...؛ با خواندن نماز به خانه هايتان نورانيت ببخشيد.»[1] .

نماز، منزل را نوراني مي کند و به آن خير و برکت مي بخشد. بالأخص در منزلي که نوجوان و جوان در آن زندگي مي کنند، نماز موجب دوست داشتن خداوند مي گردد. روايت است که: «اِنَ اللهَ يُحِبُ الشَّابَّ الَّذي يُفْني شَبابَهُ في طاعَةِالله»[2] ؛ «خداوند جواني را که عمر خود را در عبادت خدا سپري مي کند، دوست دارد.» زندگي جوان در محيطي که در آن نور نماز و ياد خدا جاري است، او را پرهيز کار و خدا ترس بار مي آورد و چراغ عقل و بصيرت او را روشن مي سازد.

مولا علي(ع) مي فرمايد: «هر کس خداوند سبحان را ياد کند، خداوند دل او را زنده کرده، عقل و خردش را روشن مي کند.»[3] .

 [1] متقي الهندي، علاءالدين، کنزالعمّال، ج 6، ص 43.

[2] متقي الهندي، علاءالدين، کنزالعمّال، ج 6، ص 43.

[3] آمدي تميمي، محسن؛ منتخب غررالحکم، ص 19.

 

 

برطرف شدن غم و اندوه

در زندگي هر انساني پيچ و خم ها و مشکلات فراواني وجود دارد که هر آن ممکن است او را به سختي بيندازد. تنها چيزي که مي تواند به انسان نيرو بدهد و قدرت او را در مقابله اين مشکلات زياد کند صبر و نماز است.

براي هر فرد امکان غم و اندوه وجود دارد. ممکن است از دست دادن عزيزي يا مقامي باشد و يا اضطراب و نگراني حاصل از مشاهده صحنه هاي تأثرانگيز. در اين مسايل، صبر انسان به خصوص جوان کم است و دچار غم و اندوه و اضطراب مي شود. در اين حال، نماز مي تواند فرد را از مشکل رهايي بخشد و غم و اندوه او را برطرف سازد. در اين مواقع و مواقف، خداوند بهترين پناه گاه براي رهايي است. قرآن مي فرمايد: «لِکَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَي مَا فَاتَکُمْ»[1] ؛ «تا بر آن چه از دست رفته، افسوس نخوري.»

انسان به وسيله نماز، به درجه اي از معرفت دست مي يابد که به خاطر از دست دادن دنيا اندوه گين نمي شود. آن که خدا را مالک خود مي داند و به تقدير او رضايت مي دهد در واقع خود را از اين مشکلات رهانيده است.

[1] سوره ي حديد، آيه ي 24.

 

نماز و دريافت فيض الهي

همه ي عبادات و در رأس آن ها نماز، وسيله اي براي دريافت الطاف الهي هستند. حضرت موسي(ع) براي دريافت کتاب آسماني تورات، چهل شبانه روز در کوه طور به عبادت پرداخت. رسول اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) براي دريافت وحي، مدت هاي طولاني را در غار حرا به عبادت مشغول بود.[1] .

«تمامي اولياي خداوند و عرفا نيز توفيقات خود را مديون عبادت، بالأخص راز و نيازهاي شبانه اند.»[2]  در روايتي از حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) منقول است که مي فرمايد: «هر کس چهل شبانه روز تمام اعمال و عبادت را خالصانه انجام دهد، خداوند چشمه هاي حکمت را از قلبش بر زبانش جاري مي کند.»[3] .

وقتي اولياء و انبياء از دريافت امداد الهي به وسيله نماز بهره برده اند، لازم است جوانان نيز در اين زمينه تلاش لازم را بنمايند.

 

[1] قرائتي، محسن؛ تفسير نماز، ص 21.

[2] تحف العقول، ص 508.

[3] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 53، ص 1326.

 

نماز وزندگی دنیوی

 

رفع مشکلات مادي

از آن جا که هويّت و ابعاد وجودي انسان در ساختار جامعه، مي تواند به شناسايي و رفع نيازهاي فرد در جامعه و نيز ارتباط با جوامع بيانجامد، پرداختن به مشکلات و نيازهاي مادّي و معنوي جوانان در جامعه و مطالعه و بررسي آثار نماز و عبادات ديگر، بدين منظور مهم و ضروري به نظر مي رسد.

بدون شک اثر ونقش کليدي نماز در رفع مشکلات عاطفي، معنوي، مادي و روحي جوانان و در راستاي ايجاد يک هويت اصيل براي آن ها قابل چشم پوشي نيست. انسان مسلمان با روي آوردن به عبادات به ويژه اجراي فريضه نماز، آن هم بصورت عميق و کامل و خالص، مي تواند به رفع نيازهاي فکري، مادي و معنوي خويش پرداخته، خود را از وابستگي ها و تعلقات فکري و مسايل دنيوي رها سازد. اين رهايي از مشکلات مادي و معنوي نيز مي تواند زمينه ساز شکل گيري هويت يک جوان مسلمان باشد و موجب فراهم سازي محيط امن و آرام براي او گردد.

اداي نماز به فرد، وجهه اجتماعي و تکريم شخصيت مي بخشد و به دنبال آن، شرافت ظاهري او در جامعه حاصل مي شود. وقتي نمازگزار در سوره حمد به ستايش خداوند متعال و تحميد او مي پردازد و او را مورد ستايش قرار مي دهد، خداوند هم او را به اين شکل مورد ستايش قرار داده و بي پاداش رها نمي سازد. در نصايح حضرت عيسي(ع) وارد شده است که: «... وهيچ ياور و ناصري بر مشکلات و سختي هاي دنيا، بهتر و بالاتر از نماز دائمي نيست...»[1]  البته بايد اين نکته را نيز در نظر داشته باشيم که اين امر به معني دست شستن از کارهاي ديگر نيست، بلکه هرچيز اثر خاص خود را دارد.

[1] تحف العقول، ص 508.

 

فراواني رزق و روزي

انسان مدام دوست دارد در کارهاي خود پيشرفت کند و يکي از دغدغه هاي او، آسايش زندگي و ازدياد رزق و روزي خانواده است. برکت در مال هم فراهم نمي شود مگر در سايه نماز. در روايتي از امام صادق(ع) آمده است»: «الصّلاةُ...بَرَکَةٌ في الرِّزْقِ[1] ؛ «نماز باعث برکت در رزق و روزي است.»

اگر انسان بداند از راه نماز چه آساني مي تواند به فراواني رزق دست پيدا کند، هيچ گاه نماز را رها نمي کند.

در روايت ديگري امام صادق(ع) مي فرمايد: «کَذِّبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهَ يُصَلّي... وَ هُوَ يَجُوعُ، انَ الصَّلاةَ اِلَيْهِ... تَضْمِنُ رِزْقَ النَّهارِ»[2] ؛ «اگر کسي بگويد من نماز شب مي خوانم و روز را در گرسنگي به سر مي برم، دروغ گفته است؛ زيرا نماز شب... ضامن روزي روز است.»

البته روايات زيادي در اين مورد هست که از ذکر آن در اين جا چشم پوشي مي کنيم.

 

[1] خصال، شيخ صدوق، ج 2، ص 522 و بحارالانوار، ج 82، ص 231.

[2] وسائل الشيعه، ج 3 ص 277 و محاسن برقي، ص 61.

 

برآوردن نيازها

يکي از آثار نماز که حاجت مؤمنين را بر آورده مي کند و از قديم الايّام در سيره انبياء و اولياء به چشم مي خورد، خواستن حاجت از راه نماز است. در روايات هم داريم که هرگاه حاجتي داريد و يا مشکلي براي شما پيش مي آيد، برخيزيد دو رکعت نماز بخوانيد و خواسته هاي خود را از طريق نماز بيان کنيد تا خداوند به اين وسيله، شما را کمک نمايد. در حديثي از امام صادق(ع) آمده است: «اِذا اَرَدْتَ حاجَةً فَصَلِّ رَکْعَتَيْنِ وَ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلْ تُعطه»[1] ؛ «هنگام حاجت دو رکعت نماز بخوان و درود بر پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و آل او بفرست و حاجت را بخواه که به تو داده مي شود.» در بعضي موارد و حاجت ها، جز پناه بردن به خداوند متعال چاره اي وجود ندارد.

