چرا نماز بخوانيم؟ (1)

■ چرا نماز بخوانيم؟ (1)

چرا نماز بخوانيم؟ (1)

چرا نماز بخوانيم؟ (1)

چند سال است نماز مي‏خوانيد؟ 

با چه هدفي اين اعمال را هر روز تکرار مي‏کنيد؟ 

آيا مي‏توانيد 3 هدف يا انگيزه‏ي خود را از اين برنامه‏ي روزانه در جدول زير بنويسيد؟ 

جدول 1. اهداف نمازگزاري

1.

2.

3.

مفاهيم مورد نظر خود را، همچون: شکر، خضوع، کرنش، و.... - که در جدول اهداف نگاشته‏ايد - به روشني، در جدول زير، تعريف کنيد

 رديف - مفهوم - تعريف

1.

2.

3.

4.

گرچه نماز از منظر عاملان و ناظراني فروان، تصويري جز يک عمل تعبدي و مورد هدف زاهدان و رهبان‏ها ندارد، که صرفا براي نمايش خضوع و کرنش در بارگاه خالق، ايفاي نقش مي‏کند، اما بررسي آداب، شرايط، مضامين و هويت اين عبادت بزرگ، ضمن تأييد تعبدي بودنش، آن را عاملي مهم براي اصلاح نفس انسان‏ها و کنترل نظام‏هاي عمومي جامعه برمي‏شمارد

اصولا هر عبادت و اطاعتي که انسان برحسب تکليف به جا مي‏آورد، با نظر به استغناي ذات اقدس باري تعالي نمي‏تواند کم‏ترين سود و خيري را متوجه ذات خداوند گرداند، يا منشأ ارضاي خواسته‏اي در مبدأ لايزال باشد، چنانکه اگر همه مردم نيز از اطاعت او سر باز زنند، هيچ شر و ضرري متوجه او نمي‏گردد

 

گر جمله‏ي کاينات، کافر گردند

بر دامن کبرياش ننشيند گرد!

 

پس او از طاعت ما بهره‏اي نمي‏برد و به آن نيازي ندارد. عظمت مطلق است و همه‏ي عالم در برابر او سر تعظيم دارند

حال اين پرسش مطرح مي‏شود که چرا خداوند، گونه‏هايي از خضوع و کرنش را بر انسان، واجب کرد؟ چرا انسان علاقه‏مند به دنيا و وابسته به آن را مأمور واگذاري بخشي از داشته‏هاي محدود خود به ديگران ساخت؟ با آن که مي‏توانست از خزاين بي‏پايان خود، بينوايان را نيز روزي دهد. به راستي او از چنين الزام‏هايي چه هدفي را دنبال مي‏کند؟

شکر منعم و اطاعت از ولي نعمت، امري انساني و اخلاقي است، بلکه حيوانات نيز متناسب با درک و شعور خود، از انجام اين امر فروگذار نمي‏کنند

اما آيا منعمي هم‏چون خداوند، که بي‏هيچ چشمداشتي، نعمت مي‏دهد، به مانند انساني است که با چشم اميد عطا مي‏کند و سپاس ديگران در روح او اثر تشويقي يا ارضائي دارد؟ 

هرگز! او پروردگار عزت است و از هر گونه نياز و نقصي مبرا است: «سبحان ربک رب العزة عما يصفون» [1]  و اصولا چنين مقايسه‏هايي در حق او روا نيست: «مالکم کيف تحکمون»؛ [2]

بنابراين تکليف، نشانه نياز نيست، زيرا سود سپاس، به خود آدمي بازمي‏گردد: «و من يشکر فانما يشکر لنفسه» [3]

اما نگرشي نه اين گونه به نماز، آن را عملي دشوار مي‏نمايد و وارستگي از دنيا را هنگام اقامه‏ي نماز، مشکل مي‏سازد: «و انها لکبيرة الا علي الخاشعين» [4]

