شرکت در جشنواره ی سراسری نماز سال 1395
نقش نماز در کاهش آسیب های اجتماعی/ گفتار دوم / 7
نویسنده: سید رضا شفیع اف - ۱۳٩٥/٧/٢۳
2/5/4/ب ) آمر به فحشا و منکر
شاید این سوال پیش بیاید که عامل و آمر فحشا و منکر چیست و یا واقعن کیست؟ در واقع باید دید که چه چیزی باعث می شود که مومنین علیرغم اینکه کتاب خدا میان آنان و در دسترس شان است باز رو به فساد و فحشا و منکرات آورده تا آن حد که به اصطلاح مبتلا و دچار انواع آسیب های اخلاقی اجتماعی فرهنگی و دینی می شوند؟ و باز تا آن حد که توسط مسئولین برای پیشگیری از افزایش این آسیب ها و در واقع کتترل و کاهش آنها؛ نشست های تخصصی و همایش هایی با صرف وقت و هزینه هایی برای یافتن راهکارهایی اجرایی مبتنی بر علم و عمل برای رسیدن به هدف یعنی همان کاهش آسیب ها برگزار گردد. و ...
بدیهی است که پاسخ را باز باید در کلام مقدس خداوند یگانه یافت؛ مبنی بر اینکه ریشه ی تمامی این موارد و رو به سوی فحشا و منکرات آوردن در این است که مومنین و گروندگان پیروی گامهای شیطان را می کنند، که اگر در این بین فضل خدا بر آنان نبود کسی پاکیزه نمی شد. به هر جهت خدای یکتا در این زمینه مومنین را اینگونه خطاب قرار می دهد : « یا ایهاالذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان ج و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر ج و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا ولکن الله یزکی من یشاء ق والله سمیع علیم. (21 نور) ».
پس روشن شد که علت اینکه مومنین رو به فحشا و منکرات می برند و به دنبال آن به انواع آسیب های فوق و حتا آسیب های جسمی و در هم شکستگی های روحی ابتلا پیدا می کنند در این است که آنان پیروی گامهای شیطان را می نمایند. شیطان؛ یعنی موجودی که همانند دیگر اجزای آفرینش؛ آفریده ی خدا و از جنس جن است[1]و قبل از انسان و از آتش آفریده شده[2] و خود بدان اعتراف هم دارد[3] و چون حاضر نشد که در کنار فرشتگان فرمان خدا را برده و بر آدم سجده کند لذا لقب عدو مبین [4] یا دشمن آشکار را گرفت. دشمنی که برابر درخواستش از خدای یکتا تا بر پا شدن قیامت مهلت گرفت و سوگند یاد کرد به اینکه نسل آدمی را اغوا خواهد کرد[5] همانگونه که او مورد اغوا قرار گرفت : « قال رب بما اغویتنی لاُزینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین[6]. (39-40 حجر با توجه به آیات 26-48) ». و باز موجودی که خدای یکتا فرموده که باید از شر او به ویژه هنگام خواندن قرآن به خدا پناه برد چه آنکه خداوند به صراحت بیان فرموده که شیطان بر چه کسانی تسلط دارد و بر چه کسانی تسلط ندارد: « فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشطان الرجیم. انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون. انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون.[7] (98-100 نحل) ». و بر چه کسانی نازل می شود[8] و ...
نتیجه اینکه با توجه به آیات قرآنی که برخی از آنها اخیرن ذکر شد باید از شیطان و وسوسه های او دوری کرد و تنها فرمان خدا را که در آیات کتابش قرآنِ فرو فرستاده شده بر پیامبر خاتمش ص متبلور و مسطور می باشد را برد تا آن حد که دانست و ایمان آورد و بدان پایبند بود که واقعن خدای یکتا به چه چیزهایی امر و از چه چیزهایی نهی می کند.
