شعر؛ قابل درگاه حیّ بی نیاز
هیچ طاعت نیست بهتر از نماز این عبادت مایه قرب خداست مونس شب های تار اولیاست این عبادت مایه غفران ماست ناجی و کفاره عصیان ماست گر تعجب می کنی از این بیان پس برو «تنهی عن الفحشا» بخوان فهم کن تا با که می گویی سخن با خدا یا با خیال خویشتن در نمازی یا که دعوا می کنی یا جوال و مال پیدا می کنی در رکوعی یا به فکر نان و آب یا معلق می زنی با صد شتاب در سجو ...
هیچ طاعت نیست بهتر از نماز
این عبادت مایه قرب خداست
مونس شب های تار اولیاست
این عبادت مایه غفران ماست
ناجی و کفاره عصیان ماست
گر تعجب می کنی از این بیان
پس برو «تنهی عن الفحشا» بخوان
فهم کن تا با که می گویی سخن
با خدا یا با خیال خویشتن
در نمازی یا که دعوا می کنی
یا جوال و مال پیدا می کنی
در رکوعی یا به فکر نان و آب
یا معلق می زنی با صد شتاب
در سجودی یا مگر همچون کلاغ
می زنی بر خاک منقار و دماغ
یک دقیقه هشت رکعت خوانده ای
زین ریاضت چون خرِ وامانده ای
گر نماز خویش خواندی با حضور
هست مقبول خداوند غفور