مثل ياس
وقتي اذان مغرب پيچيد در خيابان درمن شكفت باغي باغي به نام قرآن * رفتم وضو گرفتم در حوض توي مسجد شد سينه ام پُر از گُل از رنگ و بوي مسجد * باغي ز سبزه و گُل در چشم خود نشاندم من در صف جماعت رفتم نماز خواندم * وقتي به خانه رفتم ديدم كه مثل ياسم بوي گلاب مي داد هم دست و هم لباسم &nb ...
وقتي اذان مغرب
پيچيد در خيابان
درمن شكفت باغي
باغي به نام قرآن
*
رفتم وضو گرفتم
در حوض توي مسجد
شد سينه ام پُر از گُل
از رنگ و بوي مسجد
*
باغي ز سبزه و گُل
در چشم خود نشاندم
من در صف جماعت
رفتم نماز خواندم
*
وقتي به خانه رفتم
ديدم كه مثل ياسم
بوي گلاب مي داد
هم دست و هم لباسم
******