آثار و برکات نماز
آثار و برکات نماز بسیار است. از جمله: الف. نماز آرامبخش است، چنانکه فرمودهاند: «... أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[4]...آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!» و نماز یاد خدا است: «...اقم الصلاهَ لِذکری؛[5] نماز را برای یاد من به پا دار.» ب. نماز بازدارنده انسان از گناهان است: «...إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْش ...
آثار و برکات نماز بسیار است. از جمله:
الف. نماز آرامبخش است، چنانکه فرمودهاند: «... أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[4]...آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!» و نماز یاد خدا است: «...اقم الصلاهَ لِذکری؛[5] نماز را برای یاد من به پا دار.»
ب. نماز بازدارنده انسان از گناهان است: «...إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ...؛[6]... نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد...» گناه زمینهساز سقوط از مقام انسانی است، بنابراین اگر حقیقت نماز در جان انسان بنشیند او را از پرتگاه نجات میدهد.
ج. نماز در سختیها پشتیبان انسان است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ؛[7] اى افرادى که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.» علی (علیه السلام) در گرفتاریها دو رکعت نماز میخواند و به این آیه تمسک میکرد.
د. نماز غفلتزدا است، غفلت بزرگترین خطری است که انسان را تهدید میکند و میان انسان باخدا حائل میشود. غفلت انسان را از مقام انسانی هبوط میدهد: «...أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[8] ...آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند.» نماز انسان را از این خطر بزرگ حفظ میکند.
هـ. نماز روح خودبینی و تکبر را در هم میشکند. هنگامی که انسان سر بر خاک میگذارد و خود را ذره کوچکی در برابر بینهایت احساس میکند و پردههای تکبر و غرور را پاره میکند، به همین جهت علی (علیهالسلام) فرمود: «خداوند ایمان را برای پاکسازی از شرک و نماز را برای رهایی از خودبینی واجب کرد.»[9]
و. نماز پرواز انسان از خاک تا خدا و معراج مؤمن است، زیرا فرمودند: «نماز معراج مؤمن است.» نماز ارتباط مستقیم با خداوند است و انسان را از عالم ماده بیرون برده به عرش اعلا میرساند.
پی نوشت:
[4]. رعد، 28.
[5]. طه،14.
[6]. عنکبوت،45.
[7]. بقره،153.
[8]. اعراف، 179.
[9]. نهج البلاغه، حکمت 252.