گفتگو با معبود

■ گفتگو با معبود

گفتگو با معبود

الله اکبر

نخستين سخن در بارگاه آن يگانه، اين است که: او بزرگ‏تر از هر چيز و برتر از هر گونه وصف است. بنابراين، حال، که به گفت و گو با او ايستاده‏ايم، بايد از اشتغال به هر چيز ديگر - که جملگي فروترند - بپرهيزيم. 

«الله اکبر»، پاسخي است بر پرسش‏هايي فراوان در محور عبادت و عبوديت؛ سؤال‏هايي از قبيل چرا او را بپرستيم؟ زيرا «الله اکبر»، چرا با او راز و نياز کنيم؟ زيرا...، چرا بايد ساير کارهاي خود را کنار بگذاريم و روزي چند بار به نماز بايستيم؟ زيرا...، نبايد از هيچ تهديدي در راه او بهراسيم؟ زيرا «الله اکبر» علاوه بر زبان، عمل و جان نمازگزار نيز بايد به بزرگي خدا شهادت دهند و همه چيز را جز او حقير انگارند، در غير اين صورت، به فرموده‏ي امام صادق عليه‏السلام به او از سوي خدا خطاب مي‏شود: «اي دروغگو! آيا با من خدعه مي‏کني؟ به عزت و جلالم سوگند، تو را از حلاوت گفت و گو با خودم محروم مي‏کنم.» [1] .

اين شعار اساسي و کوتاه در مقدمات نماز پيش از پنجاه بار و در متن نماز حدودا هشتاد و پنج بار به صورت واجب و مستحب تکرار مي‏شود، تا تجسم عظمت خالق در دل نمازگزار، هر که جز او را در ديده‏ي وي حقير گرداند و به تمام آنچه جز او است بي‏اعتنا باشد و نمازگزار مصداق اين سخن از کلام اميرمؤمنان عليه‏السلام شود که فرمود: 

«عظم الخالق في انفسهم فصغر مادونه في اعينهم» [2] .

[1] محجة البيضاء، ج 1، ص 385.

[2] نهج‏البلاغه، خطبه 193.

بسم الله الرحمن الرحيم

حال که او بزرگ‏تر از همه چيز است، پس با نام و ياد او آغاز مي‏کنيم؛ او که محبت عام دارد در دنيا بر مؤمنان و غير مؤمنان و مهر دائم دارد بر مؤمنان چه در دنيا و چه در آخرت. 

مرحوم طبرسي صاحب تفسير مجمع البيان مي‏گويد: 

«تمام عالمان ما بر اين رأي، اتفاق نظر دارند که: «بسم الله» جزء سوره‏ي حمد است و هر کس آن را در نماز، ترک کند، نمازش باطل مي‏شود.» [1] .

امام رضا عليه‏السلام مي‏فرمايد: 

««بسم الله» به اسم اعظم نزديک‏تر از سياهي چشم به سپيدي آن است.» 

بنابراين: مي‏تواند ابزاري کارآمد براي حل مشکلات و موجب برکت و تقدس در کارها باشد. 

امام عسگري عليه‏السلام در شرح مفهوم بسم الله مي‏فرمايد: 

«اي استعين علي اموري کلها بالله؛ در همه‏ي امورم از خدا کمک مي‏جويم.» [2] .

جاي گرفتن صفت رحمانيت و رحيميت در «بسمله» بيانگر اهميت اين صفت در ميان صفات الهي است و به انسان مي‏آموزد که در عين قدرت و قوت، بايد مقام رحمت و محبت را به عنوان والاترين افتخار، توجه کرد. 

[1] مجمع البيان، ج 1، سوره‏ي حمد.

[2] توحيد صدوق / 231.

الحمدلله رب العالمين

همه‏ي ستايش‏ها و سپاس‏ها مخصوص خداوندي است که پرورش دهنده‏ي جهانيان است. ستايش او که صاحب هر جمال و کمالي است، و سپاس از او در برابر نعمت‏هايي که به ما ارزاني داشته است. هر خيري از او نشأت يافته و او مدير و مدبر حرکت تکاملي موجودات است. [1] .

در بينش توحيدي در تمام عوالم هستي، رب يا رب النوعي، جز خداي يگانه وجود ندارد و تنها او «رب العالمين» است و شريکي برايش متصور نيست. 

[1] در مفردات راغب آمده است: «رب في الاصل التربية و هو انشاء شي‏ء حالا فحالا الي حد التمام».

الرحمن الرحيم

ديگر بار، سخن از رحمت پايان ناپذير الهي است؛ زيرا استوانه‏ي اصلي تربيت در فرهنگ الهي، رحمت و محبت است. برخي معتقدند: صفت رحمان و رحيم در «بسمله» به راز عبوديت و آغاز کار با نام خدا اشاره دارد و در آغاز سوره‏ي حمد، بيانگر علت بايستگي انحصار حمد و سپاس در خدا است. [1] .

[1] مجمع البيان، ج 1، تفسير سوره حمد.

مالک يوم الدين

«يوم الدين» يکي از اسامي قيامت است، و هنگام حساب و بررسي اعمال، تنها خداوند مالک و زمامدار امور است. 

 او در اين دنيا نيز مالک همه چيز است، در حالي که مالکيت‏هاي اعتباري و ادعايي ديگر نيز در طول مالکيت او در دنيا وجود دارد، اما در «يوم الدين» همه‏ي مالک‏ها از مملوک‏هاي خود گريزانند و هيچ کس، با هيچ چيز نسبتي ندارد و ملک و مملکتي جز ملک و مملکت الهي نيست. 

اياک نعبد و اياک نستعين

پس از شناخت مبدأ، مربي و مدبر هستي، به بارگاه ربوبي او راه مي‏يابيم و به زبان جمع که همراه احترام و خضوع بيشتري است، به پيشگاهش عرضه مي‏داريم: تنها تو را مي‏پرستيم و تنها از تو کمک مي‏جوييم؛ چرا که تو سرچشمه‏ي همه‏ي کمالات و درياي رحمتي و ما هماره نيازمندت بوده و هستيم. از اين عبارت مي‏آموزيم: 

1. همنوايي تمام موحدان در سرود عبادت و استعانت، روحيه‏ي جمعي و حفظ وحدت را پيام مي‏دهد. 

2. استعانت از او به دنبال ادعاي عبادت مخلصانه‏ي او، به ما مي‏آموزد که حتي در انجام عبادات، بي‏نياز از کمک و اعانت ذات ربوبي نيستيم. 

3. عبادت خالصانه، زمينه‏ي دريافت امدادهاي الهي است. 

4. با توجه به انحصار قدرت در گذشته و حال و آينده در خداوند، مددجويي، جز از او، کاري عبث و بيهوده است. 

5. استعانت، بايسته‏ي مبدئي است، که پرستش و عبادت متوجه او مي‏شود. 

6. ستايش و اقرار به کمالات معبود و احساس حضور در پيشگاه او از آداب نيايش است. 

اهدنا الصراط المستقيم

پس از اظهار نياز و استعانت از پيشگاه معبود، مهم‏ترين نياز، به عنوان نخستين درخواست، مطرح مي‏شود: «ما را به راه راست هدايت کن»؛ چرا که در ميان جاذبه‏هاي دنيا و تبليغات دنياپرستان، تنها او است که مي‏تواند ما را به راه خود هدايت کند و بر آن استوار گرداند: «ما کنا لنهتدي لولا ان هدينا الله» [1] .

از اين جمله مي‏آموزيم: 

1. انحراف از راه مستقيم، خطري جدي است که همواره موحدان را تهديد مي‏کند. پس بايد همواره استواري بر راه را از خدا طلب کنند. 

2. نيازهاي فرهنگي، نخستين و ضروري‏ترين نيازهاي فرد و جامعه است. 

3. راه الهي، مسيري مستقيم، روشن و منحصر است و مانند سبل و طرق انحرافي، اعوجاج و پيچيدگي ندارد. 

4. دعا، در استقامت فکري و عملي انسان، نقشي مؤثر دارد. 

5. هدايت، داراي مراتبي است و ما در هر نماز، رسيدن به مرتبه بالاتر را مي‏طلبيم. خداوند متعال مي‏فرمايد: «و الذين اهتدوا زادهم هدي» [2] .

براي «صراط المستقيم» تفاسيري گوناگون در روايات و منابع اسلامي ارائه گرديده است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‏فرمايد: مراد از «صراط مستقيم» راه انبيا است [3] ، حضرت علي عليه‏السلام «صراط مستقيم» را به راه هدايت قرآني تعبير فرموده [4]  و امام صادق عليه‏السلام، «صراط مستقيم» را راه معرفت الهي دانسته است، [5] ، در روايت ديگري آن حضرت مي‏فرمايد: صراط مستقيم، در دنيا مسير امامت و اطاعت از امام و پيشواي جامعه‏ي اسلامي است. هر کس در دنيا او را بشناسد و به او اقتدا کند، در آخرت از صراطي که روي جهنم کشيده شده، آسان عبور مي‏کند [و به بهشت مي‏رسد] و هر کس در دنيا او را نشناسد، پايش بر صراط مي‏لغزد و به دوزخ سقوط خواهد کرد. [6]  امام عسگري عليه‏السلام مي‏فرمايد: راه مستقيم، پايين‏تر از طريق غلط افراطيان و بالاتر از مسير تفريطيان است و به سوي هيچ باطلي تمايل ندارد. [7] .

در سخني از امام صادق آل محمد - عليهم‏السلام - مي‏خوانيم: صراط مستقيم، راهي است که به محبت خدا و دين او مي‏انجامد! و از تبعيت هوا و سليقه‏هاي شخصي، پرهيز مي‏دهد. [8] .

خداوند متعال در قرآن کريم، راه خدا [9] ، راه پيامبر [10]  و راه عبوديت [11]  را صراط مستقيم برمي‏شمارد. 

امام رضا عليه‏السلام نيز مي‏فرمايد: 

«آن کس که متشابهات قرآني را از طريق محکمات درک کند، به صراط مستقيم هدايت شده است.» [12] .

[1] اعراف / 43.

[2] محمد / 17.

[3] تفسير عياشي، ج 1، ص 22.

[4] نورالثقلين، ج 1، ص 20.

[5] معاني الاخبار / 32.

[6] نور الثقلين، ج 1، ص 22.

[7] بحارالانوار، ج 9، ص 24.

[8] همان.

[9] هود / 56 (ان ربي علي صراط مستقيم) پروردگار من، بر صراط مستقيم است.

[10] زخرف / 43 (انک علي صراط مستقيم)؛ اي پيامبر! تو در صراط مستقيم هستي.

[11] يس / 62 (و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم؛ مرا عبادت کنيد که اين صراط مستقيم است.

[12] بحارالانوار، ج 92، ص 377.

صراط الذين انعمت عليهم

اين آيه مي‏فرمايد: راه مستقيم، همان راهي است که دريافت کنندگان نعمت خاص تو، آن را پيموده‏اند. اما چه کساني به فيض نعمت خاص او نايل شده‏اند؟ بنا بر فرموده‏ي اميرمؤمنان عليه‏السلام برخي آيات قرآن، مبهمات آيات ديگر را تبيين مي‏کند. [1]  فائزين به نعمت خاص الهي در آيه‏اي ديگر مشخص گرديده‏اند، آن جا که مي‏فرمايد: 

«و من يطع الله و الرسول فاولئک مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئک رفيقا» [2] .

بنابراين آيه، پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان کساني هستند، که خدا به آنان نعمتي ويژه مرحمت فرموده است و ما همراهي با آنان را، روزانه حداقل 10 بار در نماز آرزو مي‏کنيم تا از مسير مستقيم خارج نشويم. 

در روايات، مصداق روشن اين گروه مورد تفضل الهي، چنين بيان شده است: «صراط الذين انعمت عليهم؛ محمدا و ذريته: [3]  راه راست، راه محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - و خاندان او است.» 

[1] بحارالانوار، ج 57، ص 218.

[2] نساء، 69.

[3] نورالثقلين / 23.

غير المغضوب عليهم و لا الضالين

قرآن کريم، گروه‏هاي زير را غضب شده خوانده است: 

1. ناسپاسان: «و لا تطغوا فيه فيحل عليکم غضبي؛ [1]  با ترک شکر، رو به سوي طغيان نبريد و موجبات غضب خدا را فراهم نياوريد.» 

 2. بني‏اسرائيل: «باءو بغضب من الله؛ [2]  [به دليل لجاجت و اصرار در موضع باطل به رغم آشکاري حق، کشتن پيامبران، تحريف کتاب آسماني و رباخواري] دچار غضب الهي شدند.» 

3. قاتلان و آدم‏کشان: «و من يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه [3]  هر کس مسلماني را عمدا بکشد، کيفرش خلود در دوزخ و ابتلا به خشم خدايي است. 

4. مرتدان: «ان الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم؛ [4]  آنان که [پس از هدايت] ديگر بار به گوساله پرستي روي آوردند، به زودي به غضب خدا مبتلا خواهند شد.» 

5. افراد بد گمان به خدا: «الظانين بالله ظن السوء عليهم دائرة السوء و غضب الله عليهم؛ [5]  بد گمانان به خدا، به پيش‏آمد بد و غضب خدا گرفتار آيند.» 

گمراهان نيز داراي مصاديقي هستند که برخي از آن‏ها بر مبناي آيات قرآني عبارت‏اند از: مشرکان [6] ، دروغگويان [7] ، خودپسندان [8] ، مخالفان پيامبران [9] ، آنان که مانع راه خيرند [10]  مشبهين (کساني که خدا را به خلق تشبيه مي‏کنند). [11] .

 [1] طه / 81.

[2] بقره / 61؛ آل عمران / 112.

[3] نساء / 93.

[4] اعراف / 152.

[5] فتح / 6.

[6] نساء / 116.

[7] انعام / 24.

[8] کهف / 104.

[9] احزاب / 36.

[10] نساء / 167.

[11] اسراء / 48.

سوره‏ي توحيد

پس از قرائت فاتحة الکتاب که سرآغاز کتاب آسماني است، نوبت به سوره توحيد يا اخلاص مي‏رسد. [1]  پيامبر اکرم فرمود: هر کس اين سوره را قرائت کند همانند آن است که ثلث قرآن را قرائت کرده باشد و ده برابر تمامي کساني که به خدا و ملائکه و کتاب‏هاي آسماني ايمان آورده‏اند براي او حسنه ثبت مي‏شود. 

امام صادق عليه‏السلام فرمود: به هنگام دفن پيکر سعد بن معاذ پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بر او نماز خواندند و هفتاد هزار ملک نيز در نماز با حضرتش شرکت داشتند. پس از نماز، پيامبر اکرم از جبرئيل پرسيدند: 

«چرا شما نيز بر جنازه او نماز گزارديد؟ جبرئيل گفت: زيرا او «قل هو الله احد» را دائما در حال قيام و قعود و سواره و پياده و در رفت و آمدش مي‏خواند.» [2] .

سوره توحيد خطاب به پيامبر مي‏فرمايد: بگو: او خداي يکتا است؛ خدايي بي‏نياز و مرجع همه نيازمندان، کسي را نزاده و از کسي زاده نشده و همانندي ندارد. 

اين سوره به ما مي‏آموزد که: 

1. تکرار شعار توحيد براي موحدان و حتي پرچم‏دار توحيد ضرورت دارد. 

2. خدا پاسخگوي همه‏ي نيازمندان است و با هيچ کس ارتباط نسبي ندارد. 

3. خدا ماده نيست و با آن، ارتباطي ندارد. 

براي لفظ «صمد»، معاني زيادي ذکر شده، که به برخي از آنها اشاره مي‏شود: [3] .

1. مقصد و ملجأ بندگان و نيازمندان؛ 

2. کسي که در نهايت سيادت، آقايي و صلابت و اقتدار است؛ 

3. وجودي که قائم به نفس است و بي‏نياز از غير؛ 

4. وجودي که فساد و تغييرات ندارد؛ 

5. توانايي که به صرف اراده مي‏تواند به اشياء وجود بخشد؛ 

6. صمد يعني «لم يلد و لم يولد»؛ 

7. وجودي که جسم نيست، حد و محل و مکان و شبيه و سکون و حرکت ندارد، در هيچ چيز نمي‏گنجد و هيچ جايي، خالي از او نيست. 

وحدت خداي متعال، وحدت عددي نيست، او يکتا است و همتايي ندارد، نه آن که يکي است و دومي ندارد؛ چرا که در وحدت عددي، دوم متصور است، گرچه موجود نباشد. ولي درباره‏ي خدا، فرد دومي متصور نيست. 

 [1] البته نمازگزار مي‏تواند هر سوره‏اي از قرآن را جز عزائم - سوره‏هايي که سجده واجب دارند - پس از سوره‏ي حمد، قرائت کند.

[2] مجمع البيان.

[3] اين معاني در روايات متعدد از امامان معصوم عليهم‏السلام آمده است؛ ر. ک: بحارالانوار، ج 3، ص 2 به بعد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2303 کلمه
مولف : محمدرضا رضوان‏طلب
1395/1/18 ساعت 08:34
کد : 1186
دسته : تفسیر نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
تفسیر نماز
تفسیر سوره حمد
تفسیر سوره اخلاص
واجبات نماز
ذکر
تفسیر اذکار نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز