نماز اول وقت شهید همدانی مثال زدنی بود
زمان جنگ است که کوههای مرتفع غرب در زیر پاهای این مرد الهی تسخیر شده بود. ایشان بارها و بارها در خط مقدم در مقابل ماشین جنگی بعثیها با تدبیر ایستاد و به راندن دشمن از سرزمین ما و به عقب راندن سپاه کفر از ایران اسلامی اقدام کرد. من در چندین جبهه محضر ایشان حضور داشتم، زمانی که سردار همدانی در سپاه بودند ما دانش آموز بوده و به عنوان بسیجی گاهی اوقات به سپاه میرفتیم و برای نیروی ذخی ...
زمان جنگ است که کوههای مرتفع غرب در زیر پاهای این مرد الهی تسخیر شده بود. ایشان بارها و بارها در خط مقدم در مقابل ماشین جنگی بعثیها با تدبیر ایستاد و به راندن دشمن از سرزمین ما و به عقب راندن سپاه کفر از ایران اسلامی اقدام کرد. من در چندین جبهه محضر ایشان حضور داشتم، زمانی که سردار همدانی در سپاه بودند ما دانش آموز بوده و به عنوان بسیجی گاهی اوقات به سپاه میرفتیم و برای نیروی ذخیره و کمک به برادران سپاهی و پشتیبانی از آنجا حضور داشتیم، بنده خودم شاهد بودم که ایشان دائم با وضو بود. این طور نیست که حالا چون به شهادت رسیده بخواهیم فضائلی را برای او بسازیم چرا که درباره شهید همدانی اصلا ساخت فضایل معنا ندارد، این فضایل را اگر از هزاران چشمی که حسین همدانی و زندگی او را دیدهاند هم بپرسید انگشت اشاره شان به سوی این خصیصه نیکو و معنوی است که سردار همدانی دائم با وضو بوده و هیچگاه روحیه تعبدش را از دست نداد. شهید همدانی هم آن زمانی که در جبهه لباس خاکی به تن میکرد و هم زمانی که با لباس زیبای سپاه در مقام و منزلت سرداری و حتی این اواخر که همدوش سردار بزرگ جبهههای اسلام ناب سردار قاسم سلیمانی حفظهالله قرار داشت هیچ تفاوتی نکرد بلکه مسئولیتهایش سنگینتر شده بود.
بنده از نزدیک با ایشان معاشرت داشتم، به نماز جماعت بسیار مقید بود، وقتی با ایشان جلسه داشتیم و سخن میگفتیم به محض شنیدن اذان نماز اول وقت را اقامه میکرد. کنار کتابخانه ایشان همیشه 10، 12 سجاده آماده بود تا حتی هنگام جلسه، ایشان جلسه را قطع میکرد تا نماز را به جماعت بخوانیم، افراد را مقدم کرده و خودش هم اقتدا میکرد. یک بار به منزل شهید همدانی رفتم؛ فرزندش در را باز کرد و گفت حاجی نماز میخواند. من هم وارد شدم و مهر را برداشتم و به ایشان اقتدا کردم. نماز که تمام شد فرمود مگر نمیدانید آقا جایز نمیدانند نماز خواندن پشت سر غیر روحانی را؟ آن روز بنده را مجبور کردند که جلو بایستم و خودشان اقتدا کردند. از خصوصیات دیگر ایشان این بود که اگر پای منبری بود و مطلب مفیدی را میشنید دفتر کوچکی همراه داشت و در آن یادداشت میکرد. خصوصا ادعیه و اذکاری که افراد و بزرگان بر زبان جاری میکردند، ایشان مینوشت و حفظ میکرد. گاهی اوقات در فکر فرو میرفت و موضوعاتی که بداهتا به ذهنش جریان پیدا میکرد را منقوش و در دفترچه همراهش مینگاشت. شهید همدانی همیشه برای شهدا احترام و ارزش بالایی قائل بود و در هر مراسمی که برای شهدا بود و دعوت میشد حتما شرکت میکرد، شهید همدانی در پیام رسانی از فرهنگ جنگ و جبهه سهم بسزایی را بخود اختصاص داد.