طنز؛ فکر کردم از برکات نماز صبح است
شخصی تعریف میکرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمیگشتم جماعتی را دیدم که به زورقصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند . گاو مقاومت میکرد و حاضر نبود سوار ماشین بشود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم ؛ گاو مطیع شد و سوار شد. من مغرور شدم و پیش خودم گفتم《این از برکت نماز صبح است》. وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری میکند، علت را که جویا شدم گفت ؛ *《گاومان را دزدیدند》* گاو ...
شخصی تعریف میکرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمیگشتم جماعتی را دیدم که به زورقصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند . گاو مقاومت میکرد و حاضر نبود سوار ماشین بشود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم ؛ گاو مطیع شد و سوار شد.
من مغرور شدم و پیش خودم گفتم《این از برکت نماز صبح است》.
وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری میکند، علت را که جویا شدم گفت ؛
*《گاومان را دزدیدند》*
گاو مرا شناخته بود ، ولی من او را نشناختم ...