تسویه با بی نمازها

تسویه با بی نمازها

تسویه با بی نمازها قبل از عملیات والفجر هشت در موقعیت ام النوشه بودیم. یک روز، بعد از نماز جماعت صبح، فرمانده گردان، شهید حاج عبدالله نوریان با یک عصبانیت و جدیت خاصی وارد  محوطه گردان شد، با صدای بلند و بی مقدمه می‌گفت: «چرا نماز صبح‌ها قضا می‌شود؟ چرا به نماز‌های جماعت اهمیت داده نمی‌شود؟»   معلوم بود از این موضوع خیلی ناراحت هستند به حدی ک ...

تسویه با بی نمازها

قبل از عملیات والفجر هشت در موقعیت ام النوشه بودیم. یک روز، بعد از نماز جماعت صبح، فرمانده گردان، شهید حاج عبدالله نوریان با یک عصبانیت و جدیت خاصی وارد  محوطه گردان شد، با صدای بلند و بی مقدمه می‌گفت: «چرا نماز صبح‌ها قضا می‌شود؟ چرا به نماز‌های جماعت اهمیت داده نمی‌شود؟»

 

معلوم بود از این موضوع خیلی ناراحت هستند به حدی که  گفت: هرکسی که برای نماز به جبهه نیامده، می‌تواند بیاید و تسویه اش را بگیرد و از گردان تخریب برود. یک دفعه پیرمردی گفت: حاج آقا حالا اشکال ندارد، یک صلوات بفرستید. حل میشه حاج عبدالله با این حرف عصبانی‌تر شد و گفت صلواتِ چی؟ حاجی به حدی ناراحت بود که هیچ کس جرات نکرد صلوات بفرستد.

ایشان هم با جدیت بحث نماز و معنویت و اهمیت توجه به مسائل شرعی را تشریح کرد. کسی هم بعد از آن، حرفی نزد تا صحبت‌های حاجی تمام شد.

خاطره‌ای از شهید نوریان از زبان حاج ذبیح‌الله کریمی

به نقل از دفاع پرس با اندکی تلخیص