
داستان: "پرده های نور"
داستان: "پرده های نور" فصل اول: سوالی در ذهن سارا دانشجوی رشته فلسفه بود و همیشه با چرایی احکام دینی کلنجار میرفت. روزی بعد از کلاس معارف اسلامی، وقتی استاد درباره فلسفه حجاب در نماز صحبت کرد، سوالی در ذهنش شکل گرفت: «اگر خداوند جنسیت ندارد و بر همه چیز آگاه است، پس چرا باید در نماز حجاب داشته باشیم؟»   ...
داستان: "پرده های نور"
فصل اول: سوالی در ذهن
سارا دانشجوی رشته فلسفه بود و همیشه با چرایی احکام دینی کلنجار میرفت. روزی بعد از کلاس معارف اسلامی، وقتی استاد درباره فلسفه حجاب در نماز صحبت کرد، سوالی در ذهنش شکل گرفت: «اگر خداوند جنسیت ندارد و بر همه چیز آگاه است، پس چرا باید در نماز حجاب داشته باشیم؟»
همکلاسیهایش پاسخهای سطحی دادند، اما سارا قانع نشد. تصمیم گرفت از استادش، خانم محمدی - که به عمق دادن به مفاهیم دینی معروف بود - بپرسد.
فصل دوم: گفتوگو در دفتر استاد
سارا پس از کلاس، به دفتر استاد محمدی رفت. استاد با مهربانی از او پذیرایی کرد و وقتی سوالش را شنید، کتابی از قفسه برداشت و گفت:
— «سارا جان، وقتی به مهمانی رسمی دعوت میشوی، چرا بهترین لباست را میپوشی؟»
سارا کمی فکر کرد: «برای نشان دادن احترام و اهمیت مناسبت.»
استاد لبخندی زد: «نماز، والاترین مهمانی معنوی است. حجاب در نماز، ادب حضور در محضر خداست؛ نه به این معنا که او نیاز به پوشش تو دارد، بلکه این تو هستی که با این ادب، آمادهتر به راز و نیاز میرسی.»
فصل سوم: آزمایشی ساده
استاد پیشنهاد داد: «امتحان کن! امروز در نمازت، اول با لباس معمولی و فردا با حجاب کامل و مناسب نماز بخوان. ببین حضور قلبت چقدر متفاوت میشود.»
سارا این کار را کرد. روز اول، حین نماز مدام به رنگ لباسش و ظاهرش فکر میکرد. اما روز دوم، با پوشش کامل و سادهای که فقط برای نماز انتخاب کرده بود، احساس کرد کمتر حواسش پرت میشود و راحتتر میتواند به معانی آیات فکر کند.
فصل چهارم: کشف معنای باطنی
در جلسه بعدی، سارا تجربهاش را با استاد در میان گذاشت. استاد توضیح داد: «حجاب در نماز، فقط پوشش بدن نیست؛ پوشش قلب هم هست. وقتی تو با این ادب حاضر میشوی، ناخودآگاه ذهنت از دنیا فاصله میگیرد و آماده ارتباط با خدا میشود.»
سپس کتابی از شهید مطهری به او داد و گفت: «حجاب، مانند پردهای است که نه برای پنهان کردن، بلکه برای آشکار کردن حقیقت نماز است؛ حقیقتی که با آراستن ظاهر، باطن را هم میتوان بهتر دید.»
پایان
سارا آن روز فهمید که فلسفه حجاب در نماز، نه محدودیت که بالدادن به روح است. از آن پس، هر وقت چادر نمازش را برمیداشت، یاد جمله استاد میافتاد:
«حجاب، پرنده روح را از قفس حواس دنیا آزاد میکند...»