غرور در عبادت
امام صادق (علیه السلام) فرمود: دو مرد وارد مسجد شدند، يكي از آنها عابد بود و ديگري گنهكار بود، وقتي كه از مسجد بيرون آمدند مرد گنهكار، مؤمن راستين بيرون آمد، ولي مرد عابد، فاسق و گنهكار، خارج شد، از اين رو كه عابد وقتي وارد مسجد شد، به عبادت خود مي باليد و در انديشه خود به عبادتش مغرور بود، ولي گنهكار در فكر پشيماني از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. خداوند به حضرت داود (ع) خطاب كرد:&n ...
امام صادق (علیه السلام) فرمود: دو مرد وارد مسجد شدند، يكي از آنها عابد بود و ديگري گنهكار بود، وقتي كه از مسجد بيرون آمدند مرد گنهكار، مؤمن راستين بيرون آمد، ولي مرد عابد، فاسق و گنهكار، خارج شد، از اين رو كه عابد وقتي وارد مسجد شد، به عبادت خود مي باليد و در انديشه خود به عبادتش مغرور بود، ولي گنهكار در فكر پشيماني از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود.
خداوند به حضرت داود (ع) خطاب كرد:
بشر المذنبين و انذر الصديقين
)گنهكاران را مژده بده و درستكاران راستگو را بترسان(
داود (ع) عرض كرد: چگونه گناهكاران را مژده بدهم و درستكاران را بترسانم؟!)
خداوند فرمود: (به گناهكاران مژده بده كه من پذيراي توبه و بخشنده گناه هستم و درستكاران را بترسان كه به اعمال خود، خودبين نشوند، زيرا بنده اي نيست كه او را به پاي حساب رسي بكشم، مگر اينكه (بر اثر ناخالصي هاي عبادتش) به هلاكت بيفتد). ( اصول کافی، ج ۲، ص ۳۱۴. (
بر همين اساس سعدي مي گويد:
سخن ماند از عاقلان يادگار
ز سعدي همين يك سخن گوشدار
گنه كار انديشناك از خداي
بسي بهتر از عابد خود نماي
كه آن ار جگر خون شد از سوز درد
و اين تكيه بر طاعت خويش كرد
ندانست كه در بارگاه غني
سر افكندگي به ز كبر ومني
بر اين آستان، عجز و مسكنيت
به از طاعت و خويشتن بينيت