در چنين مواقعي است که انسان با اعتماد کامل دست به درگاه الهي دراز مي نمايد و با او به راز و نياز مي پردازد. جواناني هم که با نماز انس دارند و دل را با نورانيت نماز روشن کرده اند، قطعا براي حاجت خود، با نماز به خدا پناه مي برند و براي نيازهاي خود، از او کمک مي طلبند و مي دانند که بر آوردن نياز آن ها به وسيله نماز امکان پذير است.

 [1] فروع کافي، ج 3، ص 479.

 

نماز صبر واستقامت

صبر در لغت

«خودداري و نگهداري نفس به اقتضاي عقل و شرع را در لغت صبر گفته اند!»[1] .

«مقاييس الّلغة» نيز سه معني براي صبر ذکر نموده است: «حبس»، «علوه» و «جزئي از سنگ محسوب کردن.»[2] .

معني اصطلاحي صبر هم چندان دور از معناي لغوي آن نيست. مصباح الشريعة، صبر را «شکيبايي» معني کرده است.[3]  و در توضيحات «معراج السعادة» نيز صبر به معني شکيبايي آمده است؛ يعني ضدّ جزع و بي تابي. شکيبايي عبارت است از ثبات و آرامش نفس در سختي ها و بلاها و مصائب و پايداري و مقاومت در برابر آن ها؛ به طوري که از گشادگي خاطر و شادي و آرامشي که پيش از آن حوادث داشت، بيرون برود و زبان خود را از شکايت و اعضاي خود را از حرکات ناهنجار نگاه دارد.[4] .

 

[1] اصفهاني، راغب؛ مفردات راغب، ص 474.

[2] مقاييس الّلغة، ج 3، ص 329.

[3] مصباح الشريف و مفتاح الحقيقه، ترجمه ي حسن مصطفوي. ص 414.

[4] معراج السّعاده، مهدي نراقي، ترجمه ي جلال الدين مجتبوي، ج 3، ص 355.

 

صبر در روايت

ازجمله مواردي که در اسلام مورد تأکيد فراوان واقع شده است «صبر» و پايداري است که در خصوص آن آيات و روايات بسياري وارد شده و به مناسبت هاي مختلف، انسان ها به صبر سفارش و توصيه شده اند. درباره اهميت «صبر» همين بس که امام علي (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد: «عَلَيْکُمْ بالصْبرِ؛ فانَ الصّبْر مِنْ الإيمانِ کالرّأسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لاخَيْرَ في جَسَدٍ لارَأْسَ مَعَهُ وَ لافي ايمانٍ لاصَبْرَ مَعَهُ؛»[1] ؛ «به صبر و شکيبايي رو کنيد که صبر نسبت به ايمان مانند سر نسبت به تن است. نه در تن بي سر، ارزشي هست و نه در ايمان بدون صبر.»

روزي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از جبرئيل سئوال نمودند: «اي جبرائيل! معني صبر چيست؟» جبرائيل گفت: «اين که در سختي صبر مي کني، همان طور که در روزگار آسايش. در هنگام توان گري صبر مي کني، هم چنان که در فقر و اين که در بيماري و گرفتاري صبر مي کني هم چنان که در زمان سلامت و عافيت. انسان صبور از بلايي که به او مي رسد، نزد مخلوق زبان به شکوه نمي گشايد.»[2] .

پس از بررسي معناي لغوي و اصطلاحي صبر و توضيحاتي که داده شد، در صدد بيان آثار صبر هستيم و اين که اصلاً صبر چه کاربردي دارد و در زندگاني انسان و براي جوانان چه راهبردهايي مي تواند داشته باشد و يک جوان چه قدم هايي مي تواند در اين راه بردارد تا به حد مطلوب برسد؟

 

[1] دشتي، محمد؛ نهج البلاغه، حکمت 83.

[2] ابي جعفر، محمدبن علي بن الحسين بابويه القمي؛ معاني الاخبار، ج 1، ص 261، چاپ جامعه مدرسين.

 

استعانت از نماز و صبر در مشکلات

يک نکته بسيار حائز اهميت که مي توان به آن استناد نمود و آن را از آيه ذيل استفاده کرد، استعانت از نماز و صبر در هدف هاي عالي و پيشرفت و کسب موقعيت هايي در زندگي و خدمت به جامعه اسلامي است.

 

اگر جوانان مي خواهند راه موفقيت را در پيش بگيرند، بايد اهل نماز و صبر گردند. قرآن مي فرمايد: «يَا اَيُّها الَّذينَ آمنُوا استَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصَّابِرينَ»[1] ؛ «اي افرادي که ايمان آورده ايد! از صبر و نماز کمک بگيريد، خداوند با صابران است.»

در سيره معصومان وارد شده است که ايشان هرگاه با مشکل و ناراحتي برخورد مي کردند به نماز مي ايستادند و از نماز براي رفع مشکل کمک مي گرفتند و بلافاصله هم نتيجه مي گرفتند.

 

[1] سوره ي بقره، آيه ي 153، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.

 

صبر در جواني

در دوران جواني که ايام ساختن شخصيت و يافتن جايگاه مطلوب فردي و اجتماعي است، انسان بيش تر از هر زمان ديگر به پايداري و استقامت در برابر نارسايي ها و مشکلات نياز دارد.

از ملزومات اين دوره، تداوم و پشتکار در تحمل سختي ها و ادامه راه تا رسيدن به موفقيت هاي آينده و ثمر دهي تلاش و فعاليت هاي دوران جواني است.

بايد به جوان آموخت که هرگز با بروز مشکلات، دچار يأس و نااميدي نشود بلکه با اراده اي قوي و آگاهي، مشکلات پيش رو را تحمل نمايد و آن را مربّي سخت گير و پرفايده اي بداند که او را آماده مقابله با مشکلات و سختي ها مي نمايد.

بسياري از علماي اخلاق، براي «صبر» سه شاخه ذکر کرده اند: صبر بر طاعت، صبر بر محبت، صبر بر مصيبت.[1] .

 هم چنين بزرگان اخلاق نظير حضرت آيت الله مشکيني، براي صبر چنين توضيح نموده اند: 

«صبر ملکه و نيروي استحکام نفس است که مايه ي عدم انفعال در برابر ناملايمات و تسليم نشدن در برابر هواي نفس است. بر اثر همين نيروي صبر است که انسان در برابر مصيبت ها، آرامش خود را حفظ مي کند و در برابر وظايف ديني به اطاعت واداشته مي شود. براين اساس پاره اي از صفات ارزشي زيرمجموعه ي صبر واقع مي شود؛ صفاتي مانند شجاعت، رازداري، تقوا، و سخاوت.»[2] .

پس، از معني صبر چنين برداشت مي شود که آن چه مطلوب عقل و شرع است، صبر فعال و تحرک آفرين است. زيرا در آن، دو عنصر عقل و شرع همزمان وجود دارد.

 

[1] شريعتمداري و جعفري؛ شرح و تفسير لغات قرآن بر اساس تفسير نمونه، ج 2، ص 562، چاپ رضوي.

[2] مشکيني، علي؛ دروس في الاخلاق، ص 97.

 

نماز و صبر

جواني، دوران بي قراري و بي صبري و تحولات فکري و عقيدتي است. وجود اين دوره در تکامل شخصيت جوانان لازم است. استقامت و صبر براي جوانان در اين دوره مهم است و نيز رفتن و پذيرفتن راه هايي که مي تواند براي آن ها اين صبر و استقامت را به ارمغان بياورد.

