نماز در اوج خستگی
به خاطر دارم روزی روی زمین کشاورزی بودم و مشغول بیل زدن بودم که فرزندم علی اکبر آمد و بیل را از دستم گرفت و شروع به کار کرد. هر چه به او گفتم: بابا بس است بیا برویم خسته شدی گفت: می رویم هنوز زود است. ظهر که شده به منزل آمدیم تا چای و نهار بخوریم یکی از دوستانش آمد و گفت: علی اکبر اذان می گویند برویم به مسجد. او حاضر شد و چایی هم نخورد و گفت نماز از همه کارها واجب تر است. ...
به خاطر دارم روزی روی زمین کشاورزی بودم و مشغول بیل زدن بودم که فرزندم علی اکبر آمد و بیل را از دستم گرفت و شروع به کار کرد. هر چه به او گفتم: بابا بس است بیا برویم خسته شدی گفت: می رویم هنوز زود است.
ظهر که شده به منزل آمدیم تا چای و نهار بخوریم یکی از دوستانش آمد و گفت: علی اکبر اذان می گویند برویم به مسجد.
او حاضر شد و چایی هم نخورد و گفت نماز از همه کارها واجب تر است.
شهید علی اکبر سرعلی
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان