حکایتی از توجه ویژه شهید ابراهیم هادی به نماز اول وقت
سال 1359 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دوساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهیم بچهها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف میکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خندهدار. بچهها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچهها بعد از نماز جماعت صبح به خانههایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچهها، همان ساعت میرفتند معلوم نبود برای نماز بیدار ...
سال 1359 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دوساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهیم بچهها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف میکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خندهدار. بچهها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچهها بعد از نماز جماعت صبح به خانههایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچهها، همان ساعت میرفتند معلوم نبود برای نماز بیدار میشدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچهها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود.
منبع: کتاب ابراهیم هادی جلد اول صفحه 73