«اياك نعبد و اياك نستعين»، عهد نامهي خدا و انسان
نمازگزار با گفتن «اياك نعبد و اياك نستعين»، عبادت و اطاعت خود را منحصر به خدا مي داند. اگر از كسي فرمان ميبرد، با نفس خود مدارا ميكند، از چيزي لذت برده يا دوري ميكند، به اين خاطر است كه خدا گفته است. نماز آداب قطع شدن از غير خدا و وصل شدن به خداست. هدف اين است که انسان از محبت همه چيز قطع شود تا بتواند به محبت خدا وصل شود و ت انسان تسليم نشود، وصل نخواهد شد. ...
نمازگزار با گفتن «اياك نعبد و اياك نستعين»، عبادت و اطاعت خود را منحصر به خدا مي داند. اگر از كسي فرمان ميبرد، با نفس خود مدارا ميكند، از چيزي لذت برده يا دوري ميكند، به اين خاطر است كه خدا گفته است.
نماز آداب قطع شدن از غير خدا و وصل شدن به خداست. هدف اين است که انسان از محبت همه چيز قطع شود تا بتواند به محبت خدا وصل شود و ت انسان تسليم نشود، وصل نخواهد شد. سوره حمد نكته هايي دارد كه اگر كسي آن ها را عملی کند به این هدف خواهد رسید. مثلاً اول می گوید «اياك نعبد و اياك نستعين» یعنی منحصرا حرف تو را گوش مي دهم و منحصراً دستم رو به طرف تو دراز مي كنم، بعد مي گويد «اهدنا الصراط المستقيم». شرط استجابت این دعا اين است که نماز گزار در «اياك نعبد و اياك نستعين» صادق باشد. معني اسلام همین است. نماز را که قربه الي الله می خوانیم به این معنی است که امروز در یک مرتبه از انقطاع و تسلیم هستیم و فردا يك درجه باید بیشتر شود. خدا كه جا ندارد تا فرد به او نزدیک شود بلکه منظور این است که انسان به این شجره نزدیک تر شود . با مؤمنین يكي شود و احساس خويشاوندي كند.
«اياك نعبد و اياك نستعين»، مقررات عبوديت است و يادآور قرارها و عهدهاي بنده با خداست. خداي تعالي در آيه «اَوفُوا بِعَهدِي اُوفِ بِعَهدِكُم »:"به عهد من وفا كنيد تا من هم به عهد با شما وفا كنم" عهدهاي جالبي با بندگان دارد:
1. شما را در رحمتم داخل ميكنم.
2. در دنيا و آخرت به شما عزت ميدهم.
3. شما را ياري ميهم.
4. دعاي شما را مستجاب ميكنم.
اين ها عهدهايي است كه خدا با انسان دارد و جالب اين جاست كه نفع همه ي اين عهد ها فقط به انسان مي رسد! انسان ها معمولاً در عهد و قرارهايي كه بين خود مي بندند، نفع دو طرف را در نظر مي گيرند، اما اين جا، جريان نفع به سمت انسان سرازير است و اين جالب است! اما عهدهايي كه انسان با خدا كرده است:
1. اياك نعبد، فقط مطيع تو هستم.
2. اياك نستعين، تنها از تو ياري و استعانت ميجويم.
3. از صراط مستقيم، قدمي اين طرف و يا آن طرفتر نمي روم.
در مورد اخير، قرآن مي گويد:«اَلَم اَعهَد اِلَيكُم يَا بَنِي آدَم اَلاَّ تَعبُدُوا الشَّيطَانَ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌ مُبِينَ وَ اَن اِعبُدُونِي هَذَا صِرَاطُ مُستَقِيمٌ »:"اي آدميان! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه او دشمن آشكار شماست و من را عبادت كنيد كه اين صراط مستقيم است؟" در اين آيه، پشت سر «اَن عبدوني»، بلافاصله صراط مستقيم ذكر شده است و به دنبال آيه ي «اياك نعبد و اياك نستعين» هم بلافاصله «اهدنا الصراط المستقيم» آمده است. اين مي رساند كه يكي از عهدهاي انسان اين است كه جز صراط مستقيم، قدمي اين طرفتر و آن طرفتر نرود.
پس با «اياك نعبد» انسان با خدا عهد ميكند كه فقط مطيع او باشد و اگر اطاعت نفس كرد، بر آن صحه نگذارد و خودش را تصويب نكند كه حق با من بود! هم چنين با «اياك نستعين» عهد ميكند كه فقط از خدا كمك بگيرد و اگر ديگران به او كمك كردند، آن ها را وسيلهي كمكِ الهي بداند؛ يعني اين خداست كه از مجراي انسانها و اسباب دارد به او كمك ميكند.
بشر امروز، اسباب را ميبيند امّا مسبّب را نميبيند. طبيعت، اسباب خداست كه آفريده و فراهم شده است. بنده با گفتن «اياك نستعين» مي گويد كه اين اسباب نيستند كه به من كمك ميكنند؛ اين تويي كه اسباب را در مسير من قرار دادهاي، اين كمك توست كه در اسباب و افراد نِمُود پيدا كرده است؛ پدر، مادر، دوستان، و... ، فقط اسباباند و آستين دستان توانمند تو مي باشند!
انسان در عالم حس، آستين را ميبيند، امّا دست و ذُوالقُوَّه را نميبيند؛ مجاري و اسباب را ميبيند، اما از مسبّب غفلت ميكند. نماز يادآوري ميكند كه حول و قوهها همه از خداست.
منبع: فلسفه نماز/ محي الدين حائری شیرازی