انس امام خمینی قدس سره با نماز شب از 15سالگی

انس امام خمینی قدس سره با نماز شب از 15سالگی

صدیقه مصطفوی (دختر حضرت امام) می گوید: یادم می آید از دوران کودکی کم خواب بودم. چندین بار نیمه های شب بیدار می شدم و مکرر نماز شب آقا را می دیدم. از خود می پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این قدر می گرید. خیلی از شب ها مهتاب بود و در پرتو روشنایی آن، اشک های آقا را مشاهده می کردم و این وضع برای من که طفلی بیش نبودم شگفت آور بود. در مدتی هم که به نجف می رفتم و بچه های کوچک داشتم و شب ها بیدار می شدم، آ ...

صدیقه مصطفوی (دختر حضرت امام) می گوید: یادم می آید از دوران کودکی کم خواب بودم. چندین بار نیمه های شب بیدار می شدم و مکرر نماز شب آقا را می دیدم. از خود می پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این قدر می گرید. خیلی از شب ها مهتاب بود و در پرتو روشنایی آن، اشک های آقا را مشاهده می کردم و این وضع برای من که طفلی بیش نبودم شگفت آور بود. در مدتی هم که به نجف می رفتم و بچه های کوچک داشتم و شب ها بیدار می شدم، آقا در اتاقشان - که رو به روی محل اقامت ما بود - در ایوان کوچکی نماز شب می خواندند و من احساس می کردم برای این که صدایشان را نشنویم گریه هایشان را با بلندگویی که مناجات پخش می کرد تطبیق می دادند و من چون بیدار بودم صدای گریه آقا را می شنیدم.

 

برخی خویشاوندان که از پانزده سالگی با امام بوده اند، گفته اند: از دوران نوجوانی که با امام در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند.

 

همسر امام می گویند: تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم، چون مطلقا چراغ روشن نمی کردند. حتی چراغ دستشویی را روشن نمی کردند تا کسی بیدار نشود.

 

هنگام وضوی نماز شب، یک ابر زیر شیر آب می نهادند که صدای چکه و ریزش آب موجب بیدار شدن کسی نگردد.