مغضوبین و ضالین از منظر آیات الهی قرآن عظیم. 99/3
س- اینکه از دیگر علل « گمراهی » افراد انسانی، همانا در زمره « مجرمین » بودن آنهاست که اقوامی که سرگذشت آنها در قرآن کریم آمده و بخاطر اطاعت نکردن رسولان و آیات الهی مورد عذاب او واقع شدند، نمونه آنند و لذا تبعات دو سرایی مجرم بودن خود را از جانب خداوند یگانه دیده و خواهند دید: « إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَسُعُرٍ (٤٧) یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (٤٨) قمر با توجه به تمام آیات سوره »؛ فقط باید از سرانجام آنها درس عبرت گرفت و از متقین بود: « إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ (٥٤) فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ (٥٥) قمر » و دانست که « مجرم » بودن در مقابل « مسلمان » بودن است که خداوند یکتا این دو گروه را همانند هم قرار نداده است و نمیدهد: « أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ (٣٥) مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (٣٦) قلم با توجه به تمام آیات آن ».
ش - اینکه از دیگر عوامل « گمراه شدن » انسان، روی برگرداندن از « آیات » خداست آنگاه که آن را می شنود و بناچار بیرون آمدن از کور دلی و نیز از این گمراهی، در ایمان به آیات خدا و تسلیم امر او شدن است: « فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ (٧٩ )إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (٨٠ )وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (٨١ ) نمل با توجه به آیات 76-85 ». و بدینگونه است در این رابطه آیات 52-53 سوره روم و نیز آیات 40-42 سوره زخرف با توجه به آیات 36-45. : « فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (٥٢) وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (٥٣) روم».
ص- از دیگر عوامل موثر در « گمراهی روشن »، « ستمگری » به خود به لحاظ پرستش است از این جهت که آدمی از مشمولین امر، آفرینش زوج گونه خداوند را می بیند، آن وقت غیر او را که هیچ چیز را نیافریده و توانا بر این کار نیز نبوده و نمی باشد را بپرستد و معبود خود از غیر الله قرار دهد و لذا در اینجا و به این خاطر است که چنین فردی به خود ستم کرده و دچار گمراهی می شود: « خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الأرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ (١٠)هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (١١) لقمان ». باری؛ باید گفت و ایمان داشت که آن کس که می آفریند همانند کسی که نمی آفریند نیست؛ پس باید تنها خدای یکتا یا همان « الله » را پرستید و به خود ستم نکرد: « أَفَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ (١٧) نحل با توجه به آیات 1-19». چرا که حکمت آفرینش جن و انس، پرستش آفریننده خودشان یعنی «الله» بوده است و نه جز او: « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ (٥٦) ذاریات با توجه به آیات 50-60 ».
ض - از دیگر موارد که پایان آن « گمراهی روشن » است این می باشد که « مومنین » در قبال امر خدا و رسولش، « نافرمانی » را پیشه خود قرار دهند و خود را مختار بدانند که حکم الهی را انجام ندهند یا خلاف آن را انجام یا تغییری در آن صورت دهند؛ و لذا در اینجاست که هر زن و مرد مومنی که نافرمانی و سرپیچی از حکم و فرمان خدا را در پیش گیرد نتیجه اش به گمراهی افتادن است: « وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِینًا (٣٦) احزاب».
ط - ایمان نیاوردن به « آخرت » به عنوان اصل سوم دین هم از جمله علل « گمراهی دور » است که این مهم علاوه بر گمراهی، عذاب الهی را برای چنین کسی بدنبال خود دارد: « وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ (٧) أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلالِ الْبَعِیدِ (٨) سبا ».
ظ - از دیگر علل به « گمراهی روشن » افتادن انسانها این است که کسی قائل به این نباشد که این « الله » است که « روزی دهنده » است، خدایی که از آسمانها و زمین به انسان روزی می دهد. باری؛ هر کس در پی « هدایت » است باید باور و ایمان داشته باشد و حتا بر زبان جاری کند که این « الله » است که روزی دهنده ی مطلق است و نه کسی جز او. تا به گمراهی نیفتد: « قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٢٤) سبا».
ع - اینکه نه تنها شریک قرار دادن برای خداوند یکتا، مایه ی « گمراهی » است؛ بلکه این گفته ی نابحق نیز که خداوند یکتا کسی را به « فرزندی » گرفته (سبحان الله ) نیز مایه ی این است که قائلین به چنین امری که عین کفر و ستم به خود است در « گمراهی روشن » باشند و لذا اینان نتیجه این کار خود را خواهند دید. پس باید « الله » را که یگانه است و پروردگار همه، پرسیتد و دانست که بازگشت همه به سوی او است و حسرت در روز دیگر فایده ای نخواهد داشت: « مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (٣٥) وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (٣٦) فَاخْتَلَفَ الأحْزَابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ (٣٧) أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنَا لَکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٣٨) وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الأمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (٣٩) مریم با توجه به آیات 16-40. در رابطه با رسالت حضرت عیسی ع». به هر جهت این مهم را که خدای یکتا کسی حتا از رسولانش را به فرزندی نگرفته می توان در آیاتش یافت: « وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلامُ الْغُیُوبِ (١١٦)مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (١١٧)إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (١١٨) مائده با توجه به آیات 109-120»، و نیز پی برد که کسی هم نمی تواند ادعایی در این زمینه داشته باشد: « وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (١٨) مائده با توجه به آیات 14-19 ».
غ - از دیگر علل « گمراهی روشن » برای افراد انسانی این است که کسی جز « خدای رحمان » و بخشنده را خدای خود بگیرند در حالیکه از غیر خدا، توانا بر شفاعت امری و یا دفع سختی هنگام رسیدن رنج نیستند. پس برای دوری ار گمراهی، باید به خدای رحمان که پروردگار جهانیان است ایمان آورد که توانا بر هر کاری است: « أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلا یُنْقِذُونِ (٢٣) إِنِّی إِذًا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٢٤) إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ (٢٥) یاسین با توجه به آیات 13-32».

