زندگی عبادی امام باقر علیه السلام
شخصی به نام افلح می گوید: در مکه ی معظمه با امام باقر (علیه السلام) وارد مسجدالحرام شدیم. تا نگاه امام به خانه ی خدا افتاد. امام در بین جمعیت و تو مسجد الحرام با صدای بلند، گریه می کرد و ناله می زد. عرض کردم : ای پسر پیامبر ؛ شما یک نگاه به اطراف بیندازید، و ببینید که مردم چگونه به فرد باشخصیتی ،چون نوه ی پیامبر نگاه می کنند؟ حضرت امام فرمودند: یا افلح! وای بر تو! مردم نگاه می کنند بگذار بک ...
شخصی به نام افلح می گوید: در مکه ی معظمه با امام باقر (علیه السلام) وارد مسجدالحرام شدیم. تا نگاه امام به خانه ی خدا افتاد. امام در بین جمعیت و تو مسجد الحرام با صدای بلند، گریه می کرد و ناله می زد. عرض کردم : ای پسر پیامبر ؛ شما یک نگاه به اطراف بیندازید، و ببینید که مردم چگونه به فرد باشخصیتی ،چون نوه ی پیامبر نگاه می کنند؟
حضرت امام فرمودند: یا افلح! وای بر تو! مردم نگاه می کنند بگذار بکنند! خدا ان شاءالله نگاه کند، خدا قبول کند. من بامردم کاری ندارم؛
بعد امام به سجده رفتند و توی سجده هم به گریه و ناله با صدای بلند ادامه دادند ، وقتی از سجده بلند شدند ،دیدم تمامی محاسن شان مرطوب است.بعد امام باقر علیه السلام بر این نکته تآکید کردند که : انسان نباید تحت تآثیر نگاه و حرف مردم قرار گیرد.
فردی به نام ذریح محاربی که برای امام حسین (ع) بعضی وقت ها مجلس روضه می گرفت، و بچه هایش او را مسخره می کردند ؛ به قول بعضی از روشن فکر زده ها: قدیمی شده!! آقا امام صادق علیه السلام به ایشان فرمودند: مردم را رها کن تا هر جا که خواهند بروند.
ما یک خطوط قرمزی داریم، یک اصولی داریم و یک حدودی داریم ... اگر در اداره ای هستید و رشوه و ربا نمی گیرید و پارتی بازی هم نمی کنید ، حالا همکارهات هم به تو بگویند اُمُّل! بگویند پشت خودت را نبستی! بگذار بگویند من کار به مردم ندارم،
حضرت امام صادق (ع) در روایتی از بحار می فرماید: پدرم زیاد ذکر می گفت ، به هرجا می رفتیم وسر هر کاری پدرم ذکر می گفت ؛ حتی سر سفره و غذاخوردن و حتی وقتی که با مردم هم حرف می زد به یاد خدا بود.
پدرم ماها رو قبل از طلوع شمس بیدارمی کرد . تا خود طلوع شمس باید ذکر می گفتیم. ایشان می فرمودند : آن هایی که داخل خانه قرآن بلد هستند می فرمود: باید قرآن بخوانید، ووآنهایی هم که قرآن بلد نبودند باید ذکر بگویید. در ضمن می فرمودند باید در خانواده مراقب فرزندان بود.
امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام وقتی نماز شب او تمام میشد، سر به سجده می گذاشت و میگفت:«الهي لَکَ اَسْلَمْتُ بِکَ آمَنتُ عَلَیّکَ تَوَکَّلْتُ»
حضرت امام باقر علیه السلام با بندگی ونماز واطاعت باذکر ، مانوس بود، مگه میشه ؛ کسی خودشو پیرو ولایت و ائمه بداند ولی با ذکر و دعا بی ارتباط باشد؟
متن سخنرانی حاج آقا رفیعی