در محضر خدا با كُت پاره
یكی از دوستان می گفت: با یك كت پاره نماز می خواندم. یك مرتبه زنگ منزل به صدا درآمد، تا فهمیدم مهمان كیست، نماز را با سرعت تمام كرده كُت را عوض كردم و با كت تمیز و قشنگ به استقبال مهمان رفتم. ناگهان خودم را سرزنش كردم و گفتم: ای وای بر من! در محضر خدا با كت پاره؛ نزد مردم با لباس نظیف و قشنگ! از این رفتارم خیلی خجالت كشیدم. خاطرات حجت الاسلام قرائتی ...
یكی از دوستان می گفت: با یك كت پاره نماز می خواندم. یك مرتبه زنگ منزل به صدا درآمد، تا فهمیدم مهمان كیست، نماز را با سرعت تمام كرده كُت را عوض كردم و با كت تمیز و قشنگ به استقبال مهمان رفتم. ناگهان خودم را سرزنش كردم و گفتم: ای وای بر من! در محضر خدا با كت پاره؛ نزد مردم با لباس نظیف و قشنگ!
از این رفتارم خیلی خجالت كشیدم.
خاطرات حجت الاسلام قرائتی