نماز باران امام رضا علیه السلام
مدتی بود در مرو باران نیامده بود. زمین ها خشک و تشنه بودندو مردم نگران، کشاورزان پریشان بودند و دامداران سرگردان، مامون که می دانست جز امام رضا (علیه السلام) کسی نمی تواند مشکل کم آبی را حل کند از امام درخواست کرد نماز باران بخواند امام رضا (علیه السلام) برای یاری رساندن به مردم مرو و کشاورزان و دامداران به سوی صحرا حرکت کرد. مردم شهر هم به دنبال امام راه افتادند. میان صحرا رسیدند. اما ...
مدتی بود در مرو باران نیامده بود. زمین ها خشک و تشنه بودندو مردم نگران، کشاورزان پریشان بودند و دامداران سرگردان،
مامون که می دانست جز امام رضا (علیه السلام) کسی نمی تواند مشکل کم آبی را حل کند از امام درخواست کرد نماز باران بخواند
امام رضا (علیه السلام) برای یاری رساندن به مردم مرو و کشاورزان و دامداران به سوی صحرا حرکت کرد. مردم شهر هم به دنبال
امام راه افتادند.
میان صحرا رسیدند. امام دورکعت نماز خواند. سپس خطبه خواند و پس از حمد و سپاس خدا دعا کرد. خدایا تو ما اهل بیت را بزرگ داشتی و ما را مورد احترام عموم مردم قرار دادی. خدایا! مردم از ما کمک میخواهند و از طریق ما لطف و یاری و نیکی تو را می خواهند و در انتظار نعمت و لطف تو هستند. خدایا! باران رحمت خود را بر این مردم ارزانی کن و آنها را از نعمت فراوان خود بهره مند گردان.
امام رضا علیه السلام چون نمی خواست مردم در زیر باران خیس شوند با مهربانی فرمود: خدایا! هنگامی که
مردم به خانه های خود باز گشتند، باران خود را بفرست. همین که دعای امام به پایان رسید بادها شروع به وزیدن
کردند و ابرها به هم پیوستند و رعد و برق های پیاپی آسمان را پر کرد. مردم شادمان و شتابان به سوی شهر دویدند تا
زودتر در خانه هایشان پناه گیرند. همین که آنها به خانه هایشان رسیدند ابرها لبریز از باران شد و باران رحمت از اسمان سرازیر شد. چشمه ها جوشید و چهره ها شگفت و چشم ها خندیدند چه روز زیبایی؛
هم راه بهار، سید محمد مهاجرانی، ص۳۳