در بالا اشاره شد که شیطان به فشحا و منکر امر می کند و کسی اگر از مومنین باشد و پیروی او را بکند بدنبال فساد و شرک و حتا نفاق می رود تا آن حد که اگر کسی از مومنین رو به نفاق آورد و در واقع از منافقین شود آن وقت است که در زمره ی کسانی از آنان قرار می گیرد که امر به منکر و نهی از معروف می نمایند : « المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض ج یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم ج نسوا الله فنسیهم ق ان المنافقین هم الفاسقون. (67 توبه با توجه به آیات 68-69) ». و این از یک سو بدان معناست که تمام اینها تا آن حد که کسی به جای امر به معروف و نهی از منکر بیاید و بر عکس آن عمل کند یعنی امر به منکر و نهی از معروف کند و دستش بسته باشد و برابر دستور خدا انفاق نکند؛ علتش چیزی جز همان پیروی شیطان و وسوسه های او را کردن نمی تواند باشد. و از سوی دیگر اینکه کسی که پس از ایمان آوردن رو به چنین عملی آورد جز این نیست که او از منافقان است. پس باید در زندگانی خود و آنچه که دست کم می گوییم بسیار مواظب باشیم که مبادا نادانسته چیزی بگوییم که مشمول امر به منکر و یا نهی از معروف باشد. در حالی که وظیفه ی مومنین در قبال یکدیگر مرتبط با این دو فریضه این است که عاملین بدان در عین حال از نمازگزارانند و پرداخت کنندگان زکات و فرمانبرداران خدا و فرستاده اش؛ و چون اینگونه و دارای این صفات باشند و دیگر مومنین را هم به معروف امر و از منکر باز دارند لذا خدا بر ایشان رحم خواهد کرد و به وعده ای که داده عمل خواهد نمود و وارد بهشت شان خواهد کرد؛ در غیر اینصورت او مقتدر درستگردار است و کیفر هر عمل بدی را هم خواهد داد : « والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض ج یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و یطیعون الله و رسوله ج اولائک سیرحمهم الله ق ان الله عزیز حکیم. وعدالله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیها و مساکن طیبة فی جنات عدن ج و رضوان من الله اکبر ج ذالک هو الفوز العظیم. (71-72 توبه) » . و این بدان معنا می تواند باشد که مومنین بر خلاف منافقین از این ویژگی برخوردارند و باید باشند مبنی بر اینکه باید امر به معروف و نهی از منکر با نظر داشت و عمل به نماز و زکات و اطاعت خدا و رسولش نمایند و این فرقی نمی کند که مرد یا زن مومن باشد. به عبارت دیگر کسانی می توانند به عنوان برخی از مومنین برخی دیگر از مومنین را امر به معروف و نهی از منکر نمایند که دارای سه خصوصیت ذکر شده در بخش اخیر آیه ی 71 باشند. والله اعلم.
[1] - و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه ق أفتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو ج بئس للظالمین بدلا. ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم و ما کنت متخذ المضلین عضدا. (50-51 کهف) ». خدای یکتا در آیه ی 50 می پرسد که آیا شما یک فاسق که از دستور پروردگارش مبنی بر سجده بر آدم سرپیچی کرد، و نیز فرزندانش را ولی خود می گیرید در حالیکه او دشمن شماست و این کارتان یک ستمگری است؟ که البته این مهم را می توان به خصوص به اهل ثنویت ارجاع داد که هم قائل به اهورا مزدا هستند و هم قائل به اهریمن و این یعنی شرک.(سبحان الله) . خدای یکتا در آیه ی 51 می فرماید که او در آفرینش آسمان ها و زمین هیچ کس را گواه نگرفته ، و این بدان معناست که باید پذیرفت که همه چیز که بوده و هست و خواهد بود؛ از جمله شیطان؛ همه و همه آفریده ی خدای یکتایند که تنها دوست و یاور است و غیر از او کسی حتا اگر شیطان باشد نمی تواند که ولی بندگان خدا باشد.
[2] - و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمإ مسنون. و الجان خلقناه من قبل من نار السموم . (26-27 حجر). چه آنکه اگر پیش از آدمی نمی بود؛ ابلیس به خاطر عبادتش خدای یکتا را؛ به مرتبه ی تقرب او نمی رسید و در صف فرشتگان قرار نمی گرفت تا به هنگام اراده ی خداوندی مبنی بر قرار دادن جانشین در روی زمین و آفرینش او؛ مامور به سجده بر آدم به همراه فرشتگان شود. به عبارت دیگر خلوص شیطان که از جنس جن است و به آن مرتبه توسط خدا رسیده بود در زمان آفرینش آدم ع مورد آزمایش قرار گرفت و سربلند بیرون نیامد و ... لذا شد دشمن آشکار آدم و بنی آدم و از خدا تا روز دیگر و دیدن جزای اعمال مهلت گرفت. والله اعلم
[3] - ... قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی ص أْستبکرت ام کنت من العالین. قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین ... (75- 76 صاد با توجه به آیات 72-88 ) ». // « ... قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک ص قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین.... (12 اعراف با توجه به آیات 11- 25) ».
[4] - اینکه بندگان خدا آنچه را به زبان بیاورند که آن بهتر است چرا که در غیر اینصورت شیطان که دشمن آشکار آدمی است بین آنها دشمنی ایجاد می کند : « و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ج ان الشیطان ینزغ بینهم ج ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا. (53 اسراء) ». // اینکه مومنین همه از در تسلیم وارد شوند و پیروی گامهای شیطان را نکنند چرا که او دشمن آشکار آدمی است و در غیر اینصورت و پس از آمدن بینات؛ حجت بر مومنین تمام شده است و امر با خدای عزیز حکیم است: « یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان ج انه لکم عدو مبین.. فإن زللتم من بعد ما جائتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم. (208-209 بقره) » . پس این ها نمونه ای از اینکه شیطان دشمن آشکار آدمی است و یک جا بنی آدم مخاطب قرار گرفته اند و جای دیگر مومنین، می باشد تا مراعات امر را بکنند چرا که او امر به بدی ها و فحشا می کند و اینکه بر خدا چیزی گفته شود که بر آن دانا نیستند: « یا ایهاالناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان ج انه لکم عدو مبین. انما یأمرکم بالسوء و الفحشاء و ان تقولوا علی الله ما لا تعلمون. (168-169 بقره) ». و بر اساس کلام مقدس خداوندی از آنجا که او دشمن آشکار آدمی است؛ بنابر این باید او را دشمن گرفت و نه دوست چرا که او و حزبش به سوی دوزخ می خوانند و این تنها ایمان و کارهای شایسته است که فرد را از آمرزش و پاداش خداوند بهره مند می کند: « یا ایهاالناس ان وعدالله حق ص فلا تغرنکم الحیاة الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور. ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا ج انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر. ان الذین کفروا لهم عذاب شدید ص والذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و اجر کبیر. (5-7 فاطر با توجه به آیات 1-9) ». البته باید دانست که این امر که شیطان دشمن آشکار انسان است، نخستین بار با حضرت آدم و حوا که بنی آدم از نسل آنانند توسط خدای یکتا گفته شده بود، اما باز فریب او را در بهشت خوردند و ... نتیجه ی کارشان هبوط شد و ... ( آیات 22-24 اعراف با توجه به آیات 10-37) . پس برای اینکه مردم و نیز مومنین در جریان این امور قرار گیرند و بدان عمل نمایند لازم است که تنها و تنها آیات خدا بر آنان خوانده شود.
[5] - آیات 79- 82 صاد با توجه به آیات 71- 88 .
[6] - همانگونه که در این آیات کریمه دیده می شود شیطان آفریده ای از آفریده های خداست و لذا چون فرمان خدا را مبنی بر سجده بر آدم نمی برد و رانده ی درگاه حق می شود پس به عزت خداوندی سوگند یاد می کند که به خاطر این اغوا و در واقع سر بلند بیرون نیامدن از آزمایش الاهی؛ هم اعمال بنی آدم را برایش بیاراید و هم اینکه گمراهش کند . و این بدین معناست که شیطان مقابل آدم یعنی دیگرآفریده ی خداست و البته که او تنها کسانی را که از بندگان پاک و یکدل خداوند نیستند را می تواند گمراه کند و کسی که از مخلصین باشد در واقع بر راه راست یعنی صراط مستقیم است چرا که فرمان خدای یکتا را می برد و نه شیطان را که دشمن آشکار او است و سوگند یاد کرده که نسل آدمی را گمراه خواهد کرد. والله اعلم
[7] - برگردان فارسی : - ای رسول - پس هنگام قرائت قرآن به خدا از شیطان رانده شده پناه ببر. که البته برای او بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان ( و نه جز او ) تکیه می کنند هیچ تسلطی نیست. جز این نیست که تسلط شیطان بر کسانی است که او را دوست میگیرند و آنانی که به اغوای به خدای یگانه شرک می ورزند.
[8] - آیات 221- 226 شعراء با توجه به آیه ی 227.
