مغضوبین و ضالین از منظر آیات الهی قرآن عظیم. 99/1

گفتار دوم: ضالین (علل و انواع گمراهی)
الف - از جمله علل « گمراهی » ؛ خدعه با خدا و مومنین، بیماری دل داشتن، فساد در زمین، نفاق و استهزای مومنین و با مومنین ایمان نیاوردن است، و لذا هر کس که گرفتار این امور ناستوده شود در واقع « گمراهی » را به جای « هدایت » خریده و در تاریکی ها قرار می گیرد، در حالی که برای هدایت یافتن نیاز به نور می باشد. به هر جهت هر کس از « مردم » که می گوید که « ایمان به خدا » و « ایمان به روز دیگر » دارد باید علاوه بر گفتار به این مهم؛ در عمل هم از مومنین باشد و از این افعال ناشایست خدعه و فساد در زمین و ... دوری نماید؛ که همانا یکی بودن گفتار و رفتار از ضروریات مومن بودن است و هر کس بار خود را به هر ترتیب بر خواهد داشت که همانا خدای یکتا دانای به همه امور نهان و آشکار است، پس باید تنها او را پرستید و تقوای الهی داشت: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ (٨) یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ (٩) فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (١٠) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (١١) أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لا یَشْعُرُونَ (١٢) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَکِنْ لا یَعْلَمُونَ (١٣) وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (١٤) اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (١٥) أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ (١٦) مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لا یُبْصِرُونَ (١٧) صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (١٨) أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ (١٩) یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (٢٠) یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (٢١) بقره با توجه به آیات 1-24 ».
ب - از دیگر علل « گمراهی »، پوشاندن و پنهان داشتن آیات خدا و به بهای اندک فروختن آن که همه آن آیات « حق » است می باشد و هر کس که اینگونه باشد در واقع « گمراهی » را بجای « هدایت » و « عذاب » را به جای « آمرزش » برای خود خریده است و بنابراین تبعات آن گریبانش را در هر دو سرا خواهد گرفت. پس برای در مسیر « راه راست » قرار گرفتن باید پیروی « حق » که کتاب قرآنِ نازل شده از سوی خداوند یگانه بر حضرت محمد ص می باشد را نمود و با پنهان و یا پوشیده داشتن « حق » از « گمراهان » نشد: « إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلا النَّارَ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (١٧٤) أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (١٧٥) ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (١٧٦) بقره با توجه به آیات 168-173. ».
به هر جهت مومنین باید بدانند که گروهی از آنان که بهره ای از کتاب دارند،خریدار گمراهی اند و خواستار گمراه کردن آنان؛ پس آنها یعنی مومنین باید که همیشه خدای یکتا را « ولی » و « نصیر » خود بدانند: « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَیُرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِیلَ (٤٤) وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَى بِاللَّهِ وَلِیًّا وَکَفَى بِاللَّهِ نَصِیرًا (٤٥) نساء با توجه به آیات 46-51 ».
پ - از دیگر علل « گمراهی » و به گمراهی افتادن؛ گرایش به « طاغوت » است که نتیجه ی آن می شود در « گمراهی دور » افتادن. آن هم بواسطه ی آنچه که شیطان اراده کرده تا این گروه یعنی اهل طاغوت را گمراه کند: « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالا بَعِیدًا (٦٠) نساء با توجه به آیات 59-62». پس در اینجا معنای اینکه شیطان، دشمن آشکار آدمی است روشن می شود و روشنتر اینکه او برای گمراه کردن انسان، آنچه را وسیله ی کار خود و امر کردن انسان بدان قرار می دهد که از محرمات است و خداوند از آن نهی فرموده است و ... در اینجا طاغوت را که باید بدان کافر بود را وسیله گمراهی افراد انسانی قرار داده و می دهد. از سوی دیگر در اینجا به نوعی از « گمراهی » و علت آن، که « گمراهی دور » است می رسیم.
ت - از دیگر علل « گمراهی »؛ شرک ورزیدن به « الله » می باشد که گناهی نابخشودنی و عین گمراهی دور است: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا بَعِیدًا (١١٦) نساء با توجه به آیات 117-126». و هر کس که راه شرک به « الله » را در پیش گیرد؛ لذا شیطان آن را وسیله ای برای گمراه کردن چنین کسی با دادن وعده هایی به وی که همراه با « غرور » است قرار می دهد: « وَلأضِلَّنَّهُمْ وَلأمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا (١١٩) یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلا غُرُورًا (١٢٠) نساء با توجه به آیات 117-122». پس باید از موحدین یعنی یکتا پرستان که معبودشان تنها « الله » است بود.
ث - از دیگر عوامل « گمراهی دور » یا ضلالت بعید عبارت از « کفر »ورزیدن به الله و فرشتگان و کتابها و رسولان او و نیز کفر به آیاتش می باشد. پس مومنین باید مراقب ایمان خود باشند و قدر نعمت های الهی را بر خود بدانند و مبادا که از ایمان خود به عقب باز گردند که عواقب خود را برایشان خواهد داست: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا بَعِیدًا (١٣٦) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلا (١٣٧) نساء با توجه به آیات 131-139».
ج - از دیگر علل « گمراهی دور »، « کفر و بازداشتن از راه خداوند » است که هدایتی را برای چنین کسی در پی ندارد و عواقب آن به لحاظ کفر و ستم گریبانگیرش خواهد بود به نحوی که نه تنها از آمرزش الهی برخوردار نخواهد شد بلکه « راهنمایی » و هدایت شدنش به سوی راه دوزخ خواهد بود: « إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالا بَعِیدًا (١٦٧) إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا (١٦٨) إِلا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا (١٦٩) نساء با توجه به آیات 163-176».
چ - اینکه « بت پرستی » نوعی شرک به « الله » (سبحان الله وحده لا شریک له) است که پایانش « گمراهی روشن » می باشد: « وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٧٤) وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ (٧٥) انعام با توجه به آیات 75-90 در ارتباط با رسالت حضرت ابراهیم ع که مبارزه با بت پرستی و دعوت بت پرستان از پدرش گرفته تا دیگران به سوی « الله » بود. امری که خود به عنوان توحید، بدون هیچ شرکی بدان باور داشت و ... مسلمان بدان بود و بر مسلمانی برای خدا از دنیا رفت و ... کیش یا ملت ابراهیم به اراده ی خداوندی باقی ماند».
دلایل اینکه بت پرستی گمراهی روشن است از آن جهت می باشد که خدای یکتا هیچ « سلطان »یا حجتی را در این امر قرار نداده است تا کسی بتواند بدان استناد کند: « وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلا تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (٨١) انعام »، از سوی دیگر اینکه بت ها هر نامی که داشته باشند قائلین بدانان بر آنها نهاده اند: « یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (٣٩)مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلا لِلَّهِ أَمَرَ أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (٤٠) یوسف با توجه به آیات 36-42»؛ و ... اینکه آنان نه سودی دارند و نه زیانی، نه می شنوند و نه می بینند و نه اینکه می توانند اجابت دعا کنند: « إِذْ قَالَ لأبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ (٧٠) قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ (٧١) قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ (٧٢) أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ (٧٣) شعراء با توجه به آیات 74-104 » و ...؛ سوم اینکه اینها یعنی بت ها چیزهایی هستند که ساخته دست بشر از قائلین بدانان می باشد، یعنی در واقع معبود در اینجا ساخته دست عابد است و عابد آنچه را می پرستد و می خواند که خود بدان شکل داده و بر آن که بی جان می باشد نام نهاده است و ... حال؛ آیا این عین گمراهی روشن نمی تواند به شمار آید؟ مبنی بر اینکه بت و بت ها شایسته ی پرستش نیستند و این تنها « الله » است که شایسته عبادت و پرستش است که یگانه و بدون انباز است از ان جهت که همه چیز از جمله انسان را او آفریده است، بنابراین باید آفریننده ی همه چیز یعنی « الله » را پرستید نه آفریده و ساخته شده را و برابر کلام و آیات مقدس الهی قرآن کریم به یاد آورد که رسالت سه پیامبر بزرگ خداوندی یعنی نوح ع، ابراهیم ع و محمد ص که سه سوره از قرآن مجید به نام انان است، مبارزه با بت پرستی، شرک و طاغوت و دعوت به سوی یکتا پرستی و عبادت « الله » بوده است: « وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْرًا (٢٣)وَقَدْ أَضَلُّوا کَثِیرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلا ضَلالا (٢٤)مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا (٢٥)وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا (٢٦) نوح با توجه به تمام آیات سوره»، / « لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى (١٨)أَفَرَأَیْتُمُ اللاتَ وَالْعُزَّى (١٩)وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأخْرَى (٢٠)أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الأنْثَى (٢١)تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى (٢٢)إِنْ هِیَ إِلا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى (٢٣) نجم با توجه به تمام آیات سوره»؛ و ایمان آوردن به او و مسلمانی برای حضرتش و تقوا و ... در ادامه راهنمایی شدن به سوی راه راست از جانب حضرتش و رسیدن به رستگاری به فضل او و بواسطه ی آیاتش. که همانا به تبعیت از حضرت ابراهیم ع باید متذکر شد و ایمان آورد که آری این تنها « الله » رب العالمین است که دشمن انسان نیست و گرنه هر معبودی جز او دشمن آدمی است: « فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلا رَبَّ الْعَالَمِینَ (٧٧) الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ (٧٨) شعراء با توجه به آیات 70-104»؛ پس باید به تبعیت از کلام مقدس الهی؛ با پرستش او که یگانه است، دین اسلام را که بر اساس یگانه پرستی است را برای خود محفوظ داشت و دین کفار را برای خودشان دانست: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ (١)لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(٢)وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(٣)وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ (٤)وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(٥)لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ(٦) کافرون»؛ و افزونتر بر این دانست که آری هر چند که فطرت آدمی بر « خدا جویی و خدا پرستی و خدا خواندن و ... » است؛ اما راه آن تنها و تنها و پس از آمدن هدایت الهی، در پرستش و خواندن و راز و نیاز با او که یگانه است، یعنی همان « الله » می باشد و نه جز آن.
و بدینگونه است در این رابطه آیه 54 سوره ی انبیاء: « قَالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٥٤) انبیاء با توجه به آیات 51-73 در رابطه با رسالت حضرت ابراهیم ع»؛ و 97 سوره شعراء: « قَالُوا وَهُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ (٩٦) تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٩٧) إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ (٩٨) شعراء با توجه به آیات 69-104و در ارتباط با رسالت حضرت ابراهیم حنیف ع. »؛ مبنی بر اینکه نتیجه ی بت پرستی به ورطه ی « گمراهی روشن » افتادن است؛ امری که همانطور که گذشت هیچ حجت: « قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلا یَضُرُّکُمْ (٦٦) أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ (٦٧) انبیاء»؛ و سلطانی: « وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ (٩٢) مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ (٩٣) شعراء. »؛ برای آن قرار داده نشده است، پس باید فقط خدای یکتا یعنی همان « الله » را که بدون انباز و شریک است را پرستید و خواند و فرمانبر بود، که همانا این است که هدایت و اجابت و رستگاری را از سوی او که یگانه است برای انسان بدنبال خود دارد و نه جز آن.

نوشته . لینک . به قلم سید رضا شفیع اف در 11 آذر 1402 ساعت 22:24

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام