شب آشتی کنان!
در جبهه سربازي بود که نماز نمي خواند، اما با کمال تعجب در عمليات والفجر 8 شهيد شد. وقتي سراغ يادداشت هايش رفتيم مطالب تکان دهنده اي ديديم. او نوشته بود: قبل از عمليات، يک شب از رزم شبانه برگشتيم. چون خيلي خسته بودم دراز کشيدم تا بخوابم، اما بقيه رزمنده ها به نماز خواندن مشغول شدند. در آن لحظه نسبت به آن ها احساس کمبود کردم و با اينکه آن ها دوستانم بودند حس کردم خيلي با آن¬ها فاصله دارم. ...
در جبهه سربازي بود که نماز نمي خواند، اما با کمال تعجب در عمليات والفجر 8 شهيد شد.
وقتي سراغ يادداشت هايش رفتيم مطالب تکان دهنده اي ديديم. او نوشته بود:
قبل از عمليات، يک شب از رزم شبانه برگشتيم. چون خيلي خسته بودم دراز کشيدم تا بخوابم، اما بقيه رزمنده ها به نماز خواندن مشغول شدند. در آن لحظه نسبت به آن ها احساس کمبود کردم و با اينکه آن ها دوستانم بودند حس کردم خيلي با آن¬ها فاصله دارم. به گريه افتادم. در همان لحظه با خداي خود عهد کردم هميشه به ياد او باشم و نماز بخوانم. بلافاصله وضو گرفتم و در کنار يکي از رزمنده ها که خيلي دوستش داشتم، مشغول خواندن نماز شدم.
من آن شب را هيچ وقت فراموش نمي کنم. شب آشتي من با خدا بود».
پس از شهادت آن رزمنده، شنيدم که خانواده اش هم تغيير عقيده داده اند و نمازخوان شده اند.
منبع: زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۹۷