شرکت در جشنواره ی سراسری نماز سال 1395
نقش نماز در کاهش آسیب های اجتماعی/ گفتار دوم / 5
نویسنده: سید رضا شفیع اف - ۱۳٩٥/٧/٢۳

/4/ب ) نتیجه گیری این گفتار ( مالک یوم الدین )

نخست روشن می شود که اگر هر یک از مومنین با لحاظ کردن شدت و ضعف، نه فقط رو به سوی اعمالی می آورند که نام و برآیندش آسیب های اجتماعی فرهنگی است؛ بلکه به اعمالی روی می آورند که نتیجه اش منتهی شدن به آسیب های دینی همچون اسراف، احتکار، تهمت، غیبت، گرانفروشی و ... به صورت تدریجی است تا آن حد که سپس امری عادی میان آنها جلوه گر می کند و هر روز بر کمیتش افزوده می شود؛ لذا می توان گفت که علت آن به طور خیلی خوش بینانه این است که از این روز یعنی یوم الدین و مالک آن یعنی الله و اینکه باید در آن روز پاسخگوی اعمالشان باشند و نتیجه ی هر آنچه را از فسق و فجور و فساد و فحشا ها و گناهان که در این جهان انجام داده اند تا آن حد که این اعمالشان به بروز و شیوع آسیب هایی در جامعه شان تبدیل شده است؛ بی کم و کاست ببینند؛ غافل و ناآگاهند، وگر نه خیلی مطمئن دست به کارهای بد و نکوهیده و حرام نمی زدند.

علاوه بر این، نکته ی شایان یادآوری اینکه علت دیگر و در واقع دلیل اصلی بروز آسیب های مذکور اعم از اجتماعی فرهنگی و دینی را باید در روی آوردن مومنین به سوی رذایل اخلاقی دانست که به محضی که در جامعه به کار بسته شد آن وقت آسیب های اخلاقی بروز می کند؛ آسیب هایی همچون دروغگویی، پیمان شکنی؛ خیانت در امانت؛ مال دیگران را خوردن، حقوقشان را مراعات نکردن و ... که به طور کلی در نزد نوع انسان از کارهای نکوهیده می باشد و این امت و آن امت و این کشور و آن کشور و این نگرش و آن نگرش و این نژاد و آن نژاد و این نسل و آن نسل و ... ندارد و هنگامی که افراد و به تبع آن جامعه ای بدان روی آورد؛ لذا خود به خود باعث این می شود که آسیب های اجتماعی و فرهنگی و حتا دینی به صورت بزه و فسق شکل بگیرد و رشد کرده و رو به افزایش گزارد به نحوی که هم ارزش ها را تحت الشعاع خود قرار دهد و هم تا آن حد که جهت کنترل و کاهش آسیب های اخیر الذکر آنگونه که شاهدیم تلاش های علمی و مستمر صورت گیرد. و این امر مبین این است که بین بروز و شکل گیری آسیب های اجتماعی فرهنگی و انجام مفاسد اخلاقی از هر نوعش رابطه ای مستقیم برخوردار است؛ بنابراین باید متناسب با همین موضوع ابتدا در جهت کاهش آسیب های اخلاقی کوشید و برنامه ریزی کرد تا بدنبال آن آسیب های اجتماعی نیز کاهش یابد. در واقع و از منظری دیگر می شود گفت به همان نسبت نیز میان کاهش آسیب های اجتماعی فرهنگی با کاهش آسیب های اخلاقی رابطه ای مستقیم بر قرار می باشد. یعنی اگر برای نمونه عمل ضد اخلاقی دروغگویی از بین خانواده ها رخت بر ببندد و راستی و راستگویی بر آن جریان داشته باشد، آن وقت است که بنیان خانواده پایدارتر و استوارتر و از آسیب اجتماعی طلاق و تبعات آن همچون کودکان کار و ... کاسته خواهد شد. و بدینگونه است تعمیم این امر به اجتماع و دیگر آسیب های اخلاقی و عوارضشان در شکل گیری و تشدید آسیب های اجتماعی و فرهنگی. نتیجه اینکه لازم و بایسته است که برای کاهش آسیب های اجتماعی؛ در بدو امر برای کنترل و کاهش آسیب های اخلاقی برنامه ریزی و اقدام مستمر داشت.

