وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ (٤)مومنون.
و این مومنین رستگار شده کسانی هستند که پرداخت کننده ی زکات نیز هستند.
زکات نیز فرغ دین و از جمله ی فرایض دینی است که اقدام در خصوص آن برابر شرایط و احکام و مسایل مربوطه برای هر مومنی فرض است و برابر این آیه ی کریمه روشن می شود مومنینی از رستگارانند که ویژگی دیگرشان این است که زکاتِ آنچه که این مقوله بدانها تعلق می گیرد را سالیانه می دهند و پیرامون این که دادن زکات برابر آیات ابتدایی سوره های نمل و لقمان که پیشتر ذکر شد از صفات مومنین و محسنین و واجب است مطالبی آورده شد. به هر جهت خدای یکتا کسانی را که زکات نمیدهند را از مشرکین دانسته است که این امر اهمیت ایمان به این فرع و عمل به آن یعنی پرداخت زکات توسط مومنین برابر شرایط و احکام خود را می رساند. « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (٦) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (٧) فصلت با توجه به آیات 1-8. »
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (٥) إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (٦) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (٧) مومنون.
و باز از دیگر ویژگی این مومنین رستگار شده این است که نگاهبان فروج خود هستند مگر مرتبط با همسرانشان یا آن هنگام که دست هایشان مالک آن می شود که در این صورت ( که برای طهارت و پاکیزگی است ) سرزنشی بر آنها نیست. اما اگر ورای این امور و غیر از این موارد باشد چنین گروهی از متعدیان و از حد درگذرندگان از حکم شرع و دستور خداوند خواهند بود.
و این به طور کلی بدان معناست که مومنین باید از اعمال زنا و لواط که مصادیق فحشا هستند بپرهیزند چرا که همانطور که در سوره های اعراف، هود، شعرا و ... آمده، قوم لوط به خاطر عمل ننگین و زشت لواط که هیچ قومی پیش از آن انجام نمی داده و از گناهان کبیره است و به پندهای ناشی از وحی و ابلاغ آیات خداوندی پیامبرشان حضرت لوط ع گوش ندادند و تکذیب او و آیات خدا را نمودند؛ بنابراین مورد عذاب خداوند واقع و نابود و هلاک شدند و این تنها حضرت لوط یعنی پیامبر الهی فرستاده شده به سوی آنان به همراه اهلش و مومنین به جز همسرش که از باورمندان به عمل زشت لواط و با آنان بود از عذاب الهی نجات یافتند و این یعنی اینکه سرانجامِ عاملین به این عمل زشت در هر زمان و مکانی، بهتر از سرانجام قوم لوط به شرح فوق نخواهد بود. به هر جهت این وظیفه ی مومنین است که آیات خدا در این زمینه را برای دیگران بخوانند تا عاملین به آن دست از انجام این فساد و فحشا یعنی همان عمل لواط در زمین بردارند. و نیز اینکه مومنین باید از عمل فحشای زنا هم بپرهیزند تا رستگار شوند چرا که نزدیک شدن به زنا یعنی فحشا و راه بد رفتن .« وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلا (٣٢) اسراء » . به نحوی که انجامش برابر حکم الهی حدّ دارد « الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (٢) نور با توجه به تمام آیات آن.» . نکته ی دیگر اینکه دوری از این عمل از صفات بندگان خدای بخشنده نیز هست. به عبارت دیگر کسانی در زمره ی بندگان خدای بخشنده به شمار می آیند که از این فعل ناپسند دوری نمایند که فطری بشر می باشد که گرداگرد آن نگردند همانگونه که برای نمونه فطری بشر است که دروغ نگویند و ... : « وَالَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا (٦٨)یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا (٦٩)إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (٧٠)وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا (٧١) فرقان » . (و بندگان خدای بخشنده آنان هستند که با خدای یکتا کسی دیگر را نمی خوانند و هیچ نفسی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند و هر گز گرد عمل زنا نمی گردند که هر کس این عمل را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت. و عذابش در قیامت مضاعف شود و با خواری به دوزخ جاویدان بماند. مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا کار شایسته انجام دهند؛ پس خدا هم بدی های آنان را به خوبی تبدیل خواهد کرد. که خدای یکتا بسیار آمرزنده ی مهربان است. و کسی که توبه کرد و کار شایسته نمود پس همانا توبه اش به درگاه خدای یکتا خواهد رسید).
پس روشن می شود که هر که بدنبال این فحشا برود تنها در صورتی از عذاب دنیایی و آخرتی آن رهایی می یابد که به درگاه خدای یکتا، فقط و فقط به درگاه او، توبه کند و سپس ایمان بیاورد و کار خوب کند و در واقع دیگر به عقب باز نگردد. که توبه پذیری از سوی خداوند یکتا برابر کلامش، تنها در زمان زنده بودن و اصلاح آن است و نه پس از مرگ.
و در نهایت این بحث اینکه نگاهبانی بر فروج توسط مومنین بدان خاطر است که خدای یکتا دستور داده است تا مومنین از زن و مرد به آن عمل نمایند اگر در پی رستگاری هستند (موضوع آیات کریمه ی 30- 31 سوره ی نور).
و همینطور است اینکه مومنین باید از عمل استمناء نیز بپرهیزند که ستم به خود و ناشایست و حرام است و باید رو به ازدواج بیاورند و مومنین در انجام این امر به لحاظ معنوی و مادی کمک نمایند. چه آنکه خدای یکتا لمس یا مالک شدن فروج در غیر موارد مشروع به شرح فوق را تعدی از دستورش دانسته است. البته باید یادآور شد که ازدواج مومن تنها با مومنین جایز است و نه با مشرکین: « و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن ج ولأمةٌ مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ق و لا تنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا ج و لعبدٌ مؤمنٌ خیرٌ من مشرکٍ ولو اعجبکم ق اولائک یدعون الی النار ص والله یدعوا الی الجنة و المغفرة بإذنه ص و یبیّن آیاته للناس لعلهم یتذکرون. (221 بقره) »؛ و یا عاملین به زنا : « الزَّانِی لا یَنْکِحُ إلا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ (٣) نور ». و تمام این ها و دستور به ازدواج بدان خاطر است که امر قبیح و فحشای همجنس گرایی که کار قوم لوط بود و در غرب اکنون رایج و برای آنان حقوقی قائل هستند ترویج نشود و نیز برای اینکه نسل بشر ناشی از عمل فحشای زنا به طور غیر مشروع تکثیر نیابد که این هر دو از نمونه های فساد و تباهی روی زمینند که برابر سنت الهی تبعات خود را برای عاملینش در پی دارد. و لذا همانطور که گذشت برای دوری از این مفاسد و فحشاها باید تنها آیات خدای یکتا مبنای عمل و ترویج قرار گیرد.
در پایان اینکه پس روشن شد که شرط دیگر رستگاری به عنوان یک ویژگی گروندگان و مومنین؛ در پرهیز از این امور مفسده انگیز است.
و این مومنین رستگار شده کسانی هستند که پرداخت کننده ی زکات نیز هستند.
زکات نیز فرغ دین و از جمله ی فرایض دینی است که اقدام در خصوص آن برابر شرایط و احکام و مسایل مربوطه برای هر مومنی فرض است و برابر این آیه ی کریمه روشن می شود مومنینی از رستگارانند که ویژگی دیگرشان این است که زکاتِ آنچه که این مقوله بدانها تعلق می گیرد را سالیانه می دهند و پیرامون این که دادن زکات برابر آیات ابتدایی سوره های نمل و لقمان که پیشتر ذکر شد از صفات مومنین و محسنین و واجب است مطالبی آورده شد. به هر جهت خدای یکتا کسانی را که زکات نمیدهند را از مشرکین دانسته است که این امر اهمیت ایمان به این فرع و عمل به آن یعنی پرداخت زکات توسط مومنین برابر شرایط و احکام خود را می رساند. « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (٦) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (٧) فصلت با توجه به آیات 1-8. »
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (٥) إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (٦) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (٧) مومنون.
و باز از دیگر ویژگی این مومنین رستگار شده این است که نگاهبان فروج خود هستند مگر مرتبط با همسرانشان یا آن هنگام که دست هایشان مالک آن می شود که در این صورت ( که برای طهارت و پاکیزگی است ) سرزنشی بر آنها نیست. اما اگر ورای این امور و غیر از این موارد باشد چنین گروهی از متعدیان و از حد درگذرندگان از حکم شرع و دستور خداوند خواهند بود.
و این به طور کلی بدان معناست که مومنین باید از اعمال زنا و لواط که مصادیق فحشا هستند بپرهیزند چرا که همانطور که در سوره های اعراف، هود، شعرا و ... آمده، قوم لوط به خاطر عمل ننگین و زشت لواط که هیچ قومی پیش از آن انجام نمی داده و از گناهان کبیره است و به پندهای ناشی از وحی و ابلاغ آیات خداوندی پیامبرشان حضرت لوط ع گوش ندادند و تکذیب او و آیات خدا را نمودند؛ بنابراین مورد عذاب خداوند واقع و نابود و هلاک شدند و این تنها حضرت لوط یعنی پیامبر الهی فرستاده شده به سوی آنان به همراه اهلش و مومنین به جز همسرش که از باورمندان به عمل زشت لواط و با آنان بود از عذاب الهی نجات یافتند و این یعنی اینکه سرانجامِ عاملین به این عمل زشت در هر زمان و مکانی، بهتر از سرانجام قوم لوط به شرح فوق نخواهد بود. به هر جهت این وظیفه ی مومنین است که آیات خدا در این زمینه را برای دیگران بخوانند تا عاملین به آن دست از انجام این فساد و فحشا یعنی همان عمل لواط در زمین بردارند. و نیز اینکه مومنین باید از عمل فحشای زنا هم بپرهیزند تا رستگار شوند چرا که نزدیک شدن به زنا یعنی فحشا و راه بد رفتن .« وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلا (٣٢) اسراء » . به نحوی که انجامش برابر حکم الهی حدّ دارد « الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (٢) نور با توجه به تمام آیات آن.» . نکته ی دیگر اینکه دوری از این عمل از صفات بندگان خدای بخشنده نیز هست. به عبارت دیگر کسانی در زمره ی بندگان خدای بخشنده به شمار می آیند که از این فعل ناپسند دوری نمایند که فطری بشر می باشد که گرداگرد آن نگردند همانگونه که برای نمونه فطری بشر است که دروغ نگویند و ... : « وَالَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا (٦٨)یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا (٦٩)إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (٧٠)وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا (٧١) فرقان » . (و بندگان خدای بخشنده آنان هستند که با خدای یکتا کسی دیگر را نمی خوانند و هیچ نفسی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند و هر گز گرد عمل زنا نمی گردند که هر کس این عمل را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت. و عذابش در قیامت مضاعف شود و با خواری به دوزخ جاویدان بماند. مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا کار شایسته انجام دهند؛ پس خدا هم بدی های آنان را به خوبی تبدیل خواهد کرد. که خدای یکتا بسیار آمرزنده ی مهربان است. و کسی که توبه کرد و کار شایسته نمود پس همانا توبه اش به درگاه خدای یکتا خواهد رسید).
پس روشن می شود که هر که بدنبال این فحشا برود تنها در صورتی از عذاب دنیایی و آخرتی آن رهایی می یابد که به درگاه خدای یکتا، فقط و فقط به درگاه او، توبه کند و سپس ایمان بیاورد و کار خوب کند و در واقع دیگر به عقب باز نگردد. که توبه پذیری از سوی خداوند یکتا برابر کلامش، تنها در زمان زنده بودن و اصلاح آن است و نه پس از مرگ.
و در نهایت این بحث اینکه نگاهبانی بر فروج توسط مومنین بدان خاطر است که خدای یکتا دستور داده است تا مومنین از زن و مرد به آن عمل نمایند اگر در پی رستگاری هستند (موضوع آیات کریمه ی 30- 31 سوره ی نور).
و همینطور است اینکه مومنین باید از عمل استمناء نیز بپرهیزند که ستم به خود و ناشایست و حرام است و باید رو به ازدواج بیاورند و مومنین در انجام این امر به لحاظ معنوی و مادی کمک نمایند. چه آنکه خدای یکتا لمس یا مالک شدن فروج در غیر موارد مشروع به شرح فوق را تعدی از دستورش دانسته است. البته باید یادآور شد که ازدواج مومن تنها با مومنین جایز است و نه با مشرکین: « و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن ج ولأمةٌ مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ق و لا تنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا ج و لعبدٌ مؤمنٌ خیرٌ من مشرکٍ ولو اعجبکم ق اولائک یدعون الی النار ص والله یدعوا الی الجنة و المغفرة بإذنه ص و یبیّن آیاته للناس لعلهم یتذکرون. (221 بقره) »؛ و یا عاملین به زنا : « الزَّانِی لا یَنْکِحُ إلا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ (٣) نور ». و تمام این ها و دستور به ازدواج بدان خاطر است که امر قبیح و فحشای همجنس گرایی که کار قوم لوط بود و در غرب اکنون رایج و برای آنان حقوقی قائل هستند ترویج نشود و نیز برای اینکه نسل بشر ناشی از عمل فحشای زنا به طور غیر مشروع تکثیر نیابد که این هر دو از نمونه های فساد و تباهی روی زمینند که برابر سنت الهی تبعات خود را برای عاملینش در پی دارد. و لذا همانطور که گذشت برای دوری از این مفاسد و فحشاها باید تنها آیات خدای یکتا مبنای عمل و ترویج قرار گیرد.
در پایان اینکه پس روشن شد که شرط دیگر رستگاری به عنوان یک ویژگی گروندگان و مومنین؛ در پرهیز از این امور مفسده انگیز است.