تحمل و استقامت در برابر مشکلات و ايستادگي در برابر آن ها در دوران جواني، تأمين کننده آسايش آينده و تعيين کننده سعادت پاينده براي جوان است.

جواناني که توان مقابله با مشکلات را ندارند و صبر و استقامت از خودنشان نمي دهند نمي توانند آينده موفقيت آميزي داشته باشند.

اصولاً رشد و بالندگي بر پايه صبر و استقامت استوار است و هيچ استقامتي منجر به شکست نمي شود. اين را تأکيد مي کنيم که هر استقامت و ايستادگي در برابر سختي ها وجهي از خوشبختي را به دنبال دارد. قرآن کريم نيز مؤيد اين مطلب است: «فَإِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً»[1] ؛ «به يقين با هر سختي آساني است (آري) مسلماً با هر سختي آساني است.»

به دليل اهميت فراوان صبر در زندگي است که خداوند رسول خود را به صبر فرا مي خواند و به دليل اهميت بيش تر صبر و استقامت در جواني است که ائمه ديني پيوسته فرزندان خود را به صبر و پايداري دعوت مي نموده اند. به طور کلي يکي از خصلت هاي مهم پيشوايان ديني که مي بايست اسوه زندگاني ما باشد، خصلت صبر و استقامت آن هاست.

امام رضا(ع) دراين باره مي فرمايد: «لا يَکُونُ المؤمِنُ مؤمناً حَتيَ يکُونَ فيهِ ثلاثُ خصَّالٍ... و سنةُ وليّه... و امَا لسُنَةُ من وليّهِ فالصبرُ في البأساء و الضَرّاءِ»؛ «هيچ مؤمني مؤمن واقعي نمي شود مگر اين که سه خصوصيت اخلاقي از سه کس بياموزد تا ايمانش کامل گردد... از امامان صبر و استقامت در سختي ها.[2] .

جوان مي خواهد هم چون بسياري از بزرگ ترها به کمال برسد و رشد کند و بالنده گردد و به شغل و علم و زندگي خوب برسد. تصور او اين است که رسيدن به اين هدف ميسر است، اما وقتي اين هدف محقق نمي شود، آرزوها فرو مي ريزد و جوان، سر خورده و نااميد مي گردد.

قرآن در اين موقعيت، دو راه مناسب پيش پاي او مي گذارد: يکي صبر و شکيبايي و ديگري نماز. نماز انسان را در رسيدن به هدف ها ياري مي کند. قرآن کريم مي فرمايد: «اي افرادي که ايمان آورده ايد! از صبر و استقامت و نماز کمک بگيريد؛ زيرا خداوند با صابران است.»[3] .

براين اساس، نوجوانان و جوانان در مسير رسيدن به کمال در زندگي خويش بر مبناي افق ذهني خود که براي خويش ساخته اند، گاهي خود را تنهاي تنها مي يابند و در اين حالت است که با نماز و اُنس با پروردگار، روح خود را داراي پشتيبان و همراه، مي بينند.

امام علي(ع) در مورد راهيابي به سعادت چنين سفارش مي فرمايد: «بادِرْ بِالطّاعَةِ تَسَْعدْ[4] ؛ به طاعت بشتاب تا سعادتمند شوي.»

پس با اين تفاصيل صبر بر سختي ها و مصائب به خصوص در دوران جواني، براي رسيدن به کمال بسيار مهم است و ضرورت جدي دارد.

 [1] سوره ي انشراح، آيات 5 و 6، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.

[2] مستدرک الوسائل، ج 9، ص 37؛ خصال، ج 1، ص 82.

[3] سوره ي بقره، آيه ي 153، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.

[4] غررالحکم، حديث شماره 4360؛ ميزان الحکمة، محمدي ري شهري، ج 7، ص 3326.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 8818 کلمه
مولف : سيد محمد زکي دوغان (حسيني)
1395/1/26 ساعت 11:57
کد : 1231
دسته : آثار تربیتی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
آثار تربیتی نماز
آثار وضعی نماز
آثار تربیتی نماز در شخصیت جوانان
نماز و هویت یابی جوانان
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز