نماز بر روی برانکارد

نماز بر روی برانکارد

ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهرا (س) برادری را آوردند که هر دو دست او قطع شده بود. وقتی او را برای اتاق عمل آماده می کردند، ایشان را بر روی برانکارد گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسؤول تعاون آمد تا از این رزمنده سؤالاتی بپرسد. ولی چشمانش را بسته بود و جواب نمی داد و راحت خوابیده بود. همگی فکر کردیم شاید شهید شده باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا ...

ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهرا (س) برادری را آوردند که هر دو دست او قطع شده بود.

وقتی او را برای اتاق عمل آماده می کردند، ایشان را بر روی برانکارد گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسؤول تعاون آمد تا از این رزمنده سؤالاتی بپرسد. ولی چشمانش را بسته بود و جواب نمی داد و راحت خوابیده بود. همگی فکر کردیم شاید شهید شده باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وی به سردخانه آماده کنیم. ناگهان دیدیم که چشمانش را باز کرد و با یک متانت خاص گفت: برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم، چون فکر می کردم اگر به اتاق عمل بروم شاید وقت زیادی طول بکشد و نمازم قضا می شود. آن موقع که شما سؤال کردید مشغول خواندن نماز بودم.

 

نماز عشق ابوالفضل دربانیان