23 روز نماز با پوتین!!!
بعد از عمليات محرم داشتيم از منطقه برميگشتيم که ديديم بچههاي سمنان دارند يک گردان تشکيل میدهند تا بروند جلو. ما ده، دوازده قمی هم قاطی اینها شدیم تا برویم جلو. راه افتادیم. منطقه در آمادهباش صددرصد بود؛ چون هرآن امکان داشت که عراقیها پاتک بزنند. وضعیت آمادهباش تا 23 روز طول کشيد و در اين مدت، عراق سه بار پاتک زد. هر بار با سيصد، چهارصد تانک جلو م ...
بعد از عمليات محرم داشتيم از منطقه برميگشتيم که ديديم بچههاي سمنان دارند يک گردان تشکيل میدهند تا بروند جلو. ما ده، دوازده قمی هم قاطی اینها شدیم تا برویم جلو.
راه افتادیم. منطقه در آمادهباش صددرصد بود؛ چون هرآن امکان داشت که عراقیها پاتک بزنند. وضعیت آمادهباش تا 23 روز طول کشيد و در اين مدت، عراق سه بار پاتک زد. هر بار با سيصد، چهارصد تانک جلو ميآمد، ولي بچهها آنها را مجبور به عقبنشيني ميکردند.
خاک منطقه، ماسهبادي بود. شب لودر ميآمد و خاکريز ميزد، ولی صبح هیچ خبری از خاکريز نبود، درعوض سنگرها پر از خاک بودند؛ چون باد تمام خاکها را جابهجا ميکرد.
در این 23 روز، پوتينهایمان را از پا درنياوردیم و همانطور نماز خوانديم و خوابيديم. 130 نفر بوديم که با کمترين امکانات، آب و غذا در منطقه مانده بوديم. حتي آب براي وضو و طهارت هم نداشتيم. پاي بعضي از بچهها ازبس که در پوتين مانده بود، زخم شده و عفونت كرده بود. بعد از این مدت، وقتی نیروهاي تازهنفس آمدند، ما را به عقب برگردانند.
وقتی به قم رسیدیم، به ديدار آيتالله مشکيني رفتیم تا بپرسيم تکلیف این نمازهايی كه بدون وضو و طهارت خواندهايم، چيست. ايشان که بالاي هفتاد سال سن داشتند، رو به بچهها کردند و گفتند: «دو رکعت نماز آنجا را به من بدهيد، هفتاد سال عبادتم را به شما میدهم.»
منبع: ماهنامه امتداد شماره 70، ارديبهشت 1391 صفحات (22-23)