آري نماز دشوار است، مگر براي کساني که درک صحيحي از مقام ربوبي، بزرگي و بي‏نيازي خالق دارند. آن را باور کرده و مي‏دانند صبر و صلات نوعي نيروي کمکي براي نيل به مقاصد و تعالي خود آن‏ها است: «و استعينوا بالصبر و الصلوة» [5] ، نه ياري پروردگار! «سبحانه و تعالي عما يقولون علوا کبيرا» [6]

با گشودن اين زاويه‏ي جديد در نگرش به نماز و عبادات ديگر و اميد آن که خداوند متعال، طعم اين غذاي سازنده‏ي روح را به ما بچشاند و پرهيز از تقصير در نمازها را به ما الهام فرمايد، به بررسي آثار و اسرار نماز مي‏پردازيم. اما قبل از آن، جدول پاسخ‏هاي خود را بر اساس جواب‏هاي داده شده در متن، تصحيح کنيد و ببينيد از 20 امتياز، چند امتياز به آن اختصاص مي‏يابد؟

اينک کارکرد نماز را در آيات و روايات اسلامي بررسي مي‏کنيم

[1] صافات / 180.

[2] همان / 154.

[3] لقمان / 12. آياتي فراوان، انسان را به شکر نعمت‏هاي الهي فرامي‏خواند؛ همانند: و اشکروا لي و لا تکفرون (بقره / 152) کلوا من طيبات مارزقناکم و اشکروا لله (همان / 172) و اشکروا نعمة الله (نحل / 114) و... اما هيچ کدام منافاتي با اين آيه ندارد: «من شکر فانما يشکر لنفسه» (نساء / 147) بلکه شکر درباره‏ي خدا، نمي‏تواند مفهومي جز اين داشته باشد.

[4] بقره / 45.

[5] بقره / 45.

[6] اسرا / 43.

تأمين نياز دروني و رواني انسان

بدون شک، انسان، براي راهيابي به زندگي انساني و حيات طيبه و گريز از توحش، همچنين تخلق به اخلاق و رهايي از يأس و افسردگي، به عاملي مهار کننده نيازمند است، که روح او را در کنترل و تسخير خود قرار داده، پرهيز از انحراف و جنايت را بر او الزام، و روح تعاون و نوع دوستي، عاطفه و محبت را بر وي الهام کند و هنگامي که پژمرده و افسرده مي‏گردد، آن را طراوت بخشد

روان شناسان، جامعه شناسان و کارشناسان تربيتي - جملگي - اتفاق نظر دارند که اين نيرو از منبع اعتقاد ديني نشأت مي‏گيرد

روان شناس معروف امريکايي «هنري لنک» پس از تحقيقات گسترده‏ي باليني، روي بيش از هفتاد و سه هزار انسان افسرده‏ي تبهکار، مي‏گويد

 «اينک به خوبي اهميت اعتقاد ديني را در زندگي انسان درک مي‏کنم و از ميان تمام آزمايش‏ها، اين نتيجه‏ي مهم را يافته‏ام، که هر کس به دين و باورهاي مذهبي، گردن سپارد، يا با عبادتکده‏اي در ارتباط باشد، از شخصيت انساني والاتري برخوردار است و در مقايسه با آن کس که ايماني ندارد و با عبادتي در تماس نيست، کرامت خاصي دارد.» [1]

دانشمندي روسي نيز مي‏گويد

«مشکل ما، حقانيت کاپيتاليسم يا کمونيسم نيست، بلکه بايد درباره‏ي جانشيني يک فرهنگ بشري به جاي فرهنگ مادي فکري کرد.» [2]

يک مرکز بهداشت رواني در دانشگاه «سنت لويي» آمريکا کتابي را با عنوان «عوامل فراموش شده در بهداشت رواني» منتشر کرده است. در اين کتاب، که مذهب را، مهم‏ترين و مؤثرترين عامل بهداشت روحي، و حفظ سلامت جامعه برشمرده، مي‏خوانيم

«کساني که هفته‏اي يک روز به کليسا مي‏روند، مشکلات رواني کمتري دارند.»