ف - اینکه از دیگر عوامل به « گمراهی روشن » افتادن انسان، « قساوت دل » در رابطه با « ذکر الله » است: « أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٢٢) زمر با توجه به آیات 23-28 ».
پس مومنین برابر کلام الهی باید از این رفتار آن هم به واسطه ی قرآن و همین ذکر الهی به در آیند و دلهایشان خاشع شود: « أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (١٦) حدید با توجه به آیات 17-24 » و بدانند که ذکر الله را گفتن دارای برکاتی است که علاوه بر شرح صدر برای اسلام توسط خداوند، از جمله ی آنها این است که دلهای مومنین بدان آرامش می یابد: « الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (٢٨) رعد با توجه به آیات 26-37 ».
ق - از دیگر عوامل واقع شدن انسان در « گمراهی »؛ « کید » و نیرنگ به کار بستن است که رو به سوی کفر دارد: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِینٍ (٢٣)إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ (٢٤) فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلا فِی ضَلالٍ (٢٥) غافر»؛ همانگونه که « دعای کفار » رو به سوی گمراهی دارد و نه جز آن: « وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ (٤٩)قَالُوا أَوَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلا فِی ضَلالٍ (٥٠) غافر با توجه به آیات 23-58». پس هر کس در پی هدایت به راه راست از سوی خداوند یگانه است باید دست از چنین اموری نیز بردارد.
ک - و از دیگر علل به « گمراهی دور » افتادن انسان، « شک » و تردید داشتن در خصوص رستاخیز که امری « حق » است می باشد، قیامت؛ امری که باید از مومنین بدان و در رابطه با آن از فروتنان و خاشعین بود تا به گمراهی نیفتاد که همانا خدای یکتا نسبت به بندگانش لطف دارد و در عین حال قوی عزیز است: « اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ (١٧) یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَیَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ (١٨) اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ (١٩) شورا با توجه به آیات 16-26».
گ - اینکه برای برخورداری از آمرزش الهی و دوری از عذاب او، باید « اجابت دعوت » او را که به واسطه ی آیاتش است که بر حضرت محمد ص فرو فرستاده و همه در قرآن کریم است را نمود؛ چه اینکه ایمان نیاوردن به خداوند و اجابت نکردن دعوتش: « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (١٨٦) بقره»، که همه به سوی ایمان و تقوا و صراط مستقیم و هدایت و ... است؛ چیزی نخواهد بود جز « گمراهی روشن » و از گمگشته گان در راه: « یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ (٣١) وَمَنْ لا یُجِبْ دَاعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الأرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَولِیَاءُ أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (٣٢) احقاف با توجه به آیات 29-35 در رابطه با برخی از اجنه که آیاتی از قرآن را شنیده بودند. حال باید دید انسان که قبول کرده تا بار قرآن را بردارد؛ باید در مقابل دعوت خداوند تا چه اندازه خاشع و مطیع باشد و ...».
برچسب‌ها: الله, قرآن, صلاة, معضوبین

نوشته . لینک . به قلم سید رضا شفیع اف در 11 آذر 1402 ساعت 22:21

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام