چرا نماز خمینی می خوانی؟
یک روز مسئول آسایشگاه – عبدالله خزایی- آمد و گفت: (حاج آقا! عیدی به من گفت قربانعلی عظیمی داره حزب تشکیل می ده، حواست جمع باشه! اما، حقیقت این نبود. بچه ها می آمدند مساله سوال می کردند، بحث کشیده می شد به اصول اعتقادات – خدا و پیامبران- و مباحث دیگر- که می دیدند سر و کله “آژیخ” جاسوس رسمی با خودکار و کاغذ پیدا می شد. می آمد جلو تا اگر صحبت سیاسی می کردیم، یا ساکت شویم یا ...
یک روز مسئول آسایشگاه – عبدالله خزایی- آمد و گفت: (حاج آقا! عیدی به من گفت قربانعلی عظیمی داره حزب تشکیل می ده، حواست جمع باشه!
اما، حقیقت این نبود. بچه ها می آمدند مساله سوال می کردند، بحث کشیده می شد به اصول اعتقادات – خدا و پیامبران- و مباحث دیگر- که می دیدند سر و کله “آژیخ” جاسوس رسمی با خودکار و کاغذ پیدا می شد. می آمد جلو تا اگر صحبت سیاسی می کردیم، یا ساکت شویم یا او گزارش بدهد.
شبی از شب ها یکی از اسرا به نام “بیات” که اهل ماکو بود لیسانس داشت و در اسکاتلند تحصیل کرده بود. نیمه شب برخاست و نماز شب خواند. فردایش خیرالله به عراقی ها گزارش داده بود که فلانی نصف شب نماز خمینی خوانده!! آنها هم اسیر را خواسته و سیلی محکمی به او زده بودند که چرا نماز خمینی می خوانی؟
بنده خدا اول هاج و واج به آنها نگاه کرده و نفهمیده بود منظورشان نماز شب است.
خاطرات روحانی آزاده قربانعلی عظیمی
سایت جامع آزادگان