کارل گوستاو يونگ، روان شناس معروف سوييسي مي‏گويد

«من صدها بيمار را معالجه کرده‏ام و از ميان تمام بيمارانم، يکي پيدا نشد که مشکل رواني‏اش مربوط به پيدا کردن عقيده‏ي ديني به زندگي باشد. با اطمينان خاطر مي‏گويم: هر يک از آن‏ها از آن جهت مريض شده بودند، که آنچه را مذاهب زنده‏ي هر عصر به پيروان خود عطا کرده‏اند، از دست داده بودند و آنان که عقيده‏ي مذهبي خود را باز نيافتند، واقعا درمان نشدند.» [3]

 بنابراين: آنچه دنياي برخوردار از فن‏آوري و صنعت را رنج مي‏دهد، خلأ رواني و نداشتن اطمينان روحي است. بيش از پنجاه درصد از تخت‏هاي بيمارستان‏هاي امريکا اختصاص به بيماران رواني دارد و بيش از هفتاد و پنج درصد از دانش‏آموزان دبيرستان‏هاي اين کشور، مواد مخدر مصرف مي‏کنند. [4]

رهبران غرب و شرق در سال 1962 از نبودن عنصر ديني در هموطنانشان اظهار نگراني و آينده‏اي نگران کننده را براي کشور خود پيش‏بيني کردند

کندي مي‏گويد

«امريکا آينده‏اي دردناک پيدا خواهد کرد، چرا که جوانان، غرق شهواتند و حاضر نيستند وظايفي را که به آنان محول مي‏گردد، به خوبي انجام دهند. از هر هفت جوان که به سربازي اعزام مي‏شود، شش تن نالايق و سست از آب درمي‏آيند.» 

خروشچف نيز در اعتراف‏هاي خود درباره‏ي نبودن عنصر ديني و پيامدهاي آن مي‏گويد

«آينده‏ي شوروي در خطر است و جوانان هرگز آتيه‏اي اميدبخش ندارند؛ چه، بي‏بند و بار و اسير شهوات گشته‏اند.» [5]

استاد مطهري رحمة الله عليه مي‏فرمايد

نهرو، مردي است که از سنين جواني لامذهب شده است. در اواخر عمر، تغيير حالي در او پيدا شده بود. خودش مي‏گويد: «من، در روح خودم، خلأي را احساس مي‏کنم، که هيچ چيز نمي‏تواند جاي آن را پر کند، مگر يک معنويت

 علت اين اضطرابي که در جهان پيدا شده، آن است که نيروهاي معنوي‏اش تضعيف شده و اين بي‏تعادلي در جهان از همين رو است. الان در کشور اتحاد جماهير شوروي، اين ناراحتي به سختي وجود دارد. تا وقتي که اين مردم گرسنه بودند و گرسنگي به ايشان اجازه نمي‏داد درباره‏ي چيز ديگري بينديشند، يک سره در فکر تحصيل معاش و مبارزه بودند. بعد که يک زندگي عادي پيدا کردند، الان يک ناراحتي روحي در ميان آنان پيدا شده است. در موقعي که از کار، بيکار مي‏شوند، تازه اول مصيبت آن‏ها است که اين ساعت فراغت و بيکاري را با چه چيز پر بکنند؟ بعد مي‏گويد: من گمان نمي‏کنم اين‏ها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوي، با چيزي ديگر پر کنند. و اين همان خلئي است که من دارم

پس معلوم مي‏شود واقعا انسان به عبادت و پرستش احتياج دارد. امروز که در دنيا بيماري‏هاي رواني زياد شده، بر اثر اين است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند. ما اين را حساب نکرده بوديم، ولي بدانيد هست

نماز، قطع نظر از هر چيزي، طبيب سرخانه است؛ يعني اگر ورزش براي سلامت مفيد، آب تصفيه شده براي هر خانه‏اي و هواي پاک و غذاي سالم براي انسان لازم است، نماز هم براي سلامت انسان لازم است. شما نمي‏دانيد اگر انسان در شبانه روز، ساعتي از وقت خودش را به راز و نياز با پروردگار، اختصاص بدهد، چه قدر روحش را پاک مي‏کند! عنصرهاي موذي به وسيله‏ي نماز از روح انسان بيرون مي‏روند.» [6]

