انواع برخورد ها با نماز در قرآن

انواع برخورد ها با نماز در قرآن

 عدّه ‏اى منکر روز جزا می شوند و نماز نمى ‏گزارند:   «فلاصدّق و لاصلّى»  (قیامت، 31)  اما بغض عدّه‏ اى نسبت به نماز چنان است که مانع نماز دیگران مى ‏شوند:  «ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى»  (علق،40)  در شأن نزول آیه آمده است كه ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى كه پیامبر براى نماز به سجده مى ‏رود با لگد، گردن حض ...

 عدّه ‏اى منکر روز جزا می شوند و نماز نمى ‏گزارند: 

 «فلاصدّق و لاصلّى»
 (قیامت، 31)


 اما بغض عدّه‏ اى نسبت به نماز چنان است که مانع نماز دیگران مى ‏شوند:
 «ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى» 
(علق،40)
 در شأن نزول آیه آمده است كه ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى كه پیامبر براى نماز به سجده مى ‏رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را دیدند كه رفت ولى منصرف شد.
 گفتند: چرا چنین نكردى؟!
 گفت: چون خواستم چنین كنم، خندقى از آتش دیدم كه در پیش روى من شعله ‏ور شد. (تفسیر نمونه، ذیل آیه)

 عدّه ‏اى نماز را مسخره مى‏ كنند: 
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُون»
 و چون بانگ اذان سر دهيد و مردم را بدين وسيله به نماز فراخوانيد آن را به استهزا مى گيرند و بازيچه مى شمرند ، اين بدان سبب است که آنان مردمى هستند که درنمى يابند .  

 عدّه ‏اى بى ‏نشاط نماز مى‏ خوانند: 
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا 
 منافقان مى خواهند به خدا نيرنگ زنند ، در حالى که خدا با مهلتى که به آنان مى دهد ، به ايشان نيرنگ مى زند و چون به نماز بايستند با سستى مى ايستند ، به مردم خودنمايى مى کنند و خدا را جز اندکى ياد نمى کنند . (نساء،۱۴۲)

عدّه‏ اى گاهى مى‏ خوانند و گاهى نمى ‏خوانند: 
«فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون» 
(ماعون،4 - 5)
وای بر این نمازگزارن که به نماز اهتمام نمی ورزند.


⭕️ عدّه ‏اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز كم مى ‏گذارند:
 «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و تركوك قائما»
 (جمعه،10)
 هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ایستاده‏ اى وامى‏ گذارند.


این آیه اشاره به ماجرائى است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مشغول خواندن خطبه‏ هاى نماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.