نقش نماز در کاهش آسیب های اجتماعی/ گفتار دوم / 7
نویسنده: سید رضا شفیع اف - ۱۳٩٥/٧/٢۳
2/5/4/ب ) آمر به فحشا و منکر
شاید این سوال پیش بیاید که عامل و آمر فحشا و منکر چیست و یا واقعن کیست؟ در واقع باید دید که چه چیزی باعث می شود که مومنین علیرغم اینکه کتاب خدا میان آنان و در دسترس شان است باز رو به فساد و فحشا و منکرات آورده تا آن حد که به اصطلاح مبتلا و دچار انواع آسیب های اخلاقی اجتماعی فرهنگی و دینی می شوند؟ و باز تا آن حد که توسط مسئولین برای پیشگیری از افزایش این آسیب ها و در واقع کتترل و کاهش آنها؛ نشست های تخصصی و همایش هایی با صرف وقت و هزینه هایی برای یافتن راهکارهایی اجرایی مبتنی بر علم و عمل برای رسیدن به هدف یعنی همان کاهش آسیب ها برگزار گردد. و ...
بدیهی است که پاسخ را باز باید در کلام مقدس خداوند یگانه یافت؛ مبنی بر اینکه ریشه ی تمامی این موارد و رو به سوی فحشا و منکرات آوردن در این است که مومنین و گروندگان پیروی گامهای شیطان را می کنند، که اگر در این بین فضل خدا بر آنان نبود کسی پاکیزه نمی شد. به هر جهت خدای یکتا در این زمینه مومنین را اینگونه خطاب قرار می دهد : « یا ایهاالذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان ج و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر ج و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا ولکن الله یزکی من یشاء ق والله سمیع علیم. (21 نور) ».
پس روشن شد که علت اینکه مومنین رو به فحشا و منکرات می برند و به دنبال آن به انواع آسیب های فوق و حتا آسیب های جسمی و در هم شکستگی های روحی ابتلا پیدا می کنند در این است که آنان پیروی گامهای شیطان را می نمایند. شیطان؛ یعنی موجودی که همانند دیگر اجزای آفرینش؛ آفریده ی خدا و از جنس جن است[1]و قبل از انسان و از آتش آفریده شده[2] و خود بدان اعتراف هم دارد[3] و چون حاضر نشد که در کنار فرشتگان فرمان خدا را برده و بر آدم سجده کند لذا لقب عدو مبین [4] یا دشمن آشکار را گرفت. دشمنی که برابر درخواستش از خدای یکتا تا بر پا شدن قیامت مهلت گرفت و سوگند یاد کرد به اینکه نسل آدمی را اغوا خواهد کرد[5] همانگونه که او مورد اغوا قرار گرفت : « قال رب بما اغویتنی لاُزینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین[6]. (39-40 حجر با توجه به آیات 26-48) ». و باز موجودی که خدای یکتا فرموده که باید از شر او به ویژه هنگام خواندن قرآن به خدا پناه برد چه آنکه خداوند به صراحت بیان فرموده که شیطان بر چه کسانی تسلط دارد و بر چه کسانی تسلط ندارد: « فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشطان الرجیم. انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون. انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون.[7] (98-100 نحل) ». و بر چه کسانی نازل می شود[8] و ...
نتیجه اینکه با توجه به آیات قرآنی که برخی از آنها اخیرن ذکر شد باید از شیطان و وسوسه های او دوری کرد و تنها فرمان خدا را که در آیات کتابش قرآنِ فرو فرستاده شده بر پیامبر خاتمش ص متبلور و مسطور می باشد را برد تا آن حد که دانست و ایمان آورد و بدان پایبند بود که واقعن خدای یکتا به چه چیزهایی امر و از چه چیزهایی نهی می کند.
در بالا اشاره شد که شیطان به فشحا و منکر امر می کند و کسی اگر از مومنین باشد و پیروی او را بکند بدنبال فساد و شرک و حتا نفاق می رود تا آن حد که اگر کسی از مومنین رو به نفاق آورد و در واقع از منافقین شود آن وقت است که در زمره ی کسانی از آنان قرار می گیرد که امر به منکر و نهی از معروف می نمایند : « المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض ج یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم ج نسوا الله فنسیهم ق ان المنافقین هم الفاسقون. (67 توبه با توجه به آیات 68-69) ». و این از یک سو بدان معناست که تمام اینها تا آن حد که کسی به جای امر به معروف و نهی از منکر بیاید و بر عکس آن عمل کند یعنی امر به منکر و نهی از معروف کند و دستش بسته باشد و برابر دستور خدا انفاق نکند؛ علتش چیزی جز همان پیروی شیطان و وسوسه های او را کردن نمی تواند باشد. و از سوی دیگر اینکه کسی که پس از ایمان آوردن رو به چنین عملی آورد جز این نیست که او از منافقان است. پس باید در زندگانی خود و آنچه که دست کم می گوییم بسیار مواظب باشیم که مبادا نادانسته چیزی بگوییم که مشمول امر به منکر و یا نهی از معروف باشد. در حالی که وظیفه ی مومنین در قبال یکدیگر مرتبط با این دو فریضه این است که عاملین بدان در عین حال از نمازگزارانند و پرداخت کنندگان زکات و فرمانبرداران خدا و فرستاده اش؛ و چون اینگونه و دارای این صفات باشند و دیگر مومنین را هم به معروف امر و از منکر باز دارند لذا خدا بر ایشان رحم خواهد کرد و به وعده ای که داده عمل خواهد نمود و وارد بهشت شان خواهد کرد؛ در غیر اینصورت او مقتدر درستگردار است و کیفر هر عمل بدی را هم خواهد داد : « والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض ج یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و یطیعون الله و رسوله ج اولائک سیرحمهم الله ق ان الله عزیز حکیم. وعدالله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیها و مساکن طیبة فی جنات عدن ج و رضوان من الله اکبر ج ذالک هو الفوز العظیم. (71-72 توبه) » . و این بدان معنا می تواند باشد که مومنین بر خلاف منافقین از این ویژگی برخوردارند و باید باشند مبنی بر اینکه باید امر به معروف و نهی از منکر با نظر داشت و عمل به نماز و زکات و اطاعت خدا و رسولش نمایند و این فرقی نمی کند که مرد یا زن مومن باشد. به عبارت دیگر کسانی می توانند به عنوان برخی از مومنین برخی دیگر از مومنین را امر به معروف و نهی از منکر نمایند که دارای سه خصوصیت ذکر شده در بخش اخیر آیه ی 71 باشند. والله اعلم.
[1] - و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه ق أفتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو ج بئس للظالمین بدلا. ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم و ما کنت متخذ المضلین عضدا. (50-51 کهف) ». خدای یکتا در آیه ی 50 می پرسد که آیا شما یک فاسق که از دستور پروردگارش مبنی بر سجده بر آدم سرپیچی کرد، و نیز فرزندانش را ولی خود می گیرید در حالیکه او دشمن شماست و این کارتان یک ستمگری است؟ که البته این مهم را می توان به خصوص به اهل ثنویت ارجاع داد که هم قائل به اهورا مزدا هستند و هم قائل به اهریمن و این یعنی شرک.(سبحان الله) . خدای یکتا در آیه ی 51 می فرماید که او در آفرینش آسمان ها و زمین هیچ کس را گواه نگرفته ، و این بدان معناست که باید پذیرفت که همه چیز که بوده و هست و خواهد بود؛ از جمله شیطان؛ همه و همه آفریده ی خدای یکتایند که تنها دوست و یاور است و غیر از او کسی حتا اگر شیطان باشد نمی تواند که ولی بندگان خدا باشد.
[2] - و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمإ مسنون. و الجان خلقناه من قبل من نار السموم . (26-27 حجر). چه آنکه اگر پیش از آدمی نمی بود؛ ابلیس به خاطر عبادتش خدای یکتا را؛ به مرتبه ی تقرب او نمی رسید و در صف فرشتگان قرار نمی گرفت تا به هنگام اراده ی خداوندی مبنی بر قرار دادن جانشین در روی زمین و آفرینش او؛ مامور به سجده بر آدم به همراه فرشتگان شود. به عبارت دیگر خلوص شیطان که از جنس جن است و به آن مرتبه توسط خدا رسیده بود در زمان آفرینش آدم ع مورد آزمایش قرار گرفت و سربلند بیرون نیامد و ... لذا شد دشمن آشکار آدم و بنی آدم و از خدا تا روز دیگر و دیدن جزای اعمال مهلت گرفت. والله اعلم
[3] - ... قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی ص أْستبکرت ام کنت من العالین. قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین ... (75- 76 صاد با توجه به آیات 72-88 ) ». // « ... قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک ص قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین.... (12 اعراف با توجه به آیات 11- 25) ».
[4] - اینکه بندگان خدا آنچه را به زبان بیاورند که آن بهتر است چرا که در غیر اینصورت شیطان که دشمن آشکار آدمی است بین آنها دشمنی ایجاد می کند : « و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ج ان الشیطان ینزغ بینهم ج ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا. (53 اسراء) ». // اینکه مومنین همه از در تسلیم وارد شوند و پیروی گامهای شیطان را نکنند چرا که او دشمن آشکار آدمی است و در غیر اینصورت و پس از آمدن بینات؛ حجت بر مومنین تمام شده است و امر با خدای عزیز حکیم است: « یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان ج انه لکم عدو مبین.. فإن زللتم من بعد ما جائتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم. (208-209 بقره) » . پس این ها نمونه ای از اینکه شیطان دشمن آشکار آدمی است و یک جا بنی آدم مخاطب قرار گرفته اند و جای دیگر مومنین، می باشد تا مراعات امر را بکنند چرا که او امر به بدی ها و فحشا می کند و اینکه بر خدا چیزی گفته شود که بر آن دانا نیستند: « یا ایهاالناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان ج انه لکم عدو مبین. انما یأمرکم بالسوء و الفحشاء و ان تقولوا علی الله ما لا تعلمون. (168-169 بقره) ». و بر اساس کلام مقدس خداوندی از آنجا که او دشمن آشکار آدمی است؛ بنابر این باید او را دشمن گرفت و نه دوست چرا که او و حزبش به سوی دوزخ می خوانند و این تنها ایمان و کارهای شایسته است که فرد را از آمرزش و پاداش خداوند بهره مند می کند: « یا ایهاالناس ان وعدالله حق ص فلا تغرنکم الحیاة الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور. ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا ج انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر. ان الذین کفروا لهم عذاب شدید ص والذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و اجر کبیر. (5-7 فاطر با توجه به آیات 1-9) ». البته باید دانست که این امر که شیطان دشمن آشکار انسان است، نخستین بار با حضرت آدم و حوا که بنی آدم از نسل آنانند توسط خدای یکتا گفته شده بود، اما باز فریب او را در بهشت خوردند و ... نتیجه ی کارشان هبوط شد و ... ( آیات 22-24 اعراف با توجه به آیات 10-37) . پس برای اینکه مردم و نیز مومنین در جریان این امور قرار گیرند و بدان عمل نمایند لازم است که تنها و تنها آیات خدا بر آنان خوانده شود.
[5] - آیات 79- 82 صاد با توجه به آیات 71- 88 .
[6] - همانگونه که در این آیات کریمه دیده می شود شیطان آفریده ای از آفریده های خداست و لذا چون فرمان خدا را مبنی بر سجده بر آدم نمی برد و رانده ی درگاه حق می شود پس به عزت خداوندی سوگند یاد می کند که به خاطر این اغوا و در واقع سر بلند بیرون نیامدن از آزمایش الاهی؛ هم اعمال بنی آدم را برایش بیاراید و هم اینکه گمراهش کند . و این بدین معناست که شیطان مقابل آدم یعنی دیگرآفریده ی خداست و البته که او تنها کسانی را که از بندگان پاک و یکدل خداوند نیستند را می تواند گمراه کند و کسی که از مخلصین باشد در واقع بر راه راست یعنی صراط مستقیم است چرا که فرمان خدای یکتا را می برد و نه شیطان را که دشمن آشکار او است و سوگند یاد کرده که نسل آدمی را گمراه خواهد کرد. والله اعلم
[7] - برگردان فارسی : - ای رسول - پس هنگام قرائت قرآن به خدا از شیطان رانده شده پناه ببر. که البته برای او بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان ( و نه جز او ) تکیه می کنند هیچ تسلطی نیست. جز این نیست که تسلط شیطان بر کسانی است که او را دوست میگیرند و آنانی که به اغوای به خدای یگانه شرک می ورزند.
[8] - آیات 221- 226 شعراء با توجه به آیه ی 227.