باری؛ با توجه به مطالب گفته شده در این بخش (مالک یوم الدین از آغاز تا کنون آن) روشن می شود که آنچه از اجزای نماز که می تواند مانع شکل گیری و بروز و شیوع انواع بزه ها و گناهان تحت عناوین آسیب های اجتماعی ، آن هم ناشی از عمل مردم و مومنین شود؛ توجه داشتن به همین بخش از سوره ی حمد یا قرائت نماز یعنی مالک یوم الدین است. روزی که برابر شرح بالا بدون هیچ تردیدی بر پا خواهد شد و هر کس تنها نتیجه ی آنچه را خواهد دید که بدان ایمان و باور داشته و در طول زندگانی اش انجام داده است. به عبارت دیگر یعنی انسانها به لحاظ اعمال دنیایی شان یکسان نیستند؛که همانا خدای یکتا هر گز مومنین را همانند و برابر با فاسقین نمیداند و پایان کارشان را نیز یکسان قرار نداده است: « أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا ج لا یستوون. اما الذین آمنوا و عملو الصالحات فلهم جنات المأوی نزلا بما کانوا یعملون. و اما الذین فسقوا فمأواهم النار ص کلما ارادوا ان یخرجوا منها اعیدوا فیها و قیل لهم ذوقوا عذاب النار الذی کنتم به تکذبون. و لنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر لعلهم یرجعون. و من اظلم ممن ذکر بآیات ربه ثم اعرض عنها ج انا من المجرمین منتقمون. (18-22 سجده) »[1] . // که حتا خدای یکتا مومنین و کنندگان کارهای شایسته را همانند مفسدین، و پرهیزگاران را همانند بدکاران روی زمین قرار نمی دهد. و این است تفاوت این مقولات با یکدیکر. ایمان و عمل صالح با غیر آن و نتیجه ی آنها با یکدیگر در دنیا و آخرت برابر کلام الاهی که به تمامش که در قرآن کریم است ایمان داریم : « ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار. (28 صاد) » . // و همینطور است در این رابطه این که خدای یکتا، خوبی و بدی[2]؛ پاکیزه و پلید[3]؛ نابینا و بینا و مومن و کننده ی کارهای شایسته با بدکاران[4]؛ اهل دوزخ و اهل بهشت[5]؛ تاریکی ها با روشنایی و آفتاب با سایه و زنده با مرده[6]؛ دانا و نادان[7] را نیز یکسان نمی داند و لذا باید روی این امور اندیشه و خردورزی نمود و یادآور آنها شد و تنها رو به سوی ایمانِ همراه با کارهای شایسته آورد و نه جز آن تا هدایت شد و به یاری خدا به رستگاری رسید . انشاءالله. آمین یا رب العالمین. // پس باید وقتی راه رشد از غی نموده شده است راه رشد را برگزید و نه جز آن را که اکراهی و زوری در پذیرش دین نیست و هر کاری آثار و عوارض خود را دارد: « لا اکراه فی الدین قد تبیین رشد من الغی. »

پس روشن تر اینکه هم باید مومنین را به این بخش از سوره ی حمد (مالک یوم الدین) متذکر شد تا بدان توجه کامل و مستمر کنند و بدانند که تنها با اعمال صالح، ضمن ایمان قلبی است که می توانند خشنودی خدا را به دست آورده و به لطف او در آخرت وارد بهشت جاودانه و از نعمت هایش بهره مند شوند، چرا که انجام کارهای بد؛ عقوبت دنیایی و آخرتی خود را دارد. و هم اینکه برای کاهش آسیب های اجتماعی ، باید در جهت کاهش و از میان برداشتن آسیب ها و نکوهیده های اخلاقی به طریق اولی کوشش نمود. انشاءالله.

دوم اینکه همانطور که گذشت ایام الله بسیار است؛ اما در قرائت نماز که حمد باشد سخن از یوم الدین است و این بدان معناست که این روز غیر از روزهای دیگر است چرا که در این روز که خدای یکتا مالک آن است همه ی خلایق نتیجه ی کارهای خود را می بینند یعنی جزا داده می شوند و این است تفاوت این روز با روزهای دیگر خدا در آن سرا. چرا که یک جا سخن از مبعوث شدن دوباره است و محشور شدن پس از خروج از قبر ها و روز جمع شدن و ... که یعنی هر کس به سرای دیگر ایمان داشته باشد این امکان را دارد که بگوید خدایا ما به تمام این روزهایت ایمان داشتیم و .. اما سخن بر سر این است که در آن روز قرار است هر کس پاسخگوی اعمالش باشد و کیفر یا پاداش اعمالش را ببیند و در واقع یعنی برای نمونه آن سرا فقط روز بیرون آورده شدن یا جمع یا حشر شدن و ... نیست؛ بلکه روز جزای اعمال نیز هست و این یعنی همان یوم الدین که علاوه بر ایمان باید بدان روز یقین نیز داشت و لذا از کارهای بد پرهیز نمود که در این روز نتیجه اش دیده و چشیده خواهد شد. و البته همانطور که گذشت اگر کسی به سرای دیگر و اینکه دوباره مبعوث خواهد شد و جزای اعمالش را خواهد دید ایمان نداشته باشد[8]، او نیز خواهی نخواهی نتیجه ی کارهایش را خواهد دید و کفر به سرای دیگر و ایام الله هیچ تاثیری در وقوع این روز و حوادثش نخواهد داشت. که این گروه اخیر از جمله ی اصحاب شمالند : « و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال. فی سموم و حمیم. و ظل من یحموم. لا بارد و لا کریم. انهم کانوا قبل ذالک مترفین. و کانوا یصرون علی الحنث العظیم. و کانوا یقولون أئذا متنا و کنا تراباً و عظاما أإنا لمبعوثون. أوَ آباؤنا الاولون. قل ان الاولین و الاخرین. لمجموعون الی میقات یوم معلوم. ثم انکم ایها الضالون المکذبون. لاکلون من شجر من زقوم. فمالئون منها البطون. فشاربون علیه من الحمیم. فشاربون شرب الهیم. هذا نزلهم یوم الدین... (41-56 واقعه با توجه به آیات 57-96)[9] ». و نه تنها این بعثت اتفاق می افتد بلکه در بیرون آورده شدن از قبرها و نیز جزا دیدن اعمال در آن روز هیچ تردیدی نیست: « و قال الذین کفروا أإذا کنا ترابا و آباؤنا أئنا لمخرجون[10]. لقد وعدنا هذا نحن و آباؤنا من قبل ان هذا الا اساطیر الاولین. قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین. و لا تحزن علیهم و لا تکن فی ضیق مما یمکرون. (67-70 نمل با توجه به آیات 64-81 ) ». // « ... أإذا متنا و کنا تراباً و عظاما أإنا لمدینون...( 53 صافات با توجه به آیات 40-74 که به گفتگوی اهل بهشت در آن سرا بر می گردد که دوست یکی از آنها منکر قیامت و یوم الدین بود و لذا هم اکنون در جهنم است و ...) .

سوم اینکه با این بخش از نماز و توجه بدان یعنی یوم الدین و مالک آن؛ روشن می شود که چگونه نماز فی نفسه می تواند برابر کلام مقدس الاهی از فحشا و منکر باز دارد.

[1] - برگردان فارسی: آیا پس کسی که ایمان آورده مانند کسی است که تبهکار است. این دو یکسان نیستند. اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند به پاداش اعمال صالح، منزلگاه پر نعمت در بهشت ابد یابند. و اما کسانی که تباهکاری پیشه کردند پس جایگاهشان در آتش دوزخ است و هر چه کوشند و خواهند که از آن آتش بیرون آیند باز بدان دوزخ برگردانندشان و گویند عذاب آتشی را که در دنیا تکذیب کردید اینک بچشید.و ما فاسقان و تباهکاران را عذاب نزدیک تر بچشانیم غیر از آن عذاب بزرگتر و شدیدتر تا مگر به سوی خدا بازگردند. و کیست ستمکارتر از کسی که به آیات پروردگارش تذکر داده شود سپس از آن آیات اعراض کند. که همانا ما از گناهکاران انتقام خواهیم کشید.

[2] - لا تستوی الحسنة و لا السیئة ج ادفع بالتی هی احسن فإذا الذی بینک و بینه عداوةٌ کأنه ولی حمیم. (34 فصلت با توجه به آیات 35-36).

[3] - قل لا یستوی الخبیث و الطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث ج فاتقواالله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون. (100 مائده با توجه به آیات 97-102) .

[4] - و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین آمنوا و عملوا الصالحات و لاالمسیءج قلیلا ما تتذکرون.(58 غافر) با توجه به آیات 57-60).

[5] - لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنة ج اصحاب الجنة هم الفائزون. (20 حشر با توجه به آیات 18-24 ).

[6] - و ما یستوی الاعمی و البصیر. ولا الظلمات و لا النور. ولا الظل و لا الحرور. و ما یستوی الاحیاء و لا الاموات ج ان الله یسمع من یشاء ص و ما انت بمسمع من فی القبور. ان انت الا نذیر. ( 19-23 فاطر با توجه به آیات 18-26) . که برابر آیه ی 22 روشن می شود که اولن این خداست که به هر یک از بندگانش که بخواهد آیاتش را می شنواند؛ چرا که این او است که می داند چه کسی ایمان آورده است و کارهای شایسته می کند و دو دل نیست و ... دوم اینکه رسالت پیامبر ص این است که فقط زنده ها را به آیات خدا انذار دهد چرا که تنها این ها هستند که می توانند بشنوند و نه مردگانی که در قبرها خفته اند تا روزی که دوباره به اراده ی خداوندی برانگیخته شوند. در واقع قرآن و آیات آن همه و همه برای زنده هاست و نه مرده ها. باید برای زنده ها تلاوت کرد بلکه ایمان آورده و به یاری خدا بشنوند و راهنمایی و رستگار شوند. به عبارت دیگر تنها این آدم های زنده هستند که می شنوند و می توانند آنچه از آیات خدا که به گوششان می رسد را اجابت نمایند و نه مردگان؛ چرا که خدا آنها را در سرای دیگر برخواهد انگیخت در حالی که سپس به سوی او بر می گردند. ( یعنی دیگر رجعتی به سوی دنیا وجود نخواهد داشت حتا اگر نگرشی در این زمینه باشد) : « انما یستجیب الذین یسمعون و الموتی یبعثهم الله ثم الیه یرجعون. (36 انعام با توجه به آیات 33-44 ) » . پس قرآن برای خواندن سر قبر مردگان نیست؛ چرا که برای زنده ها نازل شده است تا به کار ببندند و راهنمایی و رستگار به لطف خدا شوند.

[7] - أمن هو قانت آناء الیل ساجدا و قائما یحذر الاخرة و یرجوا رحمة ربه ق قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ق انما یتذکر اولوا الالباب. (9 زمر با توجه به آیات 8-18) .

[8] - چرا که اگر بر مبنای واقعیت، باز فرض کنیم که کتاب خدا و آیاتش هنوز به دست غیر مسلمانان نرسیده و بر آنان خوانده نشده؛ اما آنچه در این میان شایان اهمیت است این می باشد که همه ی انسان ها از نعمت عقل یعنی آنچه که میزان تشخیص خوب از بد و گمان از یقین و بالاتر از اینها حق از باطل است، برخوردارند و لذا بدینوسیله می توانند با مشاهده ی آیات فعلی خداوند یعنی آفرینش که هم زوج گونه است و هم برخوردار از مرگ و فنا بر اساس همان دگرگونی های طبیعت ؛ پی به اصول توحید و معاد ببرند. حال اگر دلشان هر کاری خواست بکنند به هر جهت نتیجه اش را خواهند دید چرا که خدای یکتا فرموده که او بر کسانی که خردورزی روی امور نداشته باشند را برایشان یک پلیدی قرار می دهد که این مهم اهمیت عقل و تعقل را می رساند: « و ما کان لنفس ان تؤمن الا باذن الله ج و یجعل الرجس علی الذین لا یعقلون. (100 یونس) ». پس باید هم با دیدن آفرینش و هم با شنیدن آیات خدا که این مورد اخیر با شنیدن به دست می آید، به تعقل پرداخت و ایمان آورد؛ که البته خواندن آیات خدا بر دیگران نیز از جمله وظایف مومنین است تا امرشنیدن اتفاق بیفتد. که همانا خدای یکتا بدترین جنبندگان را نزد خود کسانی می داند که کر و لالند؛ یعنی آن کسانی که نه تنها در امور خرد نمی ورزند بلکه ایمان هم نمی آورند: « ان شر الدواب عندالله صم البکم الذین لا یعقلون. ( 22 انفال با توجه به آیات 20-25 ) ».// » ان الشر الدواب عندالله الذین کفروا فهم لا یؤمنون. (55 انفال با توجه به آیات 46- 59 انفال) . پس روشن می شود که مومنین نه تنها باید شنونده ی آیات الاهی باشند بلکه باید این آیات را بیان نیز بنمایند. تا دیگران اعم از مردم و مومنین ایمان آورده و خردمندی در آنها را پیشه ی خود نمایند.

[9] - و همینطور است در این رابطه یعنی اصحاب شمال، آیات 12-39 فصلت.

[10] - که خدای یکتا کم و کیف بیرون آوردن مردگان و خروجشان از قبرها را با توجه به آنچه از پدیده ها و تغییراتشان که می بینیم اینگونه بیان فرموده است: « و هو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته ص حتی اذا اقلت سحابا ثقالا سقناه لبلد میت فأنزلنا به الماء فأخرجنا به من کل الثمرات ج کذالک نخرج الموتی لعلکم تذکرون. (57 اعراف) ». // و این ها که می بینیم و با شروع هر سال خورشیدی رخ می دهد همه از آثار رحمت الاهی است تا ما پی به رستاخیز و حقانیت آن ببریم و از عذاب آن روز بهراسیم و فقط به دنبال ایمان و کارهای شایسته باشیم و نه جز آن: « فانظر الی آثار رحمت الله کیف یحی الارض بعد موتها ج ان ذالک لمحی الموتی ص و هو علی کل شیءٍ قدیر. (50 روم) » . و بدینگونه است در این رابطه آیات 99 انعام و 9 فاطر .

نوشته . لینک . به قلم سید رضا شفیع اف در 16 آبان 1395 ساعت 23:59

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام