رمز تسبیح خدای لایموت

رمز تسبیح خدای لایموت

باز، شب آمد، بدنها خسته شد خستگان خفتند و، درها بسته شد  جز در رحمت که هرگز بسته نیست  عشق اگر باشد، کسی دلخسته نیست  شب گذشت از نیمه و، آیات رب  شد نمایان تر، به لوح تیره شب  اختران در آسمان چشمک زنان  با اشارت، بسته از گفتن زبان  هر یکی در جای خود خوب و قشنگ  هر یکی بر دل زند چون «زهره» چنگ  گردش این اختران و این «زمین&raqu ...

باز، شب آمد، بدنها خسته شد
خستگان خفتند و، درها بسته شد 
جز در رحمت که هرگز بسته نیست 
عشق اگر باشد، کسی دلخسته نیست 
شب گذشت از نیمه و، آیات رب
 شد نمایان تر، به لوح تیره شب 
اختران در آسمان چشمک زنان 
با اشارت، بسته از گفتن زبان
 هر یکی در جای خود خوب و قشنگ
 هر یکی بر دل زند چون «زهره» چنگ 
گردش این اختران و این «زمین» 
قدرت حق را نمایش بس همین 
آسمان و، لوح زینت بخش آن 
رمز میلیون سال نوری، نقش آن 
شب همه زیبائی و خوش منظری است
 روز، کی در آسمانش «مشتری» است 
این «عطارد» این «اورانوس» این «زحل» 
آیتی روشن، ز نور لم یزل 
در مدار عشق، «نپتون» رهسپار
 می رود «مریخ» هم بی اختیار
 «ماه» همچون عاشق سرگشته ای
 مات و حیران، در پی گم گشته ای
 محو نور لا یزالی «کهکشان» 
جذبه ی دلبر برد او را کشان 
خط نوری، از «شهاب ثاقب« است 
شب، خداوندا، چه ماه و جالب است 
این شب و، این رازها و، این سکوت 
رمز تسبیح خدای لایموت

 

 حبیب الله چایچیان (حسان)