■ صلات
صلاة
معنای لغوی
"صلاة " مصدر است و بر وزن "فَعَلَةٌ"[1] می باشد.
واژهی "صلاة" از مادهی صلو ـ صلي اخذ شده است.
اما در این که کدامیک از این دو میتواند باشد یکی از شیوههای یافتن حروف اولیة کلمه، در نظر گرفتن صورت جمع مكسّر و مصغر آن است که جمع "صلوة"، "صلوات" می باشد پس مادهی آن از حروف :"ص ل و"؛ "صلو" اتخاذ شده است.
بررسی معانی و استعمالات "صلوة" از ماده (ص ل و):
معنای اول:
"دعا"
یکی از استعمالات اصلی[2] "صلاة" به معنی "دعا" است این معنا از آیة زیر برداشت می شود:
"خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ"[3]: از اموالشان صدقه (زكات) بگير تا بدين وسيله آنان را (از بخل و دنياپرستى) پاكسازى و رشدشان دهى و بر آنان دعا كن. زيرا دعاى تو، مايهى آرامش آنان است و خداوند شنوا و داناست .
در روایت نبوی نیز پيامبر 7فرمود: "إذا دُعِيَ أحدُكُم إلى طعام فليُجِبْ و إن كان صائما فَلْيُصَلِّ"[4]؛ وقتى يكى از شما به مهمانى دعوت شويد پاسخ مثبت دهيد، و برويد و اگر روزه هم بوديد بر آنها دعا كنيد و نيّت خير آنها را به پاكى بستائيد) يعنى: بايستى ميزبان را دعا كنيد.
قبل از اسلام نیز واژة "صلاة" در معنای دعا به کار می رفت؛ اما بعد این معنا به عملی مخصوص تعلّق یافت که با تکبیر الاحرام آغاز وبا تسلیم در برابر خداوند پایان می پذیرد.
معنای دوم:
واژة "صلاة" در قرآن به معنای "درود و تحیت" نیز به کار رفته است آنجا که می فرماید: "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تسلیما"[5]: خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند، اى مؤمنان! بر او درود فرستيد و به شايستگى (بدو) سلام كنيد.
و آيه: "أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ"[6]: اينانند كه از جانب پروردگارشان درودها و رحمتى بر آنان.
گفته شده نماز را به علت دعاهايي كه در آن وجوددارد"صلوة" ناميدهاند.[7] "وَالصلاةُ الَتي هي العبادةِ المَخصوصَهُ اَصلُها الدُّعاء وسُمِّيت هذه العبادةُ بها كَتَسْمِيَةِ الشيءِ بِاسْمِ بَعْضِ ما يَتَضَّمَنُهُ"[8]
معنای سوم
محل عبادت : بعضى گفتهاند: صلات كلمهای عبرى است . و در زبان عبرانيان "صلوتا":كنيسه يهوديان است.[9]
در آيه چهلم سوره حج، "صلوات" به صيغه جمع ؛ به معنى معابد بكار رفته است :
"و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا"[10]
و نیز گفته شده "مُصَلَّى" ، اطلاق بر "موضِعِ الصَّلاة و الدُّعاءِ" است[11] بنابر آیه ی شریفه: "وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى".[12]
معنای چهارم
"صلاة" از معنای "تلازم وپیوستگی" اشتقاق یافته است.[13] در مسابقات اسب دوانی به اسب برنده "مجلی" و به اسب دوم "مصَلی" می گویند؛ زیرا اسب دوم به گردن اسب اول چسبیده است واو را دنبال می کند.
نماز را به علت پیوستگی و تلازم همیشگی و مداومش با وجود انسان مسلمان "صلاة" مینامند.
بنابراین هیچ واجبی در اسلام این گونه ملازمه و پیوستگی و همراهی با انسان مسلمان ندارد. و نیزدر نماز انسان از جهت روحي وجسمي به خدا مي پيوندد وپل ارتباطي بين خدا وبنده است.
معنای پنجم
واژة "صلاة" از مادة "صلی"
از "صَلَّيت العود علي النّار" به معناي "چوب يا عصا را به كمك آتش ، نرم و راست كرد".[14] گرفته شده وچون مشتمل بر"كمك خواهي" از خداست به اين نام ناميده اند چرا كه انسان با استعانت از خداوند ونماز نرم وانعطاف پذير مي گردد.
ویا به معنای «آتش گیره ، افروختن آتش و ورود در آتش » می باشد ، اشتقاق یافته است.
تَصْلى ناراً حامِيَةً؛ به آتشى بسيار سوزان درمىآيند
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً .[15]
همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، در حقيقت، آتشى را در شكم خود فرو مىبرند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.
نتیجه:
در اینکه ریشه کلمه "صلاة" چیست، دو دیدگاه وجود دارد :
1. دیدگاه اول
اگر "صلاة" را از "صلو" بدانیم به معنای انعطاف است.[16] که معانی آن بستگی به متعلَّق آن دارد؛ اگر متعلق صلات خدای متعال باشد به معنای ( رحمت) و اگر ملائکه باشند به معنای (استغفار) و اگر متعلق آن مومنین باشد به معنای دعا است.[17]و اگر متعلق آن مکان باشد به معنای محل عبادت است.
دیدگاه دوم
به نظر برخي از واژهشناسان،"صلاة" از "صلی" است.[18]برای تایید این معنا سه توجیه بیان میگردد:
اولاً: این معنا با آيه "إن الصّلاة تنهي عَن الفَحشاء والمُنكر" تناسب دارد(به معنای نرم کردن با آتش). همانگونه كه در طب قديم براي كنترل عفونت زخم برآن داغ مي نهادند، نماز نيز باعث رفع آلودگي آدمي از گناه را فراهم مي آورد. همان گونه كه نرم شدن گاهي به وسيله آتش است كه چوب، آهن و... را نرم ميكند،گاهي به وسيله نماز است كه قلب را نرم ميكند.
ثانياً: نماز حرارت ايجاد مي نمايد وحرارت حركت؛ لذا در روایت آمده است که " الصلاة معراج المومن" و معراج یک حرکت است.
ثالثاً: قاضی سعید قمی میگوید: به هر روی تصلیه به معنای خاموش کردن حرارت و آتش است.[19] چنانکه پیامبر اکرم7 فرمود: "مَا مِنْ صَلَاةٍ يَحْضُرُ وَقْتُهَا إِلَّا نَادَى مَلَكٌ بَيْنَ يَدَيِ النَّاسِ قُومُوا إِلَى نِيرَانِكُمُ الَّتِي أَوْقَدْتُمُوهَا عَلَى ظُهُورِكُمْ فَأَطْفِئُوهَا بِصَلَاتِكُ"[20]: وقت هر نمازى رسد فرشتهاى برابر مردم جار كشد برخيزيد و آتشى كه بر جان خود افروختيد با نمازتان خاموش كنيد.
معنای اصطلاحی
نماز در اصطلاح شرع عبارت است از ركوع و سجود به صورت ويژه و اركان و اذكار مخصوص.[21]
[1] . تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص 607
[2] . تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص 607
[3] . توبه: 103
[4] .عوال اللآلی، ج4، ص37
[5] . احزاب: 56
[6] .بقره: 157
[7] . تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص 608
[8] . ، مفردات الفاظ قرآن ، راغب اصفهاني ص 293.
[9] . تاج العروس من جواهر القاموس، همان
[10] .حج:40
[11] . تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص 609
[12] . البقرة: 125.
[13] . تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص 609
[14] . همان
[15] . نساء:10
[16] . أن أصل الصلاة الانعطاف (الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص 33)
[17] .همان
[18] . و يقال: إنّ الصلاة من "صليت العود بالنار" إذا ليّنته لأنّ المصلّي يَلين بالخشوع (المصباح المنير، ص346، «ص ل ي»).
[19] .اسرار العبادات و حقیقة الصلاة ص32
[20] . أمالي الصدوق، ص 497
[21] . تفسیر التبيان، ج 1، ص 56.