از نماز شب بچه متوجه شب عملیات می شدیم!
نزدیک عملیات کربلای 4 بود. سعی می کردیم زمان عملیات مخفی بماند. یک روز مهدی حسن زاده گفت: من می دانم عملیات چه موقع انجام می شود. پرسیدم چه موقع انجام می شود؟ پاسخ داد: امشب یا فرداشب. تعجب کردم، با عصبانیت فریاد زدم: از کجا می دانی؟ چه کسی گفت؟ با چهره ای خندان گفت: هیچ کس نگفت. از نماز شبی که بچه ها می خواندند متوجه شدم همه نماز شب می خواندند آن هم با گریه. عباس میرزایی، انفجار دژ، ص 57. خاطر ...
نزدیک عملیات کربلای 4 بود. سعی می کردیم زمان عملیات مخفی بماند. یک روز مهدی حسن زاده گفت: من می دانم عملیات چه موقع انجام می شود. پرسیدم چه موقع انجام می شود؟ پاسخ داد: امشب یا فرداشب. تعجب کردم، با عصبانیت فریاد زدم: از کجا می دانی؟ چه کسی گفت؟ با چهره ای خندان گفت: هیچ کس نگفت. از نماز شبی که بچه ها می خواندند متوجه شدم همه نماز شب می خواندند آن هم با گریه.
عباس میرزایی، انفجار دژ، ص 57. خاطره مرتضی حاج باقری از واحد تخریب لشگر 41 ثارالله.