براي فرونشاندن تمام امواج خروشان نگراني و اضطراب، قرآن کريم «ذکر خدا» را برترين داروي آرام بخش و شفا دهنده‏ي قلبها مي‏خواند و «نماز» را مصداق برتر ذکر مي‏داند. همه‏ي آشوب‏ها، تشويش‏ها، و ناآرامي‏ها، با استمرار ياد خدا در فواصل گوناگون شبانه روز، مهار مي‏گردند. نهاد ناآرام، آرام مي‏گيرد؛ طغيان هواها و هوس‏ها فرومي‏نشيند. قلب مأيوس، اميد مي‏يابد و هنوز آثار حاصل شده از اين معدن فيض به کاستي نگراييده، که مؤذن، ديگر بار، بانگي ديگر سر مي‏دهد و رمقي دوباره رقم مي‏زند

[1] روح الصلاة في الاسلام 29؛ به نقل از: بازگشت به ايمان تأليف دکتر هنري لنک.

[2] سيماي تمدن غرب / ص 88.

[3] انسان مدرن در جست و جوي معنا.

[4] سخنراني دکتر افروز در سمينار نماز.

[5] سيماي تمدن غرب / 61.

[6] اسلام و مقتضيات زمان / 292.

چگونگي دستيابي به آرامش و کنترل اضطراب‏ها

آيا مي‏توانيد مهم‏ترين راه‏هاي کاهش و کنترل اضطراب‏هاي روحي را در چند بند، خلاصه و کوتاه در جدول زير بنويسيد؟ 

جدول 2. راههاي کنترل اضطراب

1.

2.

3.

اگر در بين اين عوامل راه‏هايي وجود دارد که به تلقين درماني ارتباط مي‏يابد، روي آن را با ماژيک برجسته کننده علامت بگذاريد

قرآن، نماز را ذکر خدا مي‏شمرد: «اقم الصلوة لذکري» و باز مي‏فرمايد: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»

نماز ياد خدا است + ياد خدا موجب آرامش دل‏ها است: نماز به انسان آرامش مي‏دهد

 احساس بي‏ثباتي و بي‏اعتباري در جهان طبيعت و فناپذيري و ختم زندگي در دنيا از سويي و پاسخگو نبودن طبيعت مادي به احساس نياز نامتناهي انسان از ديگر سو، نوعي اضطراب و غربت را بر روح انسان، چيره مي‏گرداند. او چيزي را مي‏جويد که در اين جهان نمي‏يابد. نماز، انسان را با ذاتي فناناپذير، پيوند و به وي جاودانگي را نويد مي‏دهد. لذا انسان، هنگام نماز، آرامش خود را بازمي‏يابد و به زندگي و حيات خويش اميدوار مي‏گردد؛ مشروط بر آن که در اين سير روحي، رابط و واسط اصلي (روح) غايب نباشد

اقامه‏ي نماز با شرايط مزبور، منزلت خالق و ميعاد مخلوق را يادآور مي‏شود. از اين رو، هرگاه که نفس و شيطان، او را به مخالفت با خدا دعوت کنند، در پاسخ مي‏گويد: «معاذ الله انه ربي احسن مثواي انه لا يفلح الظالمون» [1]

همچنان که نگهبان در صورتي مي‏تواند حراست کند که جسم و فکر او در محل حاضر باشد، نماز هم اگر با حضور قلب همراه شود، انسان را از فحشا و منکر بازمي‏دارد [2]  و هواها را در آدمي کنترل و مهار مي‏کند؛ زيرا انساني که با همه‏ي وجود، پويايي راه صالحان و دوري و تبري از مسير گمراهان را از خداوند تبارک و تعالي خواسته و بر عبادت و استعانت از او پيمان سپرده، چگونه ممکن است با گذشت زماني اندک، پيمان او را نقض کند؟

نماز، جامه‏ي پاکي است، و کسي که لباس سپيد مي‏پوشد، مي‏کوشد که خويش را از مکان‏هاي آلوده و تماس با آلودگي‏ها حفظ کند

 [1] يوسف / 23؛ حضرت يوسف، در پاسخ به پيشنهاد گناه گفت، پناه بر خدا چگونه معصيت او را انجام دهم، در حالي که او پروردگار من است و جايگاهي ممتاز به من داده است؟.

[2] عنکبوت / 45.

نظريات ديگران براي کنترل اضطراب

برخي، آزادي جنسي يا تأمين اقتصادي، امنيت و سلامت را به عنوان راه کنترل ناآرامي‏هاي روحي دانسته و معتقدند: چگونه ممکن است با ياد خدا، فوران شهوت و فشار گرسنگي را مهار کرد، جز آن که به تأمين خاص و مناسب هر يک از اين‏ها تن داد؟! در پاسخ مي‏گوييم: اسلام، لزوم تأمين هيچ يک از نيازهاي انسان را از نظر دور نداشته است. براي اطفاي غريزه و نياز جنسي، ازدواج سالم را در شکل‏هاي دائم و موقت پيشنهاد کرده، آن را عامل آرامش برشمرده، و از نشانه‏هاي حکمت الهي مي‏داند. قرآن کريم در اين باره مي‏فرمايد

«و من اياته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها؛ [1] .

از نشانه‏هاي او، آن است که براي شما همسراني از جنس خودتان آفريد، تا موجب آرامش شما گردند.» 

اما آيا بي‏بند و باري جنسي مي‏تواند سکون و آرامش را به ارمغان آورد؟! در اين باره بايد آمار طلاق و مشکلات روحي و جسمي مردان و زناني که در پرتو آزادي جنسي، دست به هر گونه ارضا و بهره‏ي بي‏حد و مرز زده‏اند، وارسيد

اسلام، بر ازدواج به عنوان يک ضرورت و نياز طبيعي و متناسب با فطرت تأکيد کرده است. ما معتقديم اگر روش اسلام براي برقراري روابط سالم در پرتو ازدواج در جامعه‏اي مورد توجه قرار گيرد، به هيچ وجه تنش و اضطراب جنسي، مشکلي نگران کننده براي آن اجتماع نخواهد بود

ازدواج چندان مهم است، که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود

«من تزوج فقد احرز شطر دينه فليتق الله من الشطر الثاني؛ [2].

 هر که ازدواج کند، نيمي از دينش را حفظ کرده، پس مراقب نيم ديگر باشد.» 

و در روايتي ديگر از حضرتش مي‏خوانيم

«ايما شاب تزوج في حداثة سنه عج شيطانه: يا ويله عصم مني دينه؛ [3] .

هر جواني که در عنفوان جوانيش ازدواج کند، شيطان فرياد برمي‏آورد: اي واي! دينش را از من حفظ کرد.» 

درباره‏ي ترغيب به ازدواج، رواياتي فراوان وارد شده

«من احب ان يلقي الله طاهرا مطهرا فليلقه بزوجة: [4]

هر که مي‏خواهد خدا را پاک ملاقات کند، هنگام مرگ، بدون همسر نباشد.» 

در حديثي ديگر مي‏خوانيم

«رکعتان يصليهما متزوج افضل من سبعين رکعة يصليهما غير متزوج؛ [5]

دو رکعت نماز همسردار، بهتر از هفتاد رکعت نماز فرد بدون همسر است» 

اين امر، واضح و ملموس است که بي‏بند و باري اخلاقي و آزادي جنسي نتوانسته آرامش و امنيت را به دنبال داشته و دلپذير و مبارک باشد. گرچه پژوهش‏ها و نمونه‏هاي عيني تحقق يافته نيز، همين امر را ثابت مي‏کنند

درباره‏ي تأمين نيازهاي اقتصادي نيز اسلام به نقش خلأ مالي در اضطراب روحي توجه کرده است. روايات، فقر را چنين وصف کرده‏اند

«الفقر هو الموت الاکبر؛ [6]  مصيبت فقر از مصيبت مرگ بدتر است.» 

 «ان الفقر مذهلة للنفس، مدهشة للعقل، جالب للهموم؛ [7]  فقر، جانکاه، عقل ستيز و عقل برانگيز است.» 

امام صادق عليه‏السلام برخي عوامل گوناگون اضطراب را چنين برمي‏شمارد

«خمس خصال من فقد منهن واحدة لم يزل ناقص العيش زائل العقل مشغول القلب فاولها صحة البدن و الثانية الامن و الثالثة السعة في الرزق و الرابعة الانيس الموافق قلت: و ما الانيس الموافق؟ قال: الزوجة الصالحة و الولد الصالح و الخليط الصالح و الخامسة و هي تجمع هذه الخصال: الدعة؛ 

پنج چيز است که هر کس، يکي از آن‏ها را از دست دهد، زندگي‏اش با تنگنا مواجه، عقلش مختل و قلبش مشغول خواهد بود. اول: سلامت، دوم: امنيت، سوم: رفاه مالي، چهارم: همنشين موافق...، راوي مي‏گويد: پرسيدم: انيس موافق کيست؟ فرمود: زن، فرزند و همنشين صالح و پنجم: که همه‏ي اينها در گرو آن است: فراغت.» 

بنابراين، مکتب ما، درباره‏ي نقش عوامل گوناگون کاهش و کنترل ناآرامي‏ها و اضطراب‏ها هيچ گونه انکاري ندارد و هرگز نمي‏گويد: نماز بخوان تا نياز جنسي‏ات برطرف شود! يا به گرسنه نمي‏گويد: نماز بخوان، سير مي‏شوي! يا از بيمار نمي‏خواهد بيماري خود را با نماز مداوا کند. هر کدام، راه خاص خود را مي‏طلبد و در پيمودن هر يک از آن‏ها الزام‏هايي از سوي خدا و پيامبر وجود دارد. اما آنچه مي‏گوييم، اين است که

1. خواسته‏هاي نامحدود انسان، با امکانات دنيا قابل پاسخگويي نيست

 2. ارضا، غير از کنترل است. مهار کردن ويروس، با از بين بردن آن تفاوت دارد و ارضاي موردي و مقطعي، اطمينان بخش نيست

3. آنچه يوسف صديق عليه‏السلام را در مواجهه با صحنه‏ي شهوت‏انگيز، همانند کوه، استوار و مطمئن نگاه داشت، ياد خدا بود [8] ؛ نيرويي که مي‏تواند هر گونه خلل مؤثر در عزم نيازمندان را از ميان بردارد. آري، ايمان به خدا، گرسنگاني چند را وامي‏دارد، تا غذاي خويش را به مسکين، يتيم و اسير، بخشند. [9]

4. هيچ نمونه‏اي تاکنون ارائه نشده که بي‏بند و باري‏هاي جنسي، يا وفور ثروت توانسته باشد طمأنينه را در ملتي ايجاد کند، بلکه در درون کاخ‏هاي آهنين، اضطراب‏هايي مشاهده مي‏شود که در کوخ‏ها، ديده نمي‏شود. چنان که در اعتراف‏هاي پيشگفته مبرهن شد هيچ يک از سردمداران کشورهايي که به آزادي مطلق جنسي قائلند، از بهداشت روحي ملت خود خوشنود نيستند

 [1] روم / 21.

[2] بحارالانوار، ج 103، ص 221.

[3] محجه البيضاء، ج 3، ص 54.

[4] بحارالانوار، ج 103، ص 219.

[5] همان / 220.

[6] بحارالانوار، ج 13، ص 348.

[7] غرر الحکم و درر الکلم.

[8] يوسف / 21.

[9] انسان / 7.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3113 کلمه
مولف : محمدرضا رضوان‏طلب
1395/1/17 ساعت 09:34
کد : 1172
دسته : آثار اخلاقی و عرفانی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز،آثار نماز،فلسفه نماز،حضور قلب،تفسیر نماز،چرایی نماز